كمونيسم

سرزمين پارسيان

فرهنگ و گذشته آريایی

به نام پروردگار 
     
     
 

کمونیسم مکتبی سیاسی و اجتماعی است که در قرون نوزده و بیست ظهور کرد و بویژه در قرن بیستم از تأثیرگذارترین مکاتب سیاسی جهان بود.
تعبیرهای بسیار متفاوت و گوناگونی بین کمونیستهای مختلف در نقاط گوناگون جهان وجود دارد اما تقریباً همهٔ آنها به پیشگامی کارل مارکس (و فردریش انگلس) به عنوان نظریه پردازان اولیه کمونیسم معتقد هستند. همچنین تقریباً همهٔ آنها، حداقل روی کاغذ، به نوعی واژگونی نظام سرمایه داری از طریق انقلاب کارگران و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و کار مزدی و ایجاد جامعه ای بی طبقه و بی دولت با مردمی آزاد و برابر و در نتیجه، پایان «ازخودبیگانگی» انسان (که کمونیست ها معتقدند در جهان سرمایه داری ناگزیر است) معتقد هستند.
در عمل، نظامها و افرادی که خود را «کمونیست» خوانده اند در شیوه ها و تئوریها و تعبیرشان از کمونیسم کاملاً متفاوت هستند و بسیاری از آنها کمونیستهای دیگر را رد می کنند و جریان خود را کمونیسم اصلی می دانند.
جنبشها و احزاب و شخصیتهایی که خود را کمونیست خوانده اند تقریباً در همهٔ کشورهای جهان ظهور کرده اند و در بسیاری از آنها قدرت سیاسی را به دست گرفته اند و حکومت تشکیل داده اند.
مهم ترین آنها دولت «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» بود که در پی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به رهبری ولادیمیر لنین تشکیل شد و تقریباً در تمام طول قرن بیستم بر بخش اعظم سرزمینی که زمانی «امپراتوری روسیه» را تشکیل می داد حکم راند و نهایتاً در اوایل دههٔ ۹۰ از هم فروپاشید.
گرچه بسیاری (و بخصوص ضدکمونیستها) شوروی و جریان کمونیستی در روسیه را با کمونیسم یکی می دانند ولی از همان زمان تشکیل آن تا آخرین روزهای فروپاشی و بعد از آن، همواره بسیاری از دیگر کمونیستها و لنینیستها شوروی و کشورهای بلوک شرق را غیرکمونیستیو غیرسوسیالیستی می دانستند و با القابی مثل «سرمایه داری دولتی» و «فساد اداری»توضیح می دادند.
در ضمن جریانات کمونیستی دیگری تقریباً در تمام نقاط دنیاظهور کردند.
به هرحال در قرن بیست و یکم در کمتر از ده کشور «حزب کمونیستی» در قدرت است و قدرت کامل را در اختیار دارد (چین، کوبا، لائوس، کره شمالی،ویتنام،مولداوی،...) اما احزاب کمونیستی مختلف هنوز تقریباً در تمام دنیا وجود دارند و هر کدام نظریه و جایگاه و شیوه های خود را دارند. بسیاری از آنها در مبارزات پارلمانی شرکت می کنند و گاهی کرسیهایی در پارلمانهای مختلف دارند و در بعضی پارلمانها اکثریت یا اقلیت بسیار مهمی را تشکیل می دهند، بسیاری به جنگهای چریکی در کشورهای مختلف (به خصوص آمریکای لاتین) مشغول هستند، و بسیاری به عنوان احزاب اپوزیسیون برای سرنگونی دولت از طرق مختلف تلاش می کنند و بسیاری از این احزاب و جنبشها به ضرورت و امکان پذیری یک جهان سوسیالیستی اذعان دارند و برای آن تلاش می کنند.
گروه های فشار و سازمانهای خیریه بسیاری نیز خود را «کمونیست» می دانند و برای اموری مثل حقوق زنان، همجنسگرایان،پناهندگان و ... تلاش می کنند.
همچنین متفکران و ادبا و تئوریسینها و تحلیلگران سیاسی بسیاری خود را کمونیست می دانند و پیدایش یک دنیای سوسیالیستی و کمونیستی را ممکن و ضروری می دانند.

 



نگار شده در برچسب:كمونيسم, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |