سرزمين پارسيان

فرهنگ و گذشته آريایی

به نام پروردگار

در بسياري از دوران ها مسلمانان با مسيحيان به جنگ و ستيز پرداخته اند.بسياري معتقدند كه در هنگام ظهور باري

ديگر جنگي با چنين عنواني از طرف حضرت مهدي عليه السلام رخ خواهد داد اما به عقيده ي من اين طور نيست.در

بسياري از احاديث آمده كه حضرت عيسي عليه السلام مسيحيان را به دين اسلام فرا مي خواند و حتي در پشت

حضرت مهدي عليه السلام نماز مي خواند.به اين ترتيب عده اي از مسيحيان به دين اسلام مي پيوندند و بسياري

نيز در دين خود باقي مي مانند كه عده اي از آن ها نيز با گفت و گو به دين اسلام مي پيوندند و در آخر كساني كه

تاريكي دلشان را فرا گرفته است توسط حضرت مهدي عليه السلام كشته مي شوند.

در اين جا به پاره اي از جنگ هاي صليبي مي پردازيم و آن را توضيح مي دهيم.

بررسی کامل جنگ های صلیبی

 




1095 - 1291
جنگهاي صليبي اوج حوادث قرون وسطي و شايد جالبترين واقعهاي بود كه در تاريخ اروپا و خاور نزديك روي ميداد. اكنون دو دين بزرگ جهان، اسلام و مسيحيت، بعد از قرنها مناظره، سرانجام آن را به حكميت نهايي بشر - يعني به ميدان جنگ - واگذار ميكردند. تمام ترقيات قرون وسطايي، جميع عرصه بازرگاني و جهان مسيحي، همه شور اعتقاد مذهبي، و كليه قدرت فئودالسيم و فريبندگي شواليه گري در دويست سال جنگي كه براي روح بشر و منافع بازرگاني در گرفت به اوج كمال و ذروه رسيد. اولين علت مستقيم جنگهاي صليبي پيشتازي تركان سلجوقي بود. دنيا خود را با سلطه مسلمانان بر خاور نزديک وفق داده بود; خلفاي فاطمي مصر در حكومت بر فلسطين طريق مدارا پيش گرفته بودند و، صرف نظر از چند واقعه استثنايي، فرقه‌هاي مسيحي آن سامان از آزادي زيادي در پيروي از تعاليم ديني خويش برخوردار بودند. حاكم، خليفه ديوانه قاهره، كليساي قيامت را ويران كرده بود (1010) لكن خود مسلمانان مبالغ متنابهي خرج تعمير مجدد آن كرده بودند.

در سال 1047، جهانگرد و شاعر ايراني، ناصر خسرو، كليساي مزبور را چنين توصيف كرد: ((... جايي وسيع است چنانكه هشت هزار آدمي را در آن جاي باشد، همه را به تكلف بسيار ساخته از رخام رنگين و نقاشي و تصوير، و كليسا را از اندرون به ديباهاي رومي آراسته و مصور كرده و بسيار زر طلا بر آنجا به كار برده، و صورت عيسي عليهالسلام را چند جا ساخته كه بر خري نشسته است.)) اين فقط يكي از كليساهاي متعدد در بيت المقدس بود. زائران مسيحي حق داشتند آزادانه به اماكن متبركه رفت و آمد كنند;ساليان سال بود كه زيارت فلسطين نوعي عبادت يا كفاره محسوب ميشد; همه جاي اروپا، انسان كساني را ميديد كه برگهاي نخل فلسطين را چليپوار، به نشانه زيارت از اماكن متبركه، زيور تنپوش خويش ميكردند; پيرز پلومن معتقد بود كه اين قبيل افراد ((رخصت داشتند كه از آن پس تمام عمر سخن دروغ بگويند.)) لكن در 1070 تركان بيت المقدس را از چنگ فاطميان بيرون آوردند، و زائران مسيحي از اين پس ناقل رواياتي بودند درباره تعدي تركان و بي حرمتي آنها نسبت به اماكن متبركه. طبق روايتي قديمي كه صحت آن مسلم نيست، يكي از زايران به نام پير لوميت (پير منزوي) از جانب سيمون، بطر بيت المقدس، نامهاي نزد پاپ اوربانوس دوم به رم آورد كه در طي آن تعقيب و آزار مسيحيان فلسطين بتفصيل بيان، و از پاپ عاجزانه تقاضاي كم شده بود (1088) .
دومين علت مستقيم جنگهاي صليبي تضعيف خطرناك امپراطوري بيزانس بود. امپراطوري مزبور مدت هفت قرن ميان تقاطع بزرگراه‌هاي اروپا و آسيا قرار داشت و مانع تهاجم لشكريان آسيايي و خيل جماعات چادر نشين استپها به اروپا بود. اكنون اين امپراطوري بر اثر نفاقهاي داخلي، بدعت هاي مخرب، و شقاق 1054 كه مايه جدايي آن از غرب شده بود، آن قدر ضعيف بود كه ديگر نميتوانست موفق به انجام اين امر خطير تاريخي شود. در حالي كه بلغارها، پچنگها، كومانها، و روسها بر دروازه‌هاي اروپايي آن هجوم ميبردند، تركان مشغول تكه تكه كردن ايلات آسيايي آن امپراطوري بودند. در 1071 سپاهيان بيزانس تقريبا در مناذگرد تارومار شدند.

تركان سلجوقي ادسا(الرها يا اورفه)، انطاكيه (1085)، طرسوس، حتي نيقيه را تسخير كردند و از آن سوي بوسفور چشم بر خود شهر قسطنطنيه دوختند. امپراطور آلكسيوس اول (1081 - 1118)، با امضاي عهد نامه خفت آوري، بخشي از آسياي صغير را نجات بخشيد، لكن براي مقابله با هجومهاي بيشتر فاقد قواي نظامي بود. اگر قسطنطينه به دست تركان مي افتاد، تمامي اروپاي خاوري در برابر لشكريان آنها مفتوح ميشد و فتح تور (732) بي نتيجه ميماند. آلكسيوس غرور مذهبي را فراموش كرد، سفرايي نزد پاپ اوربانوس دوم و شوراي پياچنتسا گسيل داشت،اروپاي لاتين را تشويق كرد او را در هزيمت دادن تركان از اروپا ياري كند.


آلكسيوس ميگفت كه مبارزه با اين جماعت كفار در خاک آسيا عاقلانه تر خواهد بود تا آنكه دست روي دست نهند و منتظر سيل آنها از طريق شبه جزيره باكان به پايتختهاي اروپايي باشند. سومين علت مستقيم جنگهاي صليبي حس جاه طلبي شهرهاي ايتاليايي مانند پيزا، جنووا، ونيز، و آمالفي بود كه ميخواستند دامنه قدرت تجاري روز افزون خود را بسط دهند. هنگامي كه نورمانها سيسيل را از دست مسلمانان بيرون آوردند (1060-1091) و لشكريان مسيحي حوزه حكمت مسلمين را در اسپانيا كاهش دادند(از 1085 به بعد)، مديترانه باختري به روي بازرگانان مسيحي باز شد. شهرهاي ايتاليايي از راه بنادر صادركننده كالاهاي داخلي و مصنوعات وراي آلپ ثروتمندتر و نيرومندتر شدند و در صدد برآمدند به برتري مسلمانان در مديترانه خاوري پايان داده، بازارهاي خاور نزديك را به روي امتعه اروپاي باختري بگشايند. اطلاع نداريم كه اين سوداگران ايتاليايي تا چه حد به شخص پاپ تقرب داشتند.
تصميم نهايي از جانب خود اوربانوس گرفته شد. اين فكر به مخيله ساير پاپها هم خطور كرده بود. مثلا ژربر، كه به اسم سيلوستر دوم مقام پاپي را احراز كرد، از عالم مسيحيت خواستار نجات بيت المقدس شد، و بنا به اصرار او جماعتي از مبارزان مسيحي بي نتيجه قدم به خاك سوريه گذاشتند (حد1001). گرگوريوس هفتم در گرماگرم مبارزه منهدم كننده اي با هانري چهارم گفته بود: ((جان بر كف نهادن در راه نجات اماكن متبركه در نظر من به مراتب خوش تراست تا حكومت بر عالمي.)) هنگامي كه اوربانوس در مارس 1095 رياست شوراي پياچنتسا را به عهده گرفت، آتش آن مبارزه هنوز سرد نشده بود. در اين شورا اوربانوس به حمايت از تقاضاي سفيران آلكسيوس سخن گفت، اما توصيه كرد تا مجمع عظيمتري به نمايندگي از جانب قاطبه مسيحيان براي اعلام جنگ عليه اسلام تشكيل نشده است، در گرفتن تصميم شتاب نورزند. احاطه وي بر اوضاع زيادتر از آن بود كه تصور كند در چنين امر خطيري، در يك سرزمين دور دست، پيروزي مسيحيان قطعي باشد. بي شك اوربانوس پيش بيني ميكرد كه جنگجويي نامرتب بارونهاي فئودال و دزدان دريايي نورمان را به صورت مبارزهاي مقدس در آورد و اروپا و امپراطوري بيزانس را از خطر مسلمانان برهاند. آرزوي اوربانوس آن بود كه كليساي شرقي را دوباره به زير سلطه حكومت پاپي، و عالم مسيحي را به صورت جهان نيرومندي تحت فرمان پاپها در آورد و بار ديگر شهر رم را به پايتخت جهان مبدل كند. اين مفهوم ذهني ناشي از نهايت دولتمردي بود.
از مارس تا اكتبر 1095 اوربانوس به سياحت در ايتالياي شمالي و فرانسه جنوبي مشغول بود و از امرا و بزرگان قوم براي كمك ضروري در اين راه نظر خواست. در كلرمون، واقع در اوورني، شوراي تاريخي روحاني اجلاس كرد; هرچند كه يك روز سرد ماه نوامبر بود، هزاران نفر از مردم نواحي و جوامع مختلف چادرهاي خود را در ميان صحرا برافراشتند، و چنان اجتماع عظيمي برپا شد كه هيچ تالاري گنجايش آن همه مردم را نداشت; هنگامي كه هموطن خود اوربانوس دوم را بر بالاي صفه بلند كردند، و وي به زبان خود آنها به ايراد موثرترين خطابه‌ها در تاريخ قرون وسطي پرداخت، قلب همه از فرط احساسات در تپش افتاد. پاپ خطاب به حاضران چنين گفت:
اي نژاد فرانك! نژاد محبوب و برگزيده خدا!...از مرزهاي اورشليم و از جانب قسطنطنيه خبر غم انگيزي آورده اند كه قومي ملعون بكلي از خدا بي خبر جابرانه بر اراضي اين مسيحيان هجوم برده و با ويراني و ايجاد آتش سوزي مردم را از زاد و بومشان بيرون رانده اند.اينان جماعتي از اسرا را به مملكت خويش برده و بخشي از آنها را زير شكنجه‌هايي بيرحمانه به قتل رساندهاند. اين مردم محرابها را با لوث وجود خويش آلوده ميسازند و سپس آنها را ويران ميكنند. قلمرو يونانيان اكنون به دست آنها تكه تكه شده است و يونانيان از آن اراضي وسيعي كه پيمودن سراسر آن حتي بيش از دو ماه طول ميكشد محروم شده اند.
اكنون اگر شما رنج قصاص اين اعمال ناحق و بازگرفتن اين اراضي را بر خود هموار نسازيد،اين مهم از دست چه كسي ساخته است؟ آري شماييد كه خداوند بين الطاف خويش بيش از ديگران حشمت در جنگاوري، شجاعت عظيم، و نيرو ارزاني داشته است تا سر مردمي را كه در مقام مخالفت با شما قد علم ميكنند بر خاك بساييد. بگذاريد كردار نياكان شما جلال و عظمت شارلماني و ساير شهرياران اين سرزمين - مشوق شما باشد.
بگذاريد مزار مقدس منجي و خداوندگار ما كه اكنون در تصرف اقوام پليد است و اماكن متبركه اي كه اكنون ملوث شده است شما را برانگيزد....بگذاريد هيچ گونه تشويشي در امور خانوادگي و هيچ نوع تملكي شما را از اين امر خطير باز ندارد. زيرا اين سرزميني كه اكنون شما در آن سكنا داريد، از همه سو دريا و قله كوه‌ها آن را در بر گرفته است براي نفوس عظيم شما بسيار تنگ است. خوراكي كه از آن عايد ميشود به سختي تكافوي نيازهاي مردمي را كه به كار كشت مشغولند ميكند. از اين روست كه شما يكديگر را ميكشيد و ميدريد، به جنگ دست ميبريد، و بسياري از شماها در اين زد و خورد داخلي به هلاكت ميرسيد. لذا، بگذاريد نفرت از ميان شما رخت بربندد; بگذاريد كشاكشهاي شما پايان يابد. قدم در طريق كليساي قيامت نهيد; آن سرزمين از چنگ قومي تبهكار بيرون آوريد و خود بر آن استيلا يابيد; اورشليم بهشتي است آكنده از لذات و نعمتها، سرزميني است به مراتب ثمربخش تر از همه سرزمينها. آن شهر شاهي، كه در قلب عالم قرار گرفته است، از شما تمنا دارد كه به ياريش بشتابيد. مشتاقانه رنج اين سفر را براي آمرزش گناهان خويش تقبل كنيد، و در عوض به حشمت فناناپذير ملكوت الهي پشتگرم باشيد. از ميان جمعيت غريو پرهيجاني به آسمان برخاست كه: ((مشيت خدا چنين است!))اوربانوس نيز با آنها هم اواز شد و از ايشان تقاضا كرد كه اين جمله را شعار نبرد خودسازند، و به افرادي كه حاضر به شركت در جنگ صليبي شده بودند دستور داد كه بر روي سينه يا پيشاني خويش علامت صليب را نقش كنند. ويليام آومزبري مينويسد: ((بي درنگ پارهاي از خواص جلو پاي پاپ به زانو افتادند و جان و مال خويش را وقف خدمت خدا كردند)) هزاران نفر از عوام نيز به همين سان پيمان بستند. رهبانان و زاهدان از گوشه عزلت به در آمدند تا در واقع، و به معني كلمه، مجاهدان لشكر مسيح باشند. پاپ پر جنب و جوش از آن محل رو به سوي ديگر شهرها نهاد، كه از جمله بود تور،بوردو، تولوز، منپليه، و نيم...و مدت نه ماه مردم را به شركت در جنگ صليبي تشويق ميكرد. هنگامي كه بعد از دو سال غيبت به رم بازگشت، مردمان آن شهر، كه كمتر از ديگر شهرهاي مسيحي ديندار بودند، مقدمش را با شور تمام پذيره شدند. اوربانوس، بدون مواجهه با مخالفت شديدي براي آزاد ساختن صليبيون از بند تعهداتي كه مانع از شروع جنگ صليبي ميشد، اختيارات لازم را به دست گرفت و براي دوره اين جنگ، سرفها واسالها را از تعهداتي كه در برابر اربابان خود داشتند رها ساخت. وي به عموم صليبيون اين امتياز را تفويض كرد كه از اين پس در دادگاه‌هاي كليسايي محاكمه شوند نه در محاكم اربابي; و تضمين كرد كه در غياب آنها اسقفان هر محل حافظ دارايي آنها باشند. وي به موجب فرماني - هر چند كه كاملا ضمانت اجرايي نداشت - همه جنگهاي مسيحيان را ممنوع كرد و، فوق قوانين مربوط به تبعيت و سر سپردگي فئودال، اصل جديدي براي فرمانبرداري وضع كرد. اكنون اروپا بيش از پيش متحد شده بود و اوربانوس دوم خويشتن را، دست كم از لحاظ نظري، مالك الرقاب شايسته و مقبول سلاطين اروپا ميديد. تمامي جهان مسيحي به طرزي بي سابقه به جنبش در آمد و با شور فراواني خود را براي جنگ مقدس با عالم اسلام آماده ساخت.

ماجراجوياني كه حاضر بودند تن به مخاطرات در دهند، پسران كهتري كه اميد تهيه تيولنشين هايي را در مشرق زمين در سر مي پختند، بازرگاناني كه به دنبال بازارهاي جديد براي كالاهاي خود بودند، شهسواراني كه با عزيمت سرفهاي خويش به جنگ خود را دست تنها ميديدند، مردمان كم رويي كه از زخم زبان اطرافيان و تهمت ترسويي احتراز داشتند - همگي به جماعتي از مومنين واقعي پيوستند تا سرزميني كه محل ولادت و وفات عيسي مسيح بود نجات دهند. به حكم آن نوع تبليغاتي كه هنگام رواج دارد، درباره محدوديتها و ناتوانيهاي مسيحيان مقيم فلسطين، فجايع مسلمانان، و كفرهاي آيين محمد(ص) همه گونه راه مبالغه و اغراق سپرده شد. مسلمانان را به پرستش تنديس پيغمبر اسلام متهم ميكردند و حتي، طبق شايعات بي اساسي كه بر سر زبان مومنين مسيحي افتاده بود، سخناني نامربوط درباره پيغمبر اسلام ميگفتند. افسانه‌هاي غريبي از ثروت سرشار مشرق زمين و لعبتان پري پيكري كه در انتظار مرداني دلاور نشسته بودند نقل مجالس بود.
بديهي است كه اين همه انگيزه‌هاي متنوع نميتوانست توده مردمان متشابهي را كه واجد شايستگي تشكيلات نظامي باشند به دور هم گرد آورد. در بسياري موارد، زنان و كودكان به اصرار تمام همراه شوهران و پدر و مادر خود به راه افتادند. شايد اين قبيل پافشاريها بي دليل هم نبود، زيرا به زودي فواحش را نيز جمع كردند تا آماده خدمت به سلحشوران باشند. اوربانوس ماه اوت 1096 را موعد حركت سپاه صليبي تعيين كرده بود، لكن كشاورزان بي حوصله، كه اولين دسته از داوطلبان جنگ بودند نميتوانستند درنگ كنند. يك چنين جماعت مبارزي كه عده آنها به حدود دوازده هزار نفر ميرسيد (و از اين عده فقط 8 نفر شهسوار بودند) در ماه مارس، به سر كردگي پير منزوي و والتر بيپول يا گوتيه بيپول، از فرانسه عازم فلسطين شدند;دسته ديگري كه محتملا مركب از پنج هزار نفر بود، به سرپرستي گوتشالك كشيش، از آلمان به راه افتاد; و هيئت سومي به رهبري اميكو، كنت لينينگن، از خطه راينلاند در آلمان حركت كرد. همين گروه‌هاي بي نظم و ترتيب بودند كه اغلب به يهوديان آلمان و بوهم هجوم بردند، به تقاضاهاي مردمان و كشيشان محل هيچ گونه ترتيب اثري ندادند، و شهوت خونريزي را در جامه دينداري پنهان ساختند و چند صباحي بدل به جانوران درنده شدند. افرادي كه تازه در صف لشكريان صليبي در آمده بودند وجوهي اندك و غذايي ناچيز به همراه آورده بودند، و رهبران بي تجربه آنها نيز براي تغذيه افراد آذوقه كافي نداشتند. بسياري از آنها دوري مسافت را دست كم گرفته بودند، و همچنان كه در كناره راين و دانوب راه ميسپردند، به هر خمي كه ميرسيدند، كودكانشان از فرط بيطاقتي مدام ميپرسيدند كه آيا به اورشليم نرسيده اند هنگامي كه كيسه‌هاي آنها تهي شد و گرفتار بي غذايي شدند، از راه اضطرار به چپاول مزارع و خانه‌هايي كه در سر راه آنها قرار داشت دست زدند. ديري نگذشت كه هتك ناموس نيز بر تاراج اموال افزوده شد. مردم به شدت در مقابل آنها مقاومت ورزيدند. برخي از شهرها دروازه‌هاي خود را به روي آنها بستند، و بعضي ديگر بي درنگ توفيقشان را از دادار مسئلت نمودند. سرانجام اين سپاه كاملا تهيدست، كه تعداد زيادي از نفرات آن بر اثر قحطي و طاعون و جذام و تب و مبارزات حين راه به هلاكت رسيده بودند، به دروازه قسطنطنيه رسيد. آلكسيوس به آنها خوش آمد گفت، لكن شكم آن جماعت گرسنه را به طرز دلخواه سير نكرد;از اين رو صليبيون به حومه‌هاي شهر ريختند و قصرها، خانه‌ها، و كليساها را غارت كردند. آلكسيوس براي نجات پايتخت خويش از شر اين ملخهاي عابد، كشتيهايي در اختيار آنها گذاشت تا از تنگه بوسفور عبور كنند، ملزوماتي برايشان فرستاد، و به آنها دستور داد كه در آن سوي بوسفور توقف كنند تا قواي مسلح تري از عقب برسد. صليبيون به علت گرسنگي يا بيتابي به اوامر آلكسيوس اعتنايي نكردند و به سوي نيقيه پيش تاختند. نيروي منظم و با انضباطي از تركان، كه همگي كمانداران ماهري بودند، از شهر بيرون آمدند و اين نخستين لشكر اولين جنگ صليبي را تقريبا بكلي مضمحل كردند. والتر بيپول از جمله كشتگان اين نبرد بود، اما پير منزوي، كه از سپاه مهارناپذيرخويش منزجر شده بود، قبل از شروع مبارزه به شهر قسطنطنيه بازگشت، و تا 1115 در عين سلامت ميزيست.

در خلال اين احوال، هر يك از امرا و اربابان فئودال كه دعوت پاپ را براي شركت در جنگ صليبي لبيك گفته بود، در حوزه خويش قواي خود را گرد آورده بود. در ميان اين امرا و سالاران هيچ يك از پادشاهان اروپا نبود، و در واقع هنگامي كه اوربانوس مردم را به جنگ صليبي دعوت ميكرد، فيليپ اول پادشاه فرانسه، ويليام دوم پادشاه انگليس، و هانري چهارم امپراطور آلمان همگي محكوم به تكفير پاپي بودند. لكن عده زيادي از كنتها و دوكها حاضر شدند كه در چنين جهادي شركت كنند - و تقريبا تمامي آنها از قوم فران يا فرانسوي بودند. اولين جنگ صليبي اقدام خطيري بود كه بيشتر از جانب فرانسويان صورت گرفت، و تا اين تاريخ هنوز مردمان خاور نزدي اقوام اروپاي باختري را فران (فرنگي) مينامند. گود فروا دوبويون (بويون آبادي كوچكي در بلژيك) صفات يك راهب را با شايستگيهاي يك سرباز در وجود خويشتن جمع داشت، به عبارت ديگر، در تمشيت امور حكومت و اداره جنگ شجاع و لايق بود و پرهيزكاريش به سر حد تعصب ميرسيد. بوهموند، امير تارانت، (تارانتو) فرزند روبر گيسكار بود. وي تمام شجاعت و كارداني پدرش را به ارث برده بود و هواي آن در سر داشت كه از متصرفات سابق امپراطوري بيزانس در خاور نزديك براي خويشتن و لشكريان نورمانش قلمروي ايجاد كند. همراه وي برادرزادهاش تانكرد اهل اوتويل بود كه بعدها قهرمان حماسه معروف به رهايي اورشليم اثر شاعر ايتاليايي تاسو شد. وي مردي بود زيباروي، بيباك، دلاور، بخشنده، و دوستار شكوه و ثروت، كه عموما او را بر سبيل شهسوار مسيحي مطلوب تحسين ميكردند. رمون، كنت تولوز، كه قبلا در نبرد با مسلمانان در اسپانيا شركت جسته بود، اكنون در پيري جان و ثروت عظيم خويش را وقف جهادي بمراتب بزرگتر ميكرد. لكن خلقي آتشين نجابت وي را آلوده، و آز دينداريش را لكهدار كرد. اين جماعات از راه‌هاي گوناگون عازم قسطنطنيه شدند. بوهموند به گود فروا پيشنهاد كرد كه شهر مزبور را بگيرند. گود فروا را به بهانه آنكه وي فقط براي مبارزه با جماعت كفار سفر كرده است، از قبول چنين امري خودداري ورزيد، لكن اين فكر بكلي از بين نرفت. شهسواران نيمه وحشي و نيرومند مغرب زمين مردان تحصيلكرده و مهذب مشرق را به ديده تحقير مينگريستند و آنها را بدعتگذاراني غرق در خوشگذراني و شهوات ميدانستند. گنجينه‌ها و نفايسي كه در كليساها، قصرها، و بازارهاي پايتخت امپراطوري بيزانس بر روي هم انباشته شده بود آنها را به تحير و غبطه وا ميداشت، چه معتقد بودند كه ثروت بايد از آن مرد دلير باشد.

آلكسيوس شايد از اين گونه خيالاتي كه به مخيله منجيان وي خطور ميكرد بويي برده بود، و شايد آنچه از برخورد با خيل لجام گسيخته كشاورزان (كه غرب خود وي را براي شكست آنها شماتت كرده بود) ديده بود او را به رعايت جانب احتياط و شايد هم به تزوير متمايل ميكرد. وي براي مقابله با تركان ياري خواسته بود، اما منتظر نبود كه قواي متحد اروپا در پشت دروازه‌هاي پايتختش گرد آيند. هرگز آلكسيوس نميتوانست خاطر جمع باشد كه عشق اين جنگجويان به فتح قسطنطنيه از گشودن بيتالمقدس كمتر است، يا در صورت بيرون آوردن اراضي سابق امپراطوري از چنگ تركان، متصرفات مزبور را به بيزانس باز پس دهند. از اين رو پيشنهاد كرد كه حاضر است همه گونه آذوقه، مساعده مالي، وسايط حمل و نقل، و كمك نظامي در اختيار صليبيون گذارد و به رهبران آنها رشوه‌هاي شايستهاي تقديم كند، و هر سرزميني را در جنگ فتح كردند، به حكم تعهدات به عنوان تيول وي نگاه دارند. اشراف مغرب زمين، كه در برابر سيم و زر نرم شده بودند، به اين امر تن در دادند. در اوان سال 1097 سپاهيان صليبي، كه رويهمرفته در حدود سي هزار نفر ميشدند و هنوز زير فرمان سرداران مختلفي بودند، از تنگه بوسفور عبور كردند. بخت با صليبيون يار بود، چه تشتت ميان مسلمانان به مراتب از نفاق مسيحيان فزونتر بود. نه فقط قدرت مسلمانان در اسپانيا تحليل رفته و در افريقاي شمالي گرفتار منازعات مذهبي شده بود، بلكه در شرق خلفاي فاطمي مصر بر نواحي جنوبي سوريه تسلط داشتند، و حال آنكه سوريه شمالي و قسمت اعظم آسياي صغير در دست دشمنان آنها يعني تركان سلجوقي بود. ارمنستان عليه فاتحان علم طغيان بر افراشت و با فرانكها هماواز شد. به اين نحو، سپاهيان اروپايي پيش تاختند و نيقيه را به محاصره در آوردند، و چون آلكسيوس قول داد كه به شرط تسليم به كسي آسيبي نخواهد رسيد، پادگان تر نيقيه تسليم شد (19 ژوئن 1097). امپراطور يوناني پرچم خويش را بر فراز دژ شهر به اهتزاز در آورد، آن خطه را از چپاول بيملاحظه مبارزان مسيحي نجات داد و، با هداياي كلاني، موجبات رضايت خاطر سرداران فئودال را فراهم ساخت; اما لشكريان مسيحي زبان به شكوه گشودند كه آلكسيوس با تركان متحد بوده است. بعد از يك هفته استراحت صليبيون عزم انطاكيه كردند و در نزديكي اسكي شهر (دورولايوم)با سپاهي از تركان به سرداري قلج ارسلان رو به رو شدند. در جنگ خونيني كه روي داد (اول ژوئيه 1097) صليبيون فاتح شدند. آنگاه بدون احتمال خطر مواجهه با دشمني، مگر كمبود آب و خوراك و گرمايي كه قاعدتا خون غربي با آن مانوس نبود، در آسياي صغير شروع به پيشرفت كردند. در آن هشتصد كيلومتر راهپيمايي دشوار، گروهي از مردان و زنان و تعدادي از اسبها و سگها از فرط تشنگي به هلاكت رسيدند. چون از سلسله جبال توروس عبور كردند، برخي از اشراف لشكريان خود را از قواي اصلي جدا كردند تا در پي فتوحاتي خصوصي روان شوند، چنانكه رمون، بوهموند، و گود فروا عزم ارمنستان كردند و تانكرد و بودوئن اول (برادر گود فروا) رو به ادسا آوردند; در اين ناحيه بود كه بودوئن، به حيله‌هاي جنگي و نيرنگ اولين مملكت لاتيني شرق (اورشليم) را بنياد نهاد (1098). اكثريت عظيم صليبيون شاكي بودند كه اين گونه تاخيرها قرين نحوست است، لكن اشراف مراجعت كردند و پيشرفت به سوي انطاكيه ادامه يافت. وقايعنگار و مولف كتاب اعمال فرانكها انطاكيه را ((شهري بغايت زيبا، چشمگير و لذتبخش)) توصيف كرده است. اين شهر مدت هشت ماه در محاصره بود. در اين مدت بسياري از صليبيون بر اثر گرسنگي يا باران سرد زمستاني جان سپردند. برخي با جويدن ((نيهاي شيريني به نام زوكرا)) (شكر) غذاي نوظهوري پيدا كردند.

اين اولين باري بود كه فرانكها لب به نيشكر ميزدند. بتدريج طريقه فشردن و گرفتن عصاره آن را از گياهي كه براي همين منظور كاشته ميشد فرا گرفتند. فواحش شيرينيهايي بودند بمراتب خطرناكتر; يكي از كشيشان عاليرتبه محبوب كه در باغي همخوابه سوري خود را در آغوش گرفته بود، به دست تركان به قتل رسيد. در ماه مه 1098 خبر آمد كه لشكر عظيمي از مسلمانان به سرداري كربوغا امير موصل بزودي از راه فرا خواهد رسيد; چند روزي قبل از رسيدن اين لشكر، انطاكيه گشوده شد (سوم ژوئن 1098) ; بسياري از صليبيون كه ميترسيدند در برابر كربوغا تاب مقاومت نداشته باشند، در اورونتس بر كشتي نشستند و فرار كردند.

آلكسيوس، كه با لشكري يوناني پيش مي تاخت، بر اثر هزيمت سپاهيان فراري اغفال شده، تصور كرد كه صليبيون شكست خورده اند; به همين سبب بازگشت تا مگر آسياي صغير را در مقابل تركان حراست كند. اين گناهي بود كه هرگز به خاطر آن آلكسيوس را عفو نكردند. پير بارتلمي، كشيشي اهل مارسي، براي آنكه قوت قلبي به سپاهيان صليبي داده باشد، نيزه هاي را به دست گرفته، مدعي شد كه اين همان نيزهاي است كه با آن پهلوي عيسي را دريدهاند. مسيحيان هنگامي كه رو به ميدان جنگ نهادند، اين نيزه را همچون علم مقدسي بر بالاي سر خود حمل كردند، و سه نفر شهسوار كه جامه سفيد بر تن داشتند به اشاره آديمار نماينده پاپ ناگهان از پشت تپه‌ها ظاهر شدند، و نماينده پاپ مدعي شد كه اين سه نفر قديس موريس، قديس تئودور، و قديس جورج شهداي راه دينند. صليبيون، كه از ديدن اين علايم غيبي الهام گرفته بودند، اين متحدا به سر كردگي بوهموند به پيروزي قاطعي نايل آمدند. پير بارتلمي، كه متهم به ارتكاب ي تزوير مذهبي شده بود، پيشنهاد كرد كه حاضر است براي اثبات صدق گفتار خويش از ميان آتش عبور كند. وي رنج گذشتن از ميان تل هيمهاي سوزان را بر خود هموار ساخت ; ظاهرا وي سالم از ميان آتش بيرون آمد، لكن روز بعد بر اثر سوختگي و فشار قلبي جان سپرد. پس از اين واقعه نيزه مقدس را از ميان علمهاي لشكريان صليبي برداشتند. براي قدر داني از زحمات بوهموند، با رضايت عموم او را امير انطاكيه كردند. وي رسما آن ناحيه را به عنوان فيف (تيول) سالار خويش آلكسيوس ضبط كرد، اما در واقع چون شهريار مستقلي حكومت كرد. سركردگان سپاه صليبي مدعي شدند كه آلكسيوس به علت كوتاهي در رسانيدن كم به آنها تعهدات خويش را زير پا گذاشته و آنان را از بند تعهدات رهانيده است. سرداران صليبي بعد از آنكه شش ماهي را به تجديد قوا و تجهيز مجدد سپاهيان فرسوده خود مشغول بودند، لشكريان خويش را به طرف اورشليم حركت دادند. سرانجام در هفتم ژوئن 1099، بعد از يك جنگ سه ساله كه قواي صليبي را به دوازده هزار نفر مبارز كاهش داد، با دلي خوش و تني كوفته به مقابل ديوارهاي اورشليم رسيدند. از شوخيهاي تاريخ بود كه فاطميان حريفان اين مبارزان، يعني تركان، را يك سال قبل از اين واقعه از شهر بيرون كرده بودند. خليفه فاطمي پيشنهاد كرد كه اگر صليبيون به عقد صلح راضي شوند، وي حاضر است تامين جاني و مالي عموم زايران مسيحي و مومنين مقيم اورشليم را تضمين كند. اما بوهموند و گود فروا خواستار تسليم بلا شرط شدند. پادگان خليفه فاطمي، كه مركب از هزار نفر بود، مدت چهل روز مقاومت ورزيد. در 15 ژوئيه گود فروا و تانكرد در راس لشكريان خويش از ديوار شهر گذر كردند، و در اين حال صليبيون، كه در عين شجاعت سالها رنج و مرارت را تحمل كرده بودند، از رسيدن به مقصد عالي خويش سر از پا نميشناختند. كشيشي رمون نام اهل آژيل، كه خودش شاهد اين واقعه بوده است، مينويسد :چيزهاي بديعي از هر سو به چشم ميخورد. گروهي از مسلمانان را سر از تن جدا كردند...گروهي ديگر را با تير كشتند يا مجبور كردند كه از برجها خود را به زير افكنند، پارهاي را چندين روز شكنجه دادند و آنگاه در آتش سوزانيدند. در كوچه‌ها توده‌هايي از كله و دست و پاي كشتگان ديده ميشد. هر طرف اسب را هي ميكردي در ميان اجساد كشتگان و لاشه اسبان بودي.

ساير معاصران نيز به تفصيل مطالبي درباره اين واقعه نگاشتند و حكايت ميكنند كه چگونه زنان را به ضرب دشنه به قتل ميرساندند، ساق پاي كودكان شيرخوار را گرفته بزور آنها را از پستان مادرشان جدا ساخته به بالاي ديوارها پرتاب ميكردند، يا با كوفتن آنها بر ستونها گردنشان را ميشكستند; و چطور هفتاد هزار مسلماني كه در شهر مانده بودند به هلاكت رسيدند. يهوديان را كه جان سالم به در برده بودند در كنيسهاي جمع كردند و زنده زنده سوزانيدند. فاتحان همگي رو به سوي كليساي قيامت نهادند، كه به عقيده ايشان زماني سردابه آن قرارگاه عيساي مصلوب بود. در آنجا يكديگر را در آغوش كشيدند و از فرط سرور و فراغ بال گريستند و براي پيروزي خويش حمد خداوند مهربان را گفتند.
نام: 50f81fd61d598310096654ba3919276c.jpg نمایش: 597 اندازه: 17.7 کیلو بایت




دومين جنگ صليبي: 1146 - 1148


قديس برنار به پاپ ائوگنيوس سوم ملتجي شد تا بار ديگر مسيحيان را زير پرچم صليبي گرد آورد.
اما ائوگنيوس، كه در اين موقع گرفتار منازعه با مردم بيدين روم بود، از برنار استدعا كرد كه خود وي اين مهم را به عهده گيرد. پيشنهاد پاپ عاقلانه بود، زيرا برنار، قديسي كه وسيله رسيدن وي به مقام پاپي را فراهم ساخته بود، آدمي بود به مراتب بزرگتر از خود وي .
هنگامي كه برنار از حجره خويش در كلروو به قصد ترغيب فرانسويان به جنگ صليبي بيرون آمد، آن شكاكيتي كه در قلوب مومنان پنهان است خاموش، و بيمهايي كه از شنيدن ماجراهاي جنگ صليبي اول در ميان مردم قوت يافته بود زايل شد. برنار مستقيما نزد پادشاه فرانسه، لويي هفتم، شتافت و او را تشويق كرد كه خود در راس سپاه صليبي قرار گيرد. آنگاه در حالي كه پادشاه فرانسه در كنار وي ايستاده بود، خطاب به انبوه مردم در وزله بياناتي ايراد كرد (1146).
هنگامي كه سخن وي به پايان رسيد، انبوه مردم همگي حاضر به خدمت شدند. صليبهايي كه فراهم آورده بودند به هيچ وجه كفايت جمعيت را نميداد، به همين سبب برنار جبه خود را ريش ريش كرد تا حاضران هر تكهاي را به علامت پيوستن به سپاه صليبي بردارند. آنگاه خطاب به پاپ نوشت: ((شهرها و قلعه‌ها همه تهي شدهاند، حتي در مقابل هر هفت نفر زن يك نفر مرد باقي نمانده است، و همه جا پر از زنان بيوهاي است كه هنوز شوهرانشان زنده هستند.)) بعد از آنكه برنار فرانسه را آماده جنگ صليبي كرد، متوجه آلمان شد. در آنجا، بر اثر بلاغت پر شور خود، امپراطور كونراد سوم را متقاعد كرد كه جنگ صليبي تنها امر مقدسي است كه ميتواند مايه
وحدت گوئلفها و هوهنشتاوفن - دو گروهي كه قلمرو امپراطور را به دو پاره كرده بودند - شود. بسياري از اشراف از كونراد تبعيت كردند، از جمله فردريك امير سوابيا، كه بعدها به بارباروسا (ريش قرمز) معروف شد و در جنگ سوم صليبي جان سپرد. در عيد فصح سال 1147، كونراد و لشكريان آلماني عزم اورشليم كردند. هنگام عيد پنجاهه، لويي و فرانسويان به حركت در آمدند. تاخير در حركت آنان براي رعايت احتياط بود، زيرا مطمئن نبودند كه آلمانيها دشمن خونين آنان هستند يا تركها. آلمانيها نيز به نوبه خويش همين ترديد را درباره تركها و يونانيها داشتند. در مسير آنها آنقدر شهرهاي بيزانس تاراج شد كه بسياري دروازه‌هاي خود را به روي مبارزان صليبي ميبستند و جيره ناچيزي را با زنبيلها از فراز حصار شهر به لشكريان آلماني نثار ميكردند. مانوئل كومننوس كه در اين موقع امپراطور روم شرقي بود، با لحن ملايمي پيشنهاد كرد آن سپاهيان اصيل بهتر است به جاي رفتن از جانب قسطنطنيه، در محل سستوس از تنگه هلسپونت عبور كنند ; اما كونراد و لويي از قبول چنين پيشنهادي خودداري ورزيدند. جمعي از مشاوران لويي وي را تشويق كردند كه قسطنطنيه را براي فرانسه متصرف شود; لويي به چنين امري تن در نداد، شايد هم يونانيان از وسوسه وي آگاه بودند. به هر حال، مردم امپراطوري شرقي از هيبت و اسلحه شهسواران غربي متوحش شدند، و ديدن محارم و زناني كه همراه ايشان بودند مايه تفريح خاطر آنها شد. در معيت لويي، پادشاه فرانسه، الئونور آن ملكه مزاحم سفر ميكرد، و جمعي از مغنيان و غزلسرايان به دنبالش بودند. دو كنت تولوز و فلاندر هر دو كنتسهاي خود را همراه داشتند و بخشي از بار و بنهاي كه به دنبال قافله فرانسويان حركت ميكرد عبارت بود از جامهدان و صندوقهاي مملو از لباس و اسباب بزكي كه براي حفظ زيبايي اين بانوان در مقابل هر گونه تغييرات و تبدلات آب و هوا، جنگ، و مرور زمان ضرورت داشت. مانوئل با شتاب تمام وسايل حركت سپاهيان آلمان و فرانسه را از تنگه بوسفور فراهم ساخت و مقاديري سكه قلب براي داد و ستد با صليبيون در اختيار يونانيها گذاشت. در آسيا، بر اثر كميابي آذوقه و قيمتهاي گزافي كه يونانيان مطالبه ميكردند، برخوردهاي بسياري بين منجيان و نجات يافتگان روي داد، و فردريك ريش قرمز تاسف ميخورد از اينكه براي نيل به امتياز مقابله با كفار ناگزير بود با تيغ خويش خون مسيحي را بريزد .

علي رغم نصايح مانوئل، كونراد اصرار داشت همان خط سيري را بپيمايد كه اولين سپاهيان صليبي طي كرده بودند. با وجود بلدهاي يوناني، يا شايد با حضور آنها، لشكريان آلماني پي در پي به بيابانهاي بي آب و علف و دامهايي كه مسلمانان گسترده بودند در افتادند، و تلفاتي به آنها وارد آمد كه دلسرد كننده بود. در محل دورولايوم (اسكي شهر فعلي) يعني همان نقطهاي كه سپاهيان جنگ صليبي اول قلج ارسلان را شكست داده بودند، سپاه كونراد با عمده قواي مسلمانان رو به رو شد و چنان در هم بشكست كه از هر ده نفر مسيحي فقط يكي جان سالم به در برد. لشكريان فرانسوي، كه مسافت زيادي با جبهه جنگ فاصله داشتند، با شنيدن خبر دروغين فتح آلمانيها فريب خوردند و بي محابا پيش تاختند و، بر اثر هجومهاي لشكريان مسلمان و گرسنگي متحمل تلفات سنگيني شدند. چون بقيهالسيف فرانسويها به آتاليا رسيدند، لويي از ناخدايان كشتيهاي يوناني تقاضا كرد كه سپاهيانش را از طريق دريا به شهر مسيحي طرسوس يا انطاكيه برسانند. نا خدايان براي هر مسافر كرايهاي فوقالعاده مطالبه كردند. لويي، به اتفاق چند تن از اشراف، به همراه الئونور و معدودي از بانوان به كشتي نشست و عزم انطاكيه كرد و سپاهان فرانسه را در آتاليا به جا نهاد. لشكريان مسلمان بر آن شهر تاختند و تقريبا تمامي فرانسويان را از دم تيغ گذراندند(1148).
لويي به اتفاق بانوان به اورشليم رسيد، لكن سپاهي همراه وي نبود، و كونراد، كه در آغاز كار با لشكريان عظيمي از راتيسبون حركت كرده بود، اينك افراد سپاهش انگشت شمار بودند. از اين عده كه جان سالم به در برده بودند، واز سربازاني كه در خود اورشليم بودند، لشكري فراهم آمد كه تحت فرماندهي سه سردار مختلف ، كونراد، لويي، و بودوئن سوم (1143-1162)، بسوي دمشق حركت كرد هنگامي كه دمشق در محاصره بود، ميان اشراف نزاع افتاد كه چون شهر گشوده شود، حكومت از آن كدام يك باشد. در اين حيث و بيص، جاسوسان مسلمان به ميان سپاه مسيحي رخنه كردند و برخي از سرداران را به زور رشوه واداشتند كه عمدا دست از هجوم بر دارند يا عقبنشيني اختيار كنند. هنگامي كه خبر رسيد كه امراي حلب و موصل با سپاه عظيمي براي نجات دمشق در حركتند، تفوق با كساني بود كه عقب نشيني را تجويز ميكردند، در نتيجه، لشكريان مسيحي به دسته‌هايي چند تقسيم شدند و به سوي انطاكيه، عكا،يا بيتالمقدس گريختند. كونراد، بيمار و مغلوب، سرشكسته به آلمان مراجعت كرد. الئونور و بيشتر شهسواران فرانسوي به وطن خود بازگشتند.
لويي يكسال ديگر در فلسطين ماند و در اين مدت اماكن متبركه را زيارت كرد. شكست مسيحيان در دومين جنگ صليبي مايه بهت اروپا شد. همه جا مردم ميپرسيدند كه چگونه قادر متعال اجازه داده است كه مدافعان راه وي اين سان خوار و خفيف شوند. مخالفان بر قديس برنار تاختند و او را واعظ بي پرواي خيالپردازي خواندند كه مسبب قتل عده زيادي از مردم شده بود. اين جا و آنجا شكاكان جسوري در مهمترين اصول و مباني دين ترديد كردند. برنار در پاسخ مخالفان مدعي شد كه مشيت قادر متعال وراي فهم آدمي است و اين ضايعه قطعا مجازاتي بوده است براي گناهان مسيحيان. لكن از اين پس بذر ترديدهايي فلسفي كه آبلار (فت1142) پراكنده ساخته بود در اذهان حتي مردم عادي بارور شد. شور و رغبتي كه سابقا براي جنگهاي صليبي وجود داشت سريعا رو به زوال گذاشت و عصر ايمان خود را آماده كرد تا در برابر هجوم اعتقادهاي بيگانه يا بي اعتقادهاي محض با آتش و شمشير به مدافعه بر خيزد .

نام: 100949971398.jpg نمایش: 572 اندازه: 12.4 کیلو بایت




v - صلاح الدين ايوبي
در خلال اين احوال، در فلسطين و سوريه مسيحي تمدن عجيب نويني گسترش يافته بود. اروپايياني كه از 1099 در اين اراضي جايگزين شده بودند به تدريج، به سنت مردم خاور نزديك، عمامه بر سر مي گذاشتند و رداهايي فراخ به تن ميكردند چه اين نوع لباسها را براي آب و هواي محل و مقابله با آفتاب سوزان و ريگ روان مناسب مي ديدند. هر قدر جماعات مسيحي با مسلمانان ساكن اين قلمرو مانوستر شدند نا آشنايي و عناد متقابل رو به كاهش گذاشت. سوداگران مسلمان آزادانه وارد آباديهاي مسيحي نشين ميشدند و امتعه خود را ميفروختند. بيماران مسيحي پزشكان مسلمان و يهودي را مرجح مي شمردند. كشيشان مسيحي به مسلمانان اجازه ميدادند تا در مساجد خود به عبادت مشغول شوند، و در شهرهاي مسيحي نشين انطاكيه و طرابلس تدريس قرآن در مكتبهاي مسلمانها مجاز شد. بين ممالك مسلمان و مسيحي قرارهايي براي حفظ جان و مال مسافران و بازرگانان دو طرف گذاشته شد. از آنجا كه فقط عده قليلي از زنهاي مسيحي همراه صليبيون به فلسطين آمده بودند، بسياري از مسيحيان مقيم زنان سوري را به عقد ازدواج خود در آوردند، و ديري نگذشت كه اولاد دو تيره آنها بخش عظيمي از جمعيت مملكت را تشكيل دادند. عربي زبان روزمره مردمان عادي شد.
ملو مسيحي عليه رقباي همكيش خود با امراي مسلمان پيمان بستند، و امراي مسلمان نيز گاهي براي ديپلوماسي يا جنگ دست ياري به سوي اين قبيل ملوك ((مشرك)) دراز ميكردند. ميان افراد مسيحي و مسلمان دوستي خصوصي پيدا شد. ابن جبير، كه در 1183 از نقاط گوناگون سوريه مسيحي ديدن كرد، همكشيان خود را مردماني مرفهالحال ديد كه فرانكها با ايشان بخوبي رفتار ميكردند. وي از اينكه عكا ((انباشته از خوكها و صليبها))، و همه جا با بوي عفن اروپاييان متعفن شده است شكوه ميكرد، اما تا اندازهاي هم اميدوار بود كه اين جماعت كفار به تدريج به بركت تمدن عاليتري كه به آن روآوردهاند متمدن شوند.
در عرض چهل سال آرامشي كه به دنبال جنگ صليبي دوم آمد، مملكت لاتيني اورشليم همچنان دستخوش اختلافات داخلي بود، حال آنكه دشمنان مسلمان آن به وحدت ميگراييدند. نورالدين حيطه فرمانروايي خود را از حلب تا دمشق بسط داد (1164)، و هنگامي كه در گذشت، صلاحالدين مصر و سوريه مسلمان را زير لواي واحدي متحد كرد (1175). سوداگران جنووا، ونيز، و پيزا با رقابت مهلك خويش نظم بنادر شرق را بكلي بر هم ميزدند. شهسواران بر سر سلطنت اورشليم ميان خودشان ميجنگيدند، و هنگامي كه گي دو لوزينيان با لطايفالحيل اريكه سلطنت را به چنگ آورد (1186)، رنجش در ميان طبقه اشراف فزوني گرفت. برادر گي موسوم به ژوفروا، بشكوه گفت: ((اگر اين گي يك پادشاه است، من استحقاق خدا شدن دارم.)) رژينالد دو شاتيون در قلعه بزرگ كرك، آن سوي اردن و نزديكي سر حد عربستان، خود را پادشاه خواند و بارها قرار ترك مخاصمهاي را كه ميان صلاح الدين و پادشاه لاتيني گذاشته شده بود زير پا گذاشت .وي اعلام داشت كه هدف وي هجوم بر عربستان و از بين بردن مقابر مدينه و با خاك يكسان كردن خانه كعبه در مكه است. لشكر كوچك وي ،مركب از ماجراجوياني شهسوارگونه، با كشتي از درياي سرخ متوجه جنوب شد، در الحورا قدم به خشكي نهاد، و به سوي مدينه حركت كرد. اين مبارزان چندان راه نپيموده بودند كه ناگهان خود را با لشكري مصري مواجه ديدند. در جنگي كه در گرفت تمامي مسيحيان به هلاكت رسيدند، مگر معدودي كه با خود رژينالد گريختند. اعراب چند تني از آنها را به اسارت گرفته بودند به مكه بردند و در عيد قربان آن سال به جاي بز سر بريدند (1183).
تا اين تاريخ صلاحالدين خويشتن را با زد و خوردهاي مختصري عليه سلطنت فلسطين راضي ساخته بود; لكن اينك كه تيشه بيحرمتي جديد بر ريشه دينداري و تقواي وي آشنا شده بود، سپاهي آراست كه در سايه جنگاوري افراد آن فتح دمشق وي را مسلم شد، و سپس (1183) با لشكريان مملكت لاتيني اورشليم در جنگي رو به رو شد كه براي دو طرف بي نتيجه بود. چند ماه بعد، صلاحالدين بر رژينالد در كرك هجوم برد، اما موفق نشد به حصار شهر رخنه كند. در 1185 وي با مملكت لاتيني اورشليم قرار متاركهاي چهار ساله گذاشت.
اما در 1186 رژينالد صلح را نقض كرد، در كمين يك كاروان مسلمانها نشست و آن را غافلگير كرد و غنايم زياد و چند تن اسير از آنها گرفت كه يكي از اين اسرا خواهر صلاح الدين بود. رژينالد گفت: ((حالا كه اين جماعت به محمد توكل كرده اند، بگذار محمد بيايد و آنها را نجات بخشد.)) محمد (ص)براي نجات آنها نيامد، اما صلاحالدين كه ديگ غضبش به جوش آمده بود، مسلمانان را به جهاد با مسيحيان دعوت كرد و سوگند ياد كرد كه رژينالد را با دست خود بكشد. مهمترين نبرد مبارزات صليبي در حطين، نزديكي طبريه، در چهارم ژوئيه 1187 روي داد. صلاحالدين، كه با وضع جغرافيايي محل آشنا بود، لشكريان خود را در مواضعي قرار داد كه تمام چاه‌هاي آب را در اختيار داشتند. مبارزان مسيحي، گرانبار از اسلحه، كه زير آفتاب سوزان اواسط تابستان از دشت عبور كرده بودند، با عطش جانكاهي وارد معركه قتال شدند. لشكريان مسلمان از بادي كه به طرف دشمنانشان ميوزيد استفاده كردند و بوته‌هايي را آتش زدند، و دود اين بوته‌ها بيش از پيش مسيحيان را به ستوه آورد. در هرج و مرج حيران كنندهاي كه روي داد، ميان پياده نظام و سواره نظام فرانكها جدايي افتاد، و پياده نظام مضمحل شد. شهسواران، كه در برابر اسلحه دشمن و عطش و دود كارد به استخوانشان رسيده بود، سرانجام خسته و كوفته بر زمين افتادند و كشته يا اسير شدند. ظاهرا به فرمان صلاح الدين هيچ گونه شفقتي نسبت به شهسواران مهماننواز يا شهسواران پرستشگاه نشان داده نشد. صلاحالدين دستور اكيد داده بود كه گي، شاه اورشليم، ورژينالد را به نزد وي ببرند; چون هر دو را پيش وي حاضر كردند، صلاح الدين به گي ظرف نوشابهاي داد كه علامت بخشايش بود، اما رژينالد را آزاد گذاشت كه يا محمد (ص) را پيغمبر مرسلي بشناسد يا تن به مرگ دهد. چون رژينالد از پذيرفتن شق اول خودداري ورزيد، صلاح الدين او را به قتل رساند. يكي از غنايمي كه فاتحان از صليبيون گرفتند ((صليب واقعي)) بود كه آن را كشيشي به هنگام مبارزات مثل علم حمل ميكرد، و صلاحالدين آن را نزد خليفه به بغداد فرستاد. سپس چون صلاح الدين مخالفي در راه خود نديد، به عزم فتح عكا راه افتاد، چهار هزار نفر از اسراي مسلمان را آزاد، و ثروت سرشار آن بندر پر ازدحام را در ميان لشكريان خويش توزيع كرد. چند ماهي تقريبا تمامي خاك فلسطين در تصرف وي بود. هنگامي كه صلاح الدين به اورشليم نزديك شد، بزرگان شهر به پيشواز آمدند تا تقاضاي صلح كنند.
<span style="font
نگار شده در برچسب:جنگ هاي صليبي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

با سلام و درود به بازديد كنندگان تارنگار سرزمين پارسيان.

همون طور كه در همه جا و از همه كس شنيده ايد ظهور نزديك است.البته در اين تارنگار ما تنها نوشته هاي ديگر

دورنگاران رو براي شما گردآوري كرديم و در خدمت شما گذاشتيم تا از اون ها استفاده ببريد.هم چنين اعتراف مي

كنيم كه همه نوشته ها از دورنگارهاي ديگر گرد آوري و در خدمت شما قرار گذاشته شده است.

و البته درباره ظهور:

هيچ كس نمي داند ظهور چه هنگام رخ مي دهد اما اكنون آشفتگي دنيا و اتفاقاتي كه در آن مي افتد خبر از آن مي

دهد كه ظهور نزديك است.پس بايد دل ها را براي ظهور مهدي عجل الله تعلي و شريف آماده كرد.پس از اكنون گناه رو

به كنار بگذاريم و خودمون را آماده ظهور كنيم تا اگر امام زمان در مكه ظهور كرد ما لياقت پيوستن به صف سربازانش

رو داشته باشيم.

از اكنون روزهاي جمعه به دعا و نيايش بشينيم و منتظر باشيم تا صداي دل نشين انا مهدي به گوشمون برسه.

به اميد ظهور

اللهم عجل اوليك الفرج

 

نگار شده در برچسب:ظهور, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 

به نام پروردگار

پیامبر فرموده‌اند «شما را به هفت فتنه بیم می‌دهم که بعد از من روی می‌دهد، فتنه‌ای از مدینه، فتنه‌ای از مکه، فتنه‌ای از یمن، فتنه‌ای از شام، فتنه‌ای از شرق، فتنه‌ای از غرب و فتنه آخر فتنه سفیانی است».

فارس: در شرایطی که امروز همه مردم جهان به سر می‌برند، هیچ سئوالی جدی‌تر از این نیست که آیا آخرالزمانی که همه ملل در هر گروه و مذهبی از آن می گویند مصداقش امروز است.
مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) گفت: طبق گفته اکثر محققان از یک هزار و 200 نشانه‌ آخرالزمان تنها پنج نشانه باقی مانده است.
 اسماعیل شفیعی سروستانی دوشنبه شب در همایش آخرالزمان که در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) برگزار شد، اظهار داشت: در شرایطی که امروز همه مردم جهان به سر می‌برند، هیچ سئوالی جدی‌تر از این نیست که آیا آخرالزمانی که همه ملل در هر گروه و مذهبی از آن می گویند مصداقش امروز است. 
وی ادامه داد: با وجود اینکه گوش‌های زیادی در جهان برای شنیدن در خصوص این موضوع آماده است ولی ما از آن زیاد سخن نمی‌گوییم برای نمونه در دانشگاهی مانند دانشگاه بین‌المللی که به نام امام خمینی (ره) مزین است و در شهری مانند قزوین که شهری با سابقه فرهنگی است و در نقطه مرکزی ایران واقع شده است دو واحد درس اختیاری در خصوص آخرالزمان، فرجام‌شناسی وجود ندارد. 
مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) اضافه کرد: این جای تعمل دارد که چرا موضوعی که در جهان امروز در رأس همه مباحث جدی است ذهن جوانترین گروه اجتماعی در این جامعه درگیر آن نیست و این مبحث بزرگ است و چگونه چشم‌ها از روی موضوعی به این مهمی و بزرگی چرخیده و متوجه آن نیست.
 *تدریس رشته آخرالزمان شناسی در 257 دانشگاه در آمریکا
 وی افزود: 130 سال است که در دانشگاه‌های وابسته به کلیسای کاتولیک در رشته آخرالزمان‌شناسی فارغ‌التحصیل دارند و در ایالات متحده آمریکا بیش از 257 کالج و دانشگاه در این رشته وجود دارد و اگر این موضوع مهمی نیست چرا باید در سرزمینی که گاهی گمان می‌کنیم عاری از مذهب است، این تعداد دانشگاه و کالج در رابطه با این رشته وجود داشته باشد.
 شفیعی سروستانی عنوان داشت: بسیاری از دانشگاه‌ها در ایران در رشته‌های هنری، سینمایی، کارگردانی و بازیگری مشغول به آموزش هستند. 
وی اعلام کرد: بسیاری از برنامه‌های رسانه‌های این سرزمین توسط همین بازیگران که بسیاری مانند دلقک‌ها فقط بالا و پایین می‌پرند و به اسم تهیه‌کنندگی و کارگردانی و سناریست، حد و اندازه سناریو آنها از چارچنگولی بالا نمی‌رود، هزاران ساعت شب و روز را به بیهوده‌گویی در مباحث مبتذل و حیات مردم عام کوچه و بازار را به خود مشغول می‌کنند.
 *فیلمی در کشور ما با موضوع آخرالزمان ساخته نشده است 
این محقق در زمینه مهدویت عنوان داشت: این در حالی است که در آن سوی دریای مدیترانه در دهه 90 بیش از 60 درصد پرفروش‌ترین فیلم‌های هالیوود در خصوص آخرالزمان است و آیا ساخت فیلم‌هایی با چنین موضوعاتی برای سرگرم کردن مردم است.
 وی ادامه داد: ولی ما در کشورمان فیلمی با این موضوع و مفهوم نداریم و نسبت به این موضوع غفلت کرده‌ایم در حالی که ذهن‌ها درگیر این موضوع است.
 شفیعی سروستانی با اشاره به نگاه عام مردم به آخرالزمان توضیح داد: مردم ما زمانی که گرانی، سختی معیشت و بیماری در زندگیشان پدیدار می‌شود، زمانی که دچار خشکسالی می‌شوند می‌گویند آخرالزمان است، یعنی آخرالزمان را چیزی مساوی با بلا، آفت و بحران می‌شناسند. 
* آخرالزمان تعداد حوادث افزایش و زمان آنها به هم نزدیک می‌شود 
وی افزود: ولی آیا آخرالزمان به معنای بحران است، آخرالزمان به معنای بحران، جنگ و آفت نیست، آخرالزمان قسمت واپسین از دورانی است که به قیامت پیوندد و از نظر ما آخرالزمان از زمان مبعوث شدن پیامبر آغاز و به ظهور موعود و سپس قیامت می‌انجامد.
مسئول «موسسه فرهنگی موعود» یادآور شد: پیامبر (ص) فرموده‌اند برگزیده شدم در حالی که میان من و قیامت فاصله نیست، همان سان که میان دو انگشت فاصله است اما از آنجا که در این ظرف زمانی حوادث بزرگ نزدیک به هم روی می‌دهد مردم عادت کرده و آخرالزمان را مساوی با بحران می‌شناسند.
 وی اضافه کرد: پیامبر فرموده‌اند که نشانه‌هایی در آخرالزمان وجود دارد که مانند دانه‌های تسبیح یکی یکی می‌افتد و به آخرین دانه یعنی ظهور می‌انجامد و هرچه زمان ظهور نزدیک باشد بر تعداد حوادث افزوده می‌شود.
 * 7 هزار روایت در خصوص آخرالزمان وجود دارد 
شفیعی سروستانی توضیح داد: در میان همه ملل یعنی صاحبان ادیان آسمانی وجه مشترک ابتدا توحید و سپس موعودگرایی و بلاخره قیامت است و در همه ادیان حجم زیادی از روایات به موضوع موعود اختصاص دارد. 
وی اعلام کرد: حجم روایات آمده از 14 معصوم در خصوص آخرالزمان و نشانه‌های ظهور بسیار زیاد است به طوری که 7 هزار روایت راجع به این موضوع داریم و در خصوص نماز و روزه این تعداد روایت نداریم. 
مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) خاطر‌نشان ساخت: این تعداد روایت نشان از اهمیت موضوع دارد و بخش عمده‌ای از روایات آخرالزمان توسط پیامبر و در نخستین روزهای بعثت بیان شده است. 
وی با اشاره به کارکردهای علائم و نشانه‌های ظهور بیان داشت: این نشانه‌ها و علائم موقعیت بشر را در تاریخ معین می‌کند و مردم می‌دانند که در چه فاصله‌ای از ظهور قیامت قرار گرفتند همچنین هشدار و تذکر، آمادگی یافتن، جلوگیری از یأس و ناامیدی، شناسایی دوست و دشمن از کارکردهای نشانه‌های ظهور است. 
شفیعی سروستانی عنوان داشت: ما همواره در تحلیل شرایط دچار مشکل می‌شویم و با تحلیل غلط موضع‌گیری کرده و گاهی با دوست با تصور دشمن بودن درگیر و گاهی با دشمن به تصور دوست بودن ارتباط دوستی برقرار می‌کنیم که این نشانه‌ها موجب می‌شود تا دوست را از دشمن بشناسیم.
 *از 1200 نشانه‌ آخرالزمان تنها 5 نشانه باقی مانده است
 این محقق در زمینه مهدویت به حوادث آخرالزمان اشاره کرد و گفت: در آخرالزمان حوادث مختلفی روی می‌دهد و پیامبر نیز فرموده‌اند به ناگزیر فتنه‌ای پدید خواهد آمد که هر گاه در نقطه‌ای آرامش پیدا کند، در نقطه دیگری ناآرامی شروع می‌شود و این چنین ادامه می‌یابد تا وقتی که منادی آسمان بانگ برآورد که امیر شما مهدی است.
 وی اضافه کرد: یکی از مشخصات فتنه این است که فتنه کور است یعنی اجازه تشخیص نمی‌دهد تا جایی که همه در تشخیص حق و باطل دچار تردید می‌شوند و حتی خواص نیز نمی‌توانند حق و باطل را تشخیص دهند بنابراین تأکید شده است که مواظب باشید که خود را از دست نداده و نابود نشوید. 
شفیعی سروستانی یادآور شد: پیامبر فرموده‌اند «شما را به هفت فتنه بیم می‌دهم که بعد از من روی می‌دهد، فتنه‌ای از مدینه، فتنه‌ای از مکه، فتنه‌ای از یمن، فتنه‌ای از شام، فتنه‌ای از شرق، فتنه‌ای از غرب و فتنه آخر فتنه سفیانی است».
 وی تصریح کرد: از بیش از یک‌ هزار و 200 نشانه آخرالزمان که در روایات از آن سخن گفته شده طبق گفته همه محققان تمام نشانه‌ها رخ داده و فقط پنج نشانه باقی مانده است که اولین آن «فتنه سفیانی» است.
 *خروج سفیانی از سوریه برای کشتار شیعیان
 مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) ادامه داد: در روایات آمده است سفیانی با حمایت صهیونیست‌ها و غربی‌‌ها در سوریه کودتا می‌کند و سپس یک گروه در سوریه به نام بنی‌کلب از او حمایت می‌کنند و امروز بنی‌کلب جماعتی هستند که بخشی از آنها در ارتش اسرائیل، بخشی در سوریه و بخشی در لبنان زندگی می‌کنند.
 وی اضافه کرد: سفیانی جنگی در ترکیه و عراق راه ‌می‌اندازد و شروع به کشتن شیعیان می‌کند و به کوفه می‌رسد و در کوفه بزرگترین اتفاق رخ می‌دهد و چنان شیعیان را می‌کشند به نحوی که همسایه به همسایه رحم نمی‌کند و برای گرفتن پول همسایه خود را شیعه معرفی می‌کند.
شفیعی سروستانی یادآور شد: امروز جهان استکبار علیه شیعه به میدان آمده و شیعیان غافل هستند.
 وی تصریح کرد: زمانی که درگیری از شام به کوفه می‌رسد از کنار شهر قزوین لشگر سید خراسانی حرکت می‌کند و از منطقه مرکزی ایران عبور کرده و به کوفه می‌رود و در روایات آمده که اگر لشگر خراسانی را یافتید با او همراه شوید از یمن نیز سید یمانی به سوی کوفه می‌آید. 
*پیوستن یک میلیون ایرانی در نخستین روز ظهور امام زمان (عج) 
مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) اظهار داشت: فرمانده اصلی سپاه خراسانی «شعیب‌بن صالح» است و امروز در طالقان قبری به این نام است که مردم برای زیارت او می‌روند و وزیران، مشاوران و سرداران اصلی امام زمان (عج) همه ایرانی هستند و در روز اول یک میلیون ایرانی به امام می‌پیوندند.
 وی افزود: بیان شده که ظهور در سال‌های پر از جنگ رخ می‌دهد و در قرن بیستم 100 میلون نفر در جنگ‌های مختلف کشته شدند و هزینه نظامی جهان امروز 900 میلیارد تا یک ترلیون دلار سال است و هزینه جنگ در جهان 2 میلیون دلار در دقیقه است که اگر 18 روز جنگ متوقف شود سوء تغذیه از کل جهان رفع می‌شود.
 شفیعی سروستانی اعلام کرد: هزینه ارتش آمریکا در هر روز یک میلیارد و 250 میلیون دلار است و به خاطر اورانیوم مصرف شده در سلاح‌های غیرمتعارف در عراق مردم عراق به بیماری‌های مهلک دچار شدند و 4 هزار و 468 سال دیگر تاثیرات اورانیوم از عراق از بین می‌رود.
 *طبق تحقیقات موساد و سیا آیت‌الله خامنه‌ای سید خراسانی است
 مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) گفت: دشمنان خود را برای مقابله آماده کرده‌اند ولی ما غفلت کردیم، در زمان ریاست جمهوری بوش زیر نظر رئیس جمهور، کمیسیونی برای شناسایی امام زمان شکل گرفت.
 وی تأکید کرد: 20 روز قبل موساد و سیا اعلام کردند به دنبال امام زمان هستند و اعلام نیز کرده بودند شاید سید خراسانی آیت‌الله خامنه‌ای باشد زیرا در جوانی در خراسان بوده است و سید یمانی نیز سید حسن نصرالله باشد زیر در کودکی در یمن بوده است. 
شفیعی سروستانی اضافه کرد: مطالعات آنها در خصوص آخرالزمان صدها برابر ماست ولی دانشگاه‌های ما در این زمینه تعطیل هستند و آنها از واقعه ظهور نگران هستند ولی ما غفلت می‌کنیم. 
*وجود یک میلیارد نفر گرسنه و 45 میلیون مبتلا به ایدز نشانه‌ای از آخرالزمان 
وی با اشاره به نشانه‌ها و حوادث آخرالزمان بیان داشت: خشکسالی، زلزله، قحطی و گرسنگی از نشانه‌های آخرالزمان است به طوری که در سال 2009 یک میلیارد نفر در دنیا گرسنه هستند هر سال نیز یک هزار زلزله متوسط، 18 زلزله بزرگ و یک زلزله عظیم کره زمین را می‌لرزاند.
 مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) ادامه داد: بی‌تقوایی و رواج فحشا و بیماری‌های مختلف نشانه دیگری است به طوری که در حال حاضر 45 میلیون نفر در دنیا مبتلا به ایدز هستند و هر سال 5 میلیون نفر به این تعداد اضافه می‌شود که 5 میلیون و 200 هزار نفر کودک هستند و نیمی را نیز از این جمعیت زنان تشکیل می‌دهند و در کشور ما نیز 60 هزار نفر مبتلا به ایدز هستند که تاکنون 2 هزار و 121 نفر جان باختند. 
وی افزود: شیوع ایدز از طریق رابطه جنسی، همجنس‌بازی و افزایش فساد از مسائلی است که در آخرالزمان دیده می‌شود. 
*حکومت سلمان فارسی در ایران در زمان ظهور امام زمان (عج) 
شفیعی سروستانی در ادامه با اشاره به تکالیف مومنان در زمان غیبت توضیح داد: یکی از تکالیف مومنان در زمان غیبت پیدا کردن معرفت و شناخت نسبت به امام است به طوری که در روایات آمده کسی که امام زمانش را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
 وی اضافه کرد: تمسک به دین و صبر و شکیبایی و انتظار فرج و دعا از دیگر کارهایی است که در زمان غیبت باید صورت گیرد تا امام زمان (عج) ظهور کند و خداوند بزرگترین مسئولیت تاریخ را به حضرت مهدی (عج) بزرگترین مرد خود گذاشته است تا برای تحقق عدالت ظهور کند.
 این محقق در زمینه مهدویت خاطر‌نشان ساخت: ما باید برای رهایی از فتنه‌ها معرفت خود را افزایش داده و هوشیار باشیم تا امام زمان حکومت خود در زمین برپا دارد و در آن زمان امام حسین (ع)، اصحاب کهف، سلمان فارسی به این امام خواهند پیوست و فقط امام حسین (ع) 300 سال بر روی زمین خلافت خواهد کرد.
وی اعلام کرد: با تشکیل حکومت، سلمان فارسی در ایران حاکم خواهد شد و حکومت امام زمان در کوفه شکل می‌گیرد.

 

 

نگار شده در برچسب:ظهور نزديك, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
 
ظهور حضرت حجت(عج) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند.




صحبت كردن از حضرت مهدي(ع) و نشانه هاي ظهور ايشان در واقع صحبت كردن از حوادثي است كه بناست در آينده اتفاق بيفتد و لذا بجاست كه از خود بپرسيم: اگر در مورد احاديث نقل شده در اين زمينه بررسي اسناد صورت گرفت و مطمئن شديم كه آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آيا مي توان مطمئن بود كه حتماً همة آن حوادث آن گونه كه در روايات شريف ما آمده اند وقوع يابند؟ پاسخ به اين پرسش در كتب عقيدتي و فلسفي تحت عنوان «بداء» داده مي شود كه طي اين بخش از مطالب به آن مي پردازيم.

«بداء» در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفي بودن چيزي است و اصطلاحاً به روشن شدن چيزي پس از مخفي بودن از مردم اطلاق مي شود؛ بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتي، مسئله اي را از زبان پيامبر يا ولي اي از اولياي خويش به گونه اي تبيين مي كند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان مي دهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات مي كند در حالي كه ام الكتاب نزد اوست و خود مي داند عاقبت هر چيزي چيست.1

و در آيه اي ديگر: و بدالهم سيّئات ما كسبوا.2
بدي هايي را خود كسب كرده بودند و براي آنها مخفي بود برايشان نمايان شد.
يا: ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآيات.3
پس از آنكه نشانه ها را ديدند حقيقت امر بر آنها روشن شد.
اين ظهور پس از خفا، تنها براي انسان رخ مي دهد و در مورد
خداوند متعال ابداً صدق نمي كند وگرنه لازمه اش اين است كه خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد كه اين امر محالي است. خداوند، چنانكه قرآن كريم مي فرمايد به همه چيز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چيز در همة زمان ها و مكان ها چه حاضر باشند و چه غايب، چه موجود باشند و چه فاني و چه در آينده به وجود بيايند، علم حضوري دارد. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد:
هيچ چيزي در آسمان و زمين از نظر خداوند متعال مخفي نمي شود.5
از همين روست كه مسئلة بداء و ظاهر كردن آن امر مخفي به خداوند نسبت داده مي شود:
و بدالهم من الله مالم يكونوا يحتسبون.6
خداوند آنچه را گمان نمي كردند، براي آنها ظاهر كرد.
براساس آية:خداوند چيزي را كه از آنِ مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7
و با استفاده از ديگر آيات و روايات مي توان چنين برداشت كرد كه برخي اعمال حسنه نظير: صدقه، احسان به ديگران، صلة رحم، نيكي به پدر و مادر، استغفار و توبه، شكر نعمت و اداي حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغيير داده و رزق و عمر و بركت زندگي اش را افزايش مي دهد، همان طور كه اعمال بد و ناشايست اثر عكس آن را بر زندگي شخص مي گذارد.
پيش از شرح اين عبارت كه بداء در حقيقت ظاهر شدن چيزي است كه از ناحية خداوند متعال براي مردم مخفي و براي خودش مشخص بود، لازم است يادآور شويم كه خداوند متعال بنا بر آيات قرآن دو لوح دارد:

الف) لوح محفوظ

لوحي كه آنچه در آن نوشته مي شود؛ پاك نشده و مقدّرات آن تغيير نمي يابند؛ چون مطابق با علم الهي است:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجيدٌ في لَوحٍ مَحفوظٍ.8
بلكه آن قرآن مجيدي است كه در لوح محفوظ ثبت گرديده است.

ب) لوح محو و اثبات
بنا بر شرايط و سنني از سنت هاي الهي، سرنوشت شخص يا جرياني به شكلي خاص مي شود، با از بين رفتن آن سنت ها يا مطرح شدن سنت هاي جديد سرنوشت آن شخص يا آن جريان تحت الشعاع سنت هاي جديد قرار مي گيرد. به عنوان مثال بناست كه شخص در سن 20 سالگي فوت كند امّا به واسطة صلة رحم يا صدقه اي كه مي دهد، 30 سال به عمرش اضافه مي شود و تا 50 سالگي زنده مي ماند يا به عكس، آن شخص بناست 50 سال عمر كند به واسطة گناه كبيره اي خاص، 30 سال از عمرش كاسته مي شود در همان 20 سالگي مي ميرد. كه البته خداوند متعال از اوّل مي دانست كه بناست اوّلي 50 سال و دومي 20 سال عمر كند ولي براي روشن شدن اين سنت هاي الهي مطلب به اين شكل از زبان پيامبران يا اولياي الهي(ع) بيان مي شود.

در قرآن كريم هم آمده است:
يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب.9
يا اين آيه:
آنگاه مدتي را [براي شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمي نزد اوست.10
با توجه به اين دو لوح و مطالبي كه تا به حال به آنها پرداختيم، اين پرسش به ذهن مي رسد كه: آيا ظهور حضرت مهدي(ع) و نشانه هايي كه براي آن بيان شده است، در لوح محفوظ اند يا محو و اثبات. به عبارت ديگر آيا ممكن است اصلاً مسئله اي به نام ظهور ايشان تا آخر عمر بشريت و هستي اتفاق نيفتد يا ظهور بدون تحقّق نشانه ها رخ دهد يا همة نشانه ها بايد رخ دهند؟ در پاسخ به اين پرسش بايد نشانه هاي ظهور را به دو دسته تقسيم كنيم:
1. امور و علايم مشروط
2. امور و علايم حتمي. آنگونه كه امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتميه11 و امام صادق(ع) به حتمي12 و غير حتمي تقسيم كرده اند. مسئلة بداء هم در چهار زمينه با موضوع ظهور حضرت مهدي(ع) ارتباط مي يابد:

1. نشانه هاي مشروط و غير حتمي ظهور

جز نشانه هايي كه صراحتاً در احاديث به حتمي بودن آنها اشاره شده است، بقية نشانه هاي ظهور همگي از امور موقوفه به شمار مي روند، چنانكه بزرگاني مانند شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسي بدان تصريح كرده اند. بدين معنا كه به جز نشانه هاي حتمي ظهور بقية آنها بنا بر مشيت و ارادة الهي ممكن است دچار تغيير و تبديل، تقدّم يا تأخّر شوند. به عبارت ديگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب مي آيند و ممكن است با تغيير و تبديل در شرايط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة ديگري پديد آيند يا اصلاً رخ ندهند. البته بسياري از رويدادهايي كه در احاديث ما به آنها اشاره شده است تا كنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقّق خويش نشده اند.
مثلاً اگر در حديث به نزول بلايي (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكن است در نزول آن تأخير رخ دهد يا اصلاً چنين بلايي به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود يا اينكه با برخي اعمال صالح يا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجيل يا تأخير كنند.

شايد بتوان علت بيان چنين اخباري را اين دانست كه اگر مسئله به اين شكل تبيين نمي شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمي شدند و بدان مبتلا مي گشتند امّا پس از صدور حديث از ناحية معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پديد آمدن چنان حادثة ناگواري ممانعت به عمل آورند يا سبب حدوث اتفاقي خوشايند شوند. البته فراموش نكنيم كه عكس اين مطلب هم كاملاً صادق است به اين معنا كه شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام مي كنند كه شما با وجود آنكه مي توانستيد، آن بلا را از خويش دفع نكرديد يا فلان خير را به سوي خويش جلب ننموديد و از همين روست كه روايت شده است:
خداوند متعال، به چيزي مثل بداء عبادت نشده است.13

2. علايم ظهور و امور حتمي

پنج مورد از نشانه هاي ظهور در بسياري از روايات كه از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه هاي حتمي ظهور برشمرده شده اند:
خروج سيّد خراساني و يماني، نداي آسماني مبني بر حقّانيت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زكيّه و فرو رفتن سپاهيان سفياني در منطقة بيداء (بيابان بين مدينه و مكّه).14
اين نشانه هاي پنج گانه را احاديث از علايم حتمي شمرده و هيچ گونه احتمال بدايي در مورد تحقّق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمي بودن آنها مي شد. اين نشانه ها شديداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگي مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگواراني چون مرحوم آيت الله خويي در پاسخ به نويسندة كتاب سفياني و علامات ظهور15، علّامه سيّد جعفر مرتضي عاملي، در كتاب خويش و شيخ طوسي، در غيبت خويش16 نسبت به اين موضوع تصريح و اذعان كرده اند كه:
هر چند بنابر تغيير مصلحت ها با تغيير شروط اخباري كه به حوادث آينده مي پردازند، ممكن است دچار تغيير و تبديل شوند؛ جز آنكه روايت تصريح كرده باشد كه وقوع آن جريان حتمي است كه (با توجه به اعتماد ما به معصومين(ع)) ما هم يقين به حدوث آنها در آينده پيدا مي كنيم و قاطعانه مي گوييم در آينده چنين خواهد شد.17
اشكال اساسي كه به اين نظر گرفته مي شود؛ متكي به حديثي است كه نعماني در كتاب خويش آورده است كه: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري گفته است: نزد امام جواد(ع) بوديم و صحبت از حتمي بودن آمدن سفياني شد، از آن حضرت پرسيدم: آيا در مورد امور حتمي هم بداء رخ مي دهد؟ فرمودند: آري. گفتم: مي ترسم در مورد خود حضرت مهدي(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدي(ع) وعدة الهي است و خداوند خلف وعده نمي كند.18
علّامه مجلسي، هم در بحارالانوار پس از نقل اين حديث اين
توضيح را اضافه كرده اند كه:
شايد محتوم، معاني مختلفي داشته باشد كه با توجه به اختلاف در تعاريف ممكن است در مورد برخي از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اينكه شايد منظور از بداء در مورد خصوصيات آن حادثة محتوم و حتمي باشد و نه اصل تحقّق آن، كه مثلاً پيش از زوال حكومت بني عباس سفياني جنبش هاي خويش را آغاز مي كند.19
اين فرضيه چندان قابل قبول نيست؛ زيرا در صورت پذيرفتن آن، چه فرقي بين حتمي و غير حتمي خواهد بود؟ مضاف بر اينكه روايت مورد بحث ما از حيث سند، ضعيف است.20 در ضمن نمي توان از آن همه حديث و روايتي كه به شدت بر حتمي بودن اين پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأكيد مي كنند، چشم پوشي كرد و به احاديث انگشت شماري از اين دسته تمسك نمود؛ چون ممكن است در شرايط خاصي (به فرض قوت و اعتبار سندي آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روي تقيه، چنين سخني بگويند.
عبدالملك بن اعين گويد: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدي(ع) گفتم: مي ترسم كه زود بيايند و سفياني نباشد. حضرت فرمودند:
والله نه. سفياني از حتمياتي است كه حتماً خواهد آمد.21
امور يا موقوفه اند يا حتميه كه سفياني از دستة حتمياتي است كه حتماً خواهد بود.22
يا امام صادق(ع) فرمودند:
از حتمياتي كه پيش از قيام حضرت مهدي(ع) خواهند بود اينهاست: شورش سفياني، فرو رفتن در بيداء، شهادت نفس زكيّه و منادي كه از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعين از امام باقر(ع) راجع به آية:
ثمّ قضي اجلاً و اجلٌ مسمّي عنده؛24
مي پرسد. حضرت مي فرمايند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چيست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشيت الهي در رابطة آن جاري مي شود.
- اميدوارم كه سفياني جزء موقوف ها باشد.
- والله كه نه و از محتومات است. 25

3. بداء و قيام حضرت مهدي(ع)

ظهور حضرت حجت(ع) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند كه چنين واقعه اي در تمام طول تاريخ تا كنون اتفاق نيفتاده است و از آنجا كه « ان الله لا يخلف المعياد»26 و خداوند در وعدة خويش تخلف نمي كند، در آينده اي دور يا نزديك حتماً چنين اتفاقي خواهد افتاد. ان شاء الله.
علاوه بر اينكه در موارد بسياري رسول مكرم اسلام(ص) و معصومين(ع) شديداً تأكيد نموده اند كه:
حتي اگر از عمر هستي بيش از يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن قدر اين روز را طولاني مي كند كه حضرت مهدي(ع) ظهور كرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27

4. تعيين زمان ظهور حضرت مهدي(ع)
بسياري از روايات، ما را از توقيت (مشخص كردن زمان ظهور) يا تعيين محدودة زماني براي ظهور حضرت به شدت نهي كرده اند و شيعيان را امر كرده اند كه هر كه را چنين كرد تكذيب كنند و دروغ گو بشمارند؛ زيرا اين مطلب در زمرة اسرار الهي است و كسي آن را نمي داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر كسي وقتي از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل كرد، از تكذيب كردن او نترس! چرا كه ما براي احدي تعيين وقت نمي كنيم.28
وقتي فضيل از امام باقر(ع) مي پرسد كه آيا اين مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه مي فرمايند: «آنها كه وقت تعيين مي كنند دروغ مي گويند».29 يكي از ياران امام ششم(ع) به ايشان عرضه مي دارد: اين مسئله اي كه چشم انتظارش هستيم كي خواهد آمد؟ حضرت مي فرمايند:
اي مهزم! آنها كه وقت تعيين كنند دروغ مي گويند، آنها كه عجله كنند هلاك مي شوند و آنها كه تسليم امر خداوند باشند نجات مي يابند و به سوي ما باز مي گردند.30
آنگونه كه از احاديث برمي آيد، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموري است كه خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان كه خداوند تبارك و تعالي اراده كنند و شرايط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمين را از بركات وجودي آن امام همام(ع) بهره مند خواهند نمود.

البته نهي از تعيين وقت، شامل نشانه هاي حتمي ظهور نمي شود؛ چرا كه خود معصومين(ع) در اين موارد به فاصلة زماني ميان حدوث آن نشانة حتمي و ظهور حضرت اشاره كرده اند كه مثلاً از ابتداي شورش سفياني تا قيام حضرت بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد يا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفس زكيّه حضرت در مكه ظهور مي كنند. وليكن ديگر نشانه ها حداكثر به اين اشاره مي كنند كه ظهور آن وجود مقدس نزديك شده است و نه بيش از اين. چنانكه ديديم برخي از نشانه هاي ظهور قرن هاست كه اتفاق افتاده اند و گذشته اند و هنوز ظهور رخ نداده است. كه البته به جهت ايجاد اميد در دل شيعيان مبني بر نزديك شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قيام حضرت صاحب(ع) ياد كرده اند.

ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند كه ايشان بناست چه زماني قيام جهاني خويش را آغاز كنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خويش را براي آن روز مهيا و آماده مي كردند ـ كه به خيال خام و واهي خود ـ آن نور الهي را خاموش كنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفاني هم كه قرن ها با حدوث اين حادثة عظيم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به يأس و كسالت و خمودي مي شدند حال آنكه قرن هاست بسياري در انتظار آن يار غايب از نظر، ديده ها را خون بار كرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجيل در فرج ايشان برداشته اند و اميد دارند كه در زمرة ياران و ياوران ايشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم هاي ستمگران ربوده و هر صبح و شام از اين هراسناكند كه شايد آن عزيز مقتدر امروز ظهور كند و پايه هاي حكومت شيطاني شان را درهم شكند.
به اميد آنكه آن روز را ببينيم و از ياوران حضرتش باشيم. ان شاءالله.

 

امام صادق (ع) به يكي از ياران خود فرمودند: هر گاه ديدي كه حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگير شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعت‌هايي از روي هوا و هوس در مفاهيم آن به وجود آمده است؛ و ديدي دين خدا، عملاً، تو خالي شده، همانند ظرفي كه آن را واژگون سازند! و همچنين هرگاه ديدي كه اهل باطن بر اهل حق پيشي گرفته‌اند؛ و كارهاي بد آشكار شده و از آن نهي نمي‌شود، و بد كاران بازخواست نمي‌شوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا مي‌كنند. و هنگامي كه ديدي ‌افراد با ايمان سكوت كرده، و سخنشان را نمي‌پذيرند؛ و ديدي كه شخص بدكار دروغ گويد، و كسي دروغ و نسبت نارواي او را رد نمي‌كند؛ و ديدي كه بچه‌ها به بزرگان احترام نمي‌گذارند؛ و قطع رحم مي شود.

 

و وقتي ديدي كه بد كار را ستايش كنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛ و ديدي كه نوجوانان پسر همان كنند كه زنان كنند [ يعني به مانند آنان خود را زينت مي كنند]؛ و زنان با زنان ازدواج كنند. و هنگامي كه ديدي انسان ها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مي‌كنند و كسي مانع آنها نمي‌شود؛ و ديدي كه افراد با ديدن كار و تلاش مؤمنانه [ از آن تعجب مي كنند] و به خدا پناه مي‌برند. و ديدي كه مداحي دروغين از اشخاص زياد شود؛ و همسايه همسايه خود را اذيت مي‌كند و از آن جلوگيري نشود؛ و ديدي كه  كافران از صعوبت زندگي مؤمن، شاد مي شوند؛ و ديدي مردم شراب را آشكار مي ‌آشامند، و براي نوشيدن آن كنار هم مي‌نشينند و از خداوند متعال نمي‌ترسند؛ و‌ كسي كه امر به معروف مي‌كند خوار و ذليل است.

 

و همچنين هنگامي كه ديدي آدم بدكار در چيزي مورد ستايش است كه خداوند آن را دوست ندارد؛ و ديدي كه اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نيك بسته و راه بد باز است؛ و ديدي كه انسان ها به زبان مي‌گويند، ولي عمل نمي‌كنند. و وقتي ديدي خانه كعبه تعطيل شده، و به تعطيلي آن دستور داده مي‌شود؛ و مؤمن، خوار و ذليل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشكار شود؛ و مردم به شهادت و گواهي ناحق اعتماد كنند. و ديدي كه حلال حرام، و حرام حلال مي شود؛ و دين بر اساس ميل اشخاص معني مي شود، و كتاب خدا و احكام آن تعطيل مي گردد؛ و جرأت بر گناه آشكار شود، و ديگر كسي براي انجام آن منتظر تاريكي شب نگردد. و آنگاه كه ديدي مؤمن نتواند نهي از منكر كند مگر در قلبش؛ و ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند؛ و واليان در قضاوت رشوه بگيرند؛ و پست هاي مهم واليان بر اساس مزايده است، نه بر اساس شايستگي . و آن زمان كه ديدي مردم را به تهمت و يا سوء ظن بكشند؛ و هنگامي كه زن بر شوهر خود مسلط شود و كارهايي كه مورد خشنودي شوهر نيست انجام مي‌دهد و به شوهرش خرجي مي‌دهد. و همچنين آنگاه كه ديدي سوگند هاي دروغ به خدا بسيار گردد؛ و آشكارا قماربازي ‌شود؛ و مشروبات الكلي به طور آشكار بدون مانع خريد و فروش مي‌شود. و وقتي ديدي كه مردم محترم توسط  حاكمان ظالم خوار شوند؛ و نزديك ترين مردم به فرمانداران آناني هستند كه به ناسزاگويي به ما خانواده عصمت (ع)، ستايش شوند؛ و هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهي اش را قبول نمي‌كنند. و آنگاه كه ديدي مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت مي كنند؛ و شنيدن سخن حق بر مردم سنگين، ولي شنيدن باطل برايشان آسان است؛ و ديدي كه همسايه از ترس زبان همسايه به او احترام مي‌كند. و وقتي ديدي حدود الهي تعطيل شود، و طبق هوا و هوس عمل گردد؛ و ديدي كه مسجدها طلا كاري (زينت داده) شود؛ و ديدي كه‌ راستگوترين مردم نزد آنها مفتري و دروغگو است. هنگامي كه ديدي بدكاري آشكار شده، و براي سخن چيني كوشش مي‌شود؛ و‌ ستم و تجاوز شايع شده است؛ و غيبت، سخن خوش آنها شود و بعضي بعض ديگر را به آن بشارت دهند. وقتي ديدي حج و جهاد براي خدا نيست؛ و‌ سلطان به خاطر كافر، شخص مؤمن را خوار كند؛ و خرابي بيشتر از آبادي است؛ و معاش انسان از كم فروشي به دست مي‌آيد؛ و خون ريزي آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنيايش رياست مي‌كند. و هنگامي كه ديدي مردم نماز را سبك شمارند؛ و‌ انسان ثروت زيادي جمع كرده، ولي از آغاز آن تا آخر، زكاتش را نداده است؛ و‌ قبر مرده‌ها را بشكافند و آنها را اذيت كنند؛ و هرج و مرج بسيار شود؛ و‌ مرد روز خود را با مستي به شب مي‌رساند، و شب خود را نيز به همين منوال صبح مي كند، و هيچ اهميتي به آيين مردم ندهد. آنگاه كه با حيوانات آميزش ‌شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) مي‌رود و وقتي برمي‌گردد لباس در بدن ندارد؛ [ يعني لباسش را دزديده اند]. هنگامي كه ديدي حيوانات همديگر را بدرند؛ و دل هاي مردم سخت، و ديدگانشان خشك، و ياد خدا برايشان گران است؛ و بر سر كسب هاي حرام آشكارا رقابت مي‌كنند؛ و ديدي كه نمازخوان براي خودنمايي نماز مي‌خواند؛ و فقيه براي دين خدا فقه نمي‌آموزد، و‌ مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش مي‌شود، و طالب حرام، ستايش و احترام مي‌گردد. آنگاه كه در مكه و مدينه كارهايي مي‌كنند كه خدا دوست ندارد، و كسي از آن جلو گيري نمي‌كند، و هيچ كس بين آنها و كارهاي بدشان مانع نمي‌شود؛ و آلات موسيقي و لهو و لعب در مدينه و مكه آشكار گردد؛ و مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهي از منكر كند، ولي ديگران او را از اين كار برحذر مي‌دارند. هنگامي كه ديدي مردم به همديگر نگاه مي‌كنند [ يعني چشم همچشمي مي كنند، يا معيارشان بر خوب و بد اعمال خدا نيست]، و از مردم بدكار پيروي نمايند؛ و راه نيك پيرو ندارد؛ و مرده را مسخره كنند و كسي براي او اندوهگين نشود؛ و ديدي كه سال به سال بدعت و بدي ها بيشتر شود؛ و مردم جز از سرمايه داران پيروي نكنند؛ و‌ به فقير چيزي را دهند كه برايش بخندند، ولي در راه غيرخدا ترحم مي كنند. وقتي كه ديدي علائم آسماني آشكار شود، و كسي از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل خلاف عفت انجام مي دهند و كسي از ترس مردم از آن جلو گيري نمي‌كند؛ و انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند، ولي در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد. و آنگاه كه ديدي عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هيچ احترامي براي آنها قائل نيستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند. هنگامي كه ديدي زن ها بر مسند حكومت بنشينند و هيچ كاري جز خواسته آنها پيش نرود، و ديدي پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرين كند و از مرگشان شاد شود؛ و ديدي كه اگر روزي بر مردي بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگي مانند بدكاري‌، كم فروشي، و زشتي انجام نداده ناراحت است. و وقتي ديدي قدرتمندان، غذاي عمومي مردم را احتكار مي كنند؛ و‌ اموال خمس در راه باطل تقسيم گردد، و با آن قماربازي و شراب خواري شود، و به وسيله شراب بيمار را مداوا، و براي بهبودي، آن را تجويز كنند؛ و ديدي كه مردم در امر به معروف و نهي از منكر و ترك دين بي تفاوت و يكسانند؛ و ديدي كه سر و صداي منافقان بر پا، اما صداي حق طلبان خاموش است؛ و ديدي كه براي اذان و نماز مزد مي‌گيرند؛ و مسجدها پر است از كساني كه از خدا نمي ترسند و غيبت هم مي نمايند. هنگامي كه ديدي خورندگان اموال يتيم ستوده شوند؛ و قاضيان بر خلاف دستور خداوند قضاوت كنند؛ و استانداران از روي طمع، خائنان را امين خود قرار دهند؛ و فرمانروايان ميراث مستضعفان را در اختيار بدكاران از خدا بي خبر قرار دهند؛ و ديدي كه بر روي منبرها از پرهيزكاري سخن مي‌گويند، ولي گويندگان آن پرهيزكار نيستند. و بالاخره هنگامي كه ديدي صدقه را با وساطت ديگران، بدون رضاي خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و ديدي وقت نمازها را سبك بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شكم و شهوتشان است؛ و دنيا به آنها روي كرده است؛ و ديدي نشانه‌هاي برجسته حق ويران شده است؛ [آن وقت آخرالزمان است] در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد.

 

نگار شده در برچسب:حكاياتي درباره ظهور, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک ذوالفقار

 

 

 

وقتی در سال 1994 برای اولین بار تصاویر تانک ذوالفقار از تلوزیون ایران پخش شد . گمانه زنی محافل اطلاعاتی غربی و کارشناسان نظامی در مورد توانایی ها و ویژگیهای این تانک آغاز و تا امروز که شاهد تولید نسل سوم تانک ذوالفقار هستیم ادامه دارد .اصولا تمامی اطلاعاتی که می توان از رسانه های گوناگون به دست آورد مبتنی بر حدث و گمان و برداشتهای اطلاعاتی است که از تصاویر و یا فیلمهای گرفته شده بدست آمده . طراحی و ساخت این تانک خود نمایانگر احساس نیاز واحدهای نظامی ایران به سخت افزارهای جنگی قابل اطمینان و بومی است . اندیشه ایی که بر پایایه تجارب زمان جنگ شکل گرفته است . بی شک ایران در ساخت این تانک از تجارب سایر کشورها نیز استفاده کرده است .با این حال هیچ کس و هیچ کارشناس نظامی  ارزشهای این تانک را منکر نمی شوند و جالب است بدانید در برخی از سایتهایی که بازدید کرده ام تانک " ذوالفقار " را در رده تانکهای مدرن جهان قرار داده بودند و این خود نمایانگر ارزشهای فنی و نظامی این تانک ایرانی است . ذوالفقار گذشته از شباهتها و همسانیهایی که با برخی تانکهای آمریکایی و روسی دارد طرحی کاملا بومی است که بر پایه فن آوری موجود در ایران به نتیجه رسیده و این خود مهمترین نقطه قوت ذوالفقار به حساب می آید . بومی بودن یک فن آوری دارای ارزشهای فراوانی از جمله داشتن چشم اندازهای پیشرفت و افزایش توان مهندسی در واحدهای فنی است مسئله ایی که می توان آن را به عینه در روند تکامل تدریجی تانک ذوالفقار دید . از اولین نمونه های آن تا جدید ترین مدلهای ارائه شده جای پای نو آوری و ابتکار به خوبی دیده می شود . اگر در اولین نمونه ارائه شده می شد نشانه های تانک M60 آمریکایی را دید اما در نمونه ذوالفقار 3 این همخوانیها کمتر به چشم می آید . اگر در دو مدل قبلی ( ذوالفقار یک و دو ) برجک تانک رگه هایی از T72 روسی را در خود داشت اما در ذوالفقار سه مهندسین ایرانی این یکسانی و همخوانی را به کمترین میزان ممکن کاهش داده اند .

 

 

 

تصویر بلائی متعلق به تانک ذوالفقار یک می باشد . آشکار است که بدنه این تانک و تانک آمریکائی ام 60 شباهت زیادی به یکدیگر دارند . البته درمدلهای بعدی این شباهت وجود ندارد

 

 

 

 این تصویر متعلق به تانک ذوالفقار 3 می باشد . این تصویر را با تصویر بالائی مقایسه کنید . به تغییرات اعمال شده در برجک تانک و همچنین به زره بخش جلوئی تانک دقت کنید و آن را با ذوالفقار یک مقایسه نمائید . چه چیزهایی در دو تصویر تغییر کرده است ؟

 

 

 

 

 

با توجه به آنکه گفته می شود ذوالفقار از تجهیزات تانک تی 72 استفاده میکند بنابراین تصویر بالایی ( متعلق به تانک تی 72 است ) می بایست تا حدود زیادی بیانگر ساختار کلی تانک ذوالفقار باشد .

 

 

 

 

گرچه ایران این موضوع را رد و اعلام نموده در آخرین نمونه ذوالفقار این تانک از جنبه های فنی کاملا بهینه شده و  دارای سامانه کنترل آتش پیشرفته رایانه ایی و مسافت سنج لیزری مدرن است و فن آوری ساخت آن کاملا بومی شده . با وجود تحریمهای آمریکا احتمالا ایران برخی از فن آوریهای نظامی مورد نیاز خود را از کشورهای شرق اروپا و همچنین کشورهای آمریکای جنوبی بدست آورده است ( ازجمله برزیل ) اولین گمانه زنیها در مورد ذوالفقار مبتی بر این بود که این تانک حاصل مهندسی معکوس تانکهای

M60 / 2 و M48  و T72  می باشد . ارزیابیهای بدست آمده از تصاویر نمایانگر این است که بدنه ذوالفقار شباهتهایی به تانک M60  دارد که سالها در نیروی زمینی ارتش ایران مورد استفاده بوده و پیش از انقلاب خریداری شده . همچنین با توجه به شکل و ساختار برجک تانک گمان می رفت که ذوالفقار از تجهیزات تانک های روسی استفاده میکند .در مجموع این تانک را محصول آمیختگی تانکهای آمریکایی و روسی می دانند . ایران از کاربران تانکهای روسی T55 & T54  و T72   است . در کلاس تانکهای آمریکایی ایران انواع مختلفی از مدلهای ام  را در اختیار داشته و دارد . به ویژه نیروی زمینی ایران از کاربران قدیمی تانک M60   محسوب می شود. تمامی تانکهای مدل تی روسی از موتور دیزل استفاده می کنند که اگزوز آن بالای بدنه و سمت چپ تانک قرار دارد .و احتمالا ذوالفقار نیز از یک موتور دیزل وی V  شکل با توانایی تقریبی 1000 اسب بخار استفاده می برد . این میزان قدرت با توجه به وزن تانک که منابع ایرانی آن را چیزی در حدود 40 تن تخمین می زنند ، سرعتی معدل 70km (کیلومتر بر ساعت ) را به ذوالفقار میدهد . دریچه ورودی تانک بالای برجک و سمت راست بدنه قرار گرفته . برجک تانک دارای زاویه های هندسی مناسبی است که به خاطر نوع طراحی آن برخی از صاحب نظران نظامی را بر آن داشته تا ادعا کنند که تانک ذوالفقار تقلیدی

ساده از تانک M1  ساخت امریکاست !

 

 

 

این تصویر متعلق به تانک ام 1 است . به شما کمک میکند تا در ک بهتری از چگونگی قرار گرفتن پرسنل تانک داشته باشید . تانک ذوالفقار نیز دارای همین ویژگی است ( مانند اغلب تانکها )

 

همانند سایر تانکها و بنابر عرف موجود راننده تانک ذوالفقار نیز در سمت چپ بدنه قرار میگیرد . راننده تانک می تواند با باز کردن دریچه دید بالای سر خود به سمت راست به هدایت چشمی تانک بپردازد و یا اینکه از پریسکوپ استفاده کند . ( تصویر بلا متعلق به تانک ام یک آمریکاست اما میتوان گفت ذوالفقار نیز از چنین ترکیبی استفاده میکند ) تانک ذوالفقار مجهز به سامانه دید در شب و سامانه تهویه هوا برای خارج کردن گاز ناشی از شلیک توپ است . با توجه به اینکه منابع اطلاعاتی گزارش داده اند که صنایع نظامی ایران کار مقاوم سازی تانکهای نیروی زمینی ارتش را در برابر حمله های میکروبی و شیمیائی آغاز کرده اند احتمالا این تغییرات و بهسازیها شامل حال مدلهای جدید ذوالفقار نیز شده است . توپ 125mm ذوالفقار همانند تانک تی 72 به صورت خودکار مصلح می شود و تانک مجهز به مسافت یاب لیزی است برجک تانک نیز دارای سامانه برقی می باشد .   

 

 

 

 

تصاویر بالا سامانه پدافند لیزری نصب شده بر روی تانک ذوالفقار را نشان می دهد . برای پی بردن به ویژگیهای این سامانه به متن مراجعه کنید

 

در تصاویر منتشر شده از ذوالفقار1  می توان سامانه هشدار دهنده و پدافند لیزری ساخت " موئسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاع ایران " را نیز دید . این سامانه می تواند کاربران خود را از تابش پرتوهای لیزر هدایت کننده ، جنگ افزارهای هدایت شونده ضد تانک آگاه کند . این سامانه می تواند سمت تابش پرتوهای لیزری را با دقت زاویه ای تا 15 درجه تعیین کرده و همچنین توانایی تشخیص پرتوهای مستقیم و یا غیر مستقیم مسافت یابهای لیزری را از نشانه گذارهای لیزری دارد . این سامانه قدرت واکنش پرسنل تانک را در برابر تهدیدها افزایش داده و حتی امکان فعال شدن خودکار و به موقع واحدهای پدافندی را در سمت زاویه تهدید فراهم می سازد . پدافند مورد استفاده این سامانه به صورت انتخابی ، می تواند ترکیبی از پرتاب کننده های نارنجک دودزا باشد . این کار باعث شکستن قفل لیزری پرتابگرهای دشمن می شود . گروه طراحی عنوان کرده اند که پوشش این سامانه هشدار دهنده 360 درجه در افق و 60 درجه در بلندا است و می تواند بر روی تجهیزات دیگری نیز نصب شود

 

دگرگونیهای ایجاد شده در برجک مدلهای مختلف تانک ذوالفقار را نمایش می دهد . از پائین به بالا ذوالفقار 1و2و3

 

 

عمده تغییرهایی که بر روی مدلهای ذوالفقار اعمال شده بیشتر در قسمت برجک تانک بوده است . آنچه که از تصاویر ذوالفقار3 به دست می آید آن است که بدنه ذوالفقار 3 با اسکلت بندی پیشینیان خود تفاوت دارد . بدنه تانک ذوالفقار 1 شباهت زیادی به تانک ام60 آمریکایی داشت و زنجیر چرخهای آن نیز احتمالا مشابه همان تانک بود . امادر ذوالفقار سه بدنه تانک دچار تغییرات زیادی شده ( به ویژه در بخش روبرویی تانک ) این تغییرات شامل افزایش قطر زره بدنه عقبی و همچنین تغییراتی در زره برجک تانک می شود . زره بخش جلویی تانک نیز بر خلاف شباهتهای قبلیش به زره ام 60  این بار بخش بالایی آن با زاویه دید راننده تانک برابر شده و صاف به نظر می آید . احتمالا این تغییرات به چند دلیل صورت پذیرفته است . اولین احتمال آن تزریق فن آوریهای جدید به چرخه صنایع تانک سازی ایران است و دومین عامل آن میتواند افزایش تهدیدها از جانب تسلیحات جدید ضد تانک باشد به این معنی که ذوالفقار برای مقاومت بهتر در برابر این نوع تسلیحات ( که روز به روز هوشمندتر می شوند ) به زره بهتر و زخیمتری ( با آلیاژهای بهتر ) نیاز دارد. به نظر من مدلهای مختلف تانک ذوالفقار نمایانگر نوع سمت گیریهای نظامی ایران در همکاریهای نظامی با دیگر کشورهاست . به نظرم تانکهای ذوالفقار 1و2 با استفاده از فن آوری روسی و بلوک شرق ساخته شده اما ذوالفقار 3 حاصل همکاری نظامی ایران با کشورهای خارج این حوزه است . برخی از منابع اطلاعاتی از همکاری نظامی ایران و برزیل خبر داده بودند و این احتمال که ایران فن آوریهای تازه ایی را از برزیل دریافت کرده باشد زیاد است . باید دانست که برزیل خود دارای فن آوری ساخت تانک است و تاکنون صنایع نظامی آن کشور چند تانک را برای ارتش برزیل طراحی کرده و به مرحله ساخت رسانده اند . به همین خاطر من بر این عقیده هستم که ذوالفقار 3 شباهت هایی به تانک برزیلی

اوسریو دارد . برای مقایسه بهتر می توانید بر روی تصویر پائین کلیک کنید .

 

 

 

تصویر بالائی متعلق به تانک برزیلی اوسریو می باشد . من در این تصویر شباهتهای این تانک و تانک وطنی خودمان را مقایسه کرده ام به نقاطی که با فلش مشخص شده توجه نمائید

 

 

ایران به جز تانک ذوالفقار تانک سفیر 74 را نیز تولید میکند ( سفیر 74 همان تانک T72S روسی است ) صنایع دفاعی ایران همچنین زره پوشهای تندر1و2 و نفربری به نام براق را نیز به تولید رسانده . این صنایع همچنین بر روی موشکهای ضد زره نیز کار میکند و تا کنون انواع مختلفی از موشکهای هدایت شونده و غیر هدایت شونده را برای ارتش ایران تولید کرده است.( موشک ضد تانک توفان و رعد 1و2 ) به نظر می رسد صنایع دفاعی ایران پس از هجوم آمریکا به عراق و افغانستان روند کار خود را شتاب بخشیده و به احتمال زیاد خط تولید تانک ذوالفقار نیز تقویت شده است . تانک ذوالفقار تانکی مدرن و قابل اعتماد است و ارتش ایران میتواند به ساخت یک تانک ایرانی با استفاده از فن آوری داخلی افتخار کند . اگر شمار کشورهایی را که توانایی تولید تانک را دارند در نظر بگیریم آنوقت اهمیت ساخت تانک " ذوالفقار " را بهتر درک میکنیم . با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر برای صنایع دفاعی و با درود به یکایک سربازان ارتش ایران _ مداد سیاه

 

 

 

 

 

 

 

در اولین نمونه های ذوالفقار میشد احتیاط مهندسین و محافظه کاری کارشناسان ایرانی را به خوبی مشاهده کرد زیرا طراحی آن گرچه زیبا ولی ساده صورت گرفته بود. در مدلهای بعدی رفته رفته این طراحی شکل بهتری به خود میگیرد و به ویژگی تانک های معاصر جهان نزدیکتر می شود . منابع اطلاعاتی غربی بر این باورند که کارشناسان روسی و برخی کشورهای شرق اروپا از جمله لهستان ایران را در تکمیل این تانک یاری داده و فناوری مورد نیاز چنین کاری را فراهم ساخته اند . با توجه به آنکه کشورمان تانک T72S را تحت امتیاز روسیه در ایران تولید کرده ( T72S مدل بهینه شده و یا ارتقاء یافته تانک T72 محسوب می شود ) کارشناسان امور نظامی اعتقاد دارند که ذوالفقار وامدار تسلیحات این تانک از جمله سامانه کنترل آتش و توپ 125mm آن است .

نگار شده در برچسب:تانك هاي ايراني, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک مرکاوا

 
ارتش عبری از ابتدای تاسیس رژیم صهیونیستی که از آن به عنوان ارتش دفاعی یاد می کنند همیشه در پی آن بوده تا بتواند به نوعی خودکفایی در تولید جنگ افزار برسد و در این راه موفقیت های بسیاری هم به دست آورده که بیشتر آنها به تکیه بر جاسوسی از صنایع نظامی غرب و آمریکا بوده است. این رژیم در دزیدن طرح های نظامی دست بلندی دارد، به گونه ای که هواپیمای کفیر ساخت این رژیم با دزیدن نقشه های جنگنده میراژ ۵ فرانسه از کارخانه سوئیسی ساخته شد.
یکی از طرح هایی که ارتش اسرائیل بسیار روی آن مانور می داد و از آن به عنوان دژ آهنین یاد می کرد، تانک میرکاوا (مرکاوا) بود که از ابتدای طراحی خود پس از جنگ رمضان ۱۹۷۳ تا جنگ ۳۳ روزه ۴ مدل مختلف آن ساخته شد که آخرین آن میرکاوا ۴ بود. ارتش اسرائیل برای این تانک تبلیغات زیادی انجام داد و قرار بود که تعداد بسیاری از آنها را هم به کشورهای مختلف بفروشد که این طرح با جنگ ۳۳ روزه عملا به بوته فراموشی سپرده شد. در این جنگ بنابر برخی از آمارهای موجود ۹۵ تانک اسرائیلی هدف قرار گرفت که ۶۵ عدد آن از نوع میرکاوا ۴ بود. گروهی از این تانک ها در واپسین روزهای نبرد در بنت جبیل و تپه مسعود شکار موشک های بسیار دقیق و قدرتمند کورنت شدند تا به این ترتیب افسانه ای بنام میرکاوا به پایان برسد و کشورهای خریدار نیز از خرید آن صرف نظر کنند که در این میان آمریکایی ها هم قرار داشتند. این نیز بعد دیگر شکست برای اسرائیلی ها بود. پس از پایان جنگ بود که صنایع نظامی اسرائیل روی تانکی دیگر کار کرد تا این بار موشک کورنت نتواند آن را مورد هدف قرار دهد، نام این تانک که تصویری از آن منتشر نشده است را ببر گذاشته اند.

تاریخچه طراحی و ساخت تانک مرکاوا

تانک مرکاوا (مرکاوا در عبری به معنای ارابه) جزو پیشرفته ترین و مجهزترین تانکهای میدان نبرد در جهان است که توسط کارخانجات رژیم صهیونیستی، طراحی و ساخته شده است. نگاهی به قدرت این تانک و تجهیزات آن، قدرت مقابله رزمندگان حزب الله را بهتر نشان خواهد داد.
تانک های مرکاوا ستون فقرات یگان های زرهی ارتش رژیم صهیونیستی را تشکیل می دهند. این تانک ها در چهار کلاس ام کا1 تا ام کا4 تولید و عرضه شده اند که نمونه آخری یکی از پیشرفته ترین و مدرن ترین تانک های جهان به شمار می آید.


اولین کلاس مرکاوا یعنی ام کا1 در سال 1979 وارد خدمت شد و تولید آن تا سال 1983 ادامه پیدا کرد. پس از آن با انجام یکسری ارتقا کمی و کیفی ام کا2 معرفی شد و تولید آن تا سال 1990 ادامه پیدا کرد و پس از آن جای خود را به نسل سوم یعنی ام کا3 داد. تولید نسل سوم تا سال 2002 ادامه پیدا کرد و پس از آن ام کا4 متولد شد.
ام کا4 تمام مراحل ساخت و تولید را در سازمان صنایع دفاعیرژیم صهیونیستی گذراند. این نسل یک پیشرفت فوق العاده را نسبت به سه نسل قبلی ارایه کرد. از یک سو یک سلاح مهلک تر بود و از سوی دیگر یک وسیله نقلیه امن تر برای خدمه محسوب می شد. این تانک شامل ابداعات مختلف در همه قسمت های کیفی تانک، حفاظت، قابلیت نجات، توان شلیک و حرکت بود.
مهم ترین تغییرات اعمال شده در سری آخر مرکاوا را می*توان اضافه شدن و بهبود، زره چند تکه قابل افزایش از نوع ماجول، مسافت یاب بهبود یافته، مسلسل بسیار پیشرفته با قدرت نفوذ و نواخت بالا، تهویه پرقدرت و سیستم حفاظت کنندهء خدمه در برابر حملات اتمی، میکروبی و شیمیایی نام برد.
سیستم جدید دیگری که در آن به کار گرفته شده یک دوربین 360 درجه است که مجهز به عدسی گردون بود و از دورنمای صحنه ای که در دید مسلسل است عکس برمی دارد. این دوربین در صورت مشاهده هر تحرک مشکوک یا فعالیت مشکوک در اطراف تانک، آن را به خدمه اطلاع می دهد .این سیستم برای تأمین ایمنی تانک در محیط های خطرناک بسیار مناسب است. جالب اینکه برای این کار نیازی به چرخاندن دوربین نیست، بلکه این دوربین اساساً از ساختار پوششی 360 درجه برخوردار است و تصاویر آنی از محیط را در اختیار خدمه تانک قرار می دهد که به آگاهی آنها از محیط اطراف و تهدیدات احتمالی پیرامون وسیله نقلیه می افزاید.

[تصویر:  merkava.jpg]

از آنجایی که موتور تانک در قسمت جلوی آن قرار دارد، در نتیجه جرم بیشتر تانک در این قسمت جمع شده و در شرایط بحرانی فرار از در پشتی تانک برای سرنشینان آسانتر می شود. مرکاوا سریع حرکت می کند، بسیار پر قدرت است و بدنه آن از نوعی فلز ضد ضربه کم نظیر ساخته شده است. مجموعه این خصوصیات مرکاوا را به یکی از ایمن ترین تانک های جهان برای سربازان تبدیل کرده است.
ام کا4 به سیستم کنترل شلیک مدرن مجهز شده است که شامل محاسبات کامپیوتری و سیستم توازن برای تغییرات آب و هوایی می باشد. تانک شامل دید دو محوری توپچی و دید دورنمای دو محوری فرمانده است که هر دو به دوربین های مادون فقرمز و صحفه نمایش برای دید در شب و روز مجهزند که به افزایش احتمال اصابت به هدف کمک می کند.
در این تانک یک سیستم ردیاب اتوماتیک وجود دارد که از چندین کیلومتر دورتر می تواند بر روی هدف قفل کند. این سیستم ردیاب قابلیت تمرکز بر روی هلیکوپترهایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند را هم داراست.
هر یک از سرنشینان ام کا4 یک صفحه نمایش رنگی اختصاصی دارند که می توانند مناظر اطراف را بر روی صفحه نمایش خود ببینند. فرمانده نیز می تواند از نقشه اش برای موقعیت یابی و جستجو استفاده کند.


به دنبال وقوع انتفاضه الاقصی، وزارت دفاع اسرائیل، برخی از تانکهای مرکاوای خود را به نحوی تغییر داد که این تانکها بتوانند نیازهای یک جنگ شهری را برآورده کنند؛ عمده این تغییرات در قسمت موتور به وقوع پیوستند و تاثیری بر کارایی رزمی این تانکها نداشتند.
این مدل، نوعی از تانک "مرکاوای 3" می‏باشد که ویژه جنگهای شهری، تجهیز شده است و مجهز به یک مسلسل داخلی 50 میلی‏متری ام2 ساخت براونینگ می‏باشد که خدمه را قادر به شلیک پرقدرت و با نواخت بالا می‏نماید، بدون آنکه در معرض تیر دشمن قرار بگیرند.
در این مدل، همچنین از حفاظت‏های بیشتری برای صدمه ندیدن در برابر انفجار نارنجک یا مواد انفجاری دست‏ساز استفاده شده و توری‏های خاصی جهت محافظت دوربین‏ها و هواکش‏ها، تعبیه شده است.
همچنین دستگاهی جهت علامت ‏گذاری نقاط و یک دوربین در قسمت عقب تانک نصب شده است تا خدمه بهتر بتوانند در خیابانهای باریک، جهت ‏یابی کنند.
به گزارش پایگاه اینترنتی رژیم صهیونیستی "گلوبز" در جنگ 33 روزه 52 تانک مرکاوا به شدت آسیب دیده و 5 فروند به کلی نابود شدند.

[تصویر:  astk_merkava_d_in_beirut.jpg]

بنا به اظهارات یکی از مسئولین پروژه تانک های مرکاوا در صنایع دفاع رژیم صهیونیستی، با وجود زره قدرتمند و چند لایه مرکاوا، بیست و دو فروند از موشک های ضد تانک حزب الله در بدنه تانک ها نفوذ کردند که منجر به کشته شدن 23 تن از خدمه آن ها شدند. یعنی 10 درصد کل خدمه تانک ها هلاک شدند.
به طور کلی راکت های ضد تانک قدیمی و ضعیف آر پی جی7 آسیبی به زره مرکاوا نمی رساند و فقط اگر راکت بصورت عمودی به زره برخورد کند مقداری در آن بخش خسارت ایجاد خواهد که به دلیل استفاده از زره ها ساندویچی بعد از مراجعت تانک به پادگان میتوان به سرعت زرههای خراب شده را با جدید تعویض کرد
افسران صهیونیست اظهار داشته اند که حزب الله از موشک های ضد تانک پیشرفته*ای استفاده کرده اند که توانستند در زرهی با ضخامت 70 تا 90 سانتی متر از فولاد نفوذ کنند.
دو فروند از تانک های ام کا4 به کلی از بین رفتند و 18 فروند دیگر هم به صدمه جدی دیدند که 10 فروند دیگر اصلا قابل تعمیر نبودند.
صهیونیست*ها آنقدر به مرکاوا اطمینان داشتند که اصلا فکر نمی کردند به این راحتی و با استفاده از تاکتیکهای پیشرفته و نامتقارن حزب الله لبنان اینگونه اسطوره نبرد زمینی شان همچون برگهای درخت بر روی زمین بریزد و نماد و ستون حرکت زرهی زمینی آنها فلج شود اما با اقدامات و برنامه ریزی های حزب الله و بررسی تمامی جوانب این تانک، مرکاوای 4 یعنی پیشرفته ترین نسل انها که مجموعه ای از انواع سلاح ها و امکانات پیشرفته بود، هیچگاه نتوانست حتی تا رود لیتانی نیز پیشروی کند و اقتدار پوشالی اش به خاطره ها پیوست.
ژنرال "تال" بنیانگزار صنعت تانک سازی دررژیم صهیونیستی زمانی که اقدام به ساخت این تانک کرد، اعلام کرده بود که این تانک بهترین محافظ ممکن برای خدمه آن است اما مشخص شد حزب الله، قادر به فلج کردن تانک* ها شده و نفرات زیادی از آنها کشته و مجروح شدند.
در سال 2005، بیش از 5000 کارگر مستقیما درگیر تولید مرکاوا بودند؛ ضمن اینکه 5000 شغل غیرمستقیم دیگر نیز به واسطه تولید مرکاوا در 220 شرکت اسرائیلی ایجاد شده بود. همچنین در سال 2005، به واسطه صدور تجهیزات وابسته به تانک مرکاوا، 200 میلیون دلار سود خالص،* عاید رژیم صهیونیستی شد. ( البته خود تانک، هیچگاه صادر نشده است) کارخانجات درگیر تولید مرکاوا، انتظار دارند تا سال 2007، تعداد شغل های مرتبط با تولید مرکاوا به میزان 2000 نفر افزایش یابد و صدور فطعات مرتبط نیز تا 400 میلیون دلار، سود عاید دولت صهیونیستی کند که با شکست مفتضحانه این تانک در جنگ با حزب الله، شرکتهای وابسته به آن در اسرائیل تعطیل شدند.
مشخصات:
وزن : 65 تن
سرنشینان : 4 نفر
سلاح های این تانک : یک توپ 120 میلیمتری
ماکزیمم سرعت : 70 کیلومتر در ساعت
برد : 500 کیلومتر حرکت بدون سوختگیری
نگار شده در برچسب:تانک مرکاوا , هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک t-94 ، عقاب سیاه روسی

 
نمونه ی ازمایشی تانک T-94 (موسوم به BLACK EAGLE) توسط دفتر طراحی KBTM در امسک(OMSK) در دهه ی 90 طراحی شد. احتمالا نمونه ی اصلی T-94 پس از گذراندن مراحل توسعه و بررسی های نهایی برای عموم به نمایش در خواهد امد.



شکل ظاهری تانک به کلی با تانکهای قبلی روسها متفاوت است واز برجک نیمکره ای در ان خبری نیست. این تانک در چارچوب برنامه ی تانک اینده ی روسیه طراحی شده و به احتمال زیاد برترین تانک جهان خواهد بود. نمونه ی اولیه بدنه ای مانند بدنه ی T-80U دارد و سلاح 125 م.م بدون خان پیشین را حمل میکند. ولی نمونه ی کامل تانک احتمالا از بدنه ی نوین و سلاح 152 م.م استفاده خواهد کرد. ممکن است این تانک به علت مشکلات اقتصادی بعد از ورود به خدمت نسل جدید تانکهای امریکا (MCS) عملیاتی شود و این به نوعی نوشدارو بعد از مرگ سهراب است.

موتور:
نمونه ی اخر این تانک (با توجه به توپ 152 م.م و زره Kaktus جدید) باید از T-80U سنگینتر باشد و احتمال تغییر موتور در ان وجود دارد.
محافظت:
زره این تانک باید مقاومت بالایی در برابر راکتهای اینده داشته باشد چون مقابله با موشکها وظیفه ی سیستم دفاع فعال DROZD (برفک) است.
نمونه ی اولیه با زره واکنشی Kaktus پوشیده شده و قابلیت نصب سیستم دفاع فعال DROZD را دارد.
نکته ی عجیب در مورد black eagle نداشتن جمر است که احتمالا به علت قدرت فوق العاده ی زره از جمر استفاده نشده.

برجک:
برجک تانک به صورت نو ینی طراحی شده و قابلیت نصب زره واکنشی Kaktus را دارد.این برجک توانایی پرتاب پوکه ی توپ 152 م.م به بیرون را دارد و این در تانکهای روسی یک انقلاب محسوب میشود.

[تصویر:  black_eagel_lader2.jpg]
زره واکنشی Kaktus روی برجک black eagle

[تصویر:  black_eagel_lader4.jpg]
سیستم پرتاب پوکه ی black eagle

سلاح:
همانگونه که گفته شد سلاح اصلی این تانک یک توپ 152م.م خواهد بود که به تمام توپهای در حال حاضر برتری دارد.انواع مهمات با این توپ قابل شلیک هستند و سیستمهای پیشرفته ی الکترونیکی کنترل اتش را بر عهده دارند.احتمالا این تانک قادر به شلیک در هنگام حرکت(در تمام جهات) خواهد بود.

جایگاه خدمه:
در نمونه ی اولیه از همان الگوی روسی استفاده شده ولی احتمال دارد نمونه ی صادراتی تانک از الگوی غربی استفاده کند.


گفته میشود که این تانک یک پروژه ی مشترک بین فدراسیون روسیه و کره ی جنوبی است ولی هر دو طرف این ادعا را رد کرده اند.متخصصان روسی از سال 2002 در حال طراحی تانک T-95 هستند که بیشتر از black eagle به MCS ایالات متحده شباهت دارد.T-95 دارای برجک بدون سرنشین (قابل کنترل از داخل) خواهد بود و توانایی حمل 5 نفر (3 نفر خدمه و 2 نفر سرباز) را خواهد داشت.
نگار شده در برچسب:تانک t-94 , عقاب سیاه روسی , هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار


تانک چلنجر 2

 
"تانک چنلجر2" جدید ترین تانک زراد خانه ارتش انگلستان بحساب می آید که جایگزین سری تانک های چلنجر1 این کشور شده است.زره چابهام نسل جدید این تانک شهرت فراوانی دارد و در نتیجه مقاومت زیاد این زره، این تانک لقب مقاوم ترین تانک ناتو را یدک می کشد. تانک چلنجر2 علاوه بر ارتش انگلستان در ارتش عمان نیز عملیاتی است.
طراحی و ساخت تانک چلنجر نخستین بار توسط کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان (ROF) انجام شد.
طراحی تانک چلنجر نتیجه سفارشی از سوی ایران برای ساخت نمونه ی بهسازی شده ای از تانک چیفتن با نام پروژه ی شیر ایران بود. پس از درخواست ایران مبنی بر ساخت تانکی پیشرفته مشابه تانک چیفتن که در ارتش آن کشور در حال خدمت بود، کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان کار ساخت تانک را بصورت دو پروژه مجزا با مشخصه های FV4030/2(شیر1) و 4030/3(شیر2) آغاز کرد.اما در پی سقوط رژیم شاهنشاهی ایران عملاٌ سفارش ساخت این تانک از سوی ایران منتفی گردید. ظاهراٌ روند ساخت تانک جدید متوقف شده و پایان یافته بود ولی بعد ها وقایعی به وقوع پیوست که روند ساخت تانک را مجدداٌ احیا نمود.



پس توقف پروژه ی مشترک تانک MBT-70 بعلت مشکلات مالی، ارتش انگلستان که به نتایج این پروژه بسیار امیدوار بود تصمیم گرفت تا پروژه تانک شیر ایران را از کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی خریداری کند و آن را به عنوان گزینه ی اصلی خود برای ساخت یک تانک رزمی جدید ادامه دهد. با خرید این پروژه از سوی ارتش انگلستان این پروژه به پروژه چلنجر تغییر نام داد.
تانک چلنجر1 دارای یک طراحی انقلابی بود که در آن از جدیدترین فناوری های نظامی عصر خود استفاده شده بود. یکی از معروفترین این فناوری ها زره چابهام بود که حفاظت به مراتب بیشتر از دیگر تانک ها به تانک چلنجر می بخشید. این زره هموژن نورد خورده (RHA) که ساختار آن بسیار پیچیده و محرمانه بود آنقدر پر قدرت بود که بعد از آن بعنوان استانداردی برای سنجش مقاومت زره دیگر تانک ها استفاده گردید. لازم به ذکر است که این زره در پروژه های دیگری همچون تانک آبرامز ایالات متحده نیز به کار گرفته شد که این امر توانایی بالای آن را ثابت می کند.



اما زره خوب بتنهایی عامل برتری یک تانک رزمی به حساب نمی آید. این ادعا در مورد تانک چلنجر دقیقاٌ به اثبات رسید. در سال 1987 میلادی و طی رقابت زرهی اترش کانادا برای خریداری یک تانک زرمی جدید، تانک چلنجر در مقایسه با دیگر رقبای غربی اش آنچنان عملکرد وحشتناکی از خود بجا گذاشت که ارتش انگلستان نیاز خود را به یک تانک رزمی جدید را مطرح کرد. طی مراحل سنجش تانکهای رزمی شرکت کننده در مناقصه، تانک چلنجر1 در بین دیگر تانک های شرکت کننده بیشترین اصابت مستقیم در اثر گلوله ی دشمن را ثبت کرد که این امر مصیبت بار بود.این نقص به همراه سیستم های کنترل آتش و هدف یابهای ضعیف تانک باعث شد تا این تانک در بین دیگر رقابایش کند ترین سرعت آتش را داشته باشد.بدین ترتیب تانک چلنجر1 در انتهای جدول رده بندی تانک های رزمی شرکت کننده قرار گرفت. بعلت این حضور ضعیف، پیشنهاد ها به سوی بکار گیری ویژگی های منحصر به فرد تانکهای آبرامز ایالات متحده،لکلرک فرانسه و لئوپارد2 آلمان منعطف شد. سر انجام بخش طراحی سیستم های دفاعی شرکت ویکرز طراحی جدیدی از تانک را با نام چلنجر برگزید.اگرچه نام تانک جدید مشابه تانک قبلی بود ولی این تانک تنها چهار درصد با تانک قبلی وجه تشابه داشت و 150 مورد عملیات بهسازی بر روی آن انجام گرفته بود.


علیرغم همه ی این مشکلات تانک چلنجر1 در نبردهایی همچون جنگ خلیج فارس و نبردهای بالکان بکار گرفته شد و عملکرد قابل قبولی در مقابل نمونه تانک های بلوک شرق از خود بر جای گذاشت. طی جنگ خلیج فارس 180 دستگاه تانک چلنجر1 به عربستان سعودی منتقل شد و در خطوط مقدم نبرد بکار گرفته شد. مقامات ارتش انگلستان ادعا کرده اند که واحدهای زرهی ارتش انگلستان توانسته اند تا 300 دستگاه خودروهای زرهی عراقی را بدون آسیب دیدگی حتی یک تانک چلنجر1 نابود نمایند.همچنین تانک چلنجر1 طی جنگ خلیج فارس از خود رکوردی بر جای گذاشت که در تاریخ نظامی تانکهای رزمی بی نظیر بوده است. این تانک موفق شد تا از فاصله چهار هزار متری یک دستگاه تانک عراقی را هدف قرار داده و منهدم نماید. لازم به ذکر است که تانک چلنجر1 در راستای ماموریت صلح بانی در بوسنی نیز بکار گرفته شده است. از سال 1998 روند جایگزینی تانک چلنجر1 با مدل بهسازی شده ی آن یعنی چلنجر2 آغاز گردید و تا سال 2002 میلادی به اتمام رسید.

روند طراحی تانک چلنجر2 در آگوست 1989 میلادی به اتمام رسید و در فوریه سال 1990، اولین نمونه آزمایشی آن تکمیل گردید. در این نمونه ی آزمایشی ، از جدید ترین فناوری آنزمان استفاده شده بود.در اوایل آگوست سال 1990 هفت دستگاه نمونه آزمایشی و پس از آن دو دستگاه دیگر آماده گرید.از نه دستگاه نمونه آزمایشی، هفت دستگاه آن در لیدز و دو دستگاه دیگر در نیوکاسل ساخته شدند. همچنین یک برجک اضافی در لیدز ساخته شد تا از آن برای آزمایشات شلیک و اثر برخورد گلوله ی دشمن بر روی زره استفاده شود. این نمونه های آزمایشی از جهاتی با یکدیگر تفاوت داشتند ولی در همه ی آنها 156 مورد بهینه سازی انجام شده بود.عملیات بهسازی طوری طرح ریزی شده بود تا امکان انجام برخی از این بهسازی ها بر روی تانکهای چلنجر1 در محلهای نگهداری آنها امکانپذیر باشد.



شرکت سیستمهای دفاعی ویکرز که در آنزمان مسئولیت پروژه را بر عهده داشت در سپتامبر سال 1990 تانک چلنجر2 را در معرض نمایش گذاشت. (لازم به ذکر است که بعد ها سرکت بی ای ایی سیستمز با خریداری شرکت ویکرز مسئولیت پروژه راعهده دار شد).

پس از بررسی های انجام شده از سوی ارتش سلطنتی انگلستان این تانک برای خدمت در ارتش مناسب تشخیص داده شد. در ژوئن سال 1991 میلادی دولت انگلستان درخواست خرید 127 دستگاه تانک چلنجر 2و 13 دستگاه تانک آموزشی به ارزش 520 میلیون پوند را ارائه کرد.در سال 1993 تولید تانک در کارخانجات ویکرز در لیدز آغاز شد و اولین مرحله ی سفارش در جولای سال 1994 آماده تحویل گردید. در 16می سال 1994 ارتش انگستان آزمایشات تکمیلی تانک چلنجر2 را آغاز کرد. پس از اتمام آزمایشات متفاوت مقامات ارتش از عملکرد تانک ابراز رضایت کردند.در جولای سال 1994 وزارت دفاع انگلستان سفارش دیگری را برای خرید تانک ارائه کرد. این سفارش که ارزش آن بالغ بر یک میلیارد و دویست میلیون پوند بود شامل 259 دستگاه تانک چلنجر2،نه دستگاه آموزشی بعلاوه ی پشتیبانی آموزشی و لجستیکی میشد.فرآیند تولید از همان سال آغاز شد.
تولید تانک در کارخانجات لیدز تا سال 1999 به اتمام رسید ولی کار تولید در نیوکاسل همچنان ادامه پیدا کرد تا آنکه در سال 2002 آخرین سری از تانکهای تولید شده نیز به ارتش انگلستان تحویل داده شد.در سال 1993 سلطان نشین عمان هجده دستگاه تانک چلنجر2 را سفارش داد و در سال 1997 سفارش خدید بیست دستگاه تانک دیگر را ارائه کرد. ارزش این معاله 240 میلیون پوند برآورد شده است.



در سال 1999 وزارت دفاع انگلستان تایید کرد که تانک چلنجر2 توانسته است طی سخت ترین آزمایشات مطابق شرایط میدان نترد بهتر از هرتانک دیگری در سراسر جهان به اهداف مورد نظر دست یابد.با این حال برخی از کارشناسان مسائل نظامی معتقد بودند که این ادعا بیشتر بمنظور بازاریابی برای فروش تانک مطرح شده است. با روشن شدن جزئیات بیشتری از این آزمایشات، توانمندیهای تانک چلنجر2 بر همه گان آشکار گردید و از آن بعنوان یکی از بهترین تانکخای رزمی تام برده شد.

جزئیات از این قرار بود:
یک اسکادران مرکب از از دوازده دستگاه تانک چلنجر2 که خدمه ی آنها گلچینی از بهترین و با تجربه ترین پرسنل ارتش انگلیس بودند، موفق شدند تا آزمایشات زرهی تکمیلی واحدها موسوم بهATDU را با موفقیت به اتمام برساند.این اسکادران با پوشش دادن 5040 کیاومتر طی 84 نبرد شبیه سازی شده و شلیک 2856 گلوله از انواع مختلف مهمات 120 میللیمتری و 84000 گلوله ی کالیبر 7.62 میلیمتری مسلسل کار خود را به اتمام رساند. هر روز نبرد شبیه سازیس شده 33 کیلومتر پیشروی در زمینهای ناهموار، 27 کیلومتر حرکت در سطوح جاده ای و شلیک 34 گلوله ی توپ 120 میلیمتری و 1000 گلوله مسلسل موازی با توپ اصلی را شامل میشد.



این آزمایشات اعتبار از دست رفته ی تانک چلنجر را به آن بازگرداند ولی با این حال در بازار فروش جهانی توفیق چندانی نصیب تانک نشد.علیرغم آزمایش تانک توسط کشورهای قطر ، عربستان سعودی و یونان هیچکدام از انی کشورها تمایلی به خرید تانک چلنجر2 از خود نشان ندادند. علت این امر رقابت فشرده در بازار جهانی و حضور رقبای سرسختی همچون سری تانکهای ابرامز ، لئوپارد2 ولکلرک بود. بدین ترتیب عمان به عنوان تنها مشتری خارجی تانک چلنجر2 باقی ماند و آخرین سری از سفارشات عمان در سال 2001 میلادی به ارتش آن کشور تحویل داده شد.

بدنه تانک چلنجر2 از سه بخش تشکیل شده است: اتاقک راننده که در جلوی بدنه قرار دارد، بخش فرماندهی و کنترل که در برجک قرار گرفته و بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.بدنه و قطعات موتوری تانک چلنجر1 در تانک چلنجر2 نیز مورد استفاده قرار گرفته است که علت آن کارایی بالای آنها بوده اما برجک تانک کاملاٌ از طراحی تازه ای بهره می برد و با تانک قبلی تفاوت دارد.برجک تانک به زره چابهام نسل دوم مجهز شده است. این زره از ساختار محرمانه ای مرکب از لایه های سرامیک مخلوط در داخل زره فولادی تشکیل شده است و به آن زره ساندویچی نیز گفته می شود.این زره جدید به شدت مقاوم است و در مقابل سلاحهای هدایت شونده ی ضد تانک (ATGM) و مهمات انفجاری شدید ضد تانک (HEAT) که به خرجهای شکلدار مجهزند، از تانک مخوبی محافظت مینماید. علاوه بر تانک چلنجر، در تانک ابرامز ایالات متحده نیز ازفناوری این نوع زره استفاده شده است.برجک تانک توسط یک سیستم گرداننده الکتریکی حرکت میکند و در آن از سیستم الکترو هیدرولیکی استفاده نشده است.


تانک چهار نفر خدمه دادر که عبارتند از:فرمانده، راننده، توپچی، و گلوله گذار.علت استفاده از چهار نفر،بالا بردن قابلیتهای رزمی و توان درگیری بیست و چهار ساعته تانک بوده است زیرا در اینگونه ماموریتهای سنگین تعداد نفرات تاثیر گذار خواهد بود (لازم به ذکر است که تانکهایی همچون لکرک یا T-72 از سه خدمه استفاده می کنند که این امر موجب افزایش خستگی روحی و جسمی نفرات در ماموریتهای طولانی خوهد شد).
نگار شده در برچسب:تانک چلنجر 2 , هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک چیفتن

 
تاریخچه:

تانک چیفتن (Chieftain)طراحی تکمیلی از ارتقای نمونه تانک های ‏Centurion‏ است که در دوران بعد از ‏جنگ جهانی دوم ساخته شد .انگلیسی ها در طول دوران جنگ متوجه شدند که ‏تانکهایشان در مقایسه با سایر تانک ها از حفاظت و شلیک مناسبی برخوردار نیست واین ‏مساله منجر به افزایش میزان تلفات وخسارات در هنگام رویارویی باتانک های پیشرفته ‏غربی دیگر می گردید .

اگرچه تانک های ‏Centurion وسایل نقلیه دردسترسی بودند ، با این حال ‏اتحاد جماهیر شوروی در اواسط دهه 1950 تانک سنگین ‏T-10‎‏ را ساخت .‏‎ ‎تانک ‏Conqueror‏ در مقابله با ‏T-10‎‏ ساخته شد ولی انگلیس هنوز هم به طرح های جدیدتری ‏نیاز داشت . به همین دلیل کشورهایی مانند آلمان غربی و فرانسه به دنبال اولین نمونه ‏های سبک ازتانک های 1960 بودند .

تانک های چیفتن طراحی گردید تا بتواند حفاظت ‏مناسبتری را تامین کند و همچنین بتواند به توپ های 120 میلیمتری مجهز شود . بعدها ‏قابلیت تحرک تانک های سنگین کاهش پیداکرد . می توان گفت که این مساله اصلی ترین ضعف تانک های چیفتن بوده است . این مساله نهایتا به بروز محدودیتـهایی در توان ‏موتورهای تانک منجر گـردیـد . موتور درنـظر گرفته شـده برای این تـانک از مسیرهای ‏چندگانه ای برای تغذیه سوخت برخوردارند ولی با این حال میزان خروجی که به دست ‏می دهند از حد انتظار بسیار پایین تر است.‏



طراحی تانک
طرح چیفتن شامل بدنه و برجک سنگین و شیب دار می باشد تا در موقعیت های ‏سراشیبی(تا 30 درجه شیب) ، مناسب ترین تکیه را داشته باشد . درایورهای تانک در ‏هنگام سرازیری به صورت خمیده درمی آیند که این امر باعث کاهش ارتفاع تانک می ‏شود . در سمت چپ برجک چراغ های جستجوی ماوراء قرمز در محفظه زرهی قرار ‏دارند . سیستم ترمز مشابه نمونه های ‏Horeman و برای حفاظت از حرکت و تامین ‏حفاظت در برابر حملات شدید دارای صفحات جانبی بود .‏

چیفتن به مانند رقبای اروپایی خود ، بازار صادرات خوبی را به ویژه در خاور میانه به دست ‏آورد . چیفتن ثابت کرد که توانایی نبرد و همچنین ارتقاء توسط تجهزات اضافی را داراست . ‏تانک های چیفتن تا اوایل دهه 1990 ارتقا یافتند و جایگزین تانک های ‏Challenger شدند . ‏آخرین نسخه چیفتن تا 1995 توسط ارتش انگلیس استفاده شد و متشکل از زرهstillbrew ‎ بود و نام خود را از ‏Col still‏ و‏John Brewer‏ عضو سازمان مهندسی و وسایل نقلیه زرهی ‏‏(‏MVEE‏) گرفته بود . آخرین نسخه چیفتن ازیک سیستم هدایت شلیک(‏IFCS‏) و دید نظارتی ‏توپچی (‏TOGS‏) پیشرفته استفاده می کرد .‏

اولین مدل چیفتن در سال 1967 معرفی گردید و حداقل به شش کشور صادر شد که ‏شامل ایران ، کویت ، عمان و اردن می باشد . بیشترین فروش خارجی این تانک متعلق به کشور ایران بود که ‏تعداد 1000 تانک چیفتن یا ‏MK5(P)‎‏ را پیش از انقلاب وارد کرد و بنابراین اصلی ترین تجربه ‏جنگی این تانک در جنگ ایران وعراق در سال های 1980 تا 1988 بوده است.‏

بهینه سازی
یک تیر بارM2HB‏(برونینگ) کالیبر 0.50 هم محور لوله توپ بر روی تانک های چیفتن اولیه و برخی ‏تانک های اصلاح شده نصب گردید . ایران وکویت تیربارهای کالیبر0.50 را حفظ کردند . گلوله ‏های ‏HESH‏ در تفنگ تانک قابل استفاده است و به عنوان گلوله نافذ به کار می روند . ایران ‏توانسته است که در این تانک از یک سیستم تهویه هوا برای عبور از زیر آب تاعمق پنج ‏متر برروی این تانک نصب نماید .

[تصویر:  3940.jpg]
انواع مختلفی از سیستم های هدایت آتش و سایت های حرارتی در تانک های چیفتن ‏وجود دارد . 324 تانک چیفتن با سیستم های حرارتی ‏TOGS‏ بهینه سازی گردیده اند .‏
دور بین های حرارتی ‏‎1R26‎‏ می توانند به همراه دوربین های دید در شب ‏‎1R18‎‏ استفاده ‏شوند و می تواند با فرمت ‏TOGS‏ رقابت کنند .‏
حسگر های ‏GECقسمت های مختلفی دارند ، مانند :‏
حسگرهای حرارتی تانک ، ترمینالهای حسی چند منظوره و دور بین های دید در شب ‏SS100/110‎، یک سیستم بهینه سازی شده تسلیحات که دارای توپ ‏L30‎کالیبر ‏‎120‏میلیمتری است که درتانک های ‏CHALLENGER 1 ‎‏ استفاده شده بود ، در برنامه های ‏بهینه سازی تانک های چیفتن به کار گرفته شده است.

در جدید ترین تانک های تولید شده ، موتور ، سایت و سلاح های کمکی توسط سیستم ‏NBC ‎‏ اصلاح گردیده است . ‏MK6-11‎بهینه شده مدل های قدیمی تر چیفتن است و دارای ‏سیستم ‏IFCSمی باشد .‏MK11‎و ‏MK12‎‏ شامل سایت دیده بانی توپخانه (‏TOGS‏)می باشد .‏
خلید/ شیر 1‏:
مدل اردنی شامل سلاح و برجک و کالبد تانک چیفتن می باشد اما چرخ دنده های ‏گردشی و موتور بهینه شده ‏Challenger 1 ‎‏ را به کارگرفته است . سیستم هدایت آتش ‏پیشرفت هایی را نیز داشته است و شامل یک کامپوتور محاسبه بالستیک جدید می شود.‏
دیگر وسایل نقلیه پشتیبانی که بهینه شده تانک ها هستند ، شامل بلدوزرها ، پدافند ‏هوایی ، مین روب و سیستم های توپخانه است.

تسلیحات
مدل -استقرار- نوع مهمات
توپ ‏‎120‎‏ میلیمتری مدل ‏L11A5‎‏- تغذیه دستی با برجک گردان -64 گلوله از نوع ‏APFSDA-T-HESH
‎ ‎تیربار 7.62 مدل ‏L8A1‎‏ هم محور با لوله توپ اصلی -6000 گلوله‏
تیربار 7.62 مدل ‏L37A1‎‏ گردان برروی برجک -200 گلوله


سیستم های هدایت آتش:
سیستم کنترل آتش : قابلیت شلیک در حال حرکت تمرکز برروی هدف
ثبت کننده مرکزی :2 محور‏
مسافت یاب لیزری : مدل یاک
جویند مادون قرمز : دارد

مشخصات فنی تانک چیفتن مدل ام کا 5 (‏MK5‎‏)‏
کشور سازنده : انگلستان
رده وسیله زرهی : تانک متوسط
تاریخ ورود به خدمت : 1967 میلادی‏
تعداد خدمه : 4 نفر(فرماند-توپچی-گلوله گذار-راننده)‏
وزن : 51 تن‏
ابعاد(طول،عرض،ارتفاع) : 10.795 * 3.51 * 2.9 متر‏
موتور : 750 اسب بخار دیزلی‏
برد عملیاتی : 400-500 کیلومتر‏
سرعت اقتصادی در جاده : 48 کیلو متر در ساعت‏
عمق قوطه وری : 1.1 متر(5 متر برای مدل بهینه شده در ایران با ‏لوله های هواکش)‏
نیروی وارده وزن بر سطح : 900 گرم بر هر سانتی متر مربع‏
قطر زره در ضخیم ترین قسمت : 300 میلیمتر
سیستم ‏NBC‏ : دارد
اختفاء دور : دارد

[تصویر:  chieftain.jpg]
نگار شده در برچسب:تانك جيفتين, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک تایگر ، ببر آلمانی

 
تانک تایگر یکی از معروفترین و در عین حال هولناک ترین تانک های جنگ جهانی دوم بود و یکی از شاهکار های مهندسی نازی ها در مورد اسم این تانک باید گفت که تانک تایگر هم در واقع از سری تانک های میانوزن پانزر بود اسم PzKpfw VI Tiger I مخفف Panzerkampfwagen VI Ausf. E Tiger I است در آلمان با نام Sonderkraftfahrzeug 181 یا بطور مخفف SdKfz 181 مشهور بود


طراحی و تولید تایگر به 1941 بر میگردد با وجودی که تانک های پانزر3 و4 از نظر اقتصادی و نیز برتری در نبرد به صرفه بودند ستاد ارتش آلمان برای تانکی سنگین تر اعلام نیاز نمود.

[تصویر:  300px-Bundesarchiv_Bild_101I-022-2935-10...r_I%29.jpg]

بر این اساس طراحی و تولید این تانک به سه شرکت پورشه . دایملر بنز . MAN سپرده شد برنامه بر اساس تانکی با وزن حداقل 35 تن و با توپ 75 میلیمتری قرار بود ساخته شود امر دیگری که به تولید تایگر سرعت بخشید ورود تانک های سنگین T-34 شوروی به جبهه های شرقی بود که کار را برای یگان های زرهی آلمان سخت میکرد زره T-34 از تمام پانزر های در خدمت نیروی زمینی آلمان ضخیم تر بود و پایایی بیشتر در میدان نبرد داشت این تانک 45 تن وزن داشت و از یک توپ 88 میلیمتری بهره میبرد (همانطور که میدانید شوروی یکی از بزرگترین تولید کنندگان تانک بود و هست) البته برای مقابله با این تانک تا پیش از این از تانک های سنگین Panther tank, استفاده میشد که چندان مورد علاقه نبودند و کیفیت بالایی نداشتند سر انجام در 20 آوریل 1942 در سالگرد تولد آدولف هیتلر اولین تانک تایگر رسما وارد خدمت شد البته ارسال آن به جبهه ها تا 1943 بدلیل پاره ای اصلاحات بطول انجامید تانک تایگر پس از ورود به میادین نبرد به کابوسی برای متفقین بدل شد تایگر بر تمامی تانک های انگلیسی و تانک های شرمن انگلیسی برتر بود از نظر نظر و توپ بر تانک های سنگین T-34 شوروی نیز سر بود تایگر بخاطر طزه مستحکم خود بخصوص برای جنگ های شهری مناسب مینمود بیشتر آنتی تانک های آن زمان توان تخریب بدنه ی تایگر را نداشتند که این خود برتری بی چون چرا برای تایگر بحساب می آمد.


زره تایگر در بخش بدنه به 80 میلیمتر و در برجک و قسمت جلو به 100 تا 120 میلیمتر میرسید . همچنین زره تایگر در برابر توپ های 76 میلیمتری با فاصله ی بیش از 800 متر مقاوم بود

تایگر در جبهه های جنگ بسیار موفق نشان داد تنها در 23 جون 1944 بیش از 109 تانک شرمن شکار تایگر شد درحالی که تنها 17 تانک تایگر از دست رفت با این وجود تایگر تنها جنگ را بدرازا میکشاند چرا که با تمام برتری بسیار دیر به جبهه اعزام شده بود و سرنوشت جنگ پس از نرماندی جایی برای امید نداشت(یکی از دلایل آن گرانی بیش از اندازه ی تایگر بود که باعث شده بود بیشتر نقش تانک فرماندهی را به عهده گیرد کمتر یگانی بطور کامل با تایگر مجهز شده بود بیشتر یگانها از تعداد زیادی پانزر با پشتیبانی تایگر تکمیل شده بودند.



تایگر ابتدا به یک توپ 88 میلیمتری ضد تانک با 92 گلوله مجهز بود که بعد ها با توپ های 122 میلیمتری تعویض شد توپ 88 میلمیتری KwK 36 L/56 مجهز به گلوله های ضد زره بر روی تایگر بسیار موفق نشان داد و مدتها توپ اصلی این تانک باقی ماند




با فشار های هیتلر تایگر پیش از موعد مقرر وارد جبهه های شرق شد و برای اولین بار در 1942 در نبرد لیننگراد شرکت کرد(این تانک با این وجود تا 1943 بطور کامل تکمیل نشد) نتیجه فاجعه بار بود تعداد زیادی از تایگر ها گرفتار یگانهای آنتی تانک فلک 36 شده و نابود شدند و یک تایگر به دست روسها افتاد که منجر به اصلاح بسیاری از تانک های روسی بر اساس تایگر شد.

گویی روند دیر رسیدن یا اشتباهات فرماندهان در گزینش مناطق مناسب برای تسلیحات پایانی نداشت سرانجام تایگر به آفریقا نزد رومل نیز ارسال شد اما هم بسیار دیر و هم بسیار نامناسب از این رو که این تانک ابدا مناسب شنزار نیود چراکه بسیار سنگین و کند بود سرعت این تانک در بهترین حالت به 36 کیلومتر در ساعت میرسید که این بسیار کند تر از تانکهای معمول پانزر 3 و 4 بود و این مشکل به همراه مشکلات خدماتی بخصوص کمبود تجهیزات در نوامبر 1943 خود را بخوبی نشان داد و یک فروند تایگر نیز بدست انگلیسی ها افتاد.

اما همیشه هم این طور نبود در 7 جولای 1943 یک تانک تایگر از گردان سیزدهم پانزر مستقر در پالتون با یک گروه 50 تایی T-34 در جنوب Kursk درگیر شد نتیجه ی درگیری شگفت انگیز بود تانک مذکور پس از انهدام 22 دستگاه تانک بدون هیچ آسیبی به پایگاه خود بازگشت

اما نبرد نرماندی خطر این تانک را به متفقین یاد آور کرد تایگر ها در نرماندی به آسانی روزانه تعداد زیادی تانک ام 4 شرمن آمریکایی را شکار میکردند بگونه ای که هر تایگر بیش از 5 شرمن را هدف قرار میداد(اگر پشتیبانی هوایی و همچنین برتری هوایی نبود نیروی زمینی متفقن در اولن ساعات براحتی مذمحل میگشت) در نرماندی در تنها 6 هفته 227 تانک متفقین هدف تایگر قرار گرفت و نابود گردید.



در 14 آگوست 1944 یک فروند تایگر توانست یک تانک انگلیسی به همراه 15 تانک شرمن را منهدم کند

در کل کمتر 4000 تایگر تولید شد که بیشتر آنها تا پایان جنگ نابود شدند اما رقم خیره کننده ی 9850 شکار تانک در عوض از دست دادن 1700 تانک را بدست آوردند

در آخرین سال جنگ هیتلر نامیدانه از تایگر های باقی مانده که امکان تهیه لوازم یدکی برای آن بود برای دفاع از اطراف برلین استفاده کرد با وجود تعداد کم بسیار قوی ظاهر شدند و مشکل زیادی برای تایگر ها ایجاد کردند حتی تانک های ام10 موسوم به tank destoryer هم حریف تایگر نشد تنها ضد هوایی های فلک 36 که بعنوان آنتی تانک استفاده میشد دشمن واقعی این تانک زیبای آلمانی بود



مشخصات:

ابعاد:طول 6.3 متر عرض 3.7 متر ارتفاع 3 متر
وزن 57 تن
زره 100 تا 120 میلیمتر
تسلیحات:
یک توپ 88 میلیمتری KwK 36 L/56 با 92 گلوله ر 2 تیر بار 7.92 میلیمتری MG34 با 4800 گلوله
برد:120 کیلومتر

البته این تانک نقاط ضعفی هم داشت که تو این عکس نشون داده شده

[تصویر:  ttt_tiger_vulnerability.jpg]
نگار شده در برچسب:تانك تايگر آلماني, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک لئوپارد 2

 
درسال 1998 میلادی مجله بسیار معروف MilitaryOrdnance تانک لئوپارد 2مـدل A5را بعنوان بهترین تانک رزمی جهان انتخاب نمود. تانک M1A2 ایالات متحده در رده دوم و تانک T-90روسها دررده هفتـم قرارگرفتند.


قدرت تحرک بالا وقدرت آتش سهمگین به همراه زره قطور و مستحکم تانک لئوپاردیاد هیولاهای زرهی گذشته آلمانها همچون سری تانکهای TIGERرادر ذهن زنده می کند.

تانک لئوپارد اولین بار در سال 1963توسط شرکت کراوس مافی آلمان غربی طراحی وتولید گردید بیش از 6000 دستگاه از این تانک که به لئوپارد1 معروف شد،به بسیاری از کشورهای عضو ناتو همچون بلژیک، دانمارک،یونان،ایتالیا،کان ادا،هلند،نروژ،ترکیه،واستر الیا صادر گردید که از بعضی از این کشورها هنوز در حال خدمت می باشد.تانک لئوپارد1 به یک تانک بسیار موفق دردهه 60و70میلادی تبدیل شد.جنگ افزارهای تانک لئوپارد1را یک توپ 105 میلیمتری ودو قبضه مسلسل MG-3کالیبر 7.62ملیمتری تشکیل می داد که یکی موازی با توپ ودیگری روی برجک نصب شده بود.یکی از دلایل اصلی پرطرفدار بودن این تانک توانایی آن در درگیری با آتش موثر حین حرکت بود.در اوخر دهه 1970،در آلمان غربی فعالیت های فشرده ای برای تولید یک تولید یک تانک رزمی جدید آغازشد.هدف از طراحی و تولید این تانک جدید تقویت ارتش آلمان غربی درمقابل ارتش آلمان شرقی ودیگر کشورهای عضو پیمان ورشو بود که به تانک های پشرفته روسی همچون سـری تانک های T-64 و T-72 مجهز شده بودنـد.این تانک به سفارش وزارت دفاع آلـمان غـربی وتوسط کارخانجات کراوس مافی وگمان(Krauss-Maffei Wegmann)(KMW) طراحی و تولید گردید وبه لئوپارد2 معروف شد.تولید تانک لئوپارد 2 از سال 1979 میلادی آغاز شد.تانک لئوپارد2 از نظر خصوصیات ظاهری و مشخصات فیزیکی از تانک لئوپارد 1بزرگتراست و از لحاظ سیستم های ناوبری وکنترل آتش نیز تفاوت عمده ای با تانک لئوپارد1 دارد.

[تصویر:  i44315_131.jpg]

بدنه تانک از سه بخش تشکیل شده است:
1-اتاقک راننده که در جلوی بدنه قراردارد،
2- بخش فرماندهی و کنترل که در وسط بدنه قرار دارد،
3-بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.
اتاقک راننده به سه عدد پریسکوپ مجهز شده است و فضای سمت چپ راننده برای ذخیره سازی مهمات درنظر گرفته شده است.یک دوربین با زاویه دید 65 درجه افقی وعمودی درپشت تانک نصب شده که به کمک یک صفحه نمایشگر تلویزیونی به راننده کمک می کند تابتواند در جهت عکس نیز حرکت کند.به کمک این سیستمها راننده میتواند بدون کاستن از سرعت تانک ویا تعویض دنده سریعاٌ تغییر مسیر بدهدودر زمینهای ناهموار سرعت خود را حفظ کند.برجک در وسط تانک قرار گرفته است.طبق اصلاحات وبرنامه های بهینه سازی انجام گرفته برروی تانک،نسل سوم زره های کامپوزیتی(زره مرکب)بر روی تانک نصب شده وزره قسمت جلویی و جانبی برجک به کمک تکه هایی از زره پیش ساخته تقویت شده است که این تکه هابرروی زره اصلی نصب شده اند.تقویت زره تانک موجب حفاظت بیشتر در مقابل در مقابل حملات راکتهای ضد تانک وگلوله های ثاقب APFSDS و گلوله های HEATبا خرج شکلدار، گردیده است.همچنین این تکه ها مثل یک عایق صوتی وحرارتی برای تانک ایفای نقش میکنند.


جایگاه فرمانده تانک مجهز به یک پریسکوپ مستقل PERI-R 17 A2 میباشد.پریسکوپ PERI-R 17 A2یک پریسکوپ متعادل با میدان دید وسیع می باشد که مجهز به سیستم های پیشرفته ی دید درشب وتعیین هدف است.این پریسکوپ قابلیت گردش 360درجه ای دارد.یک نمایشگر ویژه تصویر ارسالی از پریسکوپ را نمایش می دهد.
در صورت به خدمت گرفتن سیستم کنترل آنش می توان از این پریسکوپ برای شلیک نیز استفاده کرد.جایگاه توپچی به یک سیستم نشانه روی اولیه ومتعادل از نوع EMES 15 با قدرت بزرگنمایی دو برابر مجهز است. این سیستم نشانه روی به یک سیستم مسافت یاب لیزری ویک دوربین نشانه روی حرارتی از نوع آشکار ساز مادون قرمز مجهز است.ازسیستم مسافت یاب لیزری می توان درماموریت های ضد بالگرد نیز استفاده کرد.
اتاقک خدمه به یک سیستم آشکار ساز انفجار و یک سیستم اطفا مجهز شده است .یک دیوار ضد آتش ، اتاقک را از بخش جدا می کند تادر صورت آتش سوزی ویا انفجار احتمالی بخش موتوربه خدمه تانک آسیبی وارد نشود.
تانک به یک سیستم مکانیاب جهانی(GPS)و یک سیستم ناوبری خودکار تشکیل شده است.بعلت افزایش قطر زره برجک ،وزن برجک افزایش یافته است بنابر این سیستم الکترو هیدرولیکی گرداننده برجک با یک سیستم الکتریکی قویتر و مطمئن تر جایگزین شده است.


سلاح اصلی تانک لئوپارد 2 یک توپ 120 میلیمتری لوله کوتاه وبدون خان بنام L-44است.مدل A6EXبه یک توپ 120 میلیمتری فاقد خان بنام L-55مجهز شده اند که طول لوله آن افزایش یافته است. افزایش طول لوله به توپ این قابلیت را داده است تا درصد بیشتری انرژی موجود در لوله را برای بالا بردن سرعت ونفوذوبردگلوله،صرف کند.این توپ مجهز به به سیستم فشنگ پران اتوماتیک می باشد.تانک M1A2 آمریکایی دقیقا از توپ تانـک لئـوپـارد 2 استـفاده میکند وایالت متحده این توپ 120 میلیمتری راتحت لیسانس آلـمان تولید می کند.این خود از توان بالای این صلاح حکایت میکند.این توپ تقریبا باتمامی مهماتهای فعلی 120 میلیمتری و مهمات جدید نفوذ کننده ی APFSDSسازگار میباشد.با افزایش قدرت آتش توپ اصلی،تانک قادر است تا با اهداف پروازی در ارتفاع پایین نیز درگیر شود.تانک برای هدف قرار دادن اهداف کوتاه پرواز از گلوله های ویژای استفاده می کند که ایالات متحده آنها را طراحی کرده و ساخته است.

علاوه بر توپ اصلی تانک به دو قبضه مسلسل MG3کالیبر7.62 میلیمتری مجهز میباشد که یک مسلسل بصورت موازی با توپ و دیگری روی برجک تانک نصب شده است.
موتو تانک یک موتو دیزلی بنام MTU MB 873 است که 1500 اسب توان تولید میکند. لازم به ذکر است که یک موتور دیزلی دیگر به نام MTU MT 883 نیز بر روی تانک آزمایش شده است که توانی معادل 1650اسب دارد.با کمک این موتورها تانک می توند بیشینه سرعتی معادل 72 کیلو متر بر ساعت دست پیدا کند.

[تصویر:  300px-POL_Leopard2A4.jpg]

تا کنون بیش از 3200 دستگاه از این تولید شده که علاوه بر ارتش آلمان به کشورهایی همچون اتریش، دانمارک، هلند،نروژ،سوئیس و اسپانیا صادر گردیده است.

تانک لئوپارد2 تنوع گسترده ای دارد.مدلهایA1تا A4 این تانک تفاوت اندکی باهم دارند ولی مدل های A5و A6EXبا دیگر مدلها متفاوتند.مدل A5 تانک زره قطورتری داردو زره بخش جلوی برجک و بخش جانبی تانک تقویت شده است.مدل A6EXکه جدید ترین وپیشرفته ترین مدل تانک می باشد به سیستم کنترل آتش وسیسمتم شلیک پیـشـرفته تری مجهز شـده اسـت.مدل A6EXهمچنین به یک موتور کمکی،یک سیستم حفاظتی ضد مین جدید و یک سیس تهویه مطبوع مجهز میباشد.
 
نگار شده در برچسب:تانك لئوپارد 2, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک t-90 روسی

 
T-90 آخرین محصول از سری تانکهای روسی با عنوان T- می باشد که در آن شاهد ارتقا قدرت آتش، حرکت و انتقال و زره می باشیم. این تانک توسط شرکت نیژنی تاجیل روسیه ساخته می شود. در حال حاضر T-90 در نیروی زمینی روسیه و هند به خدمت گرفته شده است. در فوریه 2001 هند قراردادی برای خرید 301 فروند از این تانک را امضا کرد که از این تعداد 124 تانک در روسیه ساخته و بقیه در هند مونتاژ شد. اولین تانک در سال 2004 به هند تحویل داده شد. همچنین T-90 های مونتاژ شده در هند نیز با نام بهیشما شناخته می شوند. این تانک توسط سیستمهای خود محافظتی و نمایشگرهای فروسرخ ساخته شده در فرانسه و بلاروس (روسیه سفید) تجهیز شده است. در ژانویه 2005 اعلام شد که 91، T-90 دیگر نیز در نیروی زمینی روسیه به خدمت گرفته خواهد شد.

[تصویر:  T-90-drawing-02.png]


تسلیحات

تسلیحات T-90 شامل توپ 125 میلیمتری 2A46M بدون خان می باشد که قادر به شلیک انواع تسلیحات مانند توپ های HEAT (توپ انفجاری بسیار قوی زد تانک)، APDC (توپ زد زره)، HE-FRAG خرده های انفجاری قوی بعلاوه ی گلوله های انفجاری با فیوزهای زمانی می باشد. . این توپ دارای سیستم پر کن خودکار است و آن را بدون پیاده کردن برجک تانک براحتی می توان پیاده کرد. علاوه بر توپ 125 میلیمتری T-90 می تواند موشک هدایت شونده زد تانک 9M119 رفلکس ( کد ناتو AT-11 اسنایپر) را شلیک کند. برد این موشک 100 تا 4000 متر بوده که در عرض 11.7 ثانیه می تواند به دورترین فاصله مجاز خود برسد. از این سیستم موشکی برای مقابله با زره های واکنشی و حتی اهداف هوایی کم ارتفاع مانند هلیکوپتر تا برد 5 کیلومتر استفاده کرد. این سیستم موشکهای 9M119 یا 9M119M که دارای هدایت نیمه فعال لیزری است شلیک می کند. وزن این موشکها 23.4 کیلوگرم است. همچنین T-90 با مسلسلهای 7.62 میلیمتری و 12.7 میلیمتری زد هوایی تجهیز شده است. یک قبضه مسلسل کلاشنیکف AKS-74 نیز در قسمت انبار تانک نگهداری می شود.




زره
T-90 با زره های معمولی و زره های انفجاری واکنشی (ERA) محافظت می شود. سیستم کمک رسانی دفاعی Shtora-1 ساخت روسیه نیز به پایداری تانک کمک می کند. این سیستم شامل پارازیت اندازهای گرمایی، سیستم هشدار دهنده لیزری با چهار دریافت کننده لیزری، سیستم نارنجک انداز دودی برای استتار تانک بعلاوه سیستم کنترل کامپیوتری می باشد. همچنین در T-90 از تجهیزات حفاظتی ش.م.ر(شیمیایی،میکروبی،رادی� �اکتیو) استفاده شده است.



کنترل آتش
T-90 دارای سیستم کنترل آتش اتوماتیک 1A4GT می باشد که شامل سیستم کنترل آتش روز 1A43 توپچی، آلت نشانه روی گرمایی TO1-KO1 توپچی دارای برد 1.2 تا 1.5 کیلومتری تشخیص هدف و نمایشگر PNK-S فرمانده است. خود سیستم 1A43 نیز شامل آلت نشانه روی/ فاصله یاب با کانال هدایت موشک، اندازه گیر باد، کامپیوتر 1V528 و تثبیت کننده تسلیحات 2E42-4 می باشد. آلت نشانه روی PNK-4S فرمانده شامل آلت نشانه روی روز/شب با برد تشخیص هدف 800 متر در روز و 700 متر در شب می باشد. راننده نیز با نمایشگر فروسرخ دید در شب TVN-5 مجهز می شود.



رانش
T-90 از موتور V-84MS با قدرت 840 اسب بخار پیستونی چهار زمانه نیرو می گیرد. این موتور از انواع سوخت مانند کروسین (نفت سفید) و بنزین بعلاوه دیزل می تواند استفاده کند. در مجموع 1600 لیتر سوخت را این تانک می تواند حمل کند که منابع آنها با زره های مناسب محافظت می شوند.
 
نگار شده در برچسب:تانك تي90 روسي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
اولین تانک چه زمانی وارد خدمت شد؟

چرا این هیولای جنگی عظیم الجثه را تانک نامیدند؟

لئوناردو داوینچی نخستین کسی بود که همواره قصد داشت ارابه ای غول پیکر و سنگین برای حضور در میدانهای جنگ را طراحی کند. در میان نوشته های اچ.جی. ولز در سال ۱۹۰۴ میلادی هم می توان به خوبی نشانی از وسیله ای آهنین یافت که با در هم کوبیدن صحنه های نبرد با توان عظیمی به پیش می رود. اما آنچه که هم اکنون ما به عنوان تانک می شناسیم ۹۰ سال پیش در سپتامبر ۱۹۱۶ از سوی نیروهای انگلیسی در جبهه سم (Somme) فرانسه علیه نیروهای آلمانی به کارگرفته شد در آن روز نیروهای کشور آلمان با وسیله غول پیکر و آهنینی مواجه شدند که هیچ نشانی از لوله تفنگ بر آن وجود نداشت و با قدرت بسیاری می توانست خاکریز ها و سنگرهای آنان را در هم بکوبد و پیش برود. قابلیت شلیک توپ از دو طرف آن نیز نیروهای ارتش آلمان را به شدت در این منطقه غافلگیر کرده بود.

[تصویر:  300px-Bundesarchiv_Bild_183-J14953%2C_Si...r_I%29.jpg]

تانک تایگر آلمان در جنگ جهانی دوم

آنچه که اکنون از تانک های گذشته برجای مانده شکل و شمایل غول آسا با چرخ دنده های حرکتی جالب آنهاست که در دوران مختلف و با تغییر و تحول های بسیار، به پیشرفت قابل توجهی دست یافته اند. نخستین بار یک کارخانه تولید تجهیزات کشاورزی آمریکایی قصد ساخت وسیله سنگینی را داشت که با حرکت زنجیره ای ریل های خود بتواند زمین های کشاورزی و زراعی را برای کشاورزان هموار کند که به سرعت از سوی نیروهای ارتش آمریکا این ایده رد شد. تا این که یک مهندس انگلیسی به نام «ارنست سونیتون» با طراحی بدیع خود از یک دستگاه تانک توانست نظر وینستون چرچیل مقام ارشد ارتش وقت انگلستان را به خود جلب کند و از آن در مقابله با نیروهای آلمانی بهره ببرد.


تانک رنوی فرانسه در جنگ جهانی اول

چرچیل با مشاهده ایده این مهندس خوش ذوق انگلیسی به سرعت با تشکیل هیأتی از سربازان و نیروهای ارتش به طور رسمی اعلام کرد که قصد تولید وسیله نقلیه مهاجمی را دارد که همراه با ویرانی، قابلیت شلیک نیز داشته باشد. از آنجا که ساخت وسیله دفاعی جدید نیازمند اسم رمزی بود که ایده آن را از دشمنان جبهه مقابل پنهان کند، آنها نام «تانک های آبرسانی بین النهرین» را برای آن انتخاب کردند که بعد از مدتی نام تانک میان همه استفاده شد. انتخاب این نام چندان هم بی مسمی نبوده است. زیرا تانک های ابتدایی شبیه تانکرهای حمل آب بودند و هیچ نشانی از تجهیزات و امکانات نظامی برخود نداشتند.


جالب آن که مهندسان انگلیسی در آن زمان تانک ها را به دوگونه نر و ماده تقسیم کرده بودند. تانک های نر دارای دو دهانه لوله ای شکل در دو طرف بودند که قابلیت شلیک از مجاری را داشت و تانک های ماده بیشتر برای هموار کردن سنگرها، خاکریز ها و گذشتن از مرز های سیم خاردار به کار برده می شدند. ۸ نفر خدمه تانک مجبور بودند تنها با حرکت دست و اشاره با هم ارتباط بگیرند. موتور تانک هم دارای قدرت ۱۰۵ اسب بخار بود که در آن زمان در نوع خود یکی از وسایل نظامی حیرت آور به شمار می رفت.


تانک A7V آلمانی ها در جنگ جهانی اول

ارتش انگلستان پس از آزمایش نخستین تانک و مشاهده قابلیت گسترده آن به سرعت مجوز ساخت ۴۹ دستگاه تانک را گرفت که در جبهه «سم» با استفاده از ۱۱ مورد از آنها ارتش آلمان را غافلگیر نمود. طولی نکشید که جنجال فراوانی در این زمینه به پا شد. روزنامه دیلی میرور یک ماه پس از این حمله شدید در نوامبر ۱۹۱۶ اولین تصویر تانک های حاضر در میدان را برای همه به معرض تماشاگذاشت که در آن زمان مبلغی در حدود یک هزار پوند (در حدود ۳۵ هزار پوند کنونی) برایشان هزینه دربرداشت. با این رو نمایی تمامی نیروهای نظامی کشورهای حاضر در صحنه جنگ سعی در دستیابی به این تجهیزات پیشرفته را داشتند که توانستند به سرعت نیز آن را در اختیار بگیرند. از آن پس تاکنون تانک ها در میادین جنگ و جبهه ها مهم ترین وسیله تخریب و پیش روی نیروهای نظامی به شمار می آیند.
نگار شده در برچسب:تانك هاي آلماني, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 به نام پروردگار

دانستنيهاي بمب اتم

 

بمب اتمي سلاحي است كه نيروي آن از انرژي اتمي و بر اثر شكاف هسته (فيسيون ) اتمهاي پلوتونيوم يا اورانيوم ايجاد مي شود .در فرآيند شكافت هسته اي ، اتمهاي ناپايدار شكافته و به اتمهاي سبكتر تبديل مي شوند .

نخستين بمب از اين نوع ، در سال 1945 م در ايالات نيو مكزيكو در ايالات متحده آمريكا آزمايش شد . اين بمب ، انفجاري با قدرت 19 كيلو تن ايجاد كرد ( يك كيلو تن برابر است با

انرژي اتمي آزاد شده 190 تن ماده منفجره تي . ان . تي ) انفجار بمب اتمي موج بسيار نيرومند پرتوهاي شديد نوراني ، تشعشعات نفوذ كننده اشعه گاما و نوترونها و پخش شدن مواد راديو اكتيو را همراه دارد . انفجار بمب اتمي چندين هزار ميليارد كالري حرارت را در چند ميليونيوم ثانيه ايجاد مي كند .

اين دماي چند ميليون درجه اي با فشار بسيار زياد تا فاصله 1200 متري از مركز انفجار به افراد بدون پوشش حفاظتي صدمه مي زند و سبب مرگ و بيماري انسان و جانوران مي شود . همچنين زمين ، هوا آب و همه چيز را به مواد راديو اكتيو آلوده مي كند .

بمب هاي اتمي شامل نيروهاي قوي و ضعيفي اند كه اين نيروها هسته يك اتم را به ويژه اتم هايي كه هسته هاي ناپايداري دارند، در جاي خود نگه مي دارند. اساسا دو شيوه بنيادي براي آزادسازي انرژي از يك اتم وجود دارد: 1- شكافت هسته اي: مي توان هسته يك اتم را با يك نوترون به دو جزء كوچك تر تقسيم كرد. اين همان شيوه اي است كه در مورد ايزوتوپ هاي اورانيوم (يعني اورانيوم 235 و اورانيوم 233) به كار مي رود.

براي توليد يك بمب اتمي موارد زير نياز است:

يك منبع سوخت كه قابليت شكافت يا همجوشي را داشته باشد.

دستگاهي كه همچون ماشه آغازگر حوادث باشد.

راهي كه به كمك آن بتوان بيشتر سوخت را پيش از آنكه انفجار رخ دهد دچار شكافت يا همجوشي كرد.

در اولين بمب هاي اتمي از روش شكافت استفاده مي شد. اما امروزه بمب هاي همجوشي از فرآيند همجوشي به عنوان ماشه آغازگر استفاده مي كنند.بمب هاي شكافتي (فيزيوني): يك بمب شكافتي از ماده اي مانند اورانيوم 235 براي خلق يك انفجار هسته اي استفاده مي كند. اورانيوم 235 ويژگي منحصر به فردي دارد كه آن را براي توليد هم انرژي هسته اي و هم بمب هسته اي مناسب مي كند. اورانيوم 235 يكي از نادر موادي است كه مي تواند زير شكافت القايي قرار بگيرد.اگر يك نوترون آزاد به هسته اورانيوم 235 برود،هسته بي درنگ نوترون را جذب كرده و بي ثبات شده در يك چشم به هم زدن شكسته مي شود. اين باعث پديد آمدن دو اتم سبك تر و آزادسازي دو يا سه عدد نوترون مي شود كه تعداد اين نوترون ها بستگي به چگونگي شكسته شدن هسته اتم اوليه اورانيوم 235 دارد. دو اتم جديد به محض اينكه در وضعيت جديد تثبيت شدند از خود پرتو گاما ساطع مي كنند. درباره اين نحوه شكافت القايي سه نكته وجود دارد كه موضوع را جالب مي كند.

1 - احتمال اينكه اتم اورانيوم 235 نوتروني را كه به سمتش است، جذب كند، بسيار بالا است. در بمبي كه به خوبي كار مي كند، بيش از يك نوترون از هر فرآيند فيزيون به دست مي آيد كه خود اين نوترون ها سبب وقوع فرآيندهاي شكافت بعدي اند. اين وضعيت اصطلاحا «وراي آستانه بحران» ناميده مي شود.

2 - فرآيند جذب نوترون و شكسته شدن متعاقب آن بسيار سريع و در حد پيكو ثانيه (12-10 ثانيه) رخ مي دهد.

3 - حجم عظيم و خارق العاده اي از انرژي به صورت گرما و پرتو گاما به هنگام شكسته شدن هسته آزاد مي شود. انرژي آزاد شده از يك فرآيند شكافت به اين علت است كه محصولات شكافت و نوترون ها وزن كمتري از اتم اورانيوم 235 دارند. اين تفاوت وزن نمايان گر تبديل ماده به انرژي است كه به واسطه فرمول معروف mc2= E محاسبه مي شود. حدود نيم كيلوگرم اورانيوم غني شده به كار رفته در يك بمب هسته اي برابر با چندين ميليون گالن بنزين است. نيم كيلوگرم اورانيوم غني شده انداز ه اي معادل يك توپ تنيس دارد. در حالي كه يك ميليون گالن بنزين در مكعبي كه هر ضلع آن 17 متر (ارتفاع يك ساختمان 5 طبقه) است، جا مي گيرد. حالا بهتر مي توان انرژي آزاد شده از مقدار كمي اورانيوم 235 را متصور شد.براي اينكه اين ويژگي هاي اروانيوم 235 به كار آيد بايد اورانيوم را غني كرد. اورانيوم به كار رفته در سلاح هاي هسته اي حداقل بايد شامل نود درصد اورانيوم 235 باشد.در يك بمب شكافتي، سوخت به كار رفته را بايد در توده هايي كه وضعيت «زير آستانه بحران» دارند، نگه داشت. اين كار براي جلوگيري از انفجار نارس و زودهنگام ضروري است. تعريف توده اي كه در وضعيت «آستانه بحران» قرار داد چنين است: حداقل توده از يك ماده با قابليت شكافت كه براي رسيدن به واكنش شكافت هسته اي لازم است. اين جداسازي مشكلات زيادي را براي طراحي يك بمب شكافتي با خود به همراه مي آورد كه بايد حل شود.

1 - دو يا بيشتر از دو توده «زير آستانه بحران» براي تشكيل توده «وراي آستانه بحران» بايد در كنار هم آورده شوند كه در اين صورت موقع انفجار به نوترون بيش از آنچه كه هست براي رسيدن به يك واكنش شكافتي، نياز پيدا خواهد شد.

2 - نوترون هاي آزاد بايد در يك توده «وراي آستانه بحران» القا شوند تا شكافت آغاز شود.

3 - براي جلوگيري از ناكامي بمب بايد هر مقدار ماده كه ممكن است پيش از انفجار وارد مرحله شكافت شود براي تبديل توده هاي «زير آستانه بحران» به توده هايي «وراي آستانه بحران» از دو تكنيك «چكاندن ماشه» و «انفجار از درون» استفاده مي شود.تكنيك «چكاندن ماشه» ساده ترين راه براي آوردن توده هاي «زير بحران» به همديگر است. بدين صورت كه يك تفنگ توده اي را به توده ديگر شليك مي كند. يك كره تشكيل شده از اورانيوم 235 به دور يك مولد نوترون ساخته مي شود. گلوله اي از اورانيوم 235 در يك انتهاي تيوپ درازي كه پشت آن مواد منفجره جاسازي شده، قرار داده مي شود.كره ياد شده در انتهاي ديگر تيوپ قرار مي گيرد. يك حسگر حساس به فشار ارتفاع مناسب را براي انفجار چاشني و بروز حوادث زير تشخيص مي دهد:

1 - انفجار مواد منفجره و در نتيجه شليك گلوله در تيوپ

2 - برخورد گلوله به كره و مولد و در نتيجه آغاز واكنش شكافت

3 - انفجار بمب

در «پسر بچه» بمبي كه در سال هاي پاياني جنگ جهاني دوم بر شهر هيروشيما انداخته شد، تكنيك «چكاندن ماشه» به كار رفته بود. اين بمب 5/14 كيلو تن برابر با 500/14 تن TNT بازده و 5/1 درصد كارآيي داشت. يعني پيش از انفجار تنها 5/1 درصد ازماده مورد نظر شكافت پيدا كرد.

در همان ابتداي «پروژه منهتن»، برنامه سري آمريكا در توليد بمب اتمي، دانشمندان فهميدند كه فشردن توده ها به همديگر و به يك كره با استفاده از انفجار دروني مي تواند راه مناسبي براي رسيدن به توده «وراي آستانه بحران» باشد. البته اين تفكر مشكلات زيادي به همراه داشت. به خصوص اين مسئله مطرح شد كه چگونه مي توان يك موج شوك را به طور يكنواخت، مستقيما طي كره مورد نظر، هدايت و كنترل كرد؟افراد تيم پروژه «منهتن» اين مشكلات را حل كردند. بدين صورت، تكنيك «انفجار از درون» خلق شد. دستگاه انفجار دروني شامل يك كره از جنس اورانيوم 235 و يك بخش به عنوان هسته است كه از پولوتونيوم 239 تشكيل شده و با مواد منفجره احاطه شده است. وقتي چاشني بمب به كار بيفتد حوادث زير رخ مي دهند:

1 - انفجار مواد منفجره موج شوك ايجاد مي كند.

2 - موج شوك بخش هسته را فشرده مي كند.

3 - فرآيند شكافت شروع مي شود.

4 - بمب منفجر مي شود.

در «مرد گنده» بمبي كه در سال هاي پاياني جنگ جهاني دوم بر شهر ناكازاكي انداخته شد، تكنيك «انفجار از درون» به كار رفته بود. بازده اين بمب 23 كيلو تن و كارآيي آن 17درصد بود.شكافت معمولا در 560 ميلياردم ثانيه رخ مي دهد.بمب هاي همجوشي: بمب هاي همجوشي كار مي كردند ولي كارآيي بالايي نداشتند. بمب هاي همجوشي كه بمب هاي «ترمونوكلئار» هم ناميده مي شوند، بازده و كارآيي به مراتب بالاتري دارند. براي توليد بمب همجوشي بايد مشكلات زير حل شود:دوتريوم و تريتيوم مواد به كار رفته در سوخت همجوشي هر دو گازند و ذخيره كردنشان دشوار است. تريتيوم هم كمياب است و هم نيمه عمر كوتاهي دارد بنابراين سوخت بمب بايد همواره تكميل و پر شود.دوتريوم و تريتيوم بايد به شدت در دماي بالا براي آغاز واكنش همجوشي فشرده شوند. در نهايت «استانسيلا اولام» دريافت كه بيشتر پرتو به دست آمده از يك واكنش فيزيون، اشعه X است كه اين اشعه X مي تواند با ايجاد درجه حرارت بالا و فشار زياد مقدمات همجوشي را آماده كند. بنابراين با به كارگيري بمب شكافتي در بمب همجوشي مشكلات بسياري حل شد. در يك بمب همجوشي حوادث زير رخ مي دهند:

1 - بمب شكافتي با انفجار دروني ايجاد اشعه X مي كند.

2 - اشعه X درون بمب و در نتيجه سپر جلوگيري كننده از انفجار نارس را گرم مي كند.

3 - گرما باعث منبسط شدن سپر و سوختن آن مي شود. اين كار باعث ورود فشار به درون ليتيوم - دوتريوم مي شود.

4 - ليتيوم - دوتريوم 30 برابر بيشتر از قبل تحت فشار قرار مي گيرند.

5 - امواج شوك فشاري واكنش شكافتي را در ميله پولوتونيومي آغاز مي كند.

6 - ميله در حال شكافت از خود پرتو، گرما و نوترون مي دهد.

7 - نوترون ها به سوي ليتيوم - دوتريوم رفته و با چسبيدن به ليتيوم ايجاد تريتيوم مي كند.

8 - تركيبي از دما و فشار براي وقوع واكنش همجوشي تريتيوم - دوتريوم ودوتريوم - دوتريوم و ايجاد پرتو، گرما و نوترون بيشتر، بسيار مناسب است.

9 - نوترون هاي آزاد شده از واكنش هاي همجوشي باعث القاي شكافت در قطعات اورانيوم 238 كه در سپر مورد نظر به كار رفته بود، مي شود.

10 - شكافت قطعات اروانيومي ايجاد گرما و پرتو بيشتر مي كند.

11 - بمب منفجر شود.
 

نگار شده در برچسب:بمب اتم, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
شش هزار کلاهک هسته ای ایران در آمریکا به روایت حسن عباسی


 

ایران در صورت مورد حمله واقع شدن از سوی آمریکا، می¬تواند آمریکا را از درونش مورد هدف قرار دهد و نابود کند.


 


 

اگر قرار بود ما حرفهای ضد خشونت آقای بنی صدر را گوش کنیم اول انقلاب خرمشهر هنوز هم دست عراقیها بود و افتاده بود دست آمریکاییها. بنی صدر فرمانده کل قوا بود، میگفت که باید بگذاریم بیایند تا کوههای خرم آباد، مثل اشکانیان – نمی دانم این سند را از کجا آورده بود که اشکانیان گذاشته بودند که دشمن بیاید در کوه های خرم آباد – آنجا جلویشان می ایستیم. اگر قرار بود جوانانی که در خرمشهر رفتند ایستادند و مقاومت کردند گوش به حرف امثال بنی صدر بدهند امروز حماسه خرمشهر را جشن نمیگرفتیم. بنده به آقای خاتمی عرض میکنم. آقای خاتمی! جوانان این مملکت اگر قرار باشد گوش به تئوریهای گفتگوی تمدنهای جنابعالی بدهند، فرض خشونت طلبی جنابعالی را بربتابند، و مسئله جامعه مدنی تو را سق بزنند، این مملکت بعدا تا خود تهران هم از دست خواهد رفت.


لذا عمدة کاری که بایستی صورت بگیرد این است که ما باید مقابله به مثل کنیم. در چه باید مقابله به مثل کنیم؟ مقابله به مثل گزاره¬اش این است: یا امنیت برای ما هم باشد، یا هیچ کس امنیت نخواهد داشت. یا ما هم امنیت داشته باشیم یا هیچ کس امنیت نخواهد داشت.

خط قرمز فقط برای آقای کمال خرازی و آقای خاتمی و آقای حسن روحانی موضوعیت دارد. اسلام محدود به مرزهای جمهوری اسلامی نمیشود. این پیام را برسانند به گوش اصلاح طلبان داخلی و اصلاح طلبان جهانی؛ اسلام محدود به قانون اساسی جمهوری اسلامی نمیشود. شرف و کیان و عزت و حیثیت ما بخواهد به یغما برود مطمئن باشید که ما در داخل و بیرون مرزها اقدام خواهیم کرد. نمیشود که سکوت کرد، چون سیاستهای این حکومت داهیانه نیست. دست گذاشته اند روی دست دارند گفتگوی تمدنها میکنند. آقای دیک چنی، معاون اول جرج دبلیو بوش، ریچارد پرل و مایکل لدین در یک موضع‌گیری مشترک در آمریکن اینترپرایز انستیتو اعلام کردند که ما ریشه این ملت را خواهیم خشکاند. ریشه ملت ایران را خواهیم خشکاند. موضوع گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی چه بود؟ من جواب میدهم. در مقابل اینکه اعلام کردند ما ریشه این ملت را خواهیم خشکاند، به همة شرافتم قسم میخورم،‌ به قرآن، سوگند خوردن به قرآن کراهت دارد، به عنوان رئیس یک مرکز مطالعات استراتژیک، رقیب انستیتو کاتو، انستیتو هادسون، بنگاه رند، و همچنین آمریکن اینترپرایز انستیتو که روی خشکاندن ریشه ایران کار می‌کنید، با خدا، با خدا عهد میبندم، و با خون شهدا و با این ملت که برای خشکاندن ریشه نژاد آنگلوساکسون قطعا استراتژیها و دکترینهای آنچنانی به حول و قوه الهی تهیه کنم و روی سایت‌های اینترنتی بگذارم. آقای جرج دبلیو بوش و آقای تونی بلر که اعلام کردید میوه جنگ عراق را در ایران خواهیم چید؛ رئیس جمهوری اسلامی ایران نبود که آر پی جی علیه تانکهای شما در جنگ میزد، این آقای خاتمی و آقای حسن روحانی و آقای کمال خرازی نبودند که در خلیج فارس جلوی ناوهای شما می ایستادند. من ناوهای شما را فیلمبرداری میکردم.

زمانی که کیتی هاوک اینجا بود، زمانی که ویسکانسین، ناو نیوجرسی و ناو میسوری اینجا بود من فیلمبرداری میکردم نه آقای خاتمی! مینهای بریجتون را من انداختم نه آقای خاتمی! حزب الله لبنان را من تربیت کردم نه آقای خاتمی. آقای تونی بلر! آقای جرج دبلیو بوش! این بندگان خدا آن روز اهل گل و بلبل و سنبل بودند در وزارت ارشاد، اهل جنگ نبودند زمان دفاع مقدس. امروز به شما بگویم که این گونه نیست که فقط این دوستان، همان کسانی که بیست و دو میلیون به اینها رأی دادند امروز بغض کردند از اینکه روز به روز در عراق فجایع بیشتر میشود و این آقایان فقط نمیپسندند این زشتیها را. پاسخ به آن خشونت شما را ما خواهیم داد. سکوت کرده اند؟ شما هشدار دادید؟ گفتید ریشه ملت را خواهیم خشکاند؟ آقای خاتمی دوباره لبخند زد؟ آقای تونی بلر اعلام کرد که من اعلام میکنم جنگی که در عراق صورت گرفت میوه اش را در ایران میچینیم، آقای خاتمی سفیر را صدا نکرد، سفیر انگلیس را به او توپ و تشر بزند، بلکه هر باری که آقای جک استراو آمد ایران، آقای خاتمی همه برنامه هایش را تعطیل کرد ایشان را پذیرفت. همه ایران آقای خاتمی نیست، همه ایران آقای کمال خرازی و حسن روحانی نیست. اینها زمانی که ما جلوی شماها ایستادیم، سفارت آمریکا را اشغال کردیم و شما را ریشه کن کردیم، زمانی که در دفاع مقدس ایستادیم این دوستان هیچ کدامشان آن موقع نبودند. آقای مک فارلین من را خوب میشناسد، روزی که آمد ایران. شما فقط با این نگاه و با این تفکر و گفتگو موافق نیستید که له له بزند برای تفکر هابرماس. آقای خاتمی بندة ‌تفکر آمبرتو اکو و یورگن هابرماس است. ما بندة خدا هستیم و پیرو علی، شیعة علی. یک درس داریم، آن هم درس جهاد و شهادت. پس دیک چنی! ریشه نژاد آنگلوساکسون را خواهیم خشکاند. این اسمش مقابله به مثل است. اگر قرار است این ملت 7000 ساله ریشه اش خشکانده بشود، شما که 300-400 سال از عقبه تان میگذرد.

یک قلم به شما میگویم؛‌ دو میلیون ایرانی ما آنجا داریم. مطمئن باش من از دل آنها سرویس چریکی در می آورم علیه تان. این را خوب شما خبر دارید. اگر یازده سپتامبر را نگاه میکنیم شما اینقدر ضربه پذیر بودید که چهار عرب عربستانی که روح سلحشوری ندارند توانستند اینچنین بنیان شما را به خطر بیندازند شما با ملتی روبرو هستید که عقبه اش عمیقتر است. فراموش نکنید ما هفت هزار دارنده درجه PHD در آمریکا داریم. چقدر از اینها آلت دست شما هستند؟ چقدر از اینها توسط سناتور سام براون بک پول میگیرند که با آن پانزده تلویزیونشان مدام فحش بدهند. اگر یازده نفر توانستند یازده سپتامبر را بوجود بیاورند شما می دانید که این امکان برای ما وجود دارد که اقدام کنیم؟ ما سلاح اتمی نیاز نداریم. شما شش هزار کلاهک اتمی در خاکتان دارید. آن شش هزار کلاهک اتمی آماج طراحیهای ما است برای اینکه در آنجا جنبشهای چریکی بروند و همانها را منهدم کنند. نه جنبش چریکی ایرانی، از تمام کشورهای اسلامی. میتوانید همه را از آن جا اخراج کنید. ما روی مکزیکیها هم کار میکنیم. روی آرژانتینیها هم کار میکنیم. هر کس با آمریکا مشکل دارد ساماندهی اش میکنیم. بهتر است که وقتی سایت مرکز ما راه افتاد دوستان آمریکایی آدرس سایت ما را داشته باشند. ما پاشنه آشیل آمریکا را طراحی کرده¬ایم، تمام نقطه ضعفهایش را. تمام نقطه ضعفهای سرزمینی، دریایی،‌ هوایی، تکنولوژیک و گزاره های دیگر را معین کرده¬ایم و آدرس میدهیم به سازمانهای چریکی جهانی که آمریکا آسیب پذیریهایش کجاست! قرار است ریشه ما را بخشکانید؟ اتفاقاً انگلیس را هم دپارتمانش را ایجاد کرده¬ایم، بخش فروپاشی انگلیس را هم در دستور کار گذاشته¬ایم. شما میتواند راحت بشینید در جنگ جهانی چهارم بگویید ما طرح حمله به ایران را میدهیم، بنشینید راحت کمپ مشترک نشکیل بدهید، بعدا تی شرت تهیه کنید برای فروپاشی ایران. قول میدهیم تی شرتش را هم بزنیم، تی شرت تجزیه ایالات متحده. یک تاجر ایرانی پارسال با من تماس گرفته بود گفتم که آمریکا میشود 54 کشور. گفت «آقا من در میشیگان یک بخش تجاری دارم در حدود 12 میلیون دلار». گفتم خب؟ گفت «به نظر شما من بروم در کالیفرنیا مستقر بشوم؟»

بیشتر ایرانیها در ایالت کالیفرنیا هستند. گفتم چطور مگه؟ گفت شما گفتید این تجزیه میشود من فکر کردم اگر همه ما ایرانیها جمع بشویم در کالیفرنیا اقلیت بیشتری میشویم. آن جا میشود کشوری 5-34 میلیونی که میدانید باکلاس ترین ایالت آمریکا ایالت کالیفرنیاست. ایرانیها هم خوش سلیقه بودند آن جا را گرفتند. به نظر شما من بروم آن جا بهتر نیست؟ گفتم چرا اگر بتوانید همه تان جمع بشوید یک جا که بهتر است.

اما یک قلم طرح بی ثبات سازی که در خاک آمریکا داشتیم اعلام میکنم رسماً، رسانه ها هم از فردا انعکاس بدهند؛ تا امروز ما 53 میلیارد دلار ثروت ایرانیها و ثروت کشورهای عربی را از آن جا کشیده ایم بیرون. فقط با مشاورة مجانی که مرکز ما به تجار ایرانی و عرب داده است.

نگار شده در برچسب:درباره جنگ تحميلي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 به نام پروردگار

بمب هسته اي چگونه كار مي‌كند؟

شما احتمالاً در كتابهاي تاريخ خوانده‌ايد كه بمب هسته‌اي در جنگ جهاني دوم توسط آمريكا عليه ژاپن بكار رفت و ممكن است فيلم‌هايي را ديده باشيد كه در آنها بمب‌هاي هسته‌اي منفجر مي‌شوند. درحاليكه در اخبار مي‌شنويد، برخي كشورها راجع به خلع سلاح اتمي با يكديگر گفتگو مي‌كنند، كشورهايي مثل هند و پاكستان سلاح‌هاي اتمي خود را توسعه مي‌دهند.

ما ديده‌ايم كه اين وسايل چه نيروي مخرب خارق‌العاده‌اي دارند، ولي آنها واقعاً چگونه كار مي‌كنند؟ در اين بخش خواهيد آموخت كه بمب هسته‌اي چگونه توليد مي‌شود و پس از يك انفجار هسته‌اي چه اتفاقي مي‌افتد؟

فيزيك هسته‌اي

انرژي هسته‌اي به 2 روش توليد مي‌شود:

1- شكافت هسته‌اي: در اين روش هسته يك اتم توسط يك نوترون به دو بخش كوچكتر تقسيم مي‌شود. در اين روش غالباً از عنصر اورانيوم استفاده مي‌شود.

2- گداخت هسته‌اي: در اين روش كه در سطح خورشيد هم اجرا مي‌شود، معمولاً هيدروژن‌ها با برخورد به يكديگر تبديل به هليوم مي‌شوند و در اين تبديل، انرژي بسيار زيادي بصورت نور و گرما توليد مي‌شود.

در شكل زير نمونه اي از شكافت هسته اتم اورانيوم نمايش داده شده است:

و در شكل زير گداخت هسته‌اي اتم‌هاي هيدروژن و تبديل آنها به هليوم 3 و الكترون آزاد نمايش داده شده است:

طراحي بمب‌هاي هسته‌اي:

براي توليد بمب هسته‌اي، به يك سوخت شكافت‌پذير يا گداخت‌پذير، يك وسيله راه‌انداز و روشي كه اجازه دهد تا قبل از اينكه بمب خاموش شود، كل سوخت شكافته يا گداخته شود نياز است.

بمب‌هاي اوليه با روش شكافت هسته‌اي و بمب‌هاي قويتر بعدي با روش گداخت هسته‌اي توليد شدند. ما در اين بخش دو نمونه از بمب هاي ساخته شده را بررسي مي كنيم:

بمب‌ شكافت هسته‌اي :

1- بمب‌ هسته‌اي (پسر كوچك) كه روي شهر هيروشيما و در سال 1945 منفجر شد.

2- بمب هسته‌اي (مرد چاق) كه روي شهر ناكازاكي و در سال 1945 منفجر شد.

بمب گداخت هسته‌اي : 1- بمب گداخت هسته‌اي كه در ايسلند بصورت آزمايشي در سال 1952 منفجر شد.

بمب‌هاي شكافت هسته‌اي:

بمب‌هاي شكافت هسته‌اي از يك عنصر شبيه اورانيوم 235 براي انفجار هسته‌اي استفاده مي‌كنند. اين عنصر از معدود عناصري است كه جهت ايجاد انرژي بمب هسته‌اي استفاده مي‌شود. اين عنصر خاصيت جالبي دارد: هرگاه يك نوترون آزاد با هسته اين عنصر برخورد كند ، هسته به سرعت نوترون را جذب مي‌كند و اتم به سرعت متلاشي مي‌شود. نوترون‌هاي آزاد شده از متلاشي شدن اتم ، هسته‌هاي ديگر را متلاشي مي‌كنند.

زمان برخورد و متلاشي شدن اين هسته‌ها بسيار كوتاه است (كمتر از ميلياردم ثانيه ! ) هنگامي كه يك هسته متلاشي مي‌شود، مقدار زيادي گرما و تشعشع گاما آزاد مي‌كند.

مقدار انرژي موجود در يك پوند اورانيوم معادل يك ميليون گالن بنزين است!

در طراحي بمب‌هاي شكافت هسته‌اي، اغلب از دو شيوه استفاده مي‌شود:

روش رها كردن گلوله:


در اين روش يك گلوله حاوي اورانيوم 235 بالاي يك گوي حاوي اورانيوم (حول دستگاه مولد نوترون) قرار دارد.

هنگامي كه اين بمب به زمين اصابت مي‌كند، رويدادهاي زير اتفاق مي‌افتد:

1- مواد منفجره پشت گلوله منفجر مي‌شوند و گلوله به پائين مي‌افتد.

2- گلوله به كره برخورد مي‌كند و واكنش شكافت هسته‌اي رخ مي‌دهد.

3- بمب منفجر مي‌شود.

در بمب هيروشيما از اين روش استفاده شده بود. نحوه انفجار اين بمب در شكل زير نمايش داده شده است:

روش انفجار از داخل:

در اين روش كه انفجار در داخل گوي صورت مي‌گيرد، پلونيم 239 قابل انفجار توسط يك گوي حاوي اورانيوم 238 احاطه شده است.

هنگامي كه مواد منفجره داخلي آتش گرفت رويدادهاي زير اتفاق مي‌افتد:

1- مواد منفجره روشن مي‌شوند و يك موج ضربه‌اي ايجاد مي‌كنند.

2- موج ضربه‌اي، پلوتونيم را به داخل كره مي‌فرستد.

3- هسته مركزي منفجر مي‌شود و واكنش شكافت هسته‌اي رخ مي‌دهد.

4- بمب منفجر مي‌شود.

بمبي كه در ناكازاكي منفجر شد، از اين شيوه استفاده كرده بود. نحوه انفجار اين بمب، در شكل زير نمايش داده شده است.

بمب‌ گداخت هسته‌اي: بمب‌هاي شكافت هسته‌اي، چندان قوي نبودند!

بمب‌هاي گداخت هسته‌اي ، بمب هاي حرارتي هم ناميده مي‌شوند و در ضمن بازدهي و قدرت تخريب بيشتري هم دارند. دوتريوم و تريتيوم كه سوخت اين نوع بمب به شمار مي‌روند، هردو به شكل گاز هستند و بنابراين امكان ذخيره‌سازي آنها مشكل است. اين عناصر بايد در دماي بالا، تحت فشار زياد قرار گيرند تا عمل همجوشي هسته‌اي در آنها صورت بگيرد. در اين شيوه ايجاد يك انفجار شكافت هسته‌اي در داخل، حرارت و فشار زيادي توليد مي‌كند و انفجار گداخت هسته‌اي شكل مي‌گيرد.در طراحي بمبي كه در ايسلند بصورت آزمايشي منفجر شد، از اين شيوه استفاده شده بود. در شكل زير نحوه انفجار نمايش داده شده است.

اثر بمب‌هاي هسته‌اي:

انفجار يك بمب هسته‌اي روي يك شهر پرجمعيت خسارات وسيعي به بار مي آورد . درجه خسارت به فاصله از مركز انفجار بمب كه كانون انفجار ناميده مي‌شود بستگي دارد.

زيانهاي ناشي از انفجار بمب هسته‌اي عبارتند از :

- موج شديد گرما كه همه چيز را مي‌سوزاند.

- فشار موج ضربه‌اي كه ساختمان‌ها و تاسيسات را كاملاً تخريب مي‌كند.

- تشعشعات راديواكتيويته كه باعث سرطان مي‌شود.

- بارش راديواكتيو (ابري از ذرات راديواكتيو كه بصورت غبار و توده سنگ‌هاي متراكم به زمين برمي‌گردد)

دركانون زلزله، همه‌چيز تحت دماي 300 ميليون درجه سانتي‌گراد تبخير مي‌شود! در خارج از كانون زلزله، اغلب تلفات به خاطر سوزش ايجادشده توسط گرماست و بخاطر فشار حاصل از موج انفجار ساختمانها و تاسيسات خراب مي‌شوند. در بلندمدت، ابرهاي راديواكتيو توسط باد در مناطق دور ريزش مي‌كند و باعث آلوده شدن موجودات، آب و محيط زندگي مي‌‌شود.

دانشمندان با بررسي اثرات مواد راديواكتيو روي بازماندگان بمباران ناكازاكي و هيروشيما دريافتند كه اين مواد باعث: ايجاد تهوع، آب‌مرواريد چشم، ريزش مو و كم‌شدن توليد خون در بدن مي‌شود. در موارد حادتر، مواد راديواكتيو باعث ايجاد سرطان و نازايي هم مي‌شوند. سلاح‌هاي اتمي داراي نيروي مخرب باورنكردني هستند، به همين دليل دولتها سعي دارند تا بر دستيابي صحيح به اين تكنولوژي نظارت داشته باشند تا ديگر اتفاقي بدتر از انفجارهاي ناكازاكي و هيروشيما رخ ندهد.
نگار شده در برچسب:بمب هسته اي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پرودگار

 

http://khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/2-4-1391/IMAGE634759893237524180.jpg

 

 

رنگ‌های چشم‌نواز:دانشمندان فضایی اعتقاد دارند که لکه‌های خورشیدی اخیر حداقل دو توده از ذرات باردار –موسوم به فوران‌های تاج خورشیدی یا CMEs- را به سوی زمین روانه کرده‌اند که این چشم‌اندازهای درخشان را به وجود آورده است. شفق‌های شمالی به شکل رقص‌های زیبای نورانی از نواحی قطبی تا سمت کانادا و مناطق شمالی آمریکا دیده می‌شوند.

http://khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/2-4-1391/IMAGE634759893254372209.jpgنمایش ممتاز آسمانی:تصویر این شفق رنگارنگ بر فراز دریاچه سوپریور ایالت میشیگان آمریکا ثبت شده است. در حالی‌که طوفان‌های خورشیدی اخیر در عرض‌های جغرافیایی جنوبی‌تر نمایش‌های خیره‌کننده‌ای را به راه انداختند، اغتشاشات ژئومغناطیسی آنها به اندازه کافی قدرتمند نبود که بتواند باعث اختلالات رادیویی گاه و بیگاه در عرض‌های جغرافیایی بالاتر شود.

با این وجود، دانشمندان هشدار می‌دهند که با اوج گرفتن فعالیت‌های خورشیدی و رخ دادن طوفان‌های شدیدتر، خطوط هواپیمایی مجبور خواهند شد تا مسیر پروازهای قطبی خود را تغییر دهند و همچنین احتمال دارد که اغتشاشاتی در تجهیزات زمینی و فضایی ایجاد شود.

علاوه بر برانگیختن مولکوهای جو و ایجاد شفق، فوران‌های تاج خورشد می‌توانند به لوازم الکترونیکی که ما برای بسیاری از کارها به آنها متکی هستیم (از ماهواره‌ها گرفته تا شبکه‌های برق‌رسانی) انرژی زیادی تزریق کند و باعث از کار افتادن آنها شود. در نتیجه با نظارت و مطالعه خورشید و فوران‌های تاج خورشیدی می توان خطرات تهدید کننده این تجهیزات را ارزیابی، و متناسب با آنها برنامه‌ریزی کرد.

http://khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/2-4-1391/IMAGE634759893263264225.jpgبه رنگ ارغوان:شفق‌های آبی، بنفش و ارغوانی همچون پرده‌ای در آسمان بالای هاچینسون در مینه‌سوتا آمریکا به اهتزاز در آمده‌اند. رنگ شفق قطبی به این بستگی دارد که کدامیک از گازهای موجود در جو توسط ذرات خورشیدی برانگیخته می‌شوند. متداول‌ترین شفق‌های قطبی به رنگ سبز هستند که توسط برانگیخته شدن اتم‌های اکسیژن بالاتر از ارتفاع 100 کیلومتری سطح زمین ایجاد می‌شوند.

زمانی‌که بادهای خورشیدی میدان مغناطیسی زمین را می‌شویند، ذرات باردار به اعماق جو نفوذ می‌کنند و اتم‌های نیتروژن واقع در ارتفاعات پایین‌تر را برانگیخته می‌کنند و نورهای نادرتر صورتی-بنفش را ایجاد می‌کنند.

http://khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/2-4-1391/IMAGE634759893536420705.jpgمه کهکشانی: در این تصویر که در میشیگان شمالی گرفته شده است، به نظر می‌رسد که نور بنفش در کهکشان راه شیری پخش شده است. شفق‌های قطبی اغلب به کمرنگی نور ستارگان است که باعث نامرئی شدن آنها در نزدیکی شهرهایی با آلودگی نوری می‌شود. برای مشاهده نمایش‌های آسمانی کم نورتر، متخصصان شرایط فضایی پیشنهاد می‌کنند که با رفتن به مناطق حومه شهر، حوالی نیمه‌شب که آسمان تاریک‌ترین وضعیت خود را را دارد به سمت افق‌های شمالی خیره شد.

http://khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/2-4-1391/IMAGE634759893545312720.jpgآسمان قهوه‌ای سوخته: این تصویر نوار طلایی‌رنگ شفق قطبی را نشان می‌دهد که مشغول رقص بر فراز رودخانه اورتی در مناطق جنوبی نیوزیلند است. به لطف ماهواره‌های نظارتی خورشیدی که اکنون در مدار قرار دارند، تعقیب‌کنندگان شفق‌های قطبی می‌توانند چند روز زودتر از هشدار در راه بودن طوفان خورشیدی آگاه شوند. برای مثال و در خصوص طوفان خورشیدی اخیر، استفان واس که بیش از یک دهه است به عکس‌برداری از شفق در نیمکره جنوبی زمین مشغول است، قبل از زمان اوج این شفق‌ها به خوبی برای شکار آنها آماده بود.

وی در توضیح عکس‌های خود به نشنال جئوگرافیک می‌گوید: «سه تا چهار ساعت اول پس از تاریکی شب 17 ژوئن / 28 مرداد تنها یک قوس کمرنگ در افق جنوبی دیده می‌شد. با این وجود، حوالی ساعت 11:15 شب به وقت محلی شفق قطبی به صورت ترکیبی از پرتوهای عمودی و پرده‌های مواج خود را در آسمان نشان داد، رخدادی زیبا که نزدیک به 1 ساعت طول کشید.»

http://khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/2-4-1391/IMAGE634759893245948195.jpg

نیزه‌های درخشان: نیزه‌های سبز و صورتی نور قلب تیره آسمان را بر فراز مناطق جنوبی نیوزیلند در می‌نوردد. زمانی‌که ذرات خورشیدی به زمین می‌رسند، به سمت قطبین زمین هدایت می‌شوند و به طور هم‌زمان شفق شمالی موسوم به Aurora Borealis و شفق جنوبی موسوم به Aurora Australis را ایجاد می‌کنند. شفق‌های قطبی اخیر در حد اعلای خود قرار داشتند، زیرا هم اینک خورشید به بیشینه فعالیتش در چرخه 11 ساله نوسانات مغناطیسی خود رسیده است.

طوفان خورشیدی شدید و منحصربه‌فرد هفته قبل باعث ایجاد شفق‌های رنگارنگ و چشم‌نوازی بر روی زمین شد. رنگ‌های زیبایی که عکاسان نشنال جئوگرافیک آنها را به تصویر کشیده که در بالا آنها را مشاهده نمودید.

شفق قطبی زمانی ایجاد می‌شود که ذرات باردار خورشیدی با میدان مغناطیسی زمین برخورد می‌کنند و به ارتفاعات پایین‌تر و محدوده جو زمین نفوذ می‌کنند. برخورد این ذرات با مولکول‌های موجود در جو زمین باعث انتقال انرژی به آنها و درخشیدن مولکول‌های جو می‌شود. اوایل هفته گذشته یکی از نواحی فعال لکه‌های خورشیدی رو به سمت زمین قرار گرفت و فوران کرد. بزرگی این لکه‌ها به اندازه‌ای است که مایک سولونتی، اخترشناس مرکز آلدر پلنتاریوم در شیکاگو می‌گوید: «ناحیه فعال خورشیدی یک ناحیه حقیقتا بزرگ است. بزرگی این لکه‌ها به حدی است که برای کسانی که گذر اخیر سیاره ناهید را از مقابل خورشید تماشا کردند، شناسایی آن به راحتی آب خوردن است.»

نگار شده در برچسب:شفق هاي رنگارنگ, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

شب گذشته، در ارتفاع 82 کیلومتری سطح زمین که مرز جو زمین و فضا محسوب می‌شود، پرتوهای خورشید به توده‌ای از ابرهای یخی نوکتیلوسنت برخورد و پدیده‌ای زیبا با نور آبی مانند رعدوبرق را بر فراز آسمان اسکاتلند ایجاد کرد.

این پدیده معمولا در عرض‌های جغرافیایی نزدیک به مدار قطبی و در هفته اول تیرماه بهتر دیده می‌شود. کافی است بین 30 تا 60 دقیقه پس از غروب به آسمان غربی بنگرید. در این شرایط، زاویه تابش خورشید طوری است که بهترین بازتاب را از ابرهای مرتفع جو زمین ایجاد می‌کند و شما می‌توانید شاهد این ابرهای خوش‌رنگ باشید.

نگار شده در برچسب:شب تاب هاي آسمان, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

 

 

بابک امین‌تفرشی، عکاس شناخته‌شده ایرانی و مدیر برنامه TWAN این تصویر زیبا را از درخشش شفق قطبی بر فراز روستایی در لپلند سوئد ثبت کرده و آن را Dancing Queen نامیده است.

شفق قطبی وقتی اتفاق می‌افتد که یون‌های پرانرژی موجود در طوفان خورشیدی در میدان مغناطیسی زمین منحرف شده و در نزدیکی نواحی قطبی به نزدیکی جو برسند. برخورد این ذرات پرانرژی با مولکول‌های اکسیژن و نیتروژن سبب برانگیخته‌شدن الکترون‌های این مولکول‌ها می‌شود و برگشتن این الکترون‌ها به ترازهای اصلی، موجب گسیل پرتوهای نور مرئی می‌شود. اغلب این پرتوهای مریی در طول‌موج 558 نانومتر (هر نانومتر یک‌میلیاردیم متر یا 10 به توان منفی 9 متر است) که متناظر با نور سبز است، منتشر می‌شوند و دلیل آن، برانگیختگی اتم‌های اکسیژن در لایه های فوقانی جو است. پرتوهای سرخ‌رنگ که در طول‌موج 630نانومتر منتشر می‌شوند، در اثر برانگیختگی اتم‌های نیتروژن گسیل می‌شوند.
شایان ذکر است که این تصویر در اواخر اسفندماه گذشته گرفته شده و به همین دلیل، آسمان کاملا تاریک دیده می‌شود. در حال حاضر، آفتاب در نواحی شمالی سوئد اصلا غروب نمی‌کند یا مدت‌زمان کمی را زیر افق می‌رود و آسمان در تمام 24 ساعت روشن و در وضعیت گرگ‌ومیش (فلق و شفق) قرار دارد.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-4-1391/IMAGE634765183361396759.jpg

 

 

درخشش شمالگان:مشهورترین نمایش نورپردازی طبیعت در این تصویر، بر فراز منطقه لانگیربین نروژ و در درخشش ماه کامل در آسمان به تصویر کشیده شده است. این بازی خیره‌کننده نور که در منطقه قطب شمال با نام شفق شمالی (Aurora Borealis) خوانده می‌شود، زمانی‌که در عرض‌های جغرافیایی نزدیک قطب جنوب رخ می‌دهد به نام شفق جنوبی (Aurora Australis) نامیده می‌شود. این پدیده طبیعی که ناشی از برخورد ذرات خورشیدی با میدان مغناطیسی زمین است، علاوه بر سیاره ما در مشتری، زحل، اورانوس و نپتون نیز مشاهده می‌شود.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/10-4-1391/IMAGE634767031412558689.jpgستارگان معلق: از دید یک رصدخانه نیوزلندی، این طور به نظر می رسد که خوشه ستاره‌ای جوان NGC 6193 (مرکز تصویر) در میان سحابی NGC 6188 معلق است؛ سحابی که خود نیز مملو از هزاران ستاره رنگی و کم‌نورتر است. سحابی NGC 6188 یک سحابی گسیلشی (نشری) عظیم در فاصله 4 هزار سال نوری از زمین است که در صورت فلکی آتشدان (Ara) قرار دارد.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-4-1391/IMAGE634765183386668803.jpgغبار ستاره‌ای:بر بالای قله کلیمانجارو، بازوی کهکشان راه شیری آسمان پوشیده از غبار ستاره‌ای را می‌شکافد. این تصویر زیبا در نزدیکی شهر موشی در کوهپایه‌های جنوبی کلیمانجارو گرفته شده است. لکه تقریبا شیری‌رنگ کوچک‌تر سمت چپ تصویر ابر ماژلانی کوچک است؛ کهکشانی کوتوله در فاصله 300هزار سال‌نوری از زمین که خانه میلیون‌ها ستاره است.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/10-4-1391/IMAGE634767031438766735.jpgکهکشان کوتوله: در فقدان بازوهای فراگیر همانند کهکشان راه شیری، کهکشان کوتوله DDO 82 (که در عکس‌های اخیر تلسکوپ فضایی هابل به تصویر کشیده شده است) شبیه ابری از بخار به نظر می‌رسد. در فاصله 13 میلیون سال نوری از زمین و در صورت فلکی دب اکبر، کهکشان DDO 82 جزو کهکشان‌های مارپیچی ماژلانی به شمار می‌رود.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-4-1391/IMAGE634765183886337681.jpgمهد کودک ستاره‌ای:این تصویر سرشار از نور صورتی‌رنگ بهترین تصویر تهیه شده تا به امروز از یک مهد کودک ستاره‌ای زنده است که با نام سحابی NGC 6357 شناخته می‌شود. این تصویر به تازگی منتشر شده در نور مرئی، توسط تلسکوپ خیلی بزرگ رصدخانه جنوبی اروپا (ESO) واقع در شیلی تهیه شده است.

نوارهای رنگی نشان دهنده درخشش گاز و غبار هستند، در حالی که نقاط آبی و سفید ستارگان داغ جوانی را نشان می‌دهند که درون این سحابی می‌درخشند. سحابیNGC 6357 که به دلیل شکل‌های خیال‌انگیز یک جمجه و کبوتر که در تصاویر فروسرخ این ابر کیهانی دیده می‌شود به نام سحابی «جنگ و صلح» نیز شناخته می‌شود، در صورت فلکی عقرب و در فاصله 8 هزار سال نوری از زمین قرار دارد.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-4-1391/IMAGE634765183869333651.jpgزمین پویا: این نمایش افلاک‌نما جدید ناسا به نام «زمین پویا: سیاحت موتور آب و هوایی زمین» ذرات خورشیدی را نشان می‌دهد که چگونه وقتی‌که به سرعت مشغول عبور از اطراف میدان مغناطیسی زمین هستند منحرف می‌شوند. این عکس فروان جرم تاج خورشید –انفجاری از ذرات باردار از جو بالایی خورشید- را در مقیاس کامل نشان می‌دهد.

زمانی‌که این ذرات به زمین می‌رسند، در اثر اندرکنش با مولکول‌های جو زمین شفق شمالی و جنوبی را ایجاد می‌کنند. در شرایط مناسب، فوران تاج خورشید می‌تواند طوفان‌های خورشیدی شدیدی را به راه اندازد که باعث صدمه ماهواره‌ها یا قطع خطوط برق می‌شود.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/10-4-1391/IMAGE634767031717071224.jpgدهانه میکی‌موس: مطمئنا شرکت دیزنی در سیاره عطارد پارک تفریحی باز نکرده است (البته هنوز!)، اما به گفته مسولان ناسا این دهانه‌های برخوردی سطح عطارد -که در تصاویر اخیر فضاپیمای مسنجر از سطح این سیاره تهیه شده است- شباهت عجیبی به شخصیت کارتونی میکی‌موس دارد.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/10-4-1391/IMAGE634767031725807239.jpgزیبایی بی‌کران: در این تصویر که از آسمان کوئینزلند استرالیا گرفته شده است، زیبایی بی‌کران کهکشان راه شیری خودنمایی می‌کند؛ کهکشانی که فاصله انتها تا انتهای دیسک ستاره‌ای آن 120 هزار سال نوری است. عکاس این تصویر، راس بنینگ، می‌گوید: «این عکس به عنوان یک آزمایش گرفته شد، اما من از نتیجه بسیار خوشحالم.»

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-4-1391/IMAGE634765183369820774.jpgتیله آبی: بسیاری از مردم عاشق تصویرهایی از زمین هستند که با عنوان «تیله آبی» معروف هستند. این تصویر یکی از همین تصویرها است که به دلیل آنکه مربوط به ناحیه قطب شمال است، شاید چندان با تصور همیشگی شما همخوانی نداشته باشد. با این وجود، علاوه بر ابرهای چرخان ضخیم سفیدرنگ که در عکس غالب هستند، گستردگی بیابان‌های یخ‌زده قطبی به خوبی نمایان است.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/10-4-1391/IMAGE634767031430030720.jpgنمای باشکوه: در این تصویر ماهواره‌ای که بر فراز اقیانوس آرام گرفته شده است، پدیده نوری رنگین کمان مانندی مشاهده می‌شود که به شکوه خورشید (Glory) مشهور است. شکوه خورشید که معمولا به شکل حلقه‌های هم‌مرکز رنگی در جلو مه ظاهر می‌شوند، زمانی شکل می‌گیرند که قطرات آب درون ابرها نور خورشید را به سوی یک منبع نوری –که در این عکس خورشید است- پراکنده می‌کنند. واضح‌تریی شکوه خورشید زمانی شکل می‌گیرد که مشاهده‌گر به سمت پایین و به ابرهای نازکی با قطراتی به قطر 10 تا 30 میکرومتر نگاه کند.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-4-1391/IMAGE634765183378088788.jpgجاسوس فضایی:در طی 15 ماه گذشته، فضاپیمای نظامی X-37B طی یک پرواز آزمایشی محرمانه مشغول پرواز بر بالای زمین بود. این تصویر فروسرخ که مربوط به یک فیلم ویدئویی است، فرود این شاتل روباتیک را در پایگاه نیروی هوایی واندربرگ در کالیفرنیا در روز سه‌شنبه به تصویر می‌کشد.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-4-1391/IMAGE634765183860597636.jpgشناور در هوا:این نمایش زنده تلویزیونی در شبکه تلویزیون دولتی چین، آخرین گام برداشته شده این کشور در راه رسیدن به ایستگاه فضایی سرنشین‌دار را به تصویر می‌کشد. فضانوردان چینی، لیو وانگ (چپ)، جینگ هایپنگ (راست) و لو یانگ (راست) درون ماژول مدارگرد آزمایشی این کشور به نام تیانگونگ 1 (به معنای کاخ آسمانی) شناور در هوا دیده می‌شوند.

لیو یانگ (راست) نخستین زن چینی است که به فضا می‌رود. به نقل از آژانس خبری دولتی چین، شینهوا، وی در این باره می‌گوید: «من احساس افتخار می‌کنم که به نیابت از صدها میلیون زن چینی به فضا پرواز می‌کنم.»

نگار شده در برچسب:ملكه رقصان آسمان, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

ساعت 18:52 سوم جولای به وقت جهانی (23:22 سیزدهم تیر)، ماه به حالت بدر کامل می‌رسد و 100درصد سطح آن روشن خواهد شد. دیوید هافمن این تصویر زیبا را از طلوع ماه، ساعاتی مانده به بدر کامل در آشلند اورگان ثبت کرد.

نگار شده در برچسب:تصويري از ماه كامل, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/13-4-1391/IMAGE634769369865873233.jpg

 

 

معدن گرسبرگ (Grasberg) در ارتفاع 4هزار متری کوه‌های پاپوای اندونزی با تولید سالانه بیش از 600هزار تن مس، حدود 60تن طلا و 175تن نقره، بزرگ‌ترین ذخیره طلای جهان و سومین معدن بزرگ مس در جهان است.

نگار شده در برچسب:بزرگ ترين معدن طلا, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 
http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197863956349.jpg

 

 

سحابی شعله: در ناحیه‌ای زاینده از گاز و غبار که در این عکس به تصویر کشیده شده است، چندین سحابی در حال درخشش هستند که سحابی شعله درخشان‌ترین و بزرگ‌ترین آنها است. این تصویر توسط کاوشگر نقشه‌برداری فروسرخ دید گسترده ناسا (WISE) گرفته شده است.
سحابی شعله در بخش شرقی صورت فلکی جبار (شکارچی) قرار دارد، مشهورترین صورت فلکی آسمان که در شب‌های زمستانی به آسانی قابل مشاهده است. قوس قرمز گوشه راست پایین عکس سحابی جبار (Orionis) است، بالاترین ستاره کمربند جبار که در یک سیستم ستاره‌ای کوتوله آبی در فاصله 1070 سال نوری از زمین واقع شده است.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197893752402.jpgستون فقرات ماکیان: لکه قرمز و نقره‌ای-زرد عکس بالا در خط‌الراس DR21 واقع شده است، یک ساختار عظیم که در ناحیه‌ای به شدت فعال و زاینده موسوم به ماکیان X قرار دارد. این ناحیه در فاصله حدود 4500 سال نوری از زمین و در صورت فلکی ماکیان یا قو (دجاجه) قرار دارد. این تصویر از ترکیب سه نقشه تهیه شده توسط رصدخانه فضایی هرشل آژانس فضایی اروپا به دست آمده است.رنگ‌های قرمز ساختار ظریف ماده بین ستاره‌ای سرد را نشان می‌دهند که به شکل رشته‌هایی به سمت خط‌الراس اصلی همگرا می‌شوند. ناحیه‌های سفید ستارگان جدید و جوان را نشان می‌دهند، که در میان آنها چند ستاره پرجرم نیز مشاهده می‌شود. روی‌هم رفته، این تصویر نشان می‌دهد که همگرایی رشته‌ها روشی است که طبیعت برای شکل دادن خوشه‌های ستاره‌ای بزرگ با ستارگان پرجرم برگزیده است.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197873004365.jpgموشک کیهانی: این منور کیهانی که شبیه آتش‌بازی شب‌های چهارشنبه سوری است، فورانی از گاز داغ است که توسط ستاره‌ای تازه متولد شده، در یک هسته چگال از ابر مولکول هیدروژن به بیرون پرتاب شده است. این تصویر ترکیبی که 3 جولای / 13 تیر منتشر شده و نام Herbig-Haro 110 را یدک می‌کشد، از تصاویر گرفته شده توسط دوربین پیشرفته نقشه‌برداری هابل در سال 1383 و 1384، و دوربین دید گسترده شماره 3 هابل در سال 2011 تهیه شده است.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197401415537.jpgالان می‌بینی، دیگه نمی‌بینی: ستاره TYC 8241 2652 صفحه بقایای غباری خود را از دست داده است، که به گفته رصدخانه جمینی نشان دهنده این است که ستاره «ناگهان خاموش شده و با تمام مظاهر خود از بازی خارج شده است.» تنها چند سال قبل بود که به نظر می رسید این ستاره -که مشابه جوان خورشید ما محسوب می‌شد- یک منظومه ستاره‌ای در حال شکل‌گیری باشد. تصویر منتشر شده مجسم می‌کند که این ستاره بدون غبار اطراف آن ممکن است چگونه به نظر برسد. کارل ملیس که رهبری گروه مطالعه کننده این ستاره را بر عهده داشت می‌گوید: «مثل یک حقه قدیمی شعبده بازی است: تو الان چیزی را می‌بینی، و لحظه‌ای بعد دیگر آن را نمی‌بینی!»

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197882364382.jpgدهانه پروانه‌ای: این روکش بیرون ریخته (Ejecta Blanket) پروانه‌ای شکل –ناحیه‌ای که در اثر بیرون ریختن ذرات طی یک برخورد ایجاد می‌شود- یک دهانه برخوردی بزرگ را در منطقه ملاس دورسا مریخ احاطه کرده است. برای شکل‌گیری چنین روکش بیرون ریخته بزرگی، برخورد باید تحت زاویه‌ای اندک نسبت به سطح سیاره رخ دهد. اخترشناسان گمان می‌کنند که یخ زیرسطحی در منطقه وجود داشته است، و طی این برخورد ذوب یا تبخیر شده است.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197373647488.jpgبه سوی خانه: در این تصویر زیبا، کپسول فضایی سایوز TMA-03M پیش از فرود در منطقه‌ای دور افتاده نزدیک ژزقازان قزاقستان در 1 جولای / 11 تیرماه، در حال عبور از میان ابرها مشاهده می‌شود. سه نفر از خدمه ایستگاه فضایی بین‌المللی که به عنوان بخشی از اعضای گروه سی‌ام و سی و یکم خدمت می‌کردند، با استفاده از این کپسول با موفقیت از ماموریت 6 ماهه خود به خانه بازگشتند.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197384723508.jpg

حباب ستاره‌ای: این تصویر خارق‌العاده که توسط تلسکوپ فضایی هابل گرفته شده، یک ستاره درخشان را در حال منتشر کردن حبابی از گاز نشان می‌دهد. از آنجایی‌که این ستاره، به نام یو- شتر بهشتی (U Camelopardalis) ، به آخر عمر خود رسیده است، دچار کمبود سوخت شده و درنتیجه ستاره در وضعیتی ناپایدار قرار گرفته است. در نتیجه، هر چند هزار سال این ستاره سرفه‌ای از جنس گاز می‌کند (حبابی از گاز منتشر می‌کند) که به شکل پوسته‌ای تقریبا کروی در اطراف آن مشاهده می‌شود.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/16-4-1391/IMAGE634772197393147522.jpg

شب‌های جادویی: در این تصویر زیبا که عکاس نام زیبای «شب‌های جادویی لاپلند» را برای آن انتخاب کرده است، شفق‌های شمالی آسمان روستایی در مناطق کوچ‌نشین شمال سوئد را روشن کرده‌اند. شفق قطبی زمانی ایجاد می‌شود که ذرات باردار خورشیدی با میدان مغناطیسی زمین برخورد می‌کنند. برخورد این ذرات با مولکول‌های موجود در جو زمین باعث انتقال انرژی به آنها و درخشیدن مولکول‌های جو می‌شود.

نگار شده در برچسب:تصاوير نجومي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

ساعت 18:52 سوم جولای به وقت جهانی (23:22 سیزدهم تیر)، ماه به حالت بدر کامل می‌رسد و 100درصد سطح آن روشن خواهد شد. دیوید هافمن این تصویر زیبا را از طلوع ماه، ساعاتی مانده به بدر کامل در آشلند اورگان ثبت کرد.

نگار شده در برچسب:تصويري از ماه كامل, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

 

در بیابان بلک‌راک (به معنی صخره سیاه) در صحرای نوادا واقع در ایالات متحده، آبفشان‌های شگفت‌انگیزی وجود دارد که وجود مواد معدنی، جلبک‌ها و سیانوباکتری‌ها، این رنگ‌های شگفت‌انگیز را ایجاد کرده است.

نگار شده در برچسب:آبفشان نوادا, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

 

این نمای کم‌نظیر از زمین، بخش‌هایی از آمریکای جنوبی و جنوبگان را نشان می‌دهد. این تصویر توسط دوربین OSIRIS فضاپیمای روزتا و از فاصله 350هزار کیلومتری در نوامبر 2009/آبان 1388 گرفته شده است.

روزتا، فضاپیمایی است که آژانس فضایی اروپا برای بررسی دنباله‌دارها و بررسی ترکیبات آلی در آنها ارسال کرده است. هر پیکسل عکس متناظر با منطقه‌ای به قطر 6.5 کیلومتر روی زمین است.

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/22-4-1391/IMAGE634777069216208094.jpg
نگار شده در برچسب:هلال نازك زمين, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار

 

 

سیارات خارجی منظومه شمسی حرکت جالبی به نام حرکت رجوعی یا برگشتی در آسمان انجام می‌دهند که به نظر می‌رسد سیاره ناگهان متوقف شده، برمی‌گردد، باز توقف می‌کند و دوباره به مسیر اصلی خود بازمی‌گردد.

این حرکت فقط در اجرام خارجی منظومه شمسی (سیارات مریخ، مشتری، زحل، اورانوس و نپتون و دیگر اجرامی که خارج از مدار زمین قرار دارند) دیده می‌شود و دلیل آن، سرعت نسبی در حرکت دورانی است. دو خودرو را در پیستی مدور تصور کنید که خودروی داخلی با سرعت بیشتری حرکت می‌کند. در آغاز، راننده خودروی داخلی می‌بیند که خودروی مجاور از او عقب می‌افتد، اما پس از مدتی می‌بیند که خودروی مجاور گویی برعکس حرکت می‌کند و پس از چند لحظه دوباره آن را در مسیر قبلی می بیند و دوباره از آن سبقت می‌گیرد. این همان اتفاقی است که برای زمین و دیگر سیارات خارجی اتفاق می‌افتد.
در میان سیارات خارجی، سیاره مریخ طولانی‌ترین و زیباترین حرکت برگشتی را نشان می‌دهد. در طول تاریخ، منجمان زیادی تلاش داشتند این حرکت را توضیح دهند. تلاش‌های بطلمیوس برای استفاده از فلک‌های تدویر متعدد که نخستین استفاده عملی از تقریب در تاریخ ریاضیات است، نتوانست این حرکت را دقیق توضیح دهد، اما کوپرنیک و بعد از او کپلر و نیوتن با استفاده از مدل خورشیدمرکزی، قوانین کپلر و قوانین جاذبه عمومی توانستند این حرکت را به دقت توضیح دهند.
این تصویر را تانک تزل، منجم آماتور اهل ترکیه طی 40 تصویربرداری از اکتبر 2011/مهر 1390 تا جولای 2012/تیر 1391 تهیه کرده است. اختلاف درخشش مریخ در این تصاویر به این دلیل است که در میانه حرکت برگشتی (نقطه میانی حلقه)، مریخ به حالت مقابله رسیده بود و در نزدیک‌ترین فاصله با زمین قرار داشت؛ به همین دلیل هم در چند هفته حول و حوش مقابله به پرنورترین وضعیت دیده می‌شد.

نگار شده در برچسب:حركت برگشتي سياره سرخ, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار 

 

 

لکه‌های خورشیدی را می‌توان به جزایری روی سطح خورشید تشبیه کرد که به خاطر میدان مغناطیسی بسیار قوی،بین 1000 تا 1500 درجه سانتی‌گراد از نواحی اطراف خنک‌ترند و به همین دلیل کم‌نورتر از دیگر نواحی دیده می‌‍شوند.

لکه AR 1520 که موقعیت آن‌را روی قرص خورشید در تصاویر بالا می‌بینید.

http://www.spaceweather.com/images2012/11jul12/archipelago.jpg?PHPSESSID=elntv2qdoqonsqirsijd1dbi43

واقعا مجموعه‌ای از لکه‌های خورشیدی است که در فاصله‌ای طولانی‌تر از 320,000 کیلومتر پراکنده شده‌اند. با نزدیک‌شدن به اوج فعالیت خورشید در زمستان امسال، تعداد و شدت این لکه‌ها نیز بیشتر می‌شود.

این تصویر را آلن فرایدمن در روز 10 جولای / 20 خرداد از نیویورک گرفته است.طول تصویر زیر بیش از 25 برابر قرص زمین است و بزرگ‌ترین لکه‌ای که در مرکز تصویر دیده می‌شود، 10 سیاره زمین را در خود جای می‌دهد!

نگار شده در برچسب:جزاير خورشيدي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار

شامگاه  (شنبه 7 مرداد) شهاب‌باران دلتا-دلوی به اوج فعالیت خود می‌رسد و شما می‌توانید در ایده‌آل‌ترین شرایط تا 15 شهاب زیبا را در آسمان مشاهده کنید. منشأ این شهاب‌باران، دنباله‌دار 96 ماچولز است.

هرچند این شهاب‌باران در مقایسه با سه شهاب‌باران اصلی سال (برساووشی در مرداد، جوزایی در آذر و ربعی در دی) شدت کمتری دارد، اما برخی کارشناسان حدس می‌زنند دنباله‌دار مولد این شهاب‌باران یعنی 96 ماچولز از منظومه ستاره‌ای دیگری وارد منظومه شمسی شده باشد و به همین دلیل، رصد این شهاب‌باران اهمیتی دوچندان دارد.
کانون این شهاب‌باران در صورت فلکی دلو و نزدیک به ستاره دلتا-دلو واقع شده و به همین دلیل، آن را بارش شهابی دلتا-دلوی می‌نامند. بهترین زمان برای تماشای این شهاب‌باران، ساعت‌های اولیه بامداد است، وقتی که ماه در افق غربی غروب می‎کند و صورت‌فلکی دلو در بالاترین ارتفاع خود در آسمان جنوبی می‎درخشد. شهاب‎های این شهاب‎باران از صورت فلکی دلو و به طور تصادفی به بیرون خارج می‎شوند، بنابراین بهترین حالت برای تماشای این شهاب‎ها این است که به جایی تاریک با آسمان باز و بدون آلودگی نوری بروید، زیراندازی پهن کنید و طاق‎باز رو به سقف آسمان دراز بکشید. در این حالت بیشترین مساحت از آسمان را می‎توانید مشاهده کنید.
تصویر زیر را دیوید هافمن در 24 جولای / 3 مرداد از اشلند اورگان گرفته است.

نگار شده در برچسب:شهب باران دلتا-دلوي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791956964587802.jpg

 

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791956955539786.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791952639948206.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791952671928263.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791954487147451.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791952681288279.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791952690492295.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791954477787434.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791956983151835.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791956973947819.jpg

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/8-5-1391/IMAGE634791958010413639.jpg



این منظره که در نگاه اول بخشی از یک فیلم علمی‌تخیلی به نظر می‌رسد، از حمله بیگانگان به زمین ایجاد نشده بلکه دهانه‌ گوالی است که 40 سال پیش توسط زمین‌شناسان در صحرای کرکوم در ترکمنستان به قطر 70 متر ایجاد شده، آتش گرفته و به وسیله مردم محلی دروازه جهنم نامیده شده است.

به گزارش دیلی میل، زمین‌شناسان شوروی سابق در سال 1971/1350 به این منطقه آمدند تا حفاری برای کشف منابع گاز طبیعی را آغاز کنند. در هنگام حفاری زمین اطراف آن فروریخت و این گودال که قطر دهانه آن حدود 70 متر است، ایجاد شد.

تیم حفاری که نگران بود از این حفره گازهای سمی متصاعد شود، تصمیم گرفت با شعله‌ور کردن این گازها از خطر پیشگیری کند. کارشناسان حفاری این منطقه حدس می‌زدند آتش بعد از چند روز خاموش شود؛ اما هنوز این گودال با مصرف گاز طبیعی شعله‌ور است و دارد می‌سوزد.

روستائیان روستاهای اطراف می‌توانند شراره‌های طلایی این آتش را که در 260 کیلومتری شمال عشق‌آباد، پایتخت ترکمنستان روشن است از کیلومترها دورتر تماشا کنند.

رئیس‌جمهور این کشور در آوریل 2010/فروردین 1389 از این منطقه بازدید کرد و دستور داد که روند سوخت گاز طبیعی متوقف شود؛ اما هنوز این آتش ادامه دارد. گودال حاوی این آتش در صحرای کرکوم واقع شده که بخش گسترده‌ای از کشور ترکمنستان را به خود اختصاص داده و در شرق دریای خزر واقع شده است. دریای آرال در شمال آن و آمودریا در شمال‌شرق این صحرا واقع شده که ذخایر باارزشی از نفت و گاز طبیعی را در خود جای داده است.

نگار شده در برچسب:دروازه جهنم, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

این عکس، نخستین تصویری است که منظومه زمین را از نگاه ساکنان خیالی سیاره سرخ نشان می‌دهد. این عکس در می 2003/اردیبهشت 1382 توسط مدارگرد نقشه‌بردار سراسری مریخ و از فاصله 139 میلیون کیلومتری گرفته شده است.

در اینجا زمین را در وضعیت تربیع مشاهده می‌کنید، یعنی نیمی از سطح زمین که رو به مریخ است، توسط آفتاب روشن شده و قابل مشاهده است. از نگاه ساکنان احتمالی مریخ، این وضعیت عکس‌برداری بهترین وضعیت برای ثبت تصاویر سیارات داخلی مانند زمین است؛ وضعیتی که در زمین به آن بیشترین کشیدگی می‌گوییم.

نگار شده در برچسب:ديدگاه زمين از خورشيد, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

 

ویلیو نایلوند، عکاس فنلاندی این تصویر زیبا را از لکه خورشیدی AR1532 ثبت کرده است. لکه خورشیدی به‌دلیل میدان مغناطیسی شدیدی که دارد، 1500 درجه از سطح 5800 درجه سانتی‌گرادی خورشید خنک‌تر است.

به دلیل همین دمای کمتر، تابش لکه‌های خورشیدی نیز کمتر است و در مقایسه با سطح درخشان خورشید، تیره به نظر می‌رسند؛ این درحالی است که اگر همین لکه‌ها به تنهایی در آسمان و در همان فاصله خورشید از زمین قرار داشته باشد، از ماه بدر نیز پرنورتر خواهد بود.

نگار شده در برچسب:لكه هي خورشيدي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار 

پيدايش منظومه شمسي

 

 

 

 

تاكنون نظريات زيادي در مورد منشا منظومه شمسي و زمين ارائه شده است، در ميان آنها ، دو نظر اساسي وجود دارد. اولي فرضيه برخورد نزديك نام گرفته است. بر اين پايه است كه سياره‌ها ، از مواد جدا شده از خورشيد ، تشكيل شده‌اند. بر طبق آن ، كشش گرانشي يك ستاره يا دنباله‌دار به حدي بوده است كه هنگام عبور از كنار خورشيد مقداري از ماده آن را بيرون كشيده است. زمين ما عضوي از خانواده خورشيد است.

منظومه شمسي نه سياره اصلي تعداد زيادي قمر طبيعي (اقمار) ، تعداد زيادي سياركها ، تعداد نامعلومي ستاره‌هاي دنباله‌دار به همراه شهابها ، شهاب سنگها به دور خورشيد در حال گسترش هستند.

محتويات منظومه شمسي

تمامي اجرامي كه تحت نيروهاي گرانشي خورشيد در مدارها در گردشند، منظومه شمسي را تشكيل مي‌دهند. اين اجرام بر اساس جرمشان در سلسله مراتب مشخص قرار دارند، در راس آنها خورشيد واقع است، سپس سيارات ، اقمار و حلقه‌هاي آنها ، خرده‌هاي بين سياره‌اي (ستاره‌هاي دنباله‌دار ، سياركها ، شهابها) و در آخرين مرتبه گازها و گرد و غبار بين سياره‌اي قرار دارند.

نظريه برخورد نزديك

در اوايل قرن بيستم ميلادي دو اخترشناس امريكايي نظريه برخورد نزديك را ارائه دادند كه بنا به عقيده آنها ، ذراتي از ماده خورشيد ، در اثر برخورد نزديك يك ستاره ديگر بيرون ريخته است. بعدا اين ذرات به همديگر پيوسته و اجرام بزرگي را تشكيل مي‌دهند كه از اين اجرام بزرگ ، سياره‌ها بوجود آمده‌اند.

فرضيه كانت - لاپلاس

نظريه مهم ديگر در سال 1755 ميلادي (1134 شمسي) بوسيله فيلسوف آلماني ، امانوئل كانت ، مطرح شد. نظر كانت به عقيده قابل قبول امروزي شبيه است. بر طبق آن ، منظومه شمسي از يك ابر گاز و غبار در حال چرخش ، شكل گرفته است. نظر كانت بوسيله رياضيدان فرانسوي به نام پير دو لاپلاس بسط داده شد. فرضيه كانت - لاپلاس ، يك ابر بسيار بزرگ از گازهاي داغ را ترسيم مي‌كند كه به دور محور خود مي‌چرخد. كانت و لاپلاس ، اين ابر بزرگ را سحابي ناميده‌اند.

سرد شدن گاز سحابي ، باعث انقباض آن مي‌شود. در اين ضمن ، با انقباض جرم اصلي ، حلقه‌هايي از گاز در اطراف آن باقي مي‌مانند. اين جرم اصلي همان خورشيد است. حلقه‌ها ، در اثر نيروي گريز از مركز (نيرويي است كه اجسام در حال چرخش را به طرف بيرون از مركز چرخش مي‌راند.) از مركز دور مي‌شوند. بنابراين فرضيه ، حلقه‌هاي جدا از هم ، منقبض شده و سياره‌ها را بوجود آورده‌اند. دانشمندان در درستي اين نظر ترديد دارند، چرا كه گازهاي داغ گرايشي به انقباض ندارند، بلكه در فضا گسترش مي‌يابند.

نظريه جديد ابرغبار

فيزيكدان آلماني كارل فون وايتسزيكر بنياد اصلي تئوري جديد ابر غبار را پيشنهاد كرد. بعد از آن اخترشناس امريكايي به نام جرارد كويپر نظر وايتسزيكر را به‌صورت تئوري جديد منشا منظومه شمسي تكميل كرد. سيارات منظومه شمسي ، از همان گاز و غباري شكل گرفته‌اند كه خورشيد از آن پديد آمده است. ابر بزرگ با گردش خود در فضا به بخشهاي كوچكتري تقسيم شده است.

ذرات موجود در اين بخشها ، همديگر را جذب كرده‌اند و سرانجام سياره‌ها را بوجود آورده‌اند. بيشتر مواد ابر اصلي در اثر تابش خورشيد از آن دور شده‌اند، ولي پيش از آنكه خورشيد ، حالت ستاره به خود گيرد، اندازه سياره‌ها به حدي رسيده بود كه مي‌توانستند در مداري به دور آن باقي بمانند يا گردش كنند.

شكل گيري منظومه شمسي

شكل گيري منظومه شمسي از ديد ديناميك

منظومه شمسي يك ساختار منظم را برحسب خواص فيزيكي‌اش نشان مي‌دهد، بطوري كه اگر از بالاي قطب شمال خورشيد ديده شود، منظومه شمسي قواعد زير را پيدا مي‌كند:

1. سيارات در خلاف جهت عقربه‌هاي ساعت در اطراف خورشيد مي‌گردند، خورشيد نيز در همان جهت به دور خود مي‌چرخد.

2. به استثناي عطارد و پلوتو ، اكثر سيارات داراي صفحات مداري هستند كه فقط بطور جزئي با صفحه دايرة‌البروج شيب دارند، مدارها تقريبا هم صفحه هستند.

3. به استثناي عطارد و پلوتو ، سيارات در مدارهايي مي‌گردند كه خيلي به دايره نزديك هستند.

4. به استثناي زهره و اورانوس ، سيارات در خلاف جهت عقربه‌هاي ساعت (يعني در همان جهت حركت مداريشان) به دور خود مي‌چرخند.

5. اكثر قمرها در همان جهتي كه سيارات مادرشان به دور خود مي‌چرخند و در نزديكي صفحات استوايي سيارات قرار دارند.

6. ستاره‌هاي دنباله‌دار با دوره تناوب طولاني ، مدارهايي دارند كه از همه جهات و زوايا مي‌آيند، بر خلاف مدارهاي هم صفحه سيارات ، اقمار ، سياركها و ستاره‌هاي دنباله‌دار با دوره تناوب كوتاه.

7. سه عدد از سيارات مشتري‌گون شناخته شده‌اند كه داراي حلقه هستند.

شكل گيري منظومه شمسي از ديد شيمي

تشكيل يك سياره مستلزم يك فرآيند چند مرحله‌اي است، اولا دانه‌هاي جامد متعلق به سحابي خورشيد متراكم مي‌شوند. ثانيا اين ذرات باهم يكي شده و اجرام آسماني بزرگ به نام ريز سيارات را شكل مي‌دهند كه سپس تصادم كرده و براي تشكيل پيش سيارات با هم يكي مي‌شوند و به سيارات امروزي متحول مي‌گردند. تركيبات شيميايي سيارات بوسيله فرآيندي به نام تسلسل تراكم از روي تراكم دانه‌ها تعيين مي‌شوند. ايده اوليه تسلسل تراكم اين است:

مركز سحابي بايد در دمايي برابر چندين هزار درجه كلوين بوده باشد. در اينجا دانه‌هاي جامد ، حتي تركيبات آهن و سيليكاتها نمي‌توانستند متراكم شوند. در جاي ديگر كه مواد مي‌توانستند به عنوان دانه‌هاي جديد متراكم شوند، به‌صورت زير به دما بستگي داشت:

پايينتر از 2000 كلوين ، دانه‌هاي ساخته شده از مواد خاكي متراكم شدند، زير 273 كلوين دانه‌هاي مواد خاكي و يخي هر دو مي‌توانستند شكل بگيرند. در دماي متفاوت گازهاي موجود و جامدات حاضر بطور شيميايي برهمكنش كرده و تركيبات متنوعي را توليد مي‌كنند. اگر دماي سحابي به سرعت از مركز به طرف بيرون كاهش يابد، چگاليها و تركيبات سيارات مي‌توانند با تسلسل تراكم توضيح داده شوند.
نگار شده در برچسب:منظومه شمسي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
 
 
 
همه عمرتان اینجا زندگی کرده اید اما واقعاً درمورد کهکشان راه شیری چه می دانید؟ احتمالاً می دانید که مارپیچی است که 100،000 سال نوری امتداد دارد. تصمیم گرفته ایم شما را با حقایق بیشتری درمورد این کهکشان آشنا کنیم.

1) مارپیچی مسدود شده است.
 
http://www.irannaz.com/news_cats_15.html

احتمالاً می دانید که راه شیری کهکشانی مارپیچ و احتمالاً زیباترین نوع کهکشان است. آنها بازوهای بسیار بزرگ و باعظمتی دارند که از یک قطب مرکزی یا توده ای ستاره درخشان بیرون می آید. مارپیچ های آن ظاهری خارق العاده دارند: یک سد مستطیل شکل از ستاره ها در مرکز به جای یک کره و بازوها از دو انتهای سد پرتو می افکنند. ستاره شناسان به این سد، حائل می گویند و ما یکی از اینها را داریم.
درواقع، سد ما واقعاً بزرگ است. این سد با طولی برابر با 27،000 سال نوری از اکثر  سدها بزرگتر است.

2) حفره ی سیاه بسیار بزرگی با چگالی بسیار بالا در قلب آن وجود دارد.
درست در قلب کهکشان یک دیو زندگی می کند: یک حفره بزرگ سیاه (سیاه چاله). می دانیم که به خاطر تاثیر جاذبه آنجا قرار دارد و ستاره های نزدیک مرکز کهکشان با سرعتی فوق العاده به دور آن می گردند. با سرعتی هزاران کیلومتر در ثانیه به دور مدار آن میگردند و سرعت شگفت انگیر آن شیئی که اسیرشان کرده را تسلیم خود می کند. با کمی ریاضی پایه می توان گفت که آن توده باید برای رسیدن به مقیاس کیهانی سرعت ستاره ها را به چهار میلیون برابر خورشید برساند. بااینحال در تصاویر هیچ چیز دیده نمی شود. پس چه چیز می تواند 4،000،000 برابر خورشید باشد ولی هیچ نوری از خود ساتع نکند؟
درست است، یک حفره سیاه (سیاه چاله).
بااینکه بسیار بزرگ است اما به یاد داشته باشید که خود کهکشان 200 میلیارد برابر حجم خورشید است، به همین دلیل در واقعیت حفره سیاه در مرکز فقط یک شکاف کوچک از حجم کلی کهکشان است. و هیچ خطر سرازیر شدن در آن برای ما وجود ندارد. هر چه که باشد 250،000،000،000،000،000 کیلومتر از ما دور است.

حال تصور می شود که یک حفره سیاه بسیار بزرگ با چگالی بسیار زیاد در مرکز کهکشان با خود کهکشان شکل می گیرد و در واقعیت ابرهایی که خارج آن به دلیل فرو ریختن اجرام در این سیاه چاله ایجاد میشود، بر شکل گیری ستاره ها در کهکشان تاثیر دارند. بنابراین، حفره های سیاه می توانند خطرناک باشند اما این امکان وجود دارد که تولد احتمالی خورشید—و تولد زمین به همراه آن—به کمک همین طوفانها به وجود آمده است.

3) کهکشانهای دیگر را می بلعد.
کهکشان ها بزرگ هستند و توده های بسیار زیادی دارند. اگر کهکشان های کوچک دیگری از نزدیک یک کهکشان بزرگتر رد شوند، کهکشان بزرگتر می تواند ستاره ها و گازهای آن را جذب کند.
 
http://www.irannaz.com/news_cats_15.html

راه شیری بسیار زیباست اما وحشی هم هست. اخیراً کهکشان های زیادی را بلعیده است. کمانهای زیادی از ستارگان که به دور مرکز راه شیری می چرخند را به سمت خود کشیده است. این کهکشان ها به کهکشان ما ملحق شده و کهکشان ما بزرگتر می شود. حقیقت این است که خوردن هرچه بیشتر کهکشان های دیگر، این کهکشان را گرسنه تر می کند.

4) ما در یک محله زیبا زندگی می کنیم...
راه شیری در فضا تنها نیست. ما بخشی از یک گروه کوچک کهکشان های نزدیک هستیم که گروه محلی نامیده می شوند. البته راه شیری سنگین ترین کهکشان محل است و کهکشان آندرومیدا کمی کوچکتر از آن است. کهکشان ترای آنگیولوم هم مارپیچی است اما آنقدرها بزرگ نیست و درکنار تعداد زیادی کهکشان دیگر در کنار راه شیری قرار گرفته است. همه اینها کنار هم تقریباً سه جین کهکشان در گروه محلی می شوند که بیشترین کهکشان های کوچک را دارد که تشخیص آنها بسیار مشکل است.

5) ... و در حومه شهر هستیم.
گروه محلی کوچک و دنج است و همه چمنشان را مرتب می زنند و خانه هایشان را رنگ می کنند. این به خاطر آن است که اگر از دورتر نگاه کنیم ما در حومه زندگی می کنیم. شهرِ بزرگ موجود در این تصویر ، خوشه ویرگو مجموعه ای بزرگ از حدود 2000 کهکشان است که خیلی از آنها به اندازه راه شیری هستند یا حتی بزرگتر از آن. این نزدیکترین خوشه بزرگ است که مرکز آن تقریباً 60 میلیون سال نوری دور است. به نظر می رسد که راه شیری از نظر گرانشی به سمت آن کشیده می شود، به عبارت دیگر، ما جزئی از آن هستیم. جرم کلی خوشه به اندازه یک کادریلیون برابر جرم خورشید است.

6) فقط می توانید 000003/0 درصد آنرا ببینید.
وقتی در یک شب تاریک بیرون بروید، هزاران ستاره را در آسمان خواهید دید. اما راه شیری دویست میلیارد ستاره در خود دارد. شما فقط یک بخش خیلی خیلی کوچکی از تعداد ستاره هایی که به دور این کهکشان هستند را می بینید. درواقع، دورترین ستاره هایی که می توانید ببینید 100 سال نوری از شما فاصله دارند. بدتر اینکه، بیشتر ستاره ها آنقدر کم نور هستند که از فاصله ای نزدیک تر از آن هم دیده نمی شوند. خورشید تیره تر از آن است که از 60 سال نوری بیشتر دیده شود و خورشید درمقایسه با بیشتر ستاره ها بسیار بسیار روشن تر است. پس ستاره هایی که دور و بر خودمان می بینیم فقط قطره ای از اقیانوس راه شیری هستند.

7) 90 درصد آن نامرئی است.
وقتی به حرکت ستاره ها در کهکشان خودمان نگاه می کنید، می توانید با کمی کمک گرفتن از ریاضی و فیزیک مقدار توده های کهکشان را تعیین کنید. حتی می توانید تعداد ستاره های موجود در کهکشان را حساب کرده و حجم آنها را دربیاورید. مشکل اینجاست که هیچ دو عددی با هم تطابق ندارند: ستاره ها (و سایر چیزهای مرئی مثل گاز و گرد) فقط 10 درصد حجم کهکشان را تشکیل می دهند. پس 90 درصد بقیه کجاست؟

http://www.irannaz.com/news_cats_15.html


هر چه که هست، حجم دارد اما نمی درخشد. به همین خاطر به آن شیء تیره می گوییم چون هیچ واژه مناسب تری برای آن پیدا نکردیم. می دانیم که حفره های تیره، ستاره های مرده، سیاره های طرد شده، گاز سرد و ... نیستند و آنچه که باقی می ماند بسیار عجیب است. اما می دانیم که واقعی است و وجود دارد. فقط نمی دانیم که چیست.

8) بازوهای مارپیچی وهم است.
البته آنها به خودی خود وهم نیستند اما تعداد ستاره های موجود در بازوهای مارپیچ کهکشان ما خیلی متفاوت تر از تعداد موجود بین بازوها نیستند! بازوها مثل ترافیک شهری و مناطقی است که تراکم جمعیت بالا است. درست مثل یک ترافیک در اتوبان، ماشین ها وارد ترافیک شده و از آن خارج می شوند اما خود ترافیک تکان نمی خورد. درمورد بازوها هم ستاره هایی به آن وارد و از آن خارج می شوند اما بازوها همانجا می مانند.

باز هم مثل یک اتوبان، ابرهای دودی بزرگ می توانند در این بازوها جمع شوند که باعث می شود سقوط کنند و ستاره ها را تشکیل دهند. اکثر این ستاره ها کم نور هستند و عمر بلندی دارند به همین خاطر در آخر از بازوها بیرون می روند. اما بعضی از ستاره ها بسیار پرتراکم، داغ و روشن هستند و اطراف گاز را روشن می کنند. این ستاره ها خیلی عمر نمی کنند و قبل از اینکه بتوانند از بازوها خارج شوند می میرند. از آنجا که ابرهای گازی داخل این بازوها به این صورت روشن می شوند، همین باعث مشخص شدن بازوهای مارپیچی می شود.

ما به این دلیل بازوها را می بینیم که نور در آنجا بهتر است نه به این دلیل که ستاره ها آنجا جمع می شوند.

9) به طور جدی تاب دارد.
راه شیری دیسکی چاق با امتدادی برابر با 100،000 سال نوری و پهنایی برابر با چند هزار سال نوری است. تقریباً مقیاسی مثل یک جعبه DVD چهارتایی دارد.

آیا تا به حال یک DVD را زیر نور خورشید رها کرده اید؟ با گرم شدن ممکن است تاب بردارد. راه شیری هم همینطور است. این دیسک احتمالاً به خاطر تاثیر گرانشی یک جفت کهکشان ماهواره ای در گردش، قابل انعطاف است. یک طرف دیسک به سمت بالا و دیگری به سمت پایین تاب دارد. اگر به تصویر کهکشان آندرومیدا دقت کنید می بینید که از سمت راست به سمت بالا و از سمت چپ به سمت پایین تاب دارد. آندرومیدا هم کهکشان های ماهواره ای دارد و آن را هم درست مثل کهکشان ما تاب داده اند. البته این تاب تاثیری بر ما ندارد و فقط نکته جالبی بود درمورد کهکشان راه شیری.

http://www.irannaz.com/news_cats_15.html


10) قرار است کهکشان آندرومیدا را خیلی بهتر بشناسیم.
صحبت از آندرومیدا شد، آیا تا به حال آنرا در آسمان دیده اید؟ با چشم غیرمسلح می توان آن را در شبی صاف و تاریک مشاهده کرد. کم نور اما بزرگ است. تقریباً هشت برابر ماه در آسمان است.

اگر به نظرتان این خیلی بزرگ نمی رسد، باید بگوییم که اندازه آن برابر با دو میلیارد سال نوری است.

کهکشان آندرومیدا و راه شیری با سرعتی برابر با 200 کیلومتر در ثانیه به سمت هم در حرکت هستند. یادتان هست گفتیم کهکشان های بزرگ کهکشان های کوچکتر را می خورند؟ حالا وقتی دو کهکشان بزرگ به هم برخورد می کنند یک آتش بازی حسابی راه می افتد. ستاره ها از نظر فیزیکی سقوط نمی کنند، در این مقیاس خیلی کوچکتر از آن هستند. اما ابرهای گازی سقوط می کنند و همانطور که قبلاً گفتیم وقتی این ابرها سقوط کنند، ستاره ساخته می شود. به همین دلیل انفجاری از تشکیل ستاره ها صورت می گیرد که هر دو کهکشان را نورانی می کند.
 
http://www.irannaz.com/news_cats_15.html

در حال حاضر، گرانش متقابل هر دو کهکشان، قوس هایی عجیب و شگفت انگیز از ستاره و گاز می سازد. درست است که بسیار زیباست اما نشاندهنده یک خشونت در مقیاسی حماسی است.

چند میلیارد سال طول می کشد تا بالاخره این دو کهکشان به هم برخورد کنند و یکی شوند. آنها کهکشانی بسیار عظیم خواهند ساخت. درواقع، وقتی این اتفاق بیفتد خورشید همچنان دور آن خواهد بود. آیا نسل های بعد از ما شاهد این برخورد شگرف در تاریخ کهکشان ها خواهند بود؟

فکر کردن به آن هم واقعاً جالب است.

تا آن موقع این 10 نکته درمورد کهکشانی که در آن زندگی می کنید کافی به نظر می رسد. البته اگر بخواهید حقایق بیشتری در این رابطه بدانید باید مطالب بیشتری مطالعه کنید
نگار شده در برچسب:كهكشان راه شيري, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

سیاره عطارد(Mercury)
سیاره عطارد که به نام های تیر و مرکوری (پیک بادپای خدایان) نیز خوانده می شود جرمی است کوچکتر از زمین با قطر 4878 کیلومتر که در نزدیکترین فاصله از خورشید به دور آن می گردد. مدار بیضوی آن بعد از مدار سیاره پلوتو دارای بیشترین خروج از مرکز (206/0) است و فاصله متوسط آن از خورشید 9/57 میلیون کیلومتر است. سیاره کوچک عطارد به دلیل جرم کم و فاصله اندکش با خورشید جوّی ندارد لذا سطح روشن آن بسیار داغ (حدود 327 درجه سانتیگراد) و سطح تاریک آن بسیار سرد (163ـ درجه سانتيگراد) است.

این سیاره در هر 88 روز یک بار به دور خورشید گردش می کند و جالب آن که مدت شبانه روز آن 65/58 شبانه روز زمینی است. این بدان معناست که عطارد بسیار آرام به دور خود می گردد. چگالی یا تراکم این سیاره نزدیک به چگالی زمین است (34/5 برابر چگالی آب) و این موضوع دلالت دارد بر اینکه ساختار داخلی آن عمدتاً از فلزات سنگین است و احتمالاً بیشتر آن را فلز آهن تشکیل می دهد. دراین مورد عطارد دارای یک هسته فلزی متراکم و یک گوشته یا جبه ضخیم سنگی (سیلیکاتی) است. سطح سیاره دارای نسبت بازتاب 06/0 است، یعنی فقط 6 در صد نور تابیده به سطح اش را به فضا بازتاب می دهد. تاکنون فقط یک سفینه کاوشگر به نام مارينر 10 از این سیاره دیدن کرده است. این سفینه درسال 1974 میلادی از فاصله 200 هزار کیلومتری سطح عطارد عبور کرد و تصاویر نزدیکی از سطح آن به زمین ارسال نمود. در این تصاویر سطح عطارد همانند سطح کره ماه دیده می شود که گودالهای شهابسنگی دهانه های آتشفشانی، دشتهای پهناور، کوهها، رشته کوهها و درّه های عظیم و طولانی درآن نمایان است. همچنین درسال 2004 سفینه به نام مسنجر (Messenger) بسوی این سیاره پرتاب گردید. ماموریت فضایی دیگری نیزدر سال 2012-2011 انجام خواهد شد. این سیاره قمر ندارد.
سیاره زهره(Venus)
سیاره زهره که به نامهای ناهید و ونوس (الهه عشق و زیبایی) و خواهر زمین نیز خوانده می شود جرمی است، اندکی کوچکتر از زمین با قطر 12104 کیلومتر که در فاصله متوسط 2/108 میلیون کیلومتری خورشید به دور آن گردش می کند. مدت گردش انتقالی آن 7/224 شبانه روز زمینی به طول می انجامد و گردش وضعی اش را در مدت 243 شبانه روز زمینی انجام می دهد. این موضوع دلالت بر چرخش بسیار آرام و کند سیاره بدور خود دارد. چگالی سیاره زهره 5/24 برابر چگالی آب است که کمی از چگالی زمین و عطارد کمتر است و احتمالاً ساختار درونی آن به ساختار درونی زمین شباهت دارد. یعنی دارای یک هسته مرکزی فلزی، گوشته یا جبّه ضخیم سیلیکاتی و پوسته ای نازک است. این سیاره دارای جوّ بسیار غلیظ و متراکمی است که همیشه سطح آن را از ديد ما پنهان می دارد. ترکیب جوّ زهره عمدتاً از گاز دی اکسید کربن است که این موضوع می تواند منشاء اثر گلخانه ای شدید در جو سیاره باشد. درواقع این گاز همانند شیشه های یک گلخانه مانع خروج بازتاب های گرمایی از سطح زهره به فضا می شود. بدین وسیله می توان افزایش دمای سطحی سیاره را توجیه کرد. در واقع دمای جوّ زهره حدود 480 درجه سانتیگراد است که از دمای سطحی وجویّ هر سیاره ای در منظومه شمسی بیشتر است در این دما سرب به راحتی ذوب می شود! تاکنون سفاین زیادی به این سیاره گسیل شده اند که می توان سفاین کاوشگر مارینر2 (سال1962)، مارینر5 (سال1967)، مارینر 10(سالهای1975-1973)، ونراها (سالهای1983-1961)، وگا1و2 (سال1985)، گالیله (سال1990)، پایونیر(سالهای1992-1978) ، ماژلان(سالهای1994-1989) ، مسنجر(سال2004) و آخرین آن سفینه ونوس اکسپرس (سال2005) را نام برد. برخی از سفاین فوق کاوشگرهایی به درون جوّ متراکم زهره ارسال کرده اند و بر سطح آن فرود آمده و در فرصت کوتاهی توانسته اند تصاویر ارزشمند از سطح سیاره و جوّ حاکم بر آن ارسال نمایند. حتی نمونه برداری هایی از خاک آن نیز داشته باشند. اطّلاعات به دست آمده نشان از وجود سطحی داغ و بسيار خشک دارد که جویّ بسيار گرم و متراکم و مه آلود برآن احاطه دارد و بادهای ملايمی نيز سطح آن را در می نوردند. حتی وقوع رعد و برق نيز درآن آشکار شده است. لازم به ذکر است که این سياره هيچ قمری ندارد.
سياره مريخ(Mars)
سياره مريخ که به نام های بهرام و مارس (الهه جنگ) نيز خوانده می شود جرمی است کوچکتر از زمين با قطر متوسط 6776 کيلومترکه در ورای مدار زمين و در فاصله متوسط 227 ميليون کيلومتری خورشيد به دور آن گردش می کند. فاصله آن از کره خاکی ما در بهترين زمان (حالت مقابله مطلوب) به حداقل 56 ميليون کيلومتر می رسد. البته مقابله معمول اين سياره در هر 780 روز يکبار رخ می دهد. سياره سرخ در مدت 687 شبانه روز زمينی (تقريباً دو برابر سال زمينی) يکبار به دور خورشيد و در مدت 623/24 ساعت به دور خود گردش می کند. که البته اين مدّت به شبانه روز زمين بسيار نزديک است. جالب آن که ميل محوری آن نيز 4/23 درجه است که آن هم به ميل محوری زمين 5/23 درجه نزديک است. به همين دليل مريخ نيز همانند کره خاکی ما دارای فصول چهار گانه است که البته مدّت هر فصل تقريباً دو برابر مدّت زمان فصلهای زمينی است. دمای سطحی مريخ در نواحی استوايی اش و در گرم ترين ساعات شبانه روز به 26 درجه سانتيگراد و در سردترين زمان (پيش از طلوع خورشيد) تا 111ـ درجه سانتیگراد کاهش می يابد. دما در نواحی قطبی آن در سراسر سال به ندرت از 123ـ درجه سانتيگراد گرم تر می شود. مريخ دارای جوّی رقيق با فشاری حدود 01/0 فشار جویّ زمين است که عمدتاً از گاز دی اکسيد کربن تشکيل شده است. فشار اندک جوّ آن موجب می شود تا تغييرات دمايی آن زياد باشد. همچنين در اين فشار مايعات سريعتر تبخير خواهند شد. تصاوير تلسکوپی و مدار گردی مريخ وقوع توفان های کوچک و يا سراسری گرد و غبار را در جوّ آن آشکار ساخته اند. جالب آنکه گاهی اوقات ابرهای نازکی خصوصاً در نواحی قطبی آن تشکيل می شود. به دليل تشابه نزديک محيط مريخ با سياره ما از زمانهای دور اين سياره مورد توجّه بوده است و پيشرفت های فضايی کمک موثری به شناخت هر چه بيشتر اين سياره نموده است و تا کنون بيشترين پژوهش های بين سياره ای را به خود اختصاص داده است به طوريکه سفاين زيادی به اين سياره ارسال شده است و مريخ نشين های متعددی بر سطح آن فرود آورده و تحقيقات مهمی را در محيط آن به عمل آورده اند. کاوشگرهايی مانند مارينر4 (سال1964)، مارینر6و7 (سال1969)، مارس2،3و9 (سال1971)، مارس5و6 (سال1973)، وايکينگ1و2 (سال1975)، فوبوس (سال1988)، مارس ابزرور (سال1992)، مارس96 (سال1996)، مارس پت فايندر و مارس گلوبال سورویر(سال1996)، نوزومی و مدارگرد آب وهوایی مریخ (1998)، دیپ اسپیس2 (سال1999)، فرودگر قطبی مریخ (سال1999)، ادیسه2001مريخ (سال2001)، مارس اکسپرس(سال2003)، رهیابهای اکتشافی سطح مریخ (سال2003)، مدار گرداکتشافی مریخ (سال2005) و درسالهای آتی سفینه های فونیکس و مارس 2007 (سال2007) با هدف شناخت هر چه بيشتر محيط مريخ به اين سياره ارسال شده و می شوند.
سطح سرخ گون مريخ عوارضی مانند گودال های برخوردی شهاب سنگی، آتشفشانهای کوچک وبزرگ، دشتهای پهناور، کوهها و درّه های طولانی را در خود جای داده است. در قطبين مريخ نيز کلاهکهای يخی سفيد ديده می شود که جنس آنها از يخ خشک و يخ آب است و جالب آن که با تغيير فصول در مريخ تغيير اندازه می دهند. سياره مريخ دو قمر کوچک دارد که هر دوی آنها در سال 1877 توسط ستاره شناس آمريکايی آساف هال (Asaph Hall) کشف شدند. بزرگترين قمر مريخ فوبوس (ترس) نام دارد که با شکل نامنظم خود قطری معادل 28 × 23 ×20 کيلومتر دارد و در فاصله متوسط 9270 کيومتری سطح مريخ و در مدت 32/0 روز به دور آن گردش می کند. قمر ديگر با نام ديموس (وحشت) به سيب زمينی شباهت دارد و قطرآن 16 × 12 × 10 کيلومتراست. فاصله آن از مريخ 23400 کیلومتر بوده و در مدت 27/1 روز به دور آن گردش می نمايد. در سطح هر دو قمر گودالهاي برخوردی شهابسنگی به وفور يافت می شود و گمان می رود اين دو قمر سيارک های سرگردانی بودند که در گذشته های دور به دام جاذبه مريخ افتاده اند.
سياره مشتری(Jupiter)
سياره غول پيکر مشتری به نام های برجيس و ژوپيتر (فرمانروای کوه المپ) نيز خوانده می شود، بزرگترين سياره منظومه شمسی است مشتري با قطر 142800 کيلومتر در فاصله ای دور از خورشيد و در آن سوی مدار مريخ و سيارک ها به دور خورشيد گردش می نمايد. فاصله متوسط آن از خورشيد 36/778 ميليون کيلومتر است و در مدت 86/11 سال زمينی گردش انتقالی اش را انجام می دهد. گردش وضعی اش نيز در مدت 928/9 ساعت انجام می گيرد. اين مدت گردش وضعی در ميان سيارات کوتاهترين زمان محسوب می شود. چرخش سريع اين سياره موجب شده تا ميزان پخ شدگی آن نيز زياد باشد به طوريکه سياره در نواحی استوايی برآمده و در مناطق قطبی فرو رفته به نظر می رسد. چگالی مشتری کمی بيشتر از چگالی آب است (33/1) و اين موضوع نشاندهنده آن است که از نظرساختاری از عناصر سبکی همچون هيدروژن و هليوم به حالت گاز يا مايع تشکيل شده است. در واقع سياره سطح جامدی ندارد و گمان می رود که فقط در مرکز آن يک هسته جامد وجود داشته باشد که اطراف آن را لايه ای از هيدروژن فلزی مايع در بر گرفته و در ورای آن جوّ غليظ و ضخيمی از هيدروژن و هليوم وجود دارد که نمای خارجی مشتری را تشکيل می دهد. سياره درخشان مشتری از ديد ناظری در فضا به صورت کره گازی زرد رنگی که دارای خطوطی موازی به رنگ تيره و روشن و به صورت يک درميان است جلوه گری می کند. درواقع به رگه ها يا نواحی تيره جوّ فوقانی مشتری کمربندهای ابری و به نوارهای روشن ناحيه می گويند.
درجوّ غليظ اين سياره لکّه های بيضوی کوچک و بزرگی که به شکل گرداب هستند ديده می شود. يکی ازاين لکّه ها به قدری بزرگ است که قطر طولی آن سه برابر قطر کره زمين است. اين لکّه که به رنگ سرخ ديده می شود اولين بار توسط ستاره شناس انگليسی رابرت هوک درسال 1664 ميلادی کشف شد. لازم به ذکر است کمربندهای جویّ و لکّه سرخ مشتری از ميان تلسکوپی نسبتاً قوی آماتوری قابل تشخيص و رويت می باشند. سياره مشتری دارای ميدان مغناطيسی قدرتمند و عظيمی است که ساختار پيچيده ای دارد ودنباله آن تا مدار سياره زحل نيز کشيده شده است! مسلماً درايجاد اين ميدان قدرتمند توده مرکزی مشتری و لايه هيدروژن فلزی اطراف آن و همچنين چرخش سريع سياره نقش موثری دارند. ميدان مغناطيسی سياره حتی بر اقمار مجاورش نيز تاثيرگذار است. مشتری اقمار زيادی دارد که چهار عدد آنها از بقيه به مراتب بزرگترند و اولين بار توسط ستاره شناس مشهور ايتاليايی گاليلئوگالیله کشف شدند. بدين جهت به آنها اقمار گاليله ای مشتری می گويند. اين چهار قمر به ترتيب فاصله از سياره عبارتند از: آيو (IO)، اروپا (Europa)، گانيمد (Ganymede) و کاليستو ( Callisto). جالب اين که هر کدام از اقمار ويژگي شاخصي دارند. آيو دارای فعاليت شديد آتشفشانی است در واقع فعال ترين قمر در منظومه شمسی محسوب می شود. اروپا دارای سطحی بسيار صاف وهموار است و سطح آن کاملاً از يخ پوشيده شده لذا نسبت بازتاب آن نيز بالاست (64/0 ). گانيمد با قطر 5276 كيلومترنه تنها بزرگترين قمر سياره مشتری است بلکه با قطر 5276 کيلومتر بزرگترين قمر نيز در منظومه شمسی محسوب می شود. کاليستو نيز دارای سطحی تيره و بسيار قديمی است و احتمالاً كهنسال ترين قمر منظومه شمسي است. لازم به ذکر است که چهار قمر بزرگ مشتری را می توان به راحتی با دوربين های با بزرگنمايی کم مشاهده کرد. تاکنون سفینه های فضایی پایونیر10(سال1973)، پایونیر11(سال1974)، ویجر1و2 (سال1979)، اولیس(سال1992) و مدارگرد و فرودگر جوّ مشتری (از سال1989 تاکنون) ازاین سیاره غول دیدن کرده اند. شمار اقمار کشف شده مشتری بعد از ارسال سفاين فوق به بيش از 63 قمر رسيده است که در نوع خود در منظومه شمسی جالب و بی نظير است .
سياره زحل(Saturn)
سياره زحل که به نام های کيوان و ساترن (الهه زمان و پدر ژوپیتر) نيز خوانده می شود از زيباترين سيارات منظومه شمسی است که در فاصله متوسط 1427 ميليون کيلومتری از خورشيد به دور آن گردش می کند. گردش انتقالی زحل 46/29 سال زمينی به طول می انجامد. مدّت گردش وضعی آن در نواحی استوايی 25/10 ساعت است. زحل با قطر استوايی 120660 کيلومتر دومين سياره بزرگ منظومه شمسی است. چگالی آن در مقايسه با ديگر سيارات بسيار کمتر و فقط70/0 چگالی آب است. در واقع اگر به طور فرضی اقيانوس عظيمی از آب وجود داشته باشد، سياره زحل به راحتی بر آب شناور خواهد شد. چگالی اندک آن دلالت دارد براينکه ساختار داخلی آن از عناصر سبک هيدروژن و هليوم می باشد که شباهت زياد آن را با ساختار داخلی سياره مشتری نشان می دهد. سياره زحل همچون مشتری دارای يک هسته مرکزی کوچک و احتمالاً لايه هيدروژن فلزی است که جوّی ستبر و غليظ آن را احاطه کرده است. جالب آن که کمربندهای ابری وناحيه های روشن در جوّ زحل نيز قابل تشخيص است. البته وضوح آنها کمتر از خطوط جوّی مشتری است.
يکی از ويژگيهای شاخص سياره وجود حلقه هايی زيبا و شگفت انگيز برگرد آن است. در واقع حلقه های زحل از فاصله نزديک شامل بی شمار حلقه و شکاف است که از ذرات ريز خرده سنگ و يخ تشکيل شده اند و از فواصل دور به شکل حلقه جلوه گری می کند. منشاء پيدايش حلقه ها هنوز نامشخص است ولی طبق نظرستاره شناس فرانسوی ادوارد رش(Edvard Roche) حدّی برای حداقل فاصله اقمار تا سياره وجود دارد که اگر قمری از حدّ فوق به سياره نزديکتر شود اثر متقابل جاذبه سياره موجب متلاشی شدن آن شده و قطعات خرده شده آن همانند حلقه هايی به دور سياره قرار می گيرند. تاکنون سفينه های کاوشگر پايونير 11(سال1979)، وويجر1 (سال1980)، وويجر2 (سال1981) و در حال حاضر سفينه کاسينی- هويگنس (ازسال 1997 تا 2008) از اين سياره ديدن کرده اند. اين سفينه ها با ارسال عکسها و اطّلاعات ارزشمند، بسياری از ناشناخته های اين سياره و اقمار شگفت انگيزش را کشف کرده اند. با بررسی دقيق تصاوير ارسالی اين سفينه ها بيش از 61 قمر برای اين سياره شناسايی شده است. يکی از کشفيات بزرگ سفينه وويجر آشکار سازی جوّ غليظ ونارنجی رنگ در اطراف بزرگترين قمر زحل می باشد. اين قمر تيتان نام دارد که قطری معادل 5150 کيلومترداشته که نيروی جاذبه آن برای نگه داشتن برخی گازها کافی است. مشخص شده که در جوّ مه آلود اين قمر گازهای نيتروژن، هليوم و متان يافت می شود. حتی ممکن است درياچه هايی نيز از نيتروژن و متان بر سطح تيتان وجود داشته باشد. سفينه کاسينی ـ هويگنس با ماموريت شناخت هر چه بيشتر اين منظومه سياره ای کوچک به فضا پرتاب شد و در سال 2004 ميلادی با جدا شدن کاوشگر هويگنس از مدار گرد کاسينی و سقوط در جوّ تيتان به دانشمندان در شناخت هر چه بيشتر اين قمر شگفت انگيز ياری رساند. البته ماموريت مدار گرد کاسينی تا سال 2008 ميلادی ادامه دارد.
سياره اورانوس(Uranus)
سياره اورانوس (خدای آسمان اوّل و فرمانروای جهان) اولين سياره کشف شده با ابزار رصدی است که درسال 1781 ميلادی توسط ستاره شناس آماتور انگليسی ويليام هرشل (William Herschel) و با تلسکوپی که خود ساخته بود کشف گرديد. البته او در ابتدا تصور می کرد که آن يک دنباله داراست! سياره اورانوس با قطر استوايی 51120 کيلومتر يکی ديگر از سيارات غول گازی است که در فاصله دور 6/2869 ميليون کيلومتری خورشيد به دور آن گردش می کند. مدّت گردش انتقالی آن 013/ 84 سال زمينی به طول می انجامد و مدّت گردش وضعی اش 24/17 ساعت می باشد. چگالی اين سياره نيز همانند سيارات گازی ديگر کم و حدود 3/1 برابر چگالی آب است.چگالی کم گويای آن است که ساختار داخلی اورانوس نيز همانند سيارات مشتری و زحل ولی در مقياس کوچکتر است. اورانوس نيز عمدتاً از گاز هيدروژن و هليوم و مقاديری نيز متان تشکيل يافته است. در واقع متان موجود در جوّ آن رنگ آبی مايل به سبز اين سياره را باعث شده است. ويژگی خاص اين سياره ميل محوری استثنايی آن است. در واقع محور آن به اندازه 8/97 درجه کج شده است و به نظر می رسد که قطبين آن تقريباً در راستای صفحه مداری اش قرار گرفته اند و صفحه استوايی آن عمود بر صفحه مداری آن می باشد. لذا به اورانوس سياره به پهلو خوابيده نيز می گويند.
اورانوس نيز همانند ديگر سيارات گازی حلقه هايی به دور خود دارد که البته باريکتر و کمنورترند و احتمالاً جنس آنها از ذرات يخ آب است که لايه ای از گرد زغال (کربن) آنها را در بر گرفته است. بر مبنای اطّلاعات و تصاوير ارسالی سفینه کاوشگر وويجر2 (سال1986) اين سياره حداقل 15 قمر دارد که 5 قمر آن از بقيه بزرگترند و از مدتها با تلسکوپهای زمينی کشف شده بودند. 5 قمر بزرگ اورانوس به ترتيب اندازه از بزرگ به کوچک عبارتند از: تيتانيا 1585 کيلومتر، اوبرو ن 1550 کيلومتر، اومبريل 1185 کيلومتر، آريل1160 کيلومتر و ميراندا 480 کيلومتر. بزرگترين قمر اورانوس سطحی تيره و يخی دارد که آثارگودالهای شهابسنگی، شکاف و درّه در آن به فراواني يافت می شود. اوبرون نيز دارای ويژگی خاص وجود جريان های مواد آتشفشانی است که برا ثر فوران ماده ای لجن مانند ايجاد شده اند.
سياره نپتون (Neptune)
سياره نپتون که نام خود را از خدای اقيانوس ها در اساطير يونانی برداشت کرده است. اولين سياره ای است که وجود آن قبل از کشف با ابزار رصدی با استفاده از محاسبات رياضی ثابت شد. سپس با تعيين دقيق موقعيت رصدی آن در آسمان در ميدان ديد تلسکوپ ها نمايان گرديد. کشف رصدی آن در سال 1846 ميلادی نصيب سه ستاره شناس از سه کشور مختلف به نام های جان کاوچ آدامس (John Couch Adams) انگلیسی، اوربن لووريه (Urbain Leverrier) فرانسوی و گاله (Galle) آلمانی شد. سياره نپتون با قطر 49100 کيلومتر چهارمين سياره غول گازی و کوچکترين آنهاست که در فاصله 4497 ميليون کيلومتری به دور خورشيد گردش می کند. در اين فاصله دور گرمای خورشيد بسيار کم است به طوريکه دما در جوّ فوقانی سياره به 200ـ درجه سانتيگراد می رسد. نپتون گردش انتقالی اش را در مدت 79/164 سال زمينی انجام می دهد و گردش وضعی آن 1/16 ساعت به طول می انجامد. چگالی سياره 1/6 برابرچگالی آب است واحتمالاً دارای ساختار داخلی همانند سيارات گازی ديگر است ولی برخلاف فاصله دور آن از خورشيد نپتون جوّ فعالی دارد و وجود لکّه های تيره وروشن همانند لکّه سرخ مشتری حکايت از پويايی آن دارد. نپتون نيز در عرضهای جنوبی جوّ خود دارای يک به نام لكّه تيره بزرگ (Great Dark spot) است که ابرهای سفيدی آن را احاطه کرده اند.
رنگ آبی جوّ آن نيز دلالت بر وجود مقادير فراوانی گاز متان است که در واقع جاذب نور قرمز خورشيد و پخش کننده نور آبی آن است. اين سياره نيز همانند سيارات گازی دارای حلقه هايی است که البته کم نورتر و باريک تر ند. علاوه برآن پاره حلقه ها و ديسک های غبارين نازکی نيز در اطراف خود دارد که اولين بار در تصاوير ارسالی کاوشگر وويجر2 مشاهده و كشف شد. سفينه وويجر2 تنها سفينه ای بود که در سال 1989 ميلادی از نزديکی اين سياره نيلگون گذر کرد و اطّلاعات وتصاوير با ارزشی به زمين فرستاد. با بررسی تصاوير ارسالی اين کاوشگر اقمار جديدی نيز برای سياره کشف شد و تعداد آنها از 2 به 10 عدد رسيد. بزرگترين قمر نپتون، تريتون (Triton) نام دارد که قطری معادل 2720 کيلومتر دارد و گردش آن به دور نپتون پس رونده است. اين قمر دارای پوسته يخ بسته فعالی است و رنگ کلاهک قطب جنوب آن به صورتی متمايل است. چهره آن نيز چندان آبله گون نيست و از گودالهای برخوردی شهابسنگی آثار کمی بر خود دا
سياره پلوتو(Pluto)
سياره پلوتو که نام آن از نام خدای مرگ و فرمانروای جهان مردگان اساطير روم باستان اقتباس شده است يکی از دور دست ترين اجرام منظومه شمسی است. برای کشف پلوتو تلاشهای چند ساله ای صورت گرفت و در نهايت در ژانويه سال 1930 ميلادی يک ستاره شناس آماتور رصد خانه لوول آمريکا به نام كلايد تومباو (Clyde Tombaugh) با بررسی عکس های گرفته شده از آسمان در محدوده منطقه البروج موفق به کشف آن شد. فاصله متوسط پلوتو از ستاره مرکزی منظومه 5900 ميليون کيلومتر می باشد که در مدت 248 سال زمينی به دور آن گردش می نمايد. صفحه مداري گردش آن به دور خورشيد به گونه ای است که زاويه ای 17 درجه با صفحه مداری ديگر سيارات می سازد. همچنين مدار آن با مدار نپتون تلاقی داشته و در برخی مواقع وارد مدار نپتون می شود.به دليل بعد مسافت و ارسال نشدن سفينه ای به سوی اين سياره اطّلاعات دقيقی از خصوصيات فيزيکی و شيميايی آن در دست نيست. ولی با توجّه به داده های رصدی و کشف قمری به دور سياره که در سال 1978 ميلادی توسط جيمز کريستی (James Christy) صورت گرفت و نام آن را کارون (charon) گذاشتند اندازه گيری برخی ويزگيهای آنها ميسر گرديد. به طوريکه قطر سياره 2400 و قطر کارون 800 کيلومتر تعيين شد. بررسی های طيفی نيز نشان داده اند که سطح پلوتو و قمرش از ماده متان جامد پوشيده شده است و احتمالاً ساختار داخلی پلوتو نيز سنگی است که چگالی آن 7/4 برابر چگالی آب است. اندازه و جرم اندک سیاره نشاندهنده آن است که ساختار آن شباهتی به سيارات گازی ندارد. لذا احتمالاً در گذشته های دور يکی از اقمار نپتون بوده که به دليلی از جاذبه آن گريخته و به صورت جرم مستقلی به دور خورشيد شروع به گردش کرده است. همچنين با بررسی های راداری مدت گردش وضعی سياره 3/6 روز به دست آمده است. قمر آن نيز در همين مدت يک بار به دور پلوتو گردش می نمايد. در واقع قمر پلوتو دارای گردش همزمان است. در ژانويه 2006 ميلادی سفينه ای با نام افق های نو به سوی اين سياره پرتاب شد تا پس از نه سال به محدوده اين سياره برسد و تحقيق در مورد آخرين و ناشناخته ترین سياره منظومه شمسی و کمربند کوئيپر را آغاز کند.

نگار شده در برچسب:سيارات منظومه شمسي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

 

 

سیارات داخلی

دو سیاره ی تیر و ناهید و مريخ که مدار آنها درون مدار زمین قرار دارد با نام سیارات درونی شناخته می شوند .

 

 

 

 

 

 

 

 

سیارات خارجی  

 

سیارات منظومه ی شمسی شامل  مشتری ، زحل ، اورانوس و نپتون که مدار آنها بیرون از مدار زمین قرار دارد یعنی نسبت به زمین از خورشید دورتر هستند .

نگار شده در برچسب:سيارات داخلي و خارجي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

نجوم آماتوری

سیارات خارجی جدید ...!

ستاره شناسان با استفاده از ماهواره اروپایی کوروت 10 سیاره دیگر را در خارج از منظومه شمسی شناسایی کردند که به این ترتیب تعداد سیارات خارجی شناخته شده به 561 عدد رسید .

 

 

 

در میان این سیارات ، یک سیاره در مدار یک ستاره غیرمعمول جوان و دو سیاره هم اندازه نپتون در اطراف یک ستاره واحد مشاهده شده است.
ماهواره کوروت این سیارات را با اندازه گیری افت ناچیز نور ستاره مرکزی به هنگام عبور سیاره از برابر آن ( از منظر زمین) شناسایی کرد. این ماهواره تاکنون 23 منظومه را پیدا کرده است.
کنترل این ماهواره که در سال 2006 پرتاب شد با سازمان فضایی فرانسه است. این ماهواره کمی پیش از کپلر، ماهواره مشابه سازمان فضایی آمریکا (ناسا) وارد مدار شد.
کوروت ابتدا قرار بود تا اواسط سال 2008 فعال باشد اما ماموریت آن اکنون تا سال 2013 تمدید شده است.
این ماهواره نه تنها جای خود را به عنوان یک شکارچی سیارات تثبیت کرده است بلکه از آن به عنوان یک ابزار دقیق 'اخترلرزه شناسی' - مطالعه ترکیب ستارگان براساس نوری که ساطع می کنند - یاد می شود.
در تازه ترین مجموعه کشف شده، هفت عدد از این سیارات از نوع به اصطلاح 'مشتری های داغ' هستند؛ یعنی غول های گازی از نوع مشتری که بسیار به ستاره مرکزی نزدیکترهستند و مدار خود را ظرف چند روز کامل می کنند.
دو سیاره دیگر در مدار ستاره ای به نام کوروت-24 می گردند که قطر آنها برابر است و حدودا 4/1 برابر نپتون هستند و مدارهای خود را به ترتیب هر پنج و 12 روز یک بار کامل می کنند.
یکی از مشتری های داغ حول ستاره ای به نام 'کوروت-18' می گردد که تصور می شود فقط 600 میلیون سال قدمت داشته باشد. این سیاره به خصوص نظر اخترفیزیکدان ها را جلب کرده است زیرا با کمک آن می توانند اطلاعات زیادی درباره مراحل اولیه تشکیل سیارات به دست آورند.
'سوزان آیگرین' اخترفیزیکدان دانشگاه آکسفورد که بخشی از تیم کوروت است، گفت: اگر بخواهیم شرایطی را که این سیارات در آن شکل گرفتند ، درک کنیم، باید آنها را ظرف چندصد میلیون سال اول تشکیل آنها ، مطالعه کنیم.

 

 

نگار شده در برچسب:سيارات خارجي ديگر, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

اولین،کوچکترین ونزدیکترین سیاره به خورشید سیاره تیر یا عطارد(عربی) است.از میان 5 سیاره قابل مشاهده با چشم غیر مسلح مشاهده آن بدلیل نزدیکی به خورشید وتحت تاثیر قرار گرفتن نور آن بسیار مشکل است.فاصله زاویه ای میان تیر وخورشید در بیشترین مقدار تنها به ۳/۲۸درجه می رسد.بهمین دلیل مشاهده آن با چشم غیرمسلح فقط به دقایق نخستین غروب خورشید ویا دقایقی پیش از طلوع خورشید منحصر می گردد.

این سیاره در شرایط مساعد با چشم غیر مسلح بصورت ستاره ای پرنور در افق که بدلیل کوچکی ونزدیکی به افق چشمک زن  است ٬مشاهده می شود(قدر ظاهری بین ۲- تا۵/۵ ).در یک تلسکوپمتوسط بصورت قرصی سفید رنگ کوچک وبا تلسکوپهای قوی بهمراه بعضی علائم سطحی با رنگ خاکستری مشاهده می شود.در مجموع بدلیل کوچکی(حتی کوچکتر از دو قمر منظومه شمسی با نامهای تیتان و گانیمید) ودوری ،اطلاعاتی که از آن بکمک تلسکوپهای زمینی بدست آمده ناچیز است.

یونانیان باستان آنرا با دو اسم می شناختند٬ زمانیکه در هنگام غروب دیده می شد آنرا هرمس HERMES و زمانیکه صبحگاه دیده می شد آپولو می نامیدند.تیر روی یک مدار کاملا" بیضی شکل حول خورشید می چرخد.خروج از مرکز مدار آن ۲۰۶/۰ از تمام سیارات منظومه شمسی بیشتر است .کوتاهترین فاصله آن (حضیض)باخورشید 46001272کیلومتر و بیشترین فاصله (اوج)به 69817079 کیلومتر می رسد.

بدلیل بیضی بودن مدار طبق قوانین کپلر سرعت مداری آن بین 58.98 تا 38.86 کیلومتر در ثانیه تغییر می کند.زاویه بین محور دوران سیاره با صفحه منظومه شمسی حدود ۷ درجه است.

سیاره تیر مانند سیاره ناهید بدلیل اینکه از زمین به خورشید نزدیکتر است مانند ماه یک دوره هلالی کامل دارد.زمانیکه به زمین نزدیکتر است بصورت هلالی دیده می شود وزمانیکه از زمین دور می شود به حالت بدر(قرص کامل) نزدیک شده وبسیار کوچک دیده می شود.زمان تکرار شدن وضعیت هلالی یا همان دوره گردش هلالی این سیاره 115.8۷7 روز است.تقریبا"یک چهارم این مدت زمان در سمت چپ خورشید است وباید در هنگام غروب خورشید  انتظار دیدن آنراداشت٬ تقریبا" یک چهارم این مدت زمان در سمت راست خورشید است و هنگام طلوع خورشید وقبل از آن باید انتظار دیدن آنرا داشت و تقریبا" نصف این مدت زمان٬ بدلیل اینکه در سمت آنطرف خورشید و یا بین زمین وخورشید واقع است بدلیل درخشش نور خورشید قابل مشاهده نیست.

چند روز قبل از اینکه سیاره به بیشترین فاصله زاویه ای با خورشید برسد (هنگامیکه زمان  غروب مشاهده می شود) ودر سمت مقابل ٬زمانیکه صبح هنگام مشاهده می شود ٬چند روز بعد از گذشتن از بیشترین فاصله زاویه ای به بیشترین نورانیت می رسد.

بدلیل نزدیکی به خورشید این سیاره تحت تاثیر شدید میدان گرانشی خورشید می باشد وطبق پیش بینی روابط نسبیتی قطر بزرگ مداری آن هر صد سال حدود 4۳ ثانیه قوسی جابجا می شود.

مدار این سیاره درون مدار زمین قرار دارد و ناچارا"هر از چند گاهی از بین زمین وخورشید عبور می کند ولی از آنجاییکه صفحه چرخش آن با صفحه چرخش زمین بدور خورشید متفاوت است٬ طی عبور از میان زمین وخورشید از مقابل قرص خورشید گذر نمی کند . بااین وجود  دونقطه مشخص در دوتاریخ مشخص وجود دارد که سیاره در صفحه چرخشی زمین بدور خورشید قرار می گیرد.اگر زمان رسیدن سیاره به این دونقطه٬ زمین در نزدیکی یا دقیقا" در آن دو نقطه قرار داشته باشد به نظر می رسد که از دید ساکنان زمین٬ قرص سیاره از مقابل قرص خورشید عبور می کند .این وضعیت با دوره ۱۳ بار در هر قرن تکرار می شود .این پدیده عبور یا transit نامیده می شود.این وضعیت درمورد سیاره زهره نیز وجود دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره پدیده عبور اینجارا کلیک نمایید.

زمان گردش سیاره بدور خورشید یا همان زمان گردش نجومی 87.9۷ روز است .این دوره برای زمین 365 روز یا یک سال است.درمورد چرخش سیاره بدور خود نیز مطالبی گفتنی وجود دارد.در سالهای حدود 1880 گیووانی شیپارلی توانست مقداری از جزئیات سطحی سیاره را ترسیم کند.بعد از مدتی نتیجه گیری کرد که بایداین سیاره به خورشید قفل شده باشدیعنی دوره گردش بدور خود با دوره گردش بدور خورشید برابر باشدونیمی از آن هرگز به سمت خورشید قرار نمی گیرد.مطالعات راداری در سال 1962 نشان می داد که سمت تاریک سیاره از آنچه که باید گرمتراست.چون اگر واقعا"هرگز به سمت خورشید قرار نمی گرفت باید خیلی سردتر می بود.در سال 1971 ستاره شناسی به نام گلدشتاین دوره چرخش بدور خود را(حرکت وضعی) 58.65 روز محاسبه نمود تااینکه سفینه مارینر 10 مقدار 58.646روز را بدست آورد٬عددی که در حال حاضر مورد قبول است(این زمان چرخش از دوره چرخش تمام سیارات منظومه شمسی بجز زهره کوتاهتر است.)

بااین حساب گرچه سیاره تیر به خورشید قفل نشده ولی به دوره تناوب مداریش جفت شده است.تیر طی هرچرخش بدور خورشید دقیقا" 1.5  بار بدور خودش می چرخد(یا هر دوبار چرخش حول خورشید سه بار دور خودش).هر طلوع تا طلوع روز بعد خورشید بر سطح تیر 176 روز زمینی طول می کشد.طولانی بودن  شبانه روز بعلاوه بیضی بودن مداری٬ ویژگیهای بی نظیری به دمای سطحی سیاره داده است بطوریکه بیشینه دمادر روز درمناطق استوایی آن بویژه سمتی که روبه خورشید است به 700 درجه کلوین (۴۲۷ درجه سانتیگراد)وکمینه دما در شب در قعر بعضی حفره ها در مناطق قطبی سیاره به ۹۰ درجه کلوین (۱۸۳- درجه سانتیگراد)می رسد.از لحاظ تفاوت دمای شبانه روز این سیاره همتا ندارد.

جالب است بدانید تغییر دمای شبانه روز در زمین جدای از تغییرات ناشی از فصول یا آب وهوا تنها 11 درجه است.نور دریافتی از خورشید برای این سیاره ۹/۸ برابر بیشتر از نور دریافتی زمین است.

قطر سیاره تیر ۴/۴۸۷۹ کیلومتر حجم آن ۰۵۶۲/۰برابرحجم زمین مساحت آن ۱۴۷/۰ برابر زمین جرم آن ۰۵۵/۰برابر جرم زمین وچگالی آن ۹۹/۰ چگالی زمین یا ۴۳/۵ گرم بر سانتی متر مکعب است،با این چگالی بعنوان دومین سیاره چگال منظومه بعد از زمین شناخته می شود..یکی از شگفت انگیزترین ویژگیهای تیر همین چگالی زیاد(به نسبت قطر) آن است که تقریبا"با زمین برابری می کند .بنابراین می توان پذیرفت که بین 65 تا 70 درصد وزن این کره از فلزات سنگینی مثل آهن و۳۰ درصد بقیه نیز از سیلیکاتها باشد.اگر قسمت بیشتر این آهن در توده مرکزی سیاره وجود داشته باشد قطر این توده یعنی هسته باید چیزی در حدود 70 تا80 درصد قطر سیاره باشد .بالای هسته جبه (mantle)با ضخامت ۵۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر ونهایتا پوسته ای (crust)مشابه سنگهای سیلیکاتی زمینی با ضخامت ۱۰۰ تا ۳۰۰ کیلومتر قرار دارد.

هسته آهنی در این سیاره 42 درصد حجم را دربرمی گیرد درحالیکه در زمین هسته تنها 17درصد حجم را اشغال می کند.(هسته تیر ومریخ آهنی بوده در حالیکه هسته زمین وزهره ترکیبی از آهن ونیکل است.)

درتوجیه چگالی زیاد تیر چند دلیل مطرح شده است.

1-تمرکز اتمهای سنگین در ابر اولیه تشکیل دهنده منظومه شمسی در نزدیکی خورشید یعنی جایی که سیاره تیر متولد شده است بسیار زیاد بوده است.

2-تابش خورشید در اوائل شکل گیری سیاره  اکسیدهای سبکتر رابه اکسیدهای سنگینترفلزی تبدیل کرده است.

3-گرمای خورشید در ابتدای شکل گیری مقدار زیادی از گوشته را بخار کرده است و این بخارات فلزی توسط بادهای خورشیدی که در ابتدا قویتر از مقدار کنونی بوده به مناطق بیرونی دمیده است.

4- جرم سیاره در ابتدای شکل گیری بیشتر از مقدار کنونی  (2/2مقدار کنونی)ترکیب آن مانند شهابسنگهای کندریتی با نسبت فلز به سیلیکات مشابه بوده است.بدنبال یک برخوردبزرگ با یک پیش سیاره چند صد کیلومتری قسمت بزرگی از پوسته وجبه صخره ای جداشده ویک هسته بزرگ فلزی بجای مانده است.چنین نظریه ای درباره شکل گیری ماه نیز مطرح می باشد.

 

 

سطح سیاره مانند سطح ماه دارای دهانه های برخوردی٬ دره ها ٬کوهها ودشتهای وسیع مانند دریاهای ماه می باشد.در بعضی نقاط چین وچروکهایی به شکل دره هایی (ridge)نیز مشاهده می شود که ناشی از سرد شدن وانقباض تدریجی سیاره بوده است.ارتفاع ناهمواریها به چند کیلومتر وطول آنها نیز به صدها کیلومتر می رسد.در آخرین مراحل تکامل لایه هایی از غبارهای ناشی از بمبارانهای شهابی بر سطح تیر شکل گرفته است.بزرگترین دهانه برخوردی تیر٬ کالوریس (CALORIS Planitia) نام دارد که قطر آن در حدود 1350 کیلومتر است.در نقطه مقابل این دهانه در سمت دیگر سیاره نیز عوارضی ناشی از همین برخورد بوجود آمده که نشاندهنده بزرگی برخورد بوده است.این برخورد حدود 4 میلیارد سال پیش رخ داده است.

بیشتر تغییرات سطحی سیاره قبل از 3.5 میلیارد سال پیش رخ داده اند.در آن زمان برخورد شهابی بسیارزیادبوده است بویژه اگر در نظر بگیریم که جوی وجود نداشته است که بتواند حتی جلوی فرود شهابهای کوچک را بگیرد.سیاره حدود 4 میلیارد سال قبل وپیش از اتمام بمبارانها دارای فعالیت شدید آتشفشانی نیز بوده است.در این سیاره برخلاف زمین نشانه ای از فعالیت تکتونیک صفحه ای به چشم نمی خورد.

 

 

شتاب گرانش در این سیاره در حدود 0.37 شتاب گرانش در سطح زمین است ونیرو سنج وزن یک شیی 9 کیلوگرمی را در سطح آن در حدود 3 کیلوگرم نشان می دهد.از آنجاییکه گرانش سطحی آن کم است سرعت گریز از سطح آن نیزکه برای زمین در حدود 11 کیلومتر درثانیه است فقط 4.435 کیلومتر در ثانیه است.باتوجه به اینکه بدلیل گرم بودن سطح سیاره سرعت مولکولهای گاز از این مقدار بیشتر است مولکولها براحتی از آن فرار می کنند بنابراین سیاره نمی تواند مولکولهای گاز را نگه دارد وهمانطور که اینک شاهد هستیم دارای جوی آنچنانی  نمی باشد.از طرف دیگر مشاهدات نشان می دهند که دارای یک جو بسیار رقیق است وفشار جو در سطح آن نیز یک میلیاردیم فشار جو زمین است.عناصر جوی سیاره عبارتند از اکسیژن٬ پتاسیم٬ سدیم ٬آرگون و هلیم.

جو سیاره چگونه شکل گرفته است؟بررسیهای دقیق نشان داده که این عناصر بدلیل گرمای زیاد دائما" در حال فرار به فضا هستند (اتمهای پتاسیم وسدیم فقط حدود 3 ساعت در جو باقی می مانند)بنابر این اتمها توسط مکانیزمهایی دوباره جای گزین می شوند.بادهای خورشیدی که توسط میدان مغناطیسی ضعیف سیاره (با توان یک درصد میدان مغناطیسی زمین)بدام افتاده اند٬ بخارهای ناشی از ورود شهابهای میکرومتری٬  بخارشدن یخهای قطبی وتلاشی مواد رادیواکتیویته از عوامل احتمالی این جای گزینی هستند.

مطالعات راداری در سال 1992 نشان می دهد که یخ آب یا سولفور در بعضی دهانه ها در نواحی قطب شمال سیاره وجود دارد این مواد یا از طریق شهابها وارد شده اند یا از پوسته سرچشمه گرفته اند.دمای داخل این دهانه ها احتمالا"به 1۸۱- درجه می رسد متاسفانه مارینر 10 نتوانست از مناطق قطبی سیاره عکسبرداری کند.

 

 

 

 

 

تا قبل از سفر مارینر 10 دانشمندان فکر می کردند سیاره تیر بدلیل کوچکی باید تاکنون سرد شده باشدودارای میدان مغناطیسی نباشد.براساس آنچه که اثر دینامو می نامیم میدان مغناطیسی از حرکات یک هسته آهنی که تقریبا"به حالت مذاب است بوجود می آید بنابراین سیاره تیر بدلیل سرد شدن نباید میدان مغناطیسی داشته باشددر حالیکه مارینر 10 نشان می داد که سیاره دارای یک میدان مغناطیسی ضعیف با توان حدود یک صدم میدان مغناطیسی زمین است.منشاء این میدان هنوز بطور کامل روشن نیست.براساس یک نظریه این میدان باقیمانده یک اثر دینامو اولیه در هنگام شکل گیری سیاره بوده که اکنون بدلیل سرد شدن از جنب وجوش افتاده است.

براثر تداخل این میدان مغناطیسی با طوفانها ومیدان مغناطیسی خورشید همانند زمین یک مغناطکره اطراف تیر بوجود آمده که در سمتی که بطرف خورشید است دارای فشردگی ودر سمت دیگر دارای کشیدگی بطول چند هزار کیلومتر است.

 

ماهواره هایی که به مشاهده سیاره پرداخته اند

مارینر ده یک ماهواره آمریکایی با وزن 576 کیلوگرم بود که در سال 1973 پرتاب شد ودر سال 1974 از 705 کیلومتری سیاره گذشت.این سفینه تاسال 1975 سه بار از نزدیکی سیاره گذشت وحدود 2700 عکس گرفت.این عکسبرداریها تنها حدود ۴۵ درصد سطح تیر را پوشش دادندحدود 70 درصد مناطق عکسبرداری شده دارای قدمت وحفره های زیاد بودند.این ماهواره ٬اولین ماهواره ای بود که امکانات عکاسی داشت.این ماهواره در حال حاضر در یک مدار بدور خورشید می چرخد.

بعد از مارینر 10 اولین سفینه ای که باهدف بررسی سیاره پرتاب شده مدارگرد مسنجرMassengerبود که در سال2004 به فضا پرتاب شده وطی سالهای 2008 تا 2009 سه بار از نزدیکی سیاره  گذشت وبعد از آن در سال 2011 به مدت یک سال در مدار ثابتی حول سیاره خواهد چرخید.

ژاپن واروپا نیز در یک برنامه مشترک با نام بپی کلومبوBepicolomboبه بررسی سیاره خواهند پرداخت.احتمالا" موشک روسی سایوز آنرا در سال۲۰۱۳ در مدار قرار خواهد داد.این مدارگرد حدود ۶ سال بعد به سیاره رسیده وبمدت یک سال به عکس برداری ومطالعه آن خواهد پرداخت.

 

نامگذاری عوارض سطحی سیاره

نام دره های تیر از روی نام رصدخانه های رادیویی بزرگ جهان  نام planitia  از روی نام سیاره در فرهنگهای مختلف ونام خدایان قدیمی  نام rups یا scarps از روی نام کشتی های مورد استفاده در تحقیقات انتخاب شده اند.

جزییات میدان مغناطیسی سیاره

 

جزییات گرانشی و جو سیاره

جزییات سطحی سیاره

نگار شده در برچسب:عطارد, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 

 

 

وضعیت جو سیاره

سیاره ناهید در میان سیارات منظومه شمسی دارای غلیظ ترین جو است.حدو 90 در صد جرم کل جو سیاره در فاصله سطح تا ارتفاع 28 کیلومتری وجود دارد ودر این فاصله مانند یک اقیانوس رفتار می کند.بررسی ها نشان می دهند بخاطر این جو غلیظ تنها 2 درصد از نور خورشید به سطح آن می رسد.96.5 درصد جو ناهید از دی اکسید کربن‚ 3.5 درصد نیتروژن ‚مقداری منواکسید کربن‚ دی اکسید گوگرد ‚اسیدسولفوریک‚ بخار آب‚ آرگون ‚هلیم ‚کریپتن‚ گزنون ‚هیدروکلریک ‚هیدروفلوریک ‚سولفید هیدروژن وکاربونیل سولفاید تشکیل شده است.

جالب است بدانید زمین تقریبا"همین مقدار دی اکسید کربن دارد که البته بصورت سنگهای آهکی در trust  وجود دارد.دی اکسید کربن ابتدا در جو زمین بوده ٫ سپس با آب اقیانوسها ترکیب شده وبصورت سنگهای آهکی در آمده است.هم چنین گیاهان نیز دی اکسید کربن را جذب می کنند.گفتنی است در حال حاضر مقدار دی اکسید کربن اقیانوسهای زمین 60 برابر موجودی آن در جو زمین می باشد.

فشارجوناهید با تغییر ارتفاع تغییر می کند ودر سطح نیز به حدود 90 برابر جو زمین میرسد که این مقدار با فشار در عمق یک کیلومتری اقیانوسها برابر است.جو ناهید از دو لایه اصلی با نام های تروپوسفر وتروموسفرکه مشابه تروموسفر زمین است تشکیل شده است. در قسمت روز سیاره٬ لایه ترموسفر که شبیه ترموسفر زمین است وجود دارد که دما در آن از 180درجه کلوین در ارتفاع صد کیلومتری به دمای 300 در جه در ناحیه  exosphere  می رسد.این لایه در قسمت تاریک سیاره ناپدید می شود.شب هنگام دما از 180 درجه در ارتفاع 100 کیلومتری به 100 درجه در ارتفاع 150 کیلومتری می رسد.

تغییرات دمایی در ست از بالای ابرهای سیاره در ارتفاع 75 تا 100کیلومتری بسیار زیاد است وتغییرات روزانه  به اندازه 25 درجه در ارتفاع 95 کیلومتری نیز ثبت شده اند.

پاپین تر از این لایه مغشوش یعنی از ارتفاع حدود 75 کیلومتری لایه دوم یعنی لایه ابرآلود تروپوسفر قرار دارد.سه لایه مجزا که از لحاظ اندازه ذرات وغلظت متفاوت هستند در لایه ترپوسفر در فاصله 50 تا 70 کیلومتری وجود دارد.قطرات اسیدسولفوریک اجزاءاصلی ابرهای سیاره هستند.این قطرات از واکنش مولکولهای آب ودی اکسید گوگرد در نواحی بالایی جو وتحت تاثیر تابش ماوراءبنفش نور خورشید بوجود آمده اند.در نواحی پایین ای ابرها احتمال بارش نیز مطرح شده است.(همان چیزی که به بارانهای اسیدی سطح ناهید معروف شده است.)دمای بطور ثابت از بالای ابرها با درجه 300 درجه کلوین شروع شده وبه دمای 750 درجه در سطح سیاره افزایش پیدا می کند.این دمای بالاترین دمای سطحی در میان اجرام منظومه شمسی می باشد وحتی از دمای ذوب سرب نیز بیشتر است.دلیل این دمای زیاد  همان چیزی است که ما آنرا بانام پدیده گلخانه ای می شناسیم.سیاره ناهید از زمین به خورشید نزدیکتر است بنابراین مقدار انرژی دریافتی آن نیز بیشتر است.تابشی که به سطح می رسد باوجود لایه ابری از جنس دی اکسید کربن توانایی برگشت به فضا نداشته ودر میان لایه ابری وسطح سیاره  جذب شده است.البته تاحدودی وجود بخار آب ودی اکسید گوگرد نیز در بروز چنین پدیده ای هم موثر می باشد.گفتنی است دمای سیاره از این مقدار کنونی بیشتر نخواهد شد چراکه جو سیاره وسطح آن در حالت موازنه شیمیایی هستند.

 

وضعیت ابرهای سیاره

 

مهمترین پدیده در جو سیاره که ظاهرا" کل سیاره را تحت تاثیر قرار داده ابرهای آن می باشد.ابرها 76 درصد از نور خورشید را بازتاب می کنند.بررسی ویژگیهای ظاهری ابرها کمک بزرگی در جهت شناخت جو سیاره بوده اند.بادهایی که به این ابرها شکل می دهند درتمام مناطق سیاره در حال وزیدن هستند.چرخش جو سیاره در میان سیارات منظومه شمسی همتا ندارد.علیرغم چرخش کند خود سیاره ابرهای آن هر 4 روز یکبار سیاره را دور می زنند.سرعت در نواحی بالای ابرها که از شرق به غرب می وزند به 100 متر در ثانیه یا 360 کیلومتر در ساعت هم می رسد.(حرکت ابرها از سمت دو قطب به سوی استوا می باشد)مقدار سرعت با کاهش ارتفاع بطور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد سرعت در ارتفاع ده کیلومتری به حدود 18 کیلومتر در ساعت ودر سطح به حتی کمتر از یک متر درثانیه یا 4 کیلومتر در ساعت می رسد.

دلیل سرعت زیاد ابرها در نواحی بالایی جو هنوز بخوبی روشن نیست ولی احتمالا"ناشی از انتقال اندازه حرکت از خود سیاره که دارای حرکت کندی است همینطور اندازه حرکت لایه های پایینی جو به لایه های بالایی جو که دارای وزن بسیار کمتری هستند می باشد.بنابر نظرات دیگر تقریبا"تمام انرژی دریافتی از خورشید در نواحی بالای ابرها جذب می شود واین انرژی بسیار زیاد موجب حرکت ابرها به شکل ابر-چرخش super –rotation  شده است .چنین ابر چرخشی در بالای ابرهای قمر زحل تیتان  ونواحی بالایی جو زمین نیز مشاهده شده است.

اطلاعاتی که از جو سیاره داریم بیشتر توسط مدارگرد پایونیر ناهید که هر روز از میان آن می گذشت بدست آمده است.

 

عوارض سطحی سیاره

 

عوارض سطحی سیاره دوره های بسیار متفاوتی را طی نموده است وظاهرا" این تغییرات قبل از بوجود آمدن جو غلیظ آن بوده اند.تصاویر بدست آمده از سطح نورد ونرا متعلق به شوروی سابق نشان از صحراهایی پوشیده از سنگلاخ است ودر بعضی نواحی نیز نقاط تیره رنگی مشاهده می شوند که احتمالا" نشان از تغییرات شمیایی وخوردگی بوده اند.مطالعات رادیواکتیویته نیز نشان می دادند که ترکیبات آن بسیار شبیه بازالت بوده با این تفاوت که مقدار عنصر پتاسیم در آن از حد معمول اندکی بیشتر بوده است.مواد بازالتی سطح سیاره بسیار شبیه نمونه های مشابه در کف دریاها در زمین می باشد.70درصد از نواحی سطحی بصورت فلات 20 درصد بصورت نواح پست و10 درصد باقیمانده به صورت نواحی مرتفع هستند که در دو منطقه اصلی قاره مانند پراکنده شده اند که باپسوند ترا Terra  شناخته می شوند ونواحی فلات مانندPlanitia آنها را از هم جدا کرده اند. ناحیه بزرگ نیمکره شمالی ایشتارتراISHTAR TERRA نام دارد ودارای کوههایی بلند است که ارتفاع بلندترین آنها بانام ماکسول به 10 کیلومتر می رسد.مساحت ایشتار ترا در حدود استرالیا می باشد. مهمترین فلات در نیمکره شمالی  آتالانتا نام دارد که بلندی آن از سطح متوسط سیاره 1400 متر بیشتر است ومساحت آن به اندازه مساحت خلیج مکزیکو است.فلات دیگری در نیمکره شمالی وجود دارد که نام آن بتا رجیو Beta regio  می باشد که از جنس مواد آتشفشانی است وطول آن در حدود 2500 کیلومتر است.در این منطقه دو آتشفشان پوسته ای بانام Rhea Mons  وTheia Mons  وجود دارد.بلندی آنها در حدود 4 کیلومتر است، مانند آتشفشانهای هاوایی در زمین بوده واحتمال فعالیت نیز دارند. بقیه قسمتهای نیمکره شمالی از سرزمینهایی پست مانند دریاها در سطح ماه می باشد.

 منطقه قاره مانند مرتفع دیگر که در عرضهای جنوبیتر نسبت به ایشتارترا وجود دارد آفرودیت ترا APHRODITE TERRA نام دارد.مساحت این منطقه نیز در حدود نصف مساحت آفریقا می باشد.گفتنی است علاوه بر دو منطقه نامبرده منطقه سومی نیز با کمک اطلاعات مدارگرد ماژلان کشف شده که نام لدا ترا LEDA TERRA  برآن گذاشته اند.این منطقه در عرضهای جنوبی تر از عرض 50 درجه قرار دارد و درشمال آن فلات آلفا رجیو ALPHA REGIO  قرار دارد.

 

 

دو سیاره تیر وزهره که مدارشان درون مدار سیاره زمین است وبه خورشید نزدیکتر هستند در چرخششان بدور خورشید گهگاهی بین زمین وخورشید قرار می گیرند وموجب رخ دادن پدیده عبور یا ترانزیت می شوند. این دو سیاره بدلیل کوچکی نسبت به خورشید وفاصله دورشان بر خلاف ماه که در چرخش بدور زمین گاهی بین زمین وخورشید قرار میگیرد وموجب خورشیدگرفتگی شده و می تواند جلوی کل قرص خورشید رابگیرد  نمی توانند موجب پوشاندن قرص خورشید بطور کامل شوند.در هنگام بروز پدیده ،تنها به شکل نقطه ای تیره ،کوچک وگرد (قطر ظاهری زهره یک سی ام وقرص تیر تنها یک صدوهشتادم خورشید است) از یک سمت قرص خورشید وارد قرص شده وبعد از چند ساعتی از سوی دیگر خارج می شوند.

برای دیدن این پدیده باید مانند هنگام رصد لکه های خورشیدی از فیلترهای مناسب خورشید استفاده کرد.این پدیده درمورد سیاره تیر که سرعت بیشتری در چرخش بدور خورشید دارد بیشتر رخ می دهد بطوریکه در هرقرن بطور متوسط 13 بار رخ می دهد.عبور زهره نسبت به تیر نادرتر است وبا دوره های تناوب 8 ساله-122 ساله -8 ساله -105 ساله تکرار می شود.آخرین عبور زهره در سال 2004 بوده عبور بعدی در سال 2012 ، عبور بعدی 2117 وعبور سال 2125 الی آخر..........

دلیل نادر بودن عبور سیاره زهره:

سیاره زهره هر 1.5 سال یکبار حول خورشید می چرخد ولی از آنجاییکه صفحه مداری آن با صفحه مدار زمین زاویه کوچکی می سازد بیشتر مواقع زهره ،زمین وخورشید در یک راستا قرار نمی گیرند وسیاره گاهی از پایین وگاهی از بالای قرص خورشید عبور می کند.دو نقطه در مدار زهره وجود دارد که در صفحه مدار زمین بدور خورشید قرار می گیرند(نقاط گره ای)بنابراین اگر سیاره در هرکدام از نقاط گرهی باشد(این دو موقعیت در تاریخهای ژوئن ودسامبر هستند) وزمین هم در موقعیت مناسب باشد ،آنگاه زمین ،زهره وخورشید در یک امتداد قرار گرفته وپدیده عبور رخ خواهد داد.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره پدیده عبور اینجارا کلیک نمایید.

به نام پروردگار

دومین سیاره منظومه شمسی بعد از تیر٬ سیاره زهره (عربی)یا ناهید(فارسی) است.بعد از ماه و خورشید پرنورترین جسم آسمانی است وهر از چند گاهی نظر مردم را به خود جلب می کند.ونوس که معادل لاتین زهره است به معنای الهه زیبایی وعشق است.یونانیها آنرا آفرودیت وبابلیها آنرا ایشتار می نامیدند.این سیاره 1600 سال قبل از میلاد هم شناخته شده بوده  وظاهرا" اقوام مایا آنرادر روز هم رصد می کرده اند.

 

از آنجاییکه بسیاری از کمیت های آن مانند زمین است (قطر آن تنها 650 کیلومتر از زمین کمتر است) آنرا خواهر زمین هم خوانده اند وقبلا" تصور بر این بوده که زیر ابرهای آن مانند زمین تمدنی هوشمند وجود دارد.زهره با دمایی که دارد وهمه جایش چه شب وچه روز تقریبا"470 درجه است بیشتر به جهنم شبیه است تا زمین.برخلاف سیاره تیر که دیدنش بسیار مشکل است سیاره زهره را تقریبا" همه انسانها بدلیل درخشندگی خیره کننده اش حداقل یکبار دیده اند هرچند شاید آنرا نشناخته باشند.

این سیاره مانند تیر و ماه دارای دوره کامل هلالی می باشد وهلال های آن تقریبا" هر 1.5 سال یا ۵۸۶ روز تکرار می شوند (دوره تناوب هلالی)وحتی بعضی افراد ادعا کرده اند که هلال آنرابا چشم غیر مسلح دیده اند. نیمی از این مدت در سمت راست خورشید(از دید زمینیان) بوده وهنگام صبح دیده می شود ونیمی دیگر در سم چپ خورشید بوده وشامگاهان دیده می شود.عامه مردم در حالت اول آنرا ستاره صبحگاهی ودر حالت دوم ستاره شامگاهی می نامند.

 

وضعیت مداری و هلالی سیاره

 

ناهید در مداری که از همه سیارات دایروی تر است بدور خورشید می چرخد (کمترین خروج از مرکز را دارد)بطوریکه فاصله آن با خورشید طی یک دوره  تنها بین 107 تا 108 میلیون کیلومتر تغییر می کند.نزدیکترین فاصله آن با زمین 42 میلیون کیلومتر ودورترین فاصله آن یعنی زمانیکه در سمت دیگر خورشید است به 257 میلیون کیلومتر می رسد بنابراین تغییرات اندازه ظاهری آن بسیار زیاد است ودر حالت نزدیکی قطر ظاهری آن 6 برابر بزرگتر از زمانیکه دور است می باشد.علاوه بر مدار دایروی ٬شکل ظاهری آن نیز بدلیل چرخش خیلی کند (سرعت وضعی آن تنها 6.5 کیلومتردرثانیه است در مقایسه بازمین که این سرعت 30 کیلومتر در ثانیه است) برخلاف دیگر سیارات که قطر استوایی بیشتری دارند بسیار دایروی است.هسته این سیاره وزمین  ترکیبی از آهن ونیکل است در حالیکه هسته تیر ومریخ آهنی است.

 بیشترین فاصله زاویه ای زهره با خورشید یا همان بیشترین کشیدگی به 46 درجه می رسد بهمین دلیل حداکثر سه ساعت قبل از طلوع ویا سه ساعت بعد از غروب خورشید قابل مشاهده است وهنگامیکه چندان نزدیک به خورشید نیست به هنگام روز به صورت یک نقطه سفید رنگ مایل به زرد در پهنه آسمان آبی مشاهده می شود.

این سیاره دردو وضعیت بدلیل نزدیکی به خورشید مشاهده نمی شود یکی زمانی که در آن سوی خورشید است ودیگری زمانی که در این سوی خورشید یعنی بین زمین وخورشید قرار دارد.در حالت اول گفته می شود که سیاره در حالت مقارنه خارجی است ودر حالت دوم گفته می شود در حالت مقارنه داخلی است.(مقارنه به معنای قرین بودن یا نزدیکی است).37 روز قبل یا 37 روز بعد از مقارنه خارجی 25 درصداز سطح ناهید روشن بوده وبه نورانی ترین وضعیت می رسد.بیشترین فاصله زاویه ای یا همان کشیدگی سیاره 70 روز قبل یا بعد از مقارنه داخلی رخ می دهد.

با کمک یک دوربین شکاری متوسط می توان دوره هلالی آنرا تعقیب کرد وبکمک تلسکوپ بجز هلالهای آن هیچ عارضه سطحی قابل ملاحظه ای دیده نمی شود ودلیل آن هم وجود ابرهای غلیظ در جو سیاره است.ویژگیهای ظاهری ابرها زمانیکه در نور ماوراءبنفش مشاهده می شوند بهتر مشخص است.گرچه بکمک تلسکوپ نمی توان سطح ناهید را مشاهده نمود ولی بکمک امواج راداری که از جو آن عبور می کنند می توان به بررسی عوارض سطحی آن پرداخت.مااکنون توانسته ایم با استفاده از فضاپیما های ویژه به تهیه نقشه های دقیق از سطح ناهید بپردازیم.

سیاره ناهید هر 224.7 روز یکبار بدور خورشید می چرخد وفاصله آن با خورشید بین 0.72 تا 0.73 واحد نجومی تغییر می کند.جهت چرخش وضعی این سیاره مانند اورانوس وبر خلاف دیگر سیارات از شرق به غرب است وخورشید برای یک ناظر فرضی بر سطح آن از غرب طلوع ودر شرق غروب می کند.

دوره چرخشی اولین بار در مقارنه سال 1961 بکمک امواج راداری با استفاده از یک آنتن 26 متری در کالیفرنیا٬ رصدخانه رادیویی جردل بانک انگلیس ویک رصدخانه در شوروی سابق محاسبه شد.در سال 1964 نیز با استفاده از پدیده دوپلر متوجه حرکت معکوس سیاره از شرق به غرب شدند.

دوره چرخش مداری ناهید با زمین جفت شده وهمیشه در حالتیکه کمترین فاصله با زمین دارد یعنی در مقارنه داخلی فقط یک روی خود را به زمین نشان می دهد.دلیل این حالت بخوبی روشن نیست ولی احتمال اثرات گرانشی زیاد زمین است.

قطر ناهید 12103.7 کیلومتر یا 94.9 درصد قطر زمین است.وزن آن 4.87 ضربدر ده بتوان 24 یا 81.5 درصد زمین است.چگالی آن در مقایسه با زمین که 5.52 است 5.24 گرم در سانتی متر مکعب است.سرعت فرار درسطح سیاره نیز 10.36 کیلومتر درثانیه است.

زاویه مداری ناهید به دور خورشید با صفحه مداری زمین در مقایسه با تیر که حدود 7 درجه است تنها 3.394 درجه است.سرعت متوسط مداری آن 35 کیلومتر در ثانیه و گرانش سطحی آن 887 سانتی متر بر مجذور ثانیه یا 0.904 برابر g  در سطح زمین است.دمای سطحی متوسط آن 464 درجه سانتی گراد ودمای متوسط ابرهای بالایی آن 43- است.بدلیل جریانات همرفتی جو وسرعت شدید بادها تفاوت دما در شبانه روز خیلی تغییر نمی کند.بدون وجود پدیده گلخانه ای دمای آن تقریبا" مانند زمین بود.

تا اواخر قرن نوزدهم تصور بر این بوده که دارای یک قمر می باشد وحتی نام آنرا neith گذاشته بودند که اکنون می دانیم که هیچ قمری ندارد.چیزهایی که به عنوان قمر معرفی می شده اند احتمالا" ستارگانی بوده اند که در آن نزدیکی مشاهده می شده اند.

 

                                               پدیده عبور

 

 

نگار شده در برچسب:زهره, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

سومین سیاره منظومه شمسی.کره ای خاکی که بدلیل فاصله مناسب با خورشیدو با داشتن جو مناسب وآب پذیرای حیات می باشد.زمین یک قمر طبیعی به نام ماه وهزاران قمر  یا ماهواره مصنوعی

 دارد .

زمین، سیاره مادر ما، تنها سیاره ای در منظومه شمسی است که حیات در آن دیده می شود. هر آنچه برای زنده ماندن و ادامه حیات به آن نیاز داریم، در زیر پوشش نازکی از جو، که ما را از محیط غیرقابل حیات بیرون جدا می کند، وجود دارد. زمین از ساختار فعّال و پیچیده ای تشکیل شده است که هنوز هم با دانش قرن بیست و یکم چندان پیش بینی شدنی نیستند. مجموعه هوا، آب، خاک و حیات، شامل انسان ها، دنیای در حال تغییری را ساخته اند که می کوشیم آن را بشناسیم.

دیدن زمین، از نقطه ای در فضا، کمک می کند که همه این سیاره را یک جا ببینیم. دانشمندان در سراسر دنیا، با در میان گذاشتن اطلاعات با یکدیگر، به اکتشافات بسیاری درباره زمین رسیده اند.

برخی از حقایق، کاملاً شناخته شده اند. برای مثال، زمین سوّمین سیاره از خورشید و پنجمین سیاره بزرگ منظومه شمسی است. قطر زمین فقط چند صد کیلومتر از زهرهبیشتر است. به علّت انحراف محور چرخش زمین به دور خود (٥/٢٣ درجه نسبت به حالت عمود بر صفحه مداری زمین یا صفحه منظومه شمسی) ، در آن چهار فصل به وجود آمده است. اقیانوس ها با عمقی حداقل ٤ کیلومتر، ٧٠ درصد این سیاره را پوشانده اند. آب فقط دربازه کوچکی از دما (٠ تا ١٠٠ درجه سانتی گراد) به شکل مایع وجود دارد. این بازه دمایی، به خصوص در زمانی که با بازه های دمایی در منظومه شمسی مقایسه می شود، بسیار کوچک به نظر می آید. بخش عمده ای از آب و هوای زمین به وجود و توزیع بخار آب در جو وابسته است. در نزدیکی سطح، اقیانوسی از هوا با ٧٨ درصد نیتروژن، ٢١ درصد اکسیژن و ١ درصد سایر ترکیبات، ما را در برگرفته است. این جو آب و هوای بلند مدّت و کوتاه مدّت محلی زمین را تحت تاثیر قرار می دهد؛ از ما در مقابل پرتوهای مرگبار خورشید محافظت می کند، همچنین ما را از برخورد شهابسنگ هادور نگه می دارد. ماهواره ها نشان داده اند که جوّ بالایی زمین، بنابر فعالیت های خورشید، در روز منبسط و در شب منقبض می شود.

هسته مذاب نیکل – آهن زمین، میدان مغناطیسی در اطراف خود تشکیل داده است که این میدان به علّت اثر بادهای خورشیدی (ذرّات دارای بار الکتریکی) ، به شکل قطره اشک درآمده است. باد خورشیدی فورانی از ذرّات ماده است که به طور مداوم از خورشید خارج می شود. میدان مغناطیسی در فضا ناپدید نمی شود، امّا مرزهای مشخصی دارد. زمانی که ذرّات باد خورشیدی به دام میدان مغناطیسی زمین می افتند با ملکول های بالایی جوّ زمین واکنش می دهند و موجب می شوند این ملکول ها، نور تابش کنند و پدیده شفق قطبی یا نورهای شمالگان و جنوبگان را به وجود آورند.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره شفق اینجارا کلیک کنید.

خشکی های زمین نیز در حال حرکت اند. برای مثال، قاره آمریکای شمالی، به طور مداوم با سرعتی تقریبا برابر رشد ناخن های ما، به سمت غرب در اقیانوس آرام در حال حرکت است. زمین لرزه ها زمانی رخ می دهند که صفحات خشکی ها با هم برخورد می کنند، روی هم قرار می گیرند یا شکافته می شوند و از هم فاصله می گیرند. به این صفحات، صفحه های تکتونیک زمین یا صفحه های زمین شناختی می گویند.

اکتشافات و یافته های سی سال اخیر، که حاصل قرن ها مطالعه و تحقیق بودند، کمک کرد که تصور دیرینه ما از ثابت بودن خشکی های زمین، تغییر کند و کامل شود.

اکنون قادریم از نقطه ای از فضا، سیاره خودمان را، به صورت مجوعه ای واحد و در مقام یک سیاره بررسی کنیم و اثرات متقابل جهانی میان اقیانوس ها، خشکی ها، هوا و حیات را با ابزارهای پیشرفته خود، زیر نظر بگیریم.

 

                                       انواع حرکات زمین

 

 

 

حرکت انتقالی زمین به دور خورشید

سرعت این حرکت زمین در مدار خود به دور خورشید یکسان نیست ودر نزدیکی خورشید بیشتر میشود.از اثرات این حرکت ایجاد یک سال شمسی شکل گرفتن فصول مختلف و تغییر ظاهری چهرهٔ آسمان شب در طول سال است. مدت این چرخش ۳۶۵٫۲۵ روز است و سرعت زمین در این مدار ۳۰کیلومتر بر ثانیه‌است.

 حرکت وضعی

حرکت زمین به دور محور خود (خطی فرضی که از قطب شمال وجنوب زمین عبور می کند). مدت این چرخش ۲۳ساعت و۵۶دقیقه و۴ثانیه‌است

حرکت رقص محوری

این حرکت درواقع لرزشی سینوسی شکل در مدار زمین با دوره ۱۹ ساله است که بواسطه چرخش ماه (قمر زمین) بدور این کره ایجاد می‌شود. ماه تقریبا هر ۲۹ روز یک دور به دور زمین می‌چرخد. با توجه به اینکه جرم ماه نسبت به زمین بسیار کمتر است بنابراین تنها یک لرزش سینوسی در مدار زمین ایجاد می‌کند.

حرکت تقدیمی

یکی از حرکات ویژه محور چرخش زمین ناشی از نیروی گرانش ماه و خورشید ودیگر سیارات است.محور چرخش زمین مانند یک فرفره چرخان مخروطی را طی 25800 سال طی می کند.در حال حاضر محور چرخشی زمین تقریبا" در امتداد ستاره قطبیاست ولی بدلیل حرکت رقص محوری چند هزار سال دیگر نمی توان از این ستاره بعنوان نشانه سمت شمال استفاده کرد.

نگار شده در برچسب:زمين, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

مریخ(عربی) یا بهرام (فارسی)چهارمین سیاره منظومه شمسی و  آخرین سیاره سنگی است که بر گرد خورشید می چرخد.در طول تاریخ بشر همواره این سیاره در کانون توجهات نجومی بوده است. برای مثال بابلیان قدیم حرکات این نور قرمزسرگردان آسمان شب را دنبال کردند و نام nargel  یا  نام خدای جنگ را برآن گذاشتند.در همان زمان رومی ها بخاطر گرامیداشت خدای جنگشان اسم کنونی آنرا انتخاب کردند. یونانی ها نیز این سیاره را آرس که بیانگر خدای جنگ آنان است می نامیدند. این سیاره نزد کسانی که به آسمان می نگریستند مظهر جنگ و خون بود.

این سیاره در یک مدار بیضی شکل و با سرعتی حدود 1/24 کیلومتر در ثانیه  به دور خورشید می چرخد که اوجیا دورترین فاصله آن از خورشید  2۵۸ میلیون کیلومتر و در حضیض یانزدیکترین فاصله ۲۰۸ میلیون کیلومتر از خورشید فاصله می گیرد. ولی به طور متوسط 228 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد. این سیاره همسایه بعدی زمین است که گاهی به ما نزدیک می شود و به حدود ۵۸ میلیون کیلومتری ما می رسد و گاهی در آن سوی خورشید به فاصله ۴۰۳ میلیون کیلومتری از ما قرار می گیرد. از جهاتی هم شبیه زمین است و یک شبانه روز آن حدود۲۴   ساعت و۴۳  دقیقه  طول می کشد.اگر هرشب در یک ساعت خاص مریخ را رصد کنید حدود ۳۳ شب وقت لازم است تا بتوانید کل سیاره را رصد کنید. محور گردش آن نسبت به خط عمود حدود 24 درجه است. هر یک سال آن معادل 2 سال (687 روز) زمینی است و قطر آن حدود 6794 کیلومتر است (جالب است بدانید مساحت مریخ با مساحت خشکیهای زمین تقریبا برابر است.) به علت دوری از خورشید حداقل دمای آن به 100 درجه زیر صفر و حداکثر آن به 27 درجه سانتیگراد می رسد.

سرعت گریز از سطح آن 5 کیلومتر بر ثانیه است. جو آن 200 مرتبه از جو زمین رقیق تر است و فشار این جو رقیق حدود پنج میلی بار است(فشار جو زمین بیش از 1000 میلی بار است).هسته سیاره بصورت ترکیبی از آهن وسیلیسیم وجنس جبه نیز از سیلیسیم می باشد.

بهترین زمان رصد مریخ زمانی است که با زمین در حالت مقابلهباشد در این وضعیت فاصله بین دو جرم به حداقل رسیده ومی توان عوارض سطحی سیاره را با تلسکوپهای آماتوری نیز مشاهده کرد.این وضعیت هر ۲۶ ماه یکبار تکرار می شود و۳ ماه قبل و۳ ماه بعد ازاین تاریخ است که  سیاره ارزش رصد کردن پیدا می کند ودر بقیه روزها اندازه آن بسیارکوچک است.

البته با توجه به بیضوی بودن مدار دو سیاره زمین و مریخ در هر مقابلهفاصله بین دو جرم متفاوت است بنابراین بعضی از مقابله ها از بقیه باارزش تر هستند.در ضمن بدلیل همین بیضی بودن مداری در چرخش بدور خورشید حداقل فاصله بین دو سیاره معمولا" چند روز قبل یا بعد از مقابله رخ می دهد.

 

                               حرکت رجعی(بازگشتی):

در حالیکه زمین به حالت مقابله با این سیاره می رسد(مانند بقیه سیارات بیرونی ) وبعد از عبور از آن حالت به نظر می رسد که این سیاره حرکت عادی به سمت شرق خود در زمینه ستارگان  را متوقف کرده وبه سمت غرب برمی گردد بعد از مدتی دوباره متوقف شده وحرکت عادی خود به سمت شرق را آغاز می کند.این حرکت ویژه سیارات بیرونی ناشی از این است که زمین در مدار دور خورشید سریعتر از آنها حرکت می کند.در حالیکه زمین از آنها سبقت می گیرد به نظر می رسد که مانند اتومبیلی در اتوبان از زمین عقب می مانند وبه عقب بر می گردند ولی بعد از اینکه فاصه زمین با آنها بیشتر شد (برای مثال بعد از گذشت دو ماه ) به نظر می رسد که حرکت عادی خود را آغاز می کنند.

 

                                         ترکیبات جوی:

در جو آن گازهای دی اکسید کربن (با درصد۳/۹۵ )، اکسیژن(با درصد ۱۵/۰ )، نیتروژن با درصد۷/۲و کمی بخار آب(با درصد ۰۳/۰ ) و گازهای بی اثر(مانند آرگون با درصد ۶/۱ )وجود دارد.

                    مهمترین عوارض سطحی:

مریخ دارای کوه آتشفشانی عظیم الجثه ای است که المپیوس(Olympus Mons) نام دارد. این کوه بزرگترین کوه آتشفشانی در منظومه شمسی است. وسعت المپیوس در حدود 600 کیلومتر،ارتفاع آن از دشتهای مجاور24 کیلومتر و قطر دهانه آتشفشانی آن ۸0 کیلومتر است.علاوه بر این دره ای با طول ۴۰۰۰ کیلومتر وعمق ۷ کیلومتر بانام Valles Marineris(این دره احتمالا درچند میلیارد سال پیش زمانی که سیاره در حال سرد شدن بوده بوجود آمده است )و دهانه ای برخوردی بزرگ با قطر۲۰۰۰ وعمق ۶ کیلومتر با نام Hellas Planitiaدر سطح مریخ وجود دارد.در سطح سیاره منطقه ای پهناور وجود دارد با نام mare acidalium  که تصور می شود زمانی دارای آب بوده است.کشف بعضی از مواد معدنی شامل مولکولهای آب گواه این هستند.

وجود جو٬ کلاهک های قطبی٬ تغییرات اشکال روشنایی وتاریکی ها بر سطح آن وبطور کلی داستان معروف کانالهای مریخیباعث شد تعداد زیادی از منجمان ودانشمندان آنرا سیاره ای مانند زمین بپندارند وحتی زندگی موجوداتی مانند انسان را بر سطح آن جاری می دانستند.بعد از گذشت حدود سه دهه٬ فضاپیماهای روباتیک٬ مدار گردها ٬مریخ نورد ها تمام این نظرات را باطل اعلام کرده اند.

              نامگذاری عوارض سطحی :

 

همانطور که می دانید روشنایی یک جسم بازتاب کننده نوری، آلبدو یا ضریب بازتاب و نواحی تاریک وروشن سطحی اجرام نیز عوارض آلبدویی نامیده می شوند.بکمک فضاپیماها ودیگر ماهواره های مخصوص نقشه برداری از مریخ مشخص شده که در مریخ بعضی از این عوارض٬ نواحی توپوگرافیکی نیستند فقط ناشی از اختلاف رنگ میان نواحی مجاور ناشی از اختلاف مواد تشکیل دهنده سطحی هستند.در حالیکه نواحی ای نیز وجود دارند که ناشی از عوارض طبیعی سیاره هستند.

بنابراین این سیاره دارای دو نوع نقشه با نامگذاریهای متفاوت است آنهایی که بر اساس عوارض مشاهده شده از زمین تعریف شده اند وآنهایی که بر اساس نقشه برداریهای دقیق از نزدیک تهیه شده اند.بر این اساس عوارضی  وجوددارند که دارای دو نام قدیمی وجدید می باشند .برای مثال دریای  Mare Sirenum  به Terra Sirenum  به معنای سرزمین Sirens  تغییر نام داده است. بسیاری از رصد کنندگان مریخ هنوز تمایل دارند از نامگذاریهای قدیمی استفاده کنند چراکه این نامهاهستند که بیانگر ظاهرعوارض قابل مشاهده از روی زمین هستند .

 

 

 

                       ابرهای مریخی:

 

ابرهای مریخ عموما" از غبار٬ مه٬ شبنم ودیگر ذرات تشکیل شده ودارای رنگهای متفاوتی هستند.در حالیکه جو سیاره بیشتر از دی اکسید کربن تشکیل شده اما موجودی ذرات آب سیاره هم می توانند با سرد و منقبض شدن ،ابر بوجود بیاورند.

1-ابرهای سفید: این ابرها بیشتردر نواحی میانه واستوایی بویژه بین فصلهای بهار وپاییز دیده می شوند.این ابرها پدیده ای روزانه هستند در اول صبح تشکیل شده وبا افزایش دما در میانه روز ازبین می روند.این ابرها در نیمکره ای که پوشش قطبی آن در حال ذوب شدن است بیشتر به چشم می خورند.

2-ابرهای سفید –آبی :این ابرها معمولا" باابرهای سفید شکل می گیرند والبته بعضی مواقع تشخیص آنها مشکل است.عقیده بر این است که این ابرها در ارتفاع های پایین جو سیاره شکل می گیرندواحتمالا" مه وشبنم سطحی هستند.

3- ابرهای زرد رنگ: این ابرها معمولا" زمانی که سیاره در حضیض مداری یعنی زمانی که با خورشید کمترین فاصله را دارد وگرمای خورشید موجب صعود بادهایی که ذرات غبار سطحی را به همراه دارند میشود بوجود می آیند. در حالیکه این ابرها کوچک وبا عمر کم هستند در بعضی موارد حتی می توانند کل سطح سیاره را دربر بگیرند .این ابرها معمولا در نواحی Hellas Planitia   و Serpentis Mareشکل می گیرند٬البته می توان انتظار شکل گیری آنها را در نواحی  Chryse٬Solis Lacus ٬ Lsidis Regio   و Aeria  داشت.

4-ابرهای دابلیو شکل: این ابرها با نواحی آتشفشانی سیاره مانند Olympus Mons ٬Pavonis Mons ٬ Ascraeus Mons  و Arsia Mons  همراه هستند معمولا" بزرگ بوده وسریع حرکت می کنند.

 

                             طوفانهای غباری:

 این طوفانها در هرزمانی می توانند رخ دهند اما در زمانی که مریخ در حضیض مداری باشد وگرمای خورشید موجب وقوع بادهای سریع السیرسطحی می شود بیشتر رخ می دهند. این طوفانها می توانند مقطعی بوده ویا کل سیاره را دربربگیرند وموجب ناپدید شدن عوارض سطحی سیاره از دید زمینیان شوند.گفتنی است برای مشاهده عوارض سطحی سیاره مناسب است که از فیلترهای ویژه رصد مریخ استفاده نمود.

 

 

قطبهای مریخ

در سال 1666 میلادی جیووانی دومینیکو کاسینیستاره شناس ایتالیایی و متصدی رصدخانه لویی چهاردهم در پاریس نواحی سفید رنگی را در قطبهای مریخ کشف کرد. بعد ها مشاهدات ویلیام هرشلاین کشف را تایید کرد و مشخص شد که نواحی سفید رنگ در واقع پوششهای قطبی مریخ اند. این پوششها درست همانند پوششهای یخی زمین رشد می کنند و طی یک سال مریخی به تدریج تحلیل می روند. هرشل تصور می کرد که ساکنان مریخ در شرایطی نظیر شرایط حاکم بر زمین با چهار فصل و روزهایی تقریبا" برابر با روزهای زمین زندگی می کنند. پوشش یخی قطب جنوب مریخ بزرگتر از پوشش قطب شمالی است اما گهگاهی تغییراتی نیز دارد و گاهی به دو یا چند قسمت جداگانه تقسیم می شود علاوه بر این می تواند در فصل بهار حتی ناپدید شود.دربعضی از مقابله های مریخ با زمین بعلت زاویه کشیدگی محور آن، قطب جنوب مریخ بخوبی آشکار است.تغییرات قطب شمال مریخ کمتر ازقطب جنوب است البته تغییرات آن مانند قطب جنوب قابل پیش بینی نیست بهمین دلیل رصد آن جذاب تر است.در بعضی از روزها بویژه در فصل پاییز مریخی بر فراز قطب شمال مریخ چیزی شبیه آب یا مه تشکیل شده وناپدید می شود.بزرگ شدن پوشش قطب شمال با افزایش مه رابطه مستقیم دارد.

 

طیف سنج مادون قرمز   مارینر9مشخص کرد که دمای سیاره مریخ در استوا حداکثر17 درجه سانتیگراد و در نواحی قطبی حداقل 120 درجه سانتیگراد زیر صفر است. هنگامی که سیاره در نقطه اوج مداری خود قرار دارد در نیمکره جنوبی زمستان است که سردتر از زمستان نیمکره شمالی است. پوشش یخی زمستانی در جنوب می تواند تا عرض جغرافیایی 55 درجه جنوبی امتداد یابد. هنگامی که سیاره به خورشید نزدیک می شود نواحی شمالی زمستان گرمتری دارند. در این صورت پوشش یخی زمستانی فقط می تواند تا عرض جغرافیایی 65 درجه شمالی برسد. در تابستان زمانی که با افزایش دما دی اکسید کربن منجمد(یخ خشک) به بخار تبدیل می شود پوششهای یخی نیز ذوب می شوند. دانشمندان معتقدند که یخهای قطب جنوب از دی اکسید کربنتشکیل شده اند. این یخها بر خلاف دی اکسید کربن برفکی که پایداری کمی دارد دیر ذوب می شوند. قطر پوشش قطب جنوب در اوج گرمای تابستان نیمکره جنوبی به 300 کیلومتر می رسد. قطر پوشش قطب شمال خیلی بیشتر است و هرگز کمتر از هزار کیلومتر نمی شود. دماهای اندازه گیری شده در قطب شمال نشان می دهد که پوشش یخی تابستانی باید از آب یخ زده تشکیل شده باشد. زیرا در این زمان دما از نقطه انجماد یخ خشک بالاتر است. به علاوه تجمع بخار آب بر روی پوشش یخی نیمکره شمالی به هنگام تابستان نشان می دهد که در این منطقه آب یخ زده وجود دارد.

 

قمرهای مریخ

در سال 1877 میلادی هنگامی که شیپارلی به دقت در حال ترسیم کانالها بر روی نقشه هایش بود یک ستاره شناس آمریکایی به نام آسف هالنیز در حال مشاهده مریخ بود. او از نوعی تلسکوپ انعکاسیجدید 66 سانتیمتری واقع در رصدخانه نیروی دریایی ایالات متحده در شهر واشنگتن استفاده می کرد.ستاره شناسان سالها به دنبال قمرهای مریخ بودند. یوهان کپلردر قرن هفدهم میلادی اعلام کرده بود که مریخ باید دو قمر داشته باشد. او معتقد بود که در ورای منظومه شمسی یک الگوی ریاضی نهفته است. طبق این الگو تعداد قمرهای سیاراتی که پس از زمین قرار دارند باید افزایش یابد. به این ترتیب که تعداد آنها هر دفعه باید دو برابر شود. با توجه به این که زمین دارای یک قمر است و در زمان کپلر تصور می شد که سیاره مشتریچهار قمر دارد بنابراین طبق ریاضیات حاکم بر این تئوری مریخ باید دو قمر داشته باشد.

آسف هالدر ابتدای اوت 1877 میلادی مشاهدات طاقت فرسایی را برای یافتن اقمار مریخ آغاز کرد. در آن زمان نزدیکی مریخ به زمین مشکلاتی را ایجاد می کرد. مریخ آنقدر نزدیک بود که به هنگام مشاهده آن توسط تلسکوپدرخشندگی قابل توجهش اشکالاتی را در رصد این سیاره ایجاد می کرد. هال در یازدهم اوت متقاعد شد که چیزی نمی تواند بیابد. ولی همسرش به او اصرار کرد که بار دیگر نگاه کند. بالاخره در آن شب او متوجه چیزی شد. آن جرم آسمانی خیلی کوچک بود ولی قطعا" وجود داشت. بعد از مدتی آسمان ابری شد.

در شانزدهم اوت آسمان دوباره صاف شد و هال توانست قمر مریخ را به وضوح مشاهده کند. در روز هفدهم اوت هال با پیدا کردن قمر دوم مریخ به هیجان آمد. به این ترتیب نظریه دو برابر شدن اقمار درست به نظر می رسید. دانشمندان همچنان تصور می کردند که سیاره مشتری دارای چهار قمر و سیاره زحل دارای هشت قمر است. اما آنها در سال 1892 میلادی قمر پنجم مشتری و در سال 1898 میلادی قمر نهم سیاره زحل را کشف کردند. اکنون آشکار شده بود که تعداد اقمار سیارات مطابق نظر کپلر نیست.

آسف هال اقمار مریخ را به صورت نقاطی نورانی و متحرک مشاهده کرد. ولی تصاویری که در سال 1969 میلادی توسط فضاپیمای مارینر و در سال 1975 توسط وایکینگ ارسال شد نشان داد که اقمار دوقلوی مریخ ظاهری بسیار ناهنجار و بی قاعده دارند. هال این اقمار را به افتخار اسبهای کالسکه خدای جنگ در افسانه یونان فوبوس (به معنای خدای ترس) و دیموس (به معنای خدای وحشت) نامید.

آسف هال نتوانست اندازه اقمار مریخ را تعیین کند. اما مشاهدات بعدی نشان داد که طول قمر بزرگتر مریخ یعنی فوبوستقریبا" 27 کیلومتر است. فوبوس خیلی به مریخ نزدیک است و دریک مدار دایره ای شکل و به  فاصله 9380 کیلومتری آن قرار دارد. نزدیکی زیاد باعث می شود که این قمر با سرعت زیادی حول مریخ بچرخد. به طوری که هر چرخش کامل آن 7 ساعت و 51 دقیقه طول می کشد.

دیموس هم مانند فوبوس دارای یک مدار دایره ای شکل است ولی در فاصله 23500 کیلومتری مریخ قرار دارد. طول دیموس در حدود 15 کیلومتر است و 31 ساعت و 5 دقیقه طول می کشد تا یکبار به دور مریخ بچرخد.فوبوس و دیموس هر دو خاکستری رنگند و به خاطر وجود دهانه های آتشفشانی شبیه شهاب سنگهای آبله گون اند. این دو قمر هم مانند قمر زمین بدلیل پدیده قفل شدگی گرانشی همیشه یک روی خود را به مریخ نشان می دهند.

شهاب سنگهای مریخی

 

عقیده بر این است که حداقل۳۴ شهاب سنگ غیر عادی کشف شده بر سطح زمین که با نام شهابسنگهای SNCهم شناخته می شوند ،در واقع تکه هایی از مریخ بوده اند که بر اثر برخوردهای شدید  سنگی یا شهابی از سیاره قرمز جدا شده ودر دام جاذبه زمین گیر افتاده اند این عقیده باوجود شهابسنگهایی که بهمین طریق از سطح ماه به سطح زمین آمده اند تقویت شده است.یک نمونه از شهابسنگهای مریخی شهاب سنگ معروف ALH 84001  با عمری بیش از چهارونیم میلیارد سال می باشد .در تابستان 1996 یک تیم پژوهشی ناسادر مرکز فضایی جانسون اعلام کردند که شواهدی از وجود حیات ابتدایی در این سنگ یافته اند.کارشناسان این تیم عقیده داشتند اولین مولکولهای ارگانیک واصلی که به نظر می رسید دارای منشاء مریخی

 

زاویه محور دوران مریخ با صفحه منظومه شمسی 28 درجه است و سمت شمال این محور در حال حاضر به سوی ستاره دنب می باشد.این زاویه بین 9/15 تا 2/

نگار شده در برچسب:مريخ, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

مشتری(عربی) یا برجیس(فارسی)، پرجرم ترین سیاره منظومه شمسی ما با چهار قمر با اندازه های سیاره ای و بسیاری قمرهای کوچک تر، برای خود  منظومه ای مینیاتوری است. مشتری سیاره ای گازی و از نظر ترکیبات مانند یک ستاره است. در واقع، اگر حدود ٨٠ برابر بیشتر از جرم اکنونش جرم داشت، به یک ستاره تبدیل می شد.

در 7 ژانویه سال ١٦١٠میلادی ، گالیله با تلسکوپ ساده و ابتدایی خود چهار "ستاره" در اطراف مشتری دید. او چهار قمر بزرگ مشتری را که اکنون آیو ، کالیستو، گانیمد و اروپا نامیده می شوند، کشف کرده بود. امروزه این چهار قمر به قمرهای گالیله ای مشهورند.

در ٣٠ سال اخیر اکتشافات بسیاری درباره مشتری و قمرهایش صورت گرفته است که اگر گالیله زنده بود و آنها را می شنید، بسیار شگفت زده می شد. آیو، فعال ترین جرم آتشفشانی منظومه شمسی است. گانیمد بزرگترین قمر منظومه است و تنها قمر شناخته شده ای است که میدان مغناطیسی خودش را دارد. اقیانوس مایعی ممکن است زیر پوسته  یخ زده سطح اروپا نهفته باشد. اقیانوس های یخ زده ای نیز ممکن است زیر سطح گانیمد و کالیستو وجود داشته باشند. فقط در سال ٢٠٠٣ میلادی، ستاره شناسان ٢٣ قمر جدید برای مشتری کشف کردند که تعداد اقمار آن را به ٦٣ عدد، بیشترین تعداد قمر برای یک سیاره در منظومه شمسی، رساند. بسیاری از اقمار کوچک مشتری ممکن است سیارکهایی باشند که در دام گرانش سیاره افتاده اند.

مشتری ظاهری بسیار زیبا با رنگهای گونانگون و پدیده های جوی بسیار دارد. ابرهایی که بیش از سایر قسمت ها به چشم می آیند، از آمونیاک تشکیل شده اند. ملکولهای آب در اعماق وجود دارد و گاهی به شکل نقاطی در ابرهای تازه تشکیل شده به چشم می خورد. "خطوطی" که روی سیاره دیده می شوند، کمربندهای تیره هستند و نواحی روشن با بادهای شدید شرقی-غربی در جو بالایی مشتری، به وجود می آیند. بین این نواحی و کمربندها طوفانهایی وجود دارند که برخی از آنها سالیان سال است که فعال هستند. لکه سرخ بزرگ، طوفان چرخان غولپیکری است که بیش از ٣٠٠ سال رصد شده است. پدیده شفق های قطبی نیز تاکنون چندین بار در آن رخ داده است.

ترکیبات شیمیایی مشتری مشابه خورشید است، عمدتا هلیوم و هیدروژن. در اعماق سیاره، فشار و دما بسیار بالا می رود، به گونه ای که هیدروژن گازی در اعماق، به مایع تبدیل می شود. تقریبا در یک سوم راه به سمت مرکز، هیدروژن فلزی به وجود می آید که رسانای جریان الکتریکی است. در این لایه الکتریکی، میدان مغناطیسی قوی مشتری با جریان های الکتریکی که چرخش سریع سیاره آنها را به وجود آورده است، جمع می شود. در مرکز، احتمالا فشار زیاد موجب به وجود آمدن هسته جامدی از سنگ و یخ به ابعاد زمین، شده است. بطور کلی:

میدان مغناطیسی قوی مشتری تقریبا ۲۸/۴ گاوس وبیست برابر میدان مغناطیسی سیاره زحل است.این میدان قوی ناشی از جریانات الکترونی در قسمتهای بیرونی هسته یاره که به شکل هیدروژن فلزی است تولید می شود.این میدان در سال ۱۹۵۰ توسط مشاهدات رادیویی ودر سال ۱۹۷۳ توسط فضاپیمای پایونیر ۱۰ کشف گردید. دسته ای از ذرات باردار در مغناط کره مشتری، ناحیه ای که خطوط میدان مغناطیسی در اطراف سیاره از یک قطب تا قطب دیگر را پو شانده اند، به دام افتاده اند. قمرها و حلقه های مشتری در پوششی از الکترون ها و یونهای به دام افتاده در میدان مغناطیسی سیاره، قرار گرفته اند. مغناط کره مشتری، شامل این ذرات و میدانها، ١ تا ٣ میلیون کیلومتر به

سمت خورشید و بیش از 1 میلیارد کیلومتر در پشت مشتری، تا مدار زحل، کشیده شده است.

                                                حلقه های مشتری

فضاپیمای ویجر ١ ناسا در سال ١٩٧٩میلادی حلقه های مشتری را به عنوان سومین سیاره دارای حلقه بعد از زحل واورانوس کشف کرد: حلقه اصلی مسطح و حلقه داخلی ابر مانند که هاله نامیده می شود، هر دو از ذرات کوچک و تیره رنگی تشکیل شده اند. حلقه سوم که به علت شفافیتش به نام gossamer معروف است، در واقع سه یا دو حلقه از ذرات میکروسکوپی یابزرگتر رها شده از آمالته آ (Amalthea)، تبه (Thebe) و آدراسته آ (Adrastea)و متیس هستند. حلقه های مشتری احتمال دارد حاصل غبار ناشی از برخورد شهابواره های فضای میان سیاره ای با این چهار قمر کوچک داخلی سیاره، باشند. حلقه اصلی احتمالا از قطعات سنگی ناشی از برخوردهای شهابسنگ سرگردان با قمر متیس (Metis) تشکیل شده است. حلقه های کم فروغ مشتری فقط زمانی دیده می شوند که نور خورشید از پشت بر آنها بتابد.

 ذرات تشکیل دهنده حلقه هااز جنس ترکیبات کربنی و سیلیکاتی (مانند مواد تشکیل دهنده همان چهار قمر نام برده)بوده ورنگ آنها به قرمزی می گراید.

در دسامبر سال ١٩٩٥میلا دی فضاپیمای گالیله متعلق به ناسا کاوشگری را به درون جو مشتری انداخت که برای اولین بار نمونه هایی را از جو مشتری آزمایش کرد. این کاوشگر پس از حدود یک ساعت سقوط و کاوش در جو مشتری بر اثر فشار لایه های جوی منهدم شد. پس از پرتاب کاوشگر، فضاپیمای گالیله چندین سال به بررسی و مطالعه مشتری و قمرهای آن پرداخت. زمانی که گالیله ٢٩ امین دور گردش خود را به دور مشتری آغاز کرده بود، فضاپیمای کاسینی-هویگنس به نزدیکی مشتری رسیده بود تا از گرانش آن برای رسیدن به زحل کمک بگیرد. هر دو فضاپیما داده های هم زمانی از مغناط کره، باد خورشیدی، حلقه ها و شفق های مشتری گرفتند.

 

سیارات گازی دارای هسته ای از جنس صخره(Rock ) سپس لایه ای از هیدروژن فلزی مایع  وسپس اقیانوسی از هیدروژن وهلیم مایع وآخر از همه جوی تشکیل شده از هیدروژن وهلیم هستند.

نگار شده در برچسب:مشتري, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

زحل جواهر منظومه ی شمسی

زحل بعد از سیاره مشتری بزرگترین و زیباترین سیاره در منظومه شمسی می باشد. این سیاره دارای هفت حلقه مسطح به دور خود است. این هفت حلقه در واقع شامل تعداد زیادی حلقه های باریک که با ذرات یخی درست شده اند، می باشند.

این حلقه ها زحل را به یکی از زیباترین اجرام آسمان در منظومه شمسی تبدیل کرده اند. به جز زحل، سیارات مشتری، نپتون و اورانوس نیز دارای حلقه هایی می باشند که نسبت به حلقه های زحل بسیار کم نورترند.

زحل جواهر منظومه ی شمسی
زحل بهمراه تمامی حلقه هایش! - تصویر از فضاپیمای کاسینی در زمانی که خورشید پشت زحل پنهان شده

قطر زحل در استوا ۱۲۰.۵۴۰ کیلومتر، تقریبا ۱۰برابر قطر زمین است. این سیاره از زمین با چشم غیر مسلح قابل رویت است البته حلقه های آن دیده نمی شوند. زحل دورترین سیاره ای بود که ستاره شناسان باستان موفق به کشف آن شده بودند.

 اندازه ها

اندازه ی زحل در مقایسه با زمین

 

این سیاره به مناسبت خدای کشاورزی رومیان، ساترن نام گرفت.

زحل در مداری بیضی شکل به دور خورشید در حرکت است. بیشترین فاصله آن از خورشید ۱.۵۱۴.۵۰۰.۰۰۰ کیلومتر و کمترین فاصله آن ۱.۳۵۲.۵۵۰.۰۰۰ کیلومتر است. یک سال در زحل معادل ۱۰.۷۵۹ روز زمینیست.

 

گردش

زحل علاوه بر گردش انتقالی خود به دور خورشید، حول محور عمودی فرضی خود نیز در گردش است. زاویه این محور ۲۷ درجه از دایرة البروج می باشد.

بعد از مشتری، زحل سریعترین گردش وضعی در بین سیارات دیگر منظومه شمسی را دارد. یکبار گردش این سیاره به دور خود تنها ۱۰ ساعت و ۳۹ دقیقه به طول می انجامد. به دلیل این حرکت گردشی سریع، قطر استوایی این سیاره ۱۳.۰۰۰ کیلومتر از قطر قطبی آن بیشتر است.

 

 

سطح و جو

بیشتر دانشمندان معتقدند که این سیاره یک غول گازیست و هیچ سطح جامدی ندارد. به هرحال، به نظر می رسد که زحل دارای یک هسته داغ و جامد آهنیست.

اطراف این هسته متراکم، هسته خارجی قرار گرفته که احتمالا ترکیبی از آمونیاک، متان و آب می باشد. یک لایه از هیدروژن به شدت فشرده پیرامون هسته خارجی وجود دارد. در بالای این لایه، منطقه ای چسبناک (شربت مانند) متشکل از هیدروژن و هلیوم جای گرفته است. هیدروژن و هلیوم در نزدیک سطح به شکل گاز در می آیند و با اتمسفر زحل که عمدتا ترکیبی از همین دوعنصر است مخلوط می شوند.

یک لایه فشرده از ابر، کل سطح زحل را پوشانده است. در تصاویر به دست آمده از این سیاره مناطق و کمربندهای رنگی قابل تشخیصند. چنین مناطقی احتمالا به خاطر تفاوت دما و ارتفاع ابرها در قسمتهای مختلف ظاهر می گردند.

گیاهان و حیوانات مقیم زمین نمی توانند در زحل دوام بیاورند. دانشمندان شک دارند که گونه زیستی در این سیاره یافت شود.

زاویه
تغییر زاویه ی زحل نسبت به زمین

دما

انحراف محور عمودی این سیاره منجر به اختلاف میزان تابش خورشید به قسمتهای مختلف آن و در نهایت ایجاد فصول شده است. هر فصل در این سیاره ۵/۷ سال زمینی طول می کشد چرا که مدت زمان یکبار گردش زحل به دور خورشید ۲۹ برابر زمین است.

دمای زحل همیشه از دمای زمین سردتر است، زیرا این سیاره از خورشید دورتر است. میانگین دما در بالای ابرها ۱۷۵- درجه سانتیگراد می باشد.

 

دما در اعماق ابرها بیشتر می شود.  بسیاری از ستاره شناسان معتقدند که این حرارت در فرایند فرو رفتن هلیوم به درون هیدروژن مایع به وجود می آید.

 

چگالی و جرم

در بین همه سیارات منظومه شمسی، زحل کمترین چگالی را دارد. چگالی این سیاره تنها یک دهم چگالی زمین و دو سوم چگالی آب است. به همین دلیل یک تکه از این سیاره نسبت به تکه ای برابر از زمین بسیار سبکتر است و در روی آب شناور می ماند.

زحل رو آب
اگر زحل را روی آب بگذاریم، روی آب می ماند!! چون چگالی میانگینش از آب کمتر است!

گرچه چگالی این سیاره بسیار کم است اما وزن آن پس از مشتری، از دیگر سیارات بیشتر است. جرم زحل ۹۵ بار از جرم زمین بیشتر می باشد. نیروی گرانش این سیاره اندکی از گرانش زمین بیشتر است. یک جسم ۱۰۰ گرمی در زمین، در زحل ۱۰۷ گرم می باشد.

 

حلقه ها

 حلقه های زحل دور این سیاره و موازی با استوا قرار دارند. آنها هرگز با سیاره برخورد نمی کنند. با گردش زحل به دور خورشید آنها با همان زاویه ثابت و همیشگی در جای خود برقرار می مانند.

هفت حلقه زحل در حقیقت متشکل از هزاران حلقه باریک می باشند. این حلقه های باریک از بیلیونها تکه یخ ایجاد شده اند. ابعاد این تکه های یخ گاهی به اندازه یک ذره کوچکند و گاهی قطر آنها به بیش از 3 متر می رسد.

حلقه
خرده  یخها و ستگهایی که حلقه ها را تشکیل داده اند.

حلقه های اصلی زحل بسیار عریضند. برای مثال عرض خارجی ترین حلقه ۳۰۰.۰۰۰ کیلومتر می باشد. با این حال در ابعاد فضا این حلقه ها بسیار باریک به حساب می آیند. آنقدر باریک که هنگامیکه این سیاره درست در مقابل و در راستای زمین قرار می گیرد نیز این حلقه ها قابل رویت نیستند.

ضخامت آنها بین ۲۰۰ تا ۳۰۰۰ متر است. در بین حلقه ها فضای خالی قرار گرفته و آنها را از هم جدا می نماید. عرض هر یک از این فضاهای خالی ۳۲۰۰ کیلومتر و یا بیشتر است. البته در برخی از این فضاهای خالی حلقه های بسیار باریکی قرار دارند.

 

سایه
سایه ی زحل روی حلقه هایش افتاده است. - تصویر از فضاپیمای کاسینی

حلقه های زحل در اوایل قرن ۱۶ توسط ستاره شناس ایتالیایی، گالیله، کشف شدند. گالیله نتوانست با تلسکوپ کوچک خود این حلقه ها را به وضوح و به درستی رصد کند. او فکر می کرد که حلقه ها، قمر های بسیار بزرگ می باشند.

در سال ۱۶۵۶، پس از به کارگیری یک تلسکوپ قوی تر، کریستیان هایگنس (Christiaan Huygens)، ستاره شناس آلمانی، یک حلقه باریک مسطح حول زحل را توصیف کرد. هایگنس فکر می کرد که این حلقه یک صفحه جامد از برخی مواد است.

در سال ۱۶۷۵، دومنیکو کاسینی (Domenico Cassini)، یک ستاره شناس آلمانی متولد فرانسه، کشف دو حلقه مجزا که با گروه هایی از اقمار کوچک شکل گرفته بودند را اعلام نمود. مشاهدات بعدی از زحل وجود تعداد بیشتر این حلقه ها را ثابت نمود. حلقه های باریکی که هفت حلقه اصلی را شکل می دهند در سال ۱۹۸۰ کشف شدند.

 

اقمار و حلقه ها
فیلمی از تأثیر اقمار روی حلقه های زحل - تهیه شده توسط فضاپیمای کاسینی

 

اقمار

  علاوه بر حلقه ها، زحل دارای 60 قمر به قطر تقریبی ۱۰کیلومتر و چندین قمر کوچکتر نیز می باشد. بزرگترین قمر این سیاره تیتان نام دارد. قطر این قمر ۵۱۵۰ کیلومتر (بزرگتر از سیاره پلوتو) است. تیتان یکی از معدود اقمار موجود در منظومه شمسی است که دارای جو می باشد. اتمسفر این قمر حاوی حجم زیادی نیتروژن است.

عکس خانوادگی
زحل و خانواده اش

بیشتر اقمار زحل دارای چاله های بزرگی هستند. برای مثال قمر میماس (Mimas) چاله ای دارد که یک سوم قطر این قمر را پوشانده است. قمر دیگر، لاپتوس (Iapetus)، دارای یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک است. نیمه روشن این قمر 10برابر بیش از نیمه تاریک آن نور را باز می تاباند. قمر هایپریون (Hyperion) بیشتر شبیه به یک استوانه چاق است تا یک کره.

 

پرواز به زحل

در سال ۱۹۷۳، ایالات متحده فضاپیمایی را به منظور بررسی دو سیاره مشتری و زحل به فضا فرستاد. نام این فضاپیما پایونیر-ساترن (Pioneer-Saturn) بود. این فضاپیما در سال ۱۹۷۴ به زحل رسید. پایونیر-ساتورن اطلاعات علمی و تصاویر خوبی از زحل به زمین ارسال کرد. این اطلاعات و تصاویر به اکتشافاتی در مورد دو حلقه بیرونی زحل کمک کرد. 

پایونیر-ساتورن همچنین توانست میدان مغناطیسی زحل که ۱۰۰۰ مرتبه از میدان مغناطیسی زمین قوی تر می باشد را کشف کند. این میدان قوی، مگنتوسفر (منطقه نیروهای مغناطیسی قوی) بزرگی را اطراف این سیاره به وجود آورده است. به علاوه، اطلاعاتی که این فضاپیما ارسال کرد نشان داد که درون مگنتوسفر این سیاره کمربندهای تشعشعی وجود دارند. این کمربندها متشکل از الکترونها و پروتونهای پر انرژی قابل مقایسه با کمربندهای ون آلن زمین می باشند.

در سال ۱۹۷۷، ا

نگار شده در برچسب:زحل, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

اورانوس هفتمین سیاره منظومه شمسی.بعد از زحلوقبل از نپتون قرار دارد. فقط نپتون فاصله بیشتری با خورشیددارد. اورانوس که دارای نام معادل فارسی یا عربی نیست دورترین سیاره ایست که می توان با چشم غیر مسلح آن را مشاهده نمود. میانگین فاصله این سیاره از خورشید 2.872.460.000 کیلومتر می باشد. این فاصله را با سرعت نور در مدت زمان 2 ساعت و 40 دقیقه می توان طی کرد. ( شعاع منظومه شمسی حدود 5 ساعت و سی دقیقه نوری می باشد).

اورانوس یک غول بزرگ متشکل از مواد گازی و مایع می باشد. قطر استوایی آن حدود 51.118 کیلومتر یعنی بیش از 4 برابر قطر زمیناست. سطح این سیاره پوشیده از ابرهای سبز-آبی، ساخته شده با کریستالهای ریز متانمی باشد. کریستالها خارج از اتمسفر سیاره یخ زده اند. در اعماق این ابرهای قابل مشاهده، احتمالا ابرهای ضخیمی ساخته شده از آب مایع و کریستالهای یخ آمونیاک وجود دارند. در زیر این ابرها یعنی در عمق 7500 کیلومتری زیر ابرهای قابل رویت نیز، احتمال وجود اقیانوسی از آب مایع به همراه آمونیاک حل شده می باشد. در مرکز این سیاره ممکن است هسته ای سنگی، تقریبا به اندازه زمین وجود داشته باشد. بطور کلی:هسته این سیاره مانند بقیه سیارات گازی به شکل هسته ای از جنس صخره(Rock ) سپس لایه ای از هیدروژن فلزی مایع  وسپس اقیانوسی از هیدروژن وهلیم مایع وآخر از همه جوی از هیدروژن وهلیم می باشد.

دانشمندان در خصوص وجود هر گونه زیستی در این سیاره تردید دارند.
پس از دوران باستان، اورانوس نخستین سیاره ای بود که انسان موفق به کشف آن شد. ستاره شناس بریتانیایی، ویلیام هرشل (William Herschel)، در سال 1781 موفق به کشف آن گردید. بیشتر دانش ما در باره این سیاره پس از پرواز سفینه آمریکایی ویجر2 (Voyager 2) در ارتفاع 80.000 کیلومتری از ابرهای سطح این سیاره، در سال 1986، به دست آمد.

                                           مدار وگردش

اورانوس در مداری بیضی شکل به دور خورشید در گردش است. هر دور کامل این سیاره در مدار، 30.685 روز زمینی معادل تقریبا 84 سال زمینی به طول می انجامد. اورانوس علاوه بر گردش انتقالی، گردش وضعی نیز دارد. قسمت داخلی سیاره (هسته و اقیانوس) در مدت 17 ساعت و 14 دقیقه یک دور کامل حول محور طولی گردش می کنند. البته قسمت اتمسفر سیاره بسیار سریعتر می چرخد. سریعترین بادهای سطح اورانوس که در دو سوم از ناحیه استوا تا قطب جنوب اندازه گیری شده اند با سرعت 720 کیلومتر در ساعت می وزند. بنابراین اتمسفر این منطقه در هر 14 ساعت یکبار گردش وضعی کامل دارد.
محور دوران این سیاره به حدی انحراف دارد که تقریبا به صفحه مداری چسبیده است. این انحراف زاویه در بیشتر سیارات متجاوز از 30 درجه نیست. برای مثال زاویه انحراف محور دوران زمین با صفحه مرجع یا صفحه مداری 5/23 درجه می باشد. اما در مورد اورانوس این زاویه انحراف معادل 98 درجه است. بسیاری از ستاره شناسان بر این باورند که برخورد جرمی تقریبا در ابعاد زمین با اورانوس، در اوایل دوران تشکیل سیاره، منجر به ایجاد چنین انحراف شدیدی شده است.
جرم اورانوس 5/14 برابر جرم زمین و یک بیستم جرم بزرگترین سیاره منظومه شمسی یعنی مشتری می باشد. میانگین چگالی اورانوس 27/1 گرم در هر سانتیمتر مکعب یا ۲۴/۰ چگالی متوسط زمین است. این مقدار معادل 25/1 چگالی آب می باشد. نیروی گرانش این سیاره 90 درصد نیروی گرانش زمین است. به این معنا که اگر جسمی در زمین 100 گرم وزن داشته باشد در اورانوس 90 گرم وزن خواهد داشت.،حجم آن ۵۲ برابرحجم زمین وبدلیل گازی بودن وچرخش سریع قطر استوایی آن در حدود ۲ درصد بیشتر از قطر قطبی آن است.
جو این سیاره ترکیبی از 83% هیدروژن، 15% هلیوم، 2% متانو مقدار کمی اتان و دیگر گازها می باشد. فشار اتمسفر در زیر لایه گازهای متان حدود 130کیلوپاسکال، تقریبا 3/1 برابر فشار جوی سطح زمین است.
ابرهای قابل مشاهده سطح اورانوس که به رنگ سبز-آبی ملایم می باشند همه سطح این سیاره را پوشانده اند. تصاویری از اورانوس که توسط ویجر 2 تهیه شدند و به کمک رایانه ها پردازش شده اند، نوارهای خیلی کمرنگی را در میان ابرها و به موازات استوا نشان می دهند. این نوارها از تجمع مه که به دلیل نفوذ پرتوی خورشید به درون گازهای متان ایجاد می شود، ناشی می گردند. به علاوه تعدادی لکه کوچک بر سطح سیاره به چشم می خورد. این لکه ها احتمالا توده های به شدت در حال چرخش گاز هستند که تداعی کننده گردبادهای شدید زمین می باشند.

دمای اتمسفر 215- درجه سانتیگراد است. در درون سیاره این دما به سرعت افزایش می یابد و به 2300 درجه سانتیگراد در اقیانوس و 7000 درجه سانتیگراد در هسته سنگی می رسد. به نظر می آید که این سیاره بیشتر از دمایی که از خورشید دریافت می نماید، دفع حرارت می کند. از آنجائیکه زاویه انحراف اورانوس 98 درجه است، در طی سال قطبهای این سیاره بیش از استوای آن در معرض نور خورشید قرار دارند. با اینحال سیستم آب و هوا، گرما را در سراسر این سیاره به یک میزان توزیع می کند

                                                  اقمار

اورانوس 21 قمر شناخته شده دارد. ستاره شناسان 5 قمر بزرگ این سیاره را در بین سالهای 1787 و 1948 کشف کردند. تصاویر تهیه شده توسط ویجر 2 در سالهای 1985 و 1986 ده قمر دیگر این سیاره را آشکار نمود. بعدها ستاره شناسان به کمک تلسکوپهای مستقر در زمین بقیه اقمار آنرا نیز کشف کردند.

قمر میراندا (Miranda) که در بین پنج قمر اصلی اورانوس از همه کوچکتر است، مناطق مشخصی در سطح خود دارد که این مناطق در کل منظومه شمسی بی نظیرند. سه منطقه عجیب که به آنها آوید (ovoids) می گویند. هر آوید بین 200 تا 300 کیلومتر عرض دارد. قسمت بیرونی هر آوید شبیه به زمین مسابقات دو میدانیست با شیارهای موازی و دره هایی نیز در مرکز هر کدام از آویدها دیده می شود. در این قسمت دره ها و شیارها یکدیگر را قطع می کنند

                                                   میدان مغناطیسی

اورانوس میدان مغناطیسی شدیدی دارد. زاویه محور طولی این میدان با محور طولی سیاره زاویه 59 درجه می سازد. این میدان مغناطیسی انرژی زیادی را که بیشتر به شکل ذرات باردار الکترونها و پروتونهامی باشد، به دام می اندازد. با حرکت این ذرات به عقب و جلوی قطبهای این میدان، امواج رادیویی به وجود می آید. ویجر 2 توانست این امواج را دریافت و شناسایی کند اما این امواج آنقدر قوی نیستند که از زمین نیز قابل ردیابی باشند

 

                                                    حلقه های اورانوس

 

اورانوس مانند سیاره زحلدارای حلقه می باشد البته این حلقه ها بسیار نازک وکم نور تر هستند.این سیستم حلقه ای در سال 1977 زمانی که سیاره اورانوس موجب اختفای یک ستاره شد ودانشمندان با هدف مطالعه جو سیاره در حال رصد آن بودند کشف گردید.در این زمان حدود 40 دقیقه قبل وبعد از اختفای نور ستاره ،نور آن ستاره چندین بار کم وزیاد شد.البته این حادثه بسیار نادر است ودر هر قرن چند بار بیشتر رخ نمی دهد.مشاهدات  از زمین نشان می دهند این سیاره دارای 9 حلقه نازک است.حلقه های اصلی بر حسب افزایش شعاع دارای نامهای آلفا،بتا، گاما،دلتا واپسیلون (بزرگترین آنها)وحلقه های ضعیف تر دارای نامهای ۴،۵و۶ و...می باشند که قطر آنها نیز بین 44000 تا51000 کیلومتر از مرکز سیاره متفاوت است.همه این حلقه ها درون حد روچهیعنی در فاصله کمتر از 62000 کیلومتر از مرکز سیاره قرار دارند.دو قمر کوردلیا و اوفلیا بعنوان دو قمر شفرد در شکل گیری وپایداری حلقه اپسیلون دارای نقش مهمی می باشند.

 دو عدد ازحلقه های اورانوس توسط فضاپیمای وییجر2  در سال 1986 کشف شد.حلقه های اورانوس با سیاره زحل بسیار متفاوت است در حالیکه حلقه های زحل پهن و روشن هستند ونوارهای تاریکی بین آنها به چشم می خورد حلقه های اورانوس تیره، نازک ودارای فاصله زیادی بینشان هستند.عرض حلقه ها کمتر از 10کیلومتر است وفاصله بین آنها نیز بین چند صد کیلومتر تا یک هزار کیلومتر متغییر است.ضخامت حلقه های اورانوس مانند حلقه های زحل در حد چند ده متر است. چگالی ذرات در این حلقه همانند چگالی ذرات در حلقه ها A  و B  است .اندازه ذرات تشکیل دهنده این حلقه ها کمتر از اندازه ذرات تشکیل دهنده حلقه های زحل می باشد.اقمار نزدیک اورانوس دارای نقش مهمی در نحوه قرار گیری وشکل حلقه ها دارند.

 

 

اختلاف دمای زیاد بین منبع گرمای درونی قوی نپتون و ابرهای مرتفع آن <

نگار شده در برچسب:اورانوس, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 

 

نپتون اولين سياره اي بود که وجود آن به صورت رياضي پيش بيني شده بود

( دانشمندان دريافته بودند که اورانوس در مدارش تحت تآثير شيئ نا معلومي در وراي مدارش قرار دارد )

 نپتون داراي قطر حدود 49000 کيلومتر مي باشد که حدود 88/3 برابر ا قطر زمين است .نپتون چهارمين سياره بزرگ در منظومه شمسي ما مي باشد ( بعد از مشتري ، زحل ، اورانوس).

جرم نپتون بيشتر از 17 برابر جرم زمين است . اما جاذبه در نپتون تنها 19/1 برابر جاذبه زمين مي باشد. اين به آن دليل است که چگالي آن بسيار کمتر از زمين است . 

 

مدت شبانه روز در نپتون19 ساعت است و يک سال  نپتون معادل 8/164 سال زميني است . در واقع تقريبا 165 سال زمين طول ميکشد تا  نپتون يک بار خورشيد را دور بزند . از زماني که نپتون در سال 1846 کشف شد تا کنون هنوز يک دور کامل به دور خورشيد طي نکرده است !

انحراف زاويه محور نپتون باعث به وجود آمدن فصول در اين سياره شده است.
نپتون با لايه اي ضخيم از ابرهايي که به سرعت در حال حرکتند پوشيده شده است. وزش باد، حرکت اين ابرها را به 1100 کيلومتر در ساعت مي رساند. ابرهايي که در فاصله دورتري از سطح سياره قرار دارند عمدتا متان يخ زده مي باشند. دانشمندان معتقدند که ابرهاي تيره تر نپتون که در زير ابرهاي متان قرار گرفته اند سولفات هيدروژنند.

در سال 1989، سفينه ويجر 2 منطقه تيره اي را در نپتون پيدا کرد. اين لکه به دليل وجود توده هاي گازي که با سرعت بسيار فراوان در حال گردش بودند، ظاهر شده بود. اين منطقه نقطه سياه بزرگ نام گرفت و شبيه نقطه قرمز بزرگ در مشتري بود. اما در سال 1994، تلسکوپ فضايي هابل نشان داد که اين لکه از بين رفته است.


نپتون 11 قمر شناخته شده دارد. تريتون  بزرگترين قمر اين سياره 2700 کيلومتر قطر دارد و در فاصله 354.760کيلومتري سياره قرار گرفته است. اين جرم تنها قمر در منظومه شمسي است که برخلاف جهت حرکت سياره مادرش در چرخش است. تريتون مداري دايره شکل دارد و در مدت 6 روز زميني يک بار دور نپتون مي چرخد. احتمالا تريتون زماني دنباله دار بزرگي به دور خورشيد بوده و در مقطعي اين دنباله دار گرفتار گرانش نپتون شده است.

دانشمندان مدارکي کشف کرده اند که ثابت مي کند گدازه هاي آتشفشاني که در گذشته در اين قمر فوران کرده اند ترکيبي از آب و آمونيا بوده اند. اين ترکيب امروزه به شکل يخ زده در سطح تريتون وجود دارد. دماي سطحي اين قمر 235- درجه سانتيگراد است. در واقع سردترين جائيست که در کل منظومه شمسي وجود دارد. تعدادي آتشفشان در سطح تريتون فعال باقي مانده اند و کريستالهاي يخ نيتروژن را تا ارتفاع 10 کيلومتري سطح اين قمر به بيرون پرتاب مي کنند.

 

 


در آگوست 1989، سفينه ويجر 2 نخستين تصاوير تهيه شده در فاصله نزديک را از اين سياره و برخي از اقمارش تهيه کرد. اين سفينه همچنين به وجود حلقه هاي نپتون و شش قمر آن به پي برد. 

 

 

 

 

 

نگار شده در برچسب:نپتون, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

پلوتون یک سیاره کوتوله است و در فاصله بسیار دوری از خورشید قرار دارد. این سیاره کوتوله  بخشی از مدار خود را که کمربند کوییپر (Kuiper) نام دارد، در اختیار مجموعه ای از اجرام یخی شبیه به خود گذاشته است. از زمان کشف این جرم در سال 1930، مردم  دوست داشتند که آنرا سیاره نهم منظومه شمسی بنامند. با این حال به دلیل ابعاد کوچک و مدار عجیبش، بسیاری از دانشمندان، هم گروهی پلوتون با سیاراتی مانند زمین و مشتری را زیر سوال بردند. در سال 2006، این مناظره، انجمن ستاره شناسی بین المللی (مرجع نامگذاری اجرام آسمانی) را بر آن داشت که بطور رسمی پلوتون را در گروه سیارات کوتوله معرفی کنند. این سیاره از زمین بدون تلسکوپ دیده نمی شود.

فاصله پلوتون از خورشید تقریبا 39 واحد نجومی است. میانگین فاصله آن از خورشید 5.869.660.000 کیلومتر می باشد. پلوتون در مداری بیضی شکل به دور خورشید در حرکت است. در قسمتهایی از این مدار فاصله پلوتون تا خورشید از فاصله نپتون تا خورشید کمتر است. این سیاره به مدت 20 سال زمینی در داخل مدار نپتون می ماند. این پدیده هر 248 سال زمینی یکبار روی می دهد. این زمان معادل یکسال پلوتویی است. آخرین باری که پلوتون به داخل مدار نپتون وارد شد، 23 ژانویه 1979 تا 11 فوریه 1999 بود. پلوتون علاوه بر گردش به دور خورشید، دور خودش نیز (حول محور عمودی فرضی) می چرخد. یکبار گردش سیاره کوتوله به دور خود حدود 6 روز زمینی طول می کشد.

ستاره شناسان به دلیل دور بودن این سیاره کوتوله از زمین، هنوز اطلاعات زیادی درباره آن به دست نیاورده اند. قطر آن 2300 کیلومتر یعنی کمتر از یک پنجم قطر کره زمین تخمین زده می شود. سطح این سیاره کوتوله از سردترین مناطق موجود در منظومه شمسی و احتمالا حدود 225- درجه سانتیگراد است.بیشتر پلوتو قهوه ای رنگ است. به نظر می رسد که این سیاره عمدتا" ازمتان یخ زده تشکیل شده  و جوی از متان دارد. به خاطر چگالی کم آن ستاره شناسان فکر می کنند که جنس بیشتر پلوتون از یخ است. دانشمندان تردید دارند که نوعی از حیات در این سیاره کوتوله وجود داشته باشد.

در سال 1905، پرسیوال لاول (Percival Lowell)، ستاره شناس آمریکایی نیروی گرانشی را کشف کرد که بر دو سیاره نپتون و اورانوس تاثیر می گذاشت. در سال 1915، او مکان سیاره پنهان را پیش بینی کرده و جستجوی خود برای یافتن آنرا در رصد خانه آریزونا آغاز نمود. او از یک تلسکوپ برای رصد قسمتهایی از آسمان که او وجود سیاره جدید را در آن نواحی پیش بینی کرده بود، سود برد. متاسفانه پرسیوال در سال 1916 و قبل از کشف سیاره فوت کرد. 13 سال بعد یعنی در سال 1929، کلاید تومبا (Clyde W. Tombaugh)، یکی از دستیاران لاول در رصدخانه، از پیش بینی های او استفاده کرده و با استفاده از تلسکوپ قدرتمندتری به مشاهده نواحی خاص در آسمان پرداخت. سرانجام در سال 1930، تومبا سه عکس از این سیاره(که اکنون سیاره کوتوله نامیده می شود) تهیه کرد. سیاره ای جدید که به یاد خدای مرگ رومیان باستان، پلوتون نامیده شد. البته دو حرف اول پرسیوال لاول نیز به افتخار وی آغازگر نام سیاره پلوتون می باشند. در سال 1978، ستاره شناسان رصدخانه نوال (Naval) در آریزونا موفق به کشف قمر پلوتون یعنی کارون (Charon) شدند. قطر این قمر 1210 کیلومتر است.

در سال 1969، ستاره شناسان نخستین تصاویر دقیق از سطح پلوتون را منتشر کردند. این تصاویر که توسط تلسکوپ فضایی هابل تهیه شده بود، 12 منطقه تیره و روشن را در سطح پلوتون نشان می داد. مناطق روشن، که شامل کلاهک ها قطبی هستند، احتمالا نیتروژن یخ زده می باشند. مناطق تیره نیز به طور حتم متان منجمد است که به دلیل پرتوهای فرابنفش خورشیدی دچار تغییرات شیمیایی شده است.

در سال 2005، یک گروه از ستاره شناسان که به بررسی تصاویر هابل می پرداختند، دو قمر ناشناخته پلوتون را کشف کردند. این اقمار که بعدها هایدرا (Hydra) و نیکس (Nix) نامیده شدند، قطری حدود 160کیلومتر دارند و در خارج از مدار کارون قرار گرفته اند.

در سال 2006، ناسا سفینه افقهای جدید (New Horizons) را با هدف رسیدن به پلوتون به فضا ارسال نمود.

 

  آیا احتمال برخورد بین این سیاره وسیاره کوتوله پلوتون وجود دارد؟

با توجه به اینکه مدار سیاره کوتوله پلوتون بیضی کشیده ای است و در بعضی بازه های زمانی فاصله آن تا خورشید کمتر از سیاره پلوتون می شود این سوال مطرح شده است.دانشمندان نشان داده اند که دوره مداری پلوتون با نپتون بنابه دلایل گرانشی دارای حالت رزونانس می باشد بطوریکه در هر دو دور چرخیدن نپتون سیاره کوتوله پلوتون ۳ بار دور خورشید می چرخد یعنی هرجایی نپتون باشد پلوتون در فاصله ای دورتر وقابل محاسبه قرار می گیرد.محاسبت نشان داده اند به همین دلیل فاصله دو جرم هیچگاه کمتر از دو میلیارد کیلومتر نمی شود.علاوه بر این صفحه مداری پلوتون نیز با صفحه منظومه شمسی زاویه نسبتا زیادی می سازد واین هم به عدم امکان برخورد دو جرم قوت بیشتری می بخشد.

 


نگار شده در برچسب:پلوتو, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

خورشید چیست؟

خورشید چیست؟

 

خورشید یکی از میلیاردها ستاره ی موجود در جهان است. این ستاره در مرکز منظومه ی شمسی قرار دارد. نه سیاره ی منظومه ی شمسی تقریباً بر روی یک صفحه به دور خورشید می چرخند. خورشید به دلیل نزدیکیش به ما درخشانتر و

خورشید چیست؟
خورشید چیست؟

 بزرگتر از سایر ستارگان به نظر می رسد. فاصله ی آن تا زمین 150 میلیون کیلومتر است. قطر خورشید حدود 1.390.000 کیلومتر است که در مقایسه با قطر زمین (12756 کیلومتر) بسیار زیاد است. با اینکه خورشید از گاز تشکیل شده است، وزن آن بیش از 300 هزار برابر وزن زمین است. حجم خورشید حدود 3/1 میلیون برابر حجم زمین است. هشت دقیقه و 20 ثانیه طول می کشد تا پرتوهای خورشید به زمین برسند.

خورشید چیست؟
خورشید چیست؟

خورشید نیز مانند سایر اجرام آسمانی همواره در حال حرکت است. این ستاره به همراه سایر اجرام منظومه ی شمسی هر 225 میلیون سال یک بار به دور کهکشان راه شیری می چرخد. علاوه بر این خورشید به دور محور خود نیز در حال گردش است. دمای مرکز آن حدود 15 میلیون درجه ی سانتی گراد است.

سطح خورشید از سه لایه ی گاز تشکیل شده است. داخلی ترین لایه «شید سپهر» نام دارد. دمای این لایه حدود شش هزار درجه ی سانتی گراد است. لکه های خورشیدی در سطح شید سپهر ظاهر می شوند. لایه ی بالاتر، «رنگین سپهر» نامیده می شود. ضخامت این لایه 14 هزار کیلومتر است. رنگین سپهر از هیدورژن، هلیم و سایر گازها به وجود آمده است. دمای این لایه حدود پنج هزار درجه ی سانتی گراد است. به خارجی ترین لایه ی خورشید که اطراف رنگین سپهر را احاطه کرده است، «تاج» می گویند.

خورشید منبع نور و حرارت در منظومه ی شمسی است. بدون وجود آن امکان ادامه ی حیات بر روی کره ی زمین غیرممکن است.

نگار شده در برچسب:خورشيد, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

سـتـارگـان

فـاصـلـه سـتـارگان

«به فواصل ستارگان سوگند ياد می کنمــ سوگندی که وقتی فواصل را دانستيد سوگند بسيار بسيار بزرگی خواهد بود ــ که اين قرآن قرآنِ پرباری است».

(اگر «لا» بر سر فعل اُقـسِمُ برای نفی باشد شايد به اين خاطر باشد کـه ستارگان در آن جائی که ما آنها را می بينيم نيستند بلکه بر اثر کج شدن مسير نور تحت تأثير نيرویجاذبه، ما آنها را در جای ديگری می بينيم. و هـمينطور به اين خاطر که برخی از ستارگانی که آنها را می بينيم فعلاً وجود ندارند بلکه هزاران و ميليونها سال پيش مرده اند و ما فقط نور آنـهـا را می بينيم. ولی «لا» ظاهـرا حرف تأکيد است).

نکات آيات: 1ــ فواصل ميان ستارگان سرسام آور است. 2ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را  خواهد دانست. 3ــ قرآن کتاب پرباری است.

1ــ فواصل ميان ستارگان سرسام آور است:

در زمان محمد انسان می دانسته که ستارگان خيلی از ما دورهستند. ولی اينکه فـاصله آنها بسيار بسيار زياد است (يعنی سرسام آور است) طبعاً کسی چيزی نمی دانسته است. (بسيار بسيار بزرگ بودن سوگند در آيه، بمعنی: بسيار بسيار دور بودن ستاره ها است).

ـــــ  فاصله خورشـيد تا نزديکترين ستاره تقـريباً 4 سال و 4 ماه نوری است. يعنی نور که 300000 کيلو متر در ثانيه ميرود، 4 سال و4 ماه طول ميکشد تا بهآن ستاره برسد.

ـــــ سيروس کـه يکـی از نزديکترين ستاره ها به خورشيد است 8،7 سال نوری دور است. نوری کهما از آن می بينيم تقريباً 9 سال پيش آن ستاره را ترک کرده است.

مواقع نجوم بمعنی فاصله ستاره ها نسبت به همدیگر نیز هست. چنانکه در تصویر میبینیم ما آنها را نزدیک بهم می بینیم، در حالیکه اینطور نیستند. بلکه فاصله های سرسام آوری از هم دارند.

2ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را  خواهد دانست:

فعلاً انسان  فواصل ستارگان رااندازه گيری می کند و آنها را می داند.

3ــ قرآن کتاب پرباری است:

تا اينجا بخشی از پرباری آنرا ديديم و در ادامه بيشتر خواهيم ديد.

شليک شدن يا شليک کردن ستاره

 

« وآسمان نزديک (نزديکترين آسمان) را با ستارگان آراسته نموديم وهمينطور آنها را شليکی به شيطانها قرار داديم».

نکات آيه:

1ـــ آسمانی که می بينيم آسمان نزديک به ما است:

در عـلـم نـجـوم زمان محمد سـتـارگـانی کـه بـا چـشـم ديـده می شدند نهايت مرز هستی بودند. در حاليکه قرآن ستارگانی که می بينيم را در آسمان نزديک به ما قرار می دهد. و اين به معنیاست که هـسـتی خـيلی فـراتـر از آنچه کـه ما آنـرا با چشم می بينيم هست. و اين نيز چيزی است که امروزه در عصر تـلـسکـوپ درستی آن به اثبات رسيده است.

2ـــ ستارگان به شيطانها شليک می شوند:

در رابـطـه با شيطانهای مورد نظر آيه ما فعلاً چيزی نمی دانيم ولی دررابطه با اينکه آيـه می گويد: ستارگان  شليک می شوند" درست است. انسان فعلاً با تلسکوپ عکسهائی از ستارگان گرفـته که: منفجر و شليک می شوند، يا در بخشی از آنها انفجاری رخ می دهد و توده های گاز و مواد مذاب ديگر از آنها شليک می شوند.

سال 1987 ستاره شناسان انفجار يک ستاره در يکی از کهکشانها را مشاهده کردند (تصوير). اين ستاره  170000سال پيش منفجر شده. تصويری کهمی بينيم نيز مربوط به وضعيت آن در چند سال پس از انفجار آن است.

سقوط ستاره در چاله

 

« سوگند به ستاره وقتيکه از بالا به گودال فرو می افتد (يا فرو می ريزد)». 

«هَوی» فعل گذشته از مصدر هُوِیّ است. «هُویّ»: بمعنی:فرو افتادن يا فرو ريختن از بالای زمين يا از روی زمين به درون زمين است. يعنی افتادن به درون گودال و چاله و چاه و غيره. («خُرُور» بمعنی: فرو افتادن با سر يا پيشانی است ـ «حَطّ» بمعنی: فرود آمدن يا فرود آوردن يا فرو نهادن است (مانند فرود آمدن هواپيما و پرنده) ـ «هُبُوط» بمعنی: دچار اشکال و ايراد شدن و از بالا به زمين فرو افتادن يا سرنگون شدن است. برخی اشتباهاً از اين واژه برای فرود آمدن هواپيما استفاده می کنند. برای بيان فرود آمدن هواپيما ميايست از جمله از واژه حَطّ استفاده شود) ـ « سقوط» بمعنی: فرو افتادن چيز بدرد نخور يا چيزِ بحال خود رها و ول  می شود است. مانند: سرنگون شدن يک رژيم بدرد نخور يا ميوه خراب شده ـ نزول بمعنی: پائين آمدن است ـ و اِنهيار بمعنی: فرو ريختن ناشی از پوکی است).

نکته آيه "فرو افتادن يا فرو ريختن ستاره در چاله" است:

وقـتی ستاره ای خيلی بزرگ باشد، (بيش از 100000 برابر زمين باشد) نيروی جاذبهو فـشار در ستاره نوترونی آنقـدر زياد می شود که نـوترونها تحت فـشـار خرد می شوند و ماده در هم می شود و به چاله تبديل می شوند. (نوترون ذره بدون بار الکتريکی است که جرم آن تقريباً مساوی پروتون است و در کليه هـسته های اتمی بجز هسته هيدروژن وجود دارد).

چاله ها چنان نيروی جاذبه قـوی دارند که حتی نور نـيـز نمی تواند آنهـا را ترک کند. به اين خاطر ديده نمی شوند و چاله سـياه ناميده شده اند، (آدم می تواند آنها راهنگامی که گاز مارپيچ (به شکل تصوير) به درون آنها سقوط می کند آنها را ببيند. چون گاز هنگامی که داغ می شود تشعشعات پردرخشش زيادی از خود ايجاد می کند). اين چاله ها ستارگان اطراف را به طرف خود می مکند یا می بلعند و در خود فـرو می برند. و به اين شکل به تعبير قـرآن ستاره در چاله سقوط می کند.

(علت اينکه قرآن «مکيده شدن یا بلعیده شدن ستاره توسـط چاله سـياه» را «فرو افتادن ستاره در گودال» تعبير کرده اين است که سمت فرو افتادن (يعنی سمت پائين) سمت کشش نيروی جاذبه است، و سمتی که ستاره توسط نيرویِ جاذبه چاله سياه کشيده می شود نيز همان سمت پائين می شود. به اين دليل «مکيده شدن ستاره» توسط چاله سياه را «فرو افتادن يا فرو ريختن ستاره  در چاله» ناميدهاست).

مخفی های پاک کننده فضا

«سوگند یاد می کنم به آنکه در هم شکسته و پنهان می شود ـــ آنکه سطح را پاک میکند».

«خُنُوس» بمعنی: پنهان شدن (ناپديد شدن) ناشی از خواری يا شکست يا در هم شکستن يا احساس کوچکی در برابر کسی است.(«اِختفاء» بمعنی: پنهان شدن بمعنی ناشناخته بودن جای چيزی است ـ «غَيب» بمعنی: پنهان شدن از دسترس ديدِ چشم ـ «غُرُوب» بمعنی: پنهان شدن از ديد در دوردست است ـ « تواری (توارا)» بمعنی: پنهان شدن ناشی از شرم نمودن است ـ و «اُفُول» بمعنی: آغاز به پنهان شدن نمودن است).

«کَنس»: بمعنی رُفتن و جارو نمودن است، و کُنَّس بمعنی چيزی است زياد می روبد و جارو می کند.

 

«خُنّس» چيزی است که درهم شکسته و پنهان می شود. و آنچه در هم شکسته و پنهان می شود و پيرامون خود راجارو میکند (می مکد) ستاره هائی هستند که در هم شکسته ميشوند و به سياه چاله تبديل می شوند و پيش از اين نيز به آنها پرداختيم. این چاله ها با بلعیدن یا مکیدن هر آنچه از نزدیکیهای آنها رد بشود (چنانکه در آيه مطرح شده) با جارو نمودن آنها، سطح فضا را پاک می کنند.

نگار شده در برچسب:ستارگان, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار 

منظومه شمسی علاوه بر خورشید٬ سیارات٬ اقمار و دنباله دارها ٬ذرات گرد وغبار وتکه سنگهای کوچک وبزرگ هم وجود دارند.بعضی که ابعادشان از صدها متر بزرگتر است سیارک وآنهایی که کوچکترند وابعادی در حد میلیمتر تا چندمتر دارند هم شهاب یا شهابواره نامیده می شوند.اندازه شهابهایی که در حالت معمولی بطور شبانه مشاهده می شوند در حد کمتر از یک سانتی متر است. 99 درصد شهابها ناشی از دنباله دارها و بقیه نیز ناشی از سیارکها هستند .

وقتی این شهابواره ها با سرعت زیادوارد جو می شوند بین آنها با جوزمین نیروی اصطکاک بوجود می آید که حرارت زیادی را پدید می آورد و این حرارت باعث داغ شدن سطح شهابواره می شود.

در ارتفاع 80 تا 120 کیلومتری حرارت آنقدر زیاد می شود(درحدود 2000 درجه)  که لایه های سطح آنها تصعید می شود گازهای مختلف موجود در جو هم بر اثر این دمای زیاد تحریک می شوند و پلاسمایی از گازهای داغ یونیزه اطراف سنگ شهاب بوجود می آید.این گازهای داغ در کسری از ثانیه انرژی خود را به شکل تابش نور ساطع می کنند وبه این صورت شهاب بوجود می آید.با توجه به جنس ذرات ٬سرعت آنها ومولکولهای مسیر عبور٬ نور تولید شده دارای رنگهای متفاوتی است. مثلا” رنگ سبز بیشتر شهاب ها از مولکول های اکسیژن جو گسیل می شوند . نیتروژن رنگ آبی تولید می کند و سدیم رنگ زرد را . عموما” شهاب هایی با سرعت بالا به رنگ سفید دیده می شوند ، چون تمام این رنگ ها با هم مخلوط می شوند . ولی وقتی که سرعت شهاب ها کم می شود به رنگ قرمز در می آیند .

درگذشته افراد شهاب را نگهبان حریم ملکوت می دانستند ومعتقد بودند هنگام عبور شهاب اگر آرزویی کنند برآورده می شود.درشبهای معمولی ودر آسمان صاف وتاریک در هرساعت می توان حدود 15 شهاب را مشاهده کرد که به آنها شهابهای پراکنده می گویند.آنها معمولا" کم نور وکوتاه هستند وسرچشمه شان گرد وغبارهای پراکنده موجود در فضا است.

شهابها با سرعتهای در حدود 12 تا72 کیلومتر در ثانیه (سرعت نسبی) وارد جو زمین می شوند.از آنجاییکه  شهابها متعلق به منظومه شمسی هستند سرعت آنها در مدار زمین نمی تواند از 42 کیلومتر در ثانیه که سرعت فرار از منظومه شمسی است تجاوز کند .قبل از نیمه شب فقط آن شهابهایی که سریع تر از زمین حرکت می کنند(سرعت 30 کیلومتر درثانیه )می توانند از پشت به آن برسند .سرعت نسبی سریع ترین این گونه شهابها 12 کیلومتر در ثانیه است.پس از نیمه شب همه ی شهابها به جز آنهایی که از زمین در امتداد مدارشان سریعتر حرکت می کنند دیده خواهند شد.دراین صورت سرعت ها با هم جمع می شوند ویک سرعت نسبی حداکثر 72 کیلومتر درثانیه بدست می آید . به دلیل این سرعت ، دمای تولید شده بسیار بالاست . در نتیجه نور شهاب های دیده شده در صبح به طور قابل توجهی آبی تر از نور شهاب هایی است که قبل از نیمه شب دیده می شوند. بطور معمول می توان در شبهای عادی در حدود ۴ تا ۶ عدد شهابواره را در هرساعت در آسمان شب مشاهده کرد.

دربعضی شبهای خاص تعداد شهابها افزایش می یابد که در این حالت می گویند رگبار یا بارش شهابی رخ داده است.بدلیل اختلاف منظر به نظر می رسد که این شهابها همگی تقریبا" از یک نقطه می آیند.نام این نقطه را کانون بارش می گذاریم.نام بارش شهابی با توجه به نام صورت فلکی ای که کانون در آن قرار دارد انتخاب می شود.در صورتیکه مکان شروع دو یا چند بارش دریک صورت فلکی وجود داشته باشد علاوه بر نام صورت فلکی٬ نامگذاری بایر ستاره ای از آن صورت فلکی که به مکان نقطه شروع بارش نزدیکتر است هم آورده می شود مانند بارش شهابی اتای دلوی.

زمانی که یک دنباله دار از جایی عبور می کند ذرات بخارشده سطحی آن٬ از آن جداشده ودر مسیر عبور دنباله دار در فضاباقی می مانند. بارش شهابی زمانی رخ می دهد که زمین از میان غبارها وذرات باقیمانده از عبور دنباله دارها می گذرد.البته هرچه زمین به توده شهابی نزدیکتر باشد ویا اینکه به تازگی دنباله دار از آن مکان عبور کرده باشد بارش شهابی شدیدتر خواهد بود وما می توانیم شاهد شهابهای بیشتر وپرنورتری باشیم.برعکس هر چه زمین از فاصله بیشتری از مکان عبور دنباله دار عبور کند یا مدت زمان بسیار دوری دنباله دار از آنجا عبور کرده باشد شدت بارش کمتر خواهد بود.محل قرار گیری توده های غبار در فضا تقریبا" ثابت است .بنابراین زمین در زمانهای خاصی به آن مکانها می رسد وما در این تاریخها شاهد بارش شهابی هستیم.

علاوه بر شهابهای معمولی می توان چند دسته دیگر را شناسایی کرد: 

   آذر گوی ها(fireball) اجرامی هستند که قدری بیش از 4-(بیشتر از قدر سیاره زهره) دارند و آتشگوی ها،آذرگوی هایی هستند که در ارتفاعات مختلفی از سطح زمین منفجر می شوند.

دسته دیگر آنهایی هستند که به شکل سنگ بر سطح زمین یافت می شوند که آنها را شهاب سنگ می نامیم.
دسته آخر ذرات میکروسکپی هستندکه  به زمین می رسند و به آنها خرده (میکرو)شهابسنگ می گویند. بررسی این ذرات که از غبار اولیه منظومه شمسی اند بعلاوه شهابسنگهای یافت شده در سطح زمین دانسته های بسیاری را درباره پیدایش منظومه شمسی و چگونگی پیدایش حیات روی زمین در اختیار ما می گذارند.

 

ثبت رادیویی شهابها

 

هرشهابی با شیرجه به درون جو زمین ردی پر تلاطم از گازهای یونیده باقی می گذارد. این ردیونیده درمسیرش خطوط منظم میدان مغناطیسی زمین را آشفته می کند . با ترکیب مجدد گازهای یونیده، میدان مغناطیسی دوباره آرام می شود. حرکت شتابدار ذرات باردار در میدان مغناطیسی، امواج رادیویی تولید می کند که بسامد این امواج در محدوده باند VLF  ( 3 هرتز تا 30 کیلو هرتز ) است. بنابراین با استفاده از گیرنده VLF می توان این امواج را دریافت کرد.

نگار شده در برچسب:شهاب, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

شهاب سنگها تکه هایی (عموما"سرگردان )جدا شده از سیارکها،ماه،مریخ وحتی شاید دنباله داران با وزنهای بین چند گرم تا چندین تن هستند که از فضا به زمین می افتند . این اجرام تا زمانی که در فضا سرگردان باشند شهاب واره نامیده شده و وقتی که یکی از آنها به جو زمین برخورد می کند معمولا" در ارتفاع های بین 120 تا 90 کیلومتری سطح زمین درخشش مختصری یا ردی درخشان زود گذز  ایجاد می کند که شخانه یا شهاب نام می گیرد. شهاب سنگهای بسیار بزرگ که سیارکهایی کوچکند هنگام برخورد با زمین منفجر می شوند وحفره هایی به نام دهانه های برخوردی پدید می آورند.سقوط آنها ممکن است با ظهور آتشگوی وسپس موج انفجار همراه باشد.به ندرت نیز برخورد آنها چنان انفجار آمیز است که سیر تاریخ زمین را دگرگون می سازد.در سالهای اخیر شهابسنگها ودهانه های  برخوردی به سبب کشف غرابت ایریدیومی موجود در میان رسوبات مرزی کرتاسه- ترشیاری در کانون توجهات قرار گرفته اند.احتمالا" ۶۵ میلیون سال پیش یک شهابسنگ بزرگ (یا هسته یک دنباله دار)در محلی که اکنون شبه جزیره یوکاتان نامیده می شود با سطح زمین برخورد کرد ودهانه بزرگی به قطر ۱۸۰ کیلومتر پدید آورد.

برخی شهابسنگها شبیه سنگهای آتشفشانی زمین هستند.برخی دیگر شبیه آلیاژ آهن - نیکلی هستند که طبق باورهای امروزین هسته زمین را می سازند با این وجود بسیاری دیگر به هیچ چیز زمینی شباهت ندارند وممکن است بازمانده ماده اولیه ای باشند که منظوه شمسی از آن پدید آمد.بررسی این شهابسنگهای آغازین در آزمایشگاه ،دانشمندان را قادر می سازد تا با بخشی از غبار اختری که منظومه شمسی از جمله خورشید،زمین وحتی خود آدمی از آن پدید آمد کارکنند.این اجرام نمونه ای از بخش های دست نایافتنی منظومه شمسی هستند که احتمالا" هیچگاه هدف بازدید فضانوردان نخواهند بود زیرا هزینه چنین سفرهای اکتشافی بسیار گزاف است.

شهابسنگها را معمولا" به نام  محلی که هنگام سقوط در آن حوالی دیده شده ویا محل یافتن  آنها می نامند.سقوط شهابسنگها در برخی موارد شامل هزاران قطعه سنگ یا آهن است که وزن همه آنها به چندین تن می رسد ومعمولا" در نواحی وسیعی توزیع می شوند.چنین مواردی را بارش شهاب سنگی می نامند.قطعه قطعه شدن شهابسنگهای بزرگ ناشی از  اثرات حرارتی و فشاری جو زمین است.

شهاب سنگها به سه دسته زیر تقسیم می شوند:

      سنگی: که عموما" از جنس سیلیکات بوده ومانند صخره های زمینی هستند. یافتن شهابسنگ های سنگی مشکل تر است. زیرا از سیلیکات هایی مانند سیلیکات ها ی سنگ های زمینی تشکیل شده اند. گونه ای از این شهابسنگها یعنی شهابسنگهای سنگی یوکریت به احتمال بسیار قوی از سیارک وستا که یکی از شناخته شده ترین سیارک ها است کنده شده اند.

شهابسنگ های سنگی به دو نوع کندریت و آکندریت تقسیم می شوند. شهابسنگ های که دارای دانه های کندرول هستند کندریت و آنهایی را که فاقد کندرول باشند را آکندریت می نامند. 


       سنگی آهنی : که تقریبا" مقدار آهن وسیلیکات آنها به یک اندازه است تعداد شهاب سنگهای یافت شده از این گروه نسبت به بقیه کمتر است. در آنها بلورهای سنگی در زمینه فلز دیده می شود و در مواردی سنگ و فلز با هم مخلوط شده اند.

     آهنی:سنگهایی که بطورکلی از نیکل و آهن تشکیل شده اند.این سنگها با توجه به نسبت این دو عنصر دارای چند زیر رده می باشد. شهابسنگ های آهنی بسیار کم در معرض هوازدگی قرار می گیرند. بنابر این چندین سال هم که از سقوطشان بگذرد باز هم شکل اولیه خود را حفظ می کنند. ولی شهابسنگ های سنگی را پس از چند سال به دشواری می توان از سنگ های زمینی تمیز داد.


بیشتر شهابسنگها نشانه هایی از  حرارت  وفشار های خاصی دارند وعقیده بر این است که تکه های اجرام بزرگتری مانند سیارکها بوده اند.گرچه شهابسنگهای مریخی و شهابسنگهای ماه هم شناسایی شده اند. مشاهدات طیفی از مدارک چنین عقیده هایی به حساب می آیند. این سنگها بر اثر برخوردهای فضایی شدید با سطح ماه یا مریخ به فضا پرتاب می شوند و پس از مدتی سرگردانی به دام گرانش زمین می افتند. تاکنون بیش از 30 شهابسنگ مریخی پیدا شده است. از آنجا که انسان هنوز ماموریت رفت و برگشتی به مریخ انجام نداده است تا نمونه هایی را به زمین بیاورد این سنگها تنها نمونه های مریخ روی زمین اند.

شهابسنگها از دید دیگری هم تقسیم می شوند:شهابسنگهای سقوط عینی یا Falls  که زمان سقوط مشاهده شده وپس از زمان کمی یافت می شوند  و شهابسنگهای یافته یا Finds   که مدت زمان زیادی پس از سقوط یافت می شوند.

شهابسنگهای سنگی بیشتر از دسته اول هستند بنابراین عقیده بر این است که عمده شهابسنگهای یافت شده  از این دسته باشند.شهاب سنگهای آهنی بیشتر از  دسته دوم هستند چراکه این سنگها تامدت زمانهای مدیدی پس از سقوط فرسوده وهوازده نمی شوند .

شهاب سنگهادارای ارزش بسیار هستند هم از دید دارندگان کلکسیون شهاب سنگ وهم از دید افراد متخصصی که روی منشا ء ومواد تشکیل دهنده آنها کار می کنند.هرچند مدتی چنین سنگهایی با زمین برخورد می کنند والبته بسیاری از آنها شاید هیچ وقت به دست انسانها نیافتند.

شهابسنگها به طور تصادفی در همه جای زمین از مناطق گرم استوایی تا مناطق سرد قطبی سقوط می کنند و جایی از سیاره میزبان بهتری برای آنها نیست. اما در پهنه یخزده و سفید پوش مناطق قطبی شهابسنگها را راحت تر از هر کجای دیگر می توان شناسایی کرد. چون در این مناطق بجز سنگ های آسمانی اغلب نشانی از سنگ دیگری نیست و جستجو گران آنها را می توانند از دوردست به خوبی شناسایی کنند. همچنین کویرهای شنی و صحراهای بسیار خشک نیز مانند صحرای آفریقا میزبانان بسیار خوبی برای شهابسنگ ها می باشند.

اگر ناظر سقوط یک شهاب سنگ را در چند صد متری خود ببیند احتمالا"نخواهد توانست آن را پیدا کند وآنهایی که به طور اتفاقی به ساختمانها یا خود رو ها می خورند آشکارا استثنایی هستند.سابقه موثقی از مرگ افراد بر اثر سقوط شهاب سنگ وجود ندارد هر چند شهاب سنگ ناخلایت در مصر هنگام سقوط در سال 1911 میلادی سگی را کشت.

طبق پیش بینی آماری به ازای هر سه شهاب سنگ که نزدیک قطبین سقوط می کنند،چهار سنگ نیز نزدیک به استوا می افتند،زیرا تمرکز گرانشی شهاب سنگها را به سوی نواحی استوایی سوق می دهد.

شهاب سنگها در تمام ساعات شبانه روز سقوط می کنند اما شمار آنها در بعد از ظهروشامگاه بیشتر است.زیرا هنگام چرخش زمین ،نیمکره ای که در آن زمان محلی از ظهر تا نیمه شب است با اجرامی مواجه است که در گردش مداری به دور خورشید از روبرو به زمین نزدیک می شوند. در این مواقع آنها آسانتر در میدان گرانش زمین به دام می افتند.بر عکس این اجرام از نیمکره ای که در آن زمان محلی از نیمه شب تا ظهر است دور می شوند.پس احتمال آنکه در میدان گرانشی زمین به دام بیافتند ضعیف است.بیشتر اجرام منظومه شمسی در همان جهت زمین بدور خورشید می گردند بنابراین هنگام مواجهه،اختلاف سرعت با زمین اندک است،یعنی فقط در حد چند کیلومتر در ثانیه.هر چه سرعت مواجهه کمتر باشد بخت آنکه جسم هنگام سقوط در جو زمین نسوزد و سالم به سطح زمین برسد بیشتر است.اجرام نادری که در جهت مخالف زمین بدور خورشید می گردند  احتمالا" یکراست به نیمکره ای که زمان محلی آن از نیمه شب تا ظهر است می خورند. در این رویا رویی ،سرعت نسبی زمین وجسم می تواند به 70 کیلومتر در ثانیه برسد.این اجرام با چنین سرعتی بخت ناچیزی برای بقاء دارند ودر جو می سوزند.

 

                                              شهاب سنگها چگونه بر زمین می افتند؟

شهاسنگها تا قبل از اینکه بر زمین سقوط کنند شهابواره نامیده می شوند.سرعت شهابواره ها هنگام مواجهه با زمین همواره از 2/11 کیلومتر در ثانیه(سرعت گریز از میدان گرانش زمین)بیشتر است.این مقدار تقریبا" 40 برابر  سرعت صوت است.وقتی شهابواره در ارتفاع 100-120 کیلومتر  است اصطکاک جوی چنان آن را داغ می کند که آتشگویی درخشان پدید می آورد.آنچه از این پس روی می دهد به سرعت،جرم،وسستی ماده شهابواره بستگی دارد.اجرام خیلی کوچک می سوزند وشهاب نام می گیرند.اما ریزترین آنها سالم می مانند وخرده شهابسنگ نامیده می شوند.شهابواره های سست بنیان نرسیده به ارتفاع 80یا90کیلومتری از هم می پاشند ودنباله هایی چندگانه برجای می گذارند.اجرام سختی که بیش از حدود10گرم وزن دارندتولید آتش گویی میکنندوممکن است بخشی از آنها تا ارتفاعات پایین تر دوام بیاورند.اجرام بزرگ تر آتشگویهایی می آفرینند که گاه به درخشانی خورشید اند.

هنگام عبور از میان جو گرداگرد شهابواره های کوچک تر از یک متر غلافی از گاز های ملتهب شکل می گیرد که قطر آن گاه تا 200متر هم میرسد.این غلاف براثر اصطکاک جوی که سطح شهابواره را ذوب وتبخیر میکندونیز عبور جسم از میان جو که به هوای اطراف بار الکتریکی میدهد پدید می آید.تمام گرمای حاصل حین ذوب وتبخیر از شهابواره دور میشود ودرون آن سرد باقی می ماند .با نفوذ شهابواره به ارتفاعات پایین تر،هوای چگال تر از شتاب آن میکاهد.اگر جسم تا سرعت های فروصوت سالم بماند آتشگوی اطراف آن خاموش می شود و باقیمانده تحت نیروی گرانش سقوط میکندوشهابسنگ نام میگیرد بقایای آخرین ماده مذاب روی سطح جسم جامد می شود ولایه ی نازک و معمولا" سیاهرنگ موسوم به لعاب سوختهمی سازد.یک آتشگوی در خشان ممکن است در صدها کیلومتر از مسیر پروازش مشاهده شود و در اغلب موارد تغییر رنگ دهد.آتشگویی با تلاشی شهابواره شعله ور میشود و مانند گویی تابناک، تندرو و دنباله دار به چشم  میرسد،مگر برای ناظرینی که آن را درست از روبرو میبینند.برای آنها دنباله دار ناپیداست ودر عوض آتشگویی به ظاهر ثابت می بینند که با حرکت به طرف آنها هرلحظه بزرگ تر می شودمعمولا" آتشگوی ها فقط برای چند ثانیه مرئی هستند اما ممکن است ردی (یا دنباله ای)از غبار در آسمان برجای بگذارندکه چند ده دقیقه دوام بیاورد.

اغلب همانطور که غرش رعد به دنبال برق شنیده می شود ظهور یک آتشگوی نیز با آثار صوتی همراه است ،علاوه بر این ممکن است اصوات اسرار آمیزی شبیه تاراق...توروق و هیس....هیس نیز همزمان  با ظهور آتشگوی شنیده شوند.از آنجا که صداهای اخیر همزمان با ظهور آتشگوی به گوش میرسند عامل آنها نیز  باید با سرعت نور حرکت کند یعنی به نوعی با امواج مغناطیسی مربوط باشد.اثرات صوتی آتشگوی های درخشان می تواند سبب لرزش وشکستن شیشه ها شودوحتی زمین را اندکی بلرزاند.به دنبال این ها ،صداهای وزوز و صفیر سوت احتمالا" خبر از سقوط اجرامی می دهد که از این پس باید شهابسنگ خوانده شوند.دلیل تکه تکه شدن بعضی از شهابسنگها حین سقوط بر زمین:

هنگامیکه شهابواره با سرعتی فراتر از صوتبه جو چگال زیرین نفوذ می کند هوای جلوی آن متراکم می شود در حالیکه در عقب آن خلاء تشکیل می گردد. شهابواره ها اغلب تحت این تنش دوام نمی آورند وترک می خورند ، بویژه اگر سستی هایی در آنهاوجود داشته باشد.چنین سستی هایی ممکن است درزها یا رگه های ضربه باشند که در فضا بر اثر برخورد سیارکها پدید می آیند.تلاشی ممکن است در چند مرحله صورت بگیرد وبارشی شهابسنگی از چند قطعه بزرگ وبسیاری قطعات کوچک تر پدید آورد.با این وجود معمولا" بیشتر جرم شهابسنگ در قطعه های بزرگ باق می ماند.قطعات  یا پاره های بارش در محوطه ای بیضی شکل روی زمین پراکنده می شوند وبزرگترین آنها روی خطی که از مسیر پرواز دورتراست به زمین می افتد.

 

 

شهاب سنگها از کجا می آیند؟

ما از همزمانی ظهور آتشگوی های درخشان وسقوط شابسنگها می دانیم که آنها از فضا می آیند اما برای شناسایی سرچشمه آنها در فضا،نیازمند تعیین مدار شهابواره ها قبل از مواجهه آنها با زمین هستیم.این موضوع نیازمند آگاهی از جهت وسرعت هر شهابواره در هنگام پرواز جوی است.جهت لی را می توان ب استفاده از دست کم ده مشاهده توسط راصدانی دقیق که در دو طرف مسیر پرواز بوده باشند دریافت.اما سرعت را فقط به کمک عکس هایی که با دوربینهای خاص تهیه شده باشند می توان انداز ه گیری کرد.تاکنون چند مورد  موفق در اندازه گیری مشخصات مداری شهاب سنگها انجام شده و  مشخص شده که تعدادی از آنها دارای سرچشمه با مدارهایی مشابه مدارهای خانواده ای  سیارکی با نام خانواده سیارکهای آپولو و به شکل مدارهای بیضوی از مدار زمین تا کمربند سیارکی هستند.کمربند سیارکی شامل تعداد بی شماری سیارات کوچک یا قطعت سیاره ای است که در مدارهای تقریبا" دایره ای بدور خورشید در گردشند.گهگاه گرانش مشتری یک سیارک را به مداری بیضیوار می کشاند.اگر این مدار بیضوی مدار زمین را قطع کند ممکن است سیارک یا تکه هایی از آن به زمین اصابت کندبعضی اجرام که در مدارهایی شبیه مدار سیارکهای آپولو حرک می کنند،از درون تلسکوپ ظاهری مه آلود دارنداینها دنباله دارهای کوتاه دوره(یعنی دنباله دارهایی که در محدوده داخلی منظومه شمسی حرکت می کنند وبه همین سبب به دفعات مشاهده می شوند)هستند  وآشکار است که آنها، یا پسمانده های آنها،نیز به زمین سقوط می کنند.دنباله دارهای دراز دوره مدارهای بیضی بسیار کشیده ای دارند وسرعتشان هنگام رویارویی با زمین آنچنان زیاد است که اثر اصطکاکی جو به تخریب کامل وحتی انفجار آمیز آنها می انجامد.با ان وجود دنباله داران دراز دوره م توانند در محدوده داخلی منظومه شمسی به دام بیافتند ومداری کوتاه دوره پیدا کنند.پس احتمالا" در مین ،هم مواد سیارکی وهم دنباله داری به شکل شهابسنگ وخرده شهابسنگ فرو می ریزند.علاوه بر منشاءشهایسنگی ودنباله داری،ترکیب سیزده شهابسنگ نشان می دهد که آنها از ماه هستند وهشت تای دیگر نیز منشاءمریخی دارند.

سرعت هیچ یک از آتشگوی ها،شهابها یا دنباله دارانی که تاکنون مشاهده شده اند از سرعت گریز از منظومه شمسی بیشتر نبوده است.سرعت گریز از منظومه شمسی عبارت است از سرعتی که جسم باید برای خنثی کردن گرانش خورشید داشته باشد تا از میدان گرانشی آن بگریزد و وارد فضای بین سیاره ای شود.بر عکس ،جسمی که از فضای بین ستاره ای وارد میدان گرانشی خورشید شود به طرف آن شتاب می گیرد.در این حال سرعت جسم برابر خواهد بود با سرعت آنها در فضای بین ستاره ای به اضافه سرعتی که بر اثر گرانش خورشید پیدا کرده است.بنابراین هرجمی که از بیرون به منظومه شمسی وارد شود با سرعی بیش از سرعت گریز حرکت خواهد کرد.چون تاکنون چنی شهابسنگی مشاهده نشده می توانیم بگوییم که شهابسنگهایی که بر زمین می افتند همگی به منظومه شمسی تعلق دارند.قابل ذکر است سرعت گریز از خورشید 618 کیلومتر در ثانیه است.

سالیانه چه تعداد شهاب سنگ بر سطح زمین می افتد؟

تحقیقات نشان می دهند سالانه در حدود 26000 شهابسنگ هر یک به وزن بیش از 100 گرم بر زمین سقوط می کنند. از این میان بیشتر آنها در اقیانوس ها که 70 درصد سطح زمین را پوشانده اند می افتند.از بقیه نیز فقط سقوط 5 تا 6 مورد مستقیما" مشاهده می شود ویا منجر به خسارت می شود.همین ها هستند که بازیابی شده ودر دسترس دانشمندان قرار می گیرند.نمونه هایی از تقریبا" 900 سقوط مشاهده شده با چشم در مموعه های شهابسنگی حفظ می شوند که بیشتر آنها نیز مربوط به دو سده اخیر هستند. به غیر از شهابسنگها،شهابها وخرده شهابسنگها نیز شاید سالانه 10000 تن به جرم زمین اضافه می کنند،البته این مفدار در 4550 میلیون سالی که از عمر زمین می گذرد چندان بر جرم آن(که شش ضربدر ده بتوان 21 است)نیفزوده است.

 

 

 

               چند پرسش وپاسخ درباره شهابسنگها

عمر شهابسنگ ها چقدر است؟
در زندگی هر شهابسنگ چهار دوره زمانی مجزا وجود دارد:
1- سن زمینی: منظور مدت زمانی است که از سقوط شهابسنگ بر سطح زمین می گذرد.
2- سن تابش پرتوهای کیهانی: دومین سن هر شهابسنگ دوره ای است که طی آن مانند جرمی کوچک در مداری به دور خورشید می گردید.
3- سن پیدایش: منظور مدت زمانی است که از آخرین رویداد عمده دمای زیاد در شهابسنگ می گذرد.
4- سن ماقبل پیدایش: تقریباً تمام عناصر به جز هیدروژن و هلیم در دل گونه های مختلف ستاره ها پدید آمده اند. این موضوع نه تنها درباره شهابسنگها بلکه در مورد هر آنچه در زمین یافت می شود و از جمله بدن خود ما صادق است. سن ما قبل پیدایش برای هر عنصر فاصله زمانی میان پیدایش آن در یک ستاره تا شرکت آن در تشکیل سیارات یا شهابسنگ ها است.

چگونه می توان شهابسنگ ها را از سنگهای زمینی تشخیص داد؟
شهابسنگ ها شگلهای گوناگونی دارند که این اشکال در شناسایی آنها به ما کمک می کنند. بسیاری از آنها رویه ای صاف دارند و فاقد لبه های تیزند. روی بعضی از آنها فرورفتگی ها و برجستگی های ملایمی به چشم می خورد. مثل اینکه روی آنها را با نوک انگشت فشرده اند. تا زمانی که شهابسنگ ها کاملاً در معرض هوازدگی قرار نگیرند در درون این فرورفتگی ها آثاری از پوسته سوخته و جوشیده شهابسنگ دیده می شود.
برای اینکه با اطمینان بسیار بدانید که کدام سنگ شهابسنگ است باید چند آزمایش انجام دهید:
1- چگالی سنگ را اندازه بگیرید. چگالی شهابسنگ ها حداقل 3/3 گرم در سانتی متر مکعب است. سنگی را که فکر می کنید شهابسنگ است را به دقت وزن کنید. اگر سنگ کوچک بود می توانید از یک جواهر فروش درخواست کنید آن را وزن کند. سپس حجم سنگ را محاسبه کنید. برای این کار می توانید آزمایش معروف ارشمیدس را انجام دهید. ظرفی را پر از آب کنید و سنگ را توی آن بیندازید. مقدار آبی را که بیرون می ریزد با سرنگ یا پیمانه ای که حجمش مشخص است اندازه بگیرید. حجم به دست آمده در واقع حجم سنگ است.. وزن را بر حجم تقسیم کنید تا چگالی بدست آید. اگر چگالی سنگ بیشتر از 3/3 گرم در سانتی متر مکعب بود احتمال آسمانی بودنش بیشتر است.
2- قطب نمایی را به سنگ نزدیک کنید. اگر عقربه قطب نما منحرف شد باعث خوشحالی است. چون هرچه خاصیت مغناطیسی سنگ بیشتر باشد احتمال شهابسنگ بودنش هم بیشتر است.
3- بخش کوچکی از سنگ را به آرامی با سمباده بسایید. در شهابسنگ های سنگی رگه ها یا دانه های درخشان فلزی دیده می شود. در شهابسنگ های آهنی نیز رگه ها به صورت شعاع های براق دیده می شوند که روی هم افتاده اند. دقت کنید که این شعاع های فلزی را با بلورها و رگه های درخشان کوارتز یا میکای سنگ های زمینی اشتباه نگیرید. با یک ذره بین با درشتنمایی 10 یا بیشتر این رگه ها را بررسی کنید و از زوایای مختلف به آنها نگاه کنید. سطح رگه ها باید مانند سطوح فلزی به نظر آیند. با سوزن تیزی روی آنها خط بکشید. اگر خش نیفتاد رگه ها فلزی اند و سنگ هم به احتمال بسیار زیاد شهابسنگ است.

آیا شهابسنگ ها ارزش مادی دارند؟
سیارک های موجود در کمربند سیارک ها حاوی مواد معدنی بسیار زیادی می باشند. طبق یک تخمین علمی ارزش تمام مواد معدنی موجود در کمربند سیارک ها برای هر انسان روی زمین معادل 100 میلیارد دلار است. البته شکی نیست که استخراج این معادن در حال حاضر بیش از این هزینه دارد. شهابسنگ هایی هم که به زمین سقوط می کنند دارای مقادیر بسیار ناچیزی از این مواد معدنی هستند که این مواد اطلاعات بسیار زیادی را از منظومه شمسی در اختیار دانشمندان قرار می دهد. به همین دلیل مراکز خرید و فروش شهابسنگ ها در برخی از کشورها دایر شده است که مشتریان اصلی این مراکز بیشتر اوقات موزه ها و مراکز پژوهشی اند که نمونه های مهم تازه یافت شده را خریداری می کنند. نشانی اینترنتی 
  نمونه ای از چنین مراکزی است که به خرید و فروش شهابسنگ ها می پردازد. همچنین در این سایت اطلاعات جامعی را درباره شهابسنگ ها می یابید.

بررسی ارزش اقتصادی دهانه های برخوردی،از داغ ترین عرصه های کاربرد این شاخه از علوم است.کشف تله های نفتی در ساختار برخوردی ایمز در تگزاس،الماس در ساختار غول پیکر پوپیگای فدراسیوم روسیه،طلا در حوضه های بوشولد و  ورده فورت در آفریقای جنوبی ونیکل در ساختار سادبری کانادا تنها گوشه ای از ارزش بالقوه نمودهای برخوردی است.

نگار شده در برچسب:شهاب سنگ, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

اجرامی صخره ای با شکل کروی یا نامنظم ،با اندازه کوچکتر از سیاره و بدون جو که بیشتر در مدارهایی بیضوی بین مدار مریخ و مشتری وعموما"خارج از صفحه منظومه شمسی بدور خورشید می چرخند. سیارکهایی که به خورشید نزدیکترند از جنس صخره وسنگ (ترکیبات سیلیکاتی) وسیارکهای دورتر از ترکیبات کربنی هستند. تا کنون چندید هزار سیارک ردیابی شده و هر روز نیز تعداد جدیدی یافته می شوند.بیشتر سیارکها در فاصله 2 تا4 واحدنجومی ودر منطقه ای به نام کمربند اصلی سیارکی دور خورشید می چرخند.مجموع جرم تمام سیارکها در حدود 3 تا 3.6 ضربدر ده بتوان 21 کیلوگرم می باشد که حدود 5 درصد جرم ماه است.تصور براین است که حدود یک میلیون سیارک با قطر یک کیلومتر تا سیارکهای کوچکتر از سیاره کوتوله سرس در منظومه شمسی وجود داشته باشد.تاکنون 16 سیارک با قطر بیش از 240 کیلومتر کشف شده واحتمالا" 250 عدد از سیارکها دارای قطری بیشتر از 100 باشند.

      بعد از مطرح شدن رابطه تیتوس بود در سال 1800 میلادی ستاره شناسی مجارستانی به نام فرانس خاویر ون زاچ به سازماندهی گروهی 24 نفره از ستاره شاسان مطرح با هدف یافتن سیاره گم شده در فاصله بین مریخ ومشتری پرداخت.آنها  منطقه دایرة البروج را به 24 قسمت تقسیم نموده وهرکدام به کاوش شبانه منظم در همان قسمت می پرداختند. از آنجاییکه این افراد بدنبال جسمی گم شده در آسمان می گشتند به گروه پلیس آسمانی هم معروف شدند.

 جالب است بدانید نام کاشف اولین جسم مورد نظر یعنی چوزفه پیازی  در میان نفرات دعوت شده به برنامه به چشم نمی خورد نام او زمانی در فهرست قرار گرفت که در شب اول ژانویه سال 1801 میلادی بکمک تلسکوپی بر بالای قصر سلطنتی در پالرمو ایتالیا موفق به کشف اولین جسم گردید .او در ابتدا متوجه حرکاتی از جسم شد که آنرا با دیگر اجرام شناخته شده آن زمان یعنی سیارات ودنباله دارها متفاوت نشان میداد.در حالیکه به مشاهدات خود در تعقیب جسم پیدا شده می پرداخت بیمار شد وچند شبی نتوانست مسیر آنرا تعقیب کند ودر نتیجه آنرا گم کرد.در واقع در آن زمان جسم مورد نظردر کرانه آسمان ظاهرا" به قرص خورشید نزدیک شده بود .او بقیه افراد گروه منجمان را در جریان مشاهدات خود گذاشت ولی کسی نتوانست آنرا در آسمان بیابد تا اینکه ستاره شناس وریاضیدانی به نام کارل فریدریش گاووس که در آن زمان تنها 24 سال سن داشت یاداشتهای رصدی چوزفه را از او تحویل گرفته وبه محاسبه مدار آن بکمک روابط دینامیک مداری که تا آن زمان شناخته شده بود پرداخت نتیجه محاسبات را به وان زاچ رییس گروه پلیسهای آسمانی تحویل داد و درست در همان مکان پیش بینی شده توانست آنرا پیدا کند.در ابتدا تصور شد که این جسم همان جسم گم شده است تا اینکه متوجه شدند که اندازه آن بسیار کوچک است.چوزفه پیازی نام آنرا سرس فردیناند(نام پادشاه سیسیل) گذاشت که بعدا" به سرس تغییر یافت.کشف سرس موجب تحریک فعالیتهای رصدی گروه پلیس آسمانی شد ودومین جرم کوچک در سال 1802 میلادی اولبرس توانست دومین جرم با نام پالاس ودر سال 1804 میلادی هم سومین آنها با نام جونو(با قطر حدود 240 کیلومتر) توسط هاردینگ کشف شداولبرس در سال 1807 توانست وستا را کشف نمود واین کشف، آخرین یافته این گروه شد. با یافتن این اجرام کوچک بوده(Bode) وسایر ستاره شناسان گروه با این کشفیات به ماهیت سیاره گم شده شک کردند چراکه آنها منتظر یافتن یک سیاره گم شده بودند.بعد از مدتی این نظریه مطرح شد که اینها باقیمانده سیاره ای بوده اند که توسط نیرویی مهیب متلاشی وبه این اجرام کوچک تبدیل شده است البته این نظریه با عقاید دینی آنها بسیار متفاوت بود.یک ماه بعد از کشف پالاس بود که ستاره شناسان به وجود رده ای جدید از اجرام منظومه شمسی اعتقاد پیدا کردند.

هرشل نام asteroid ( معادل starlike به معنای مانند ستاره) یا سیارک را برای این اجرام انتخاب کرد.در سال 1815 گروه پلیس آسمانی به رصد های خود پایان دادند.تا سال 1845 میلادی دیگر سیارکی کشف نشد ولی رصدها ادامه پیدا کرد وتا سال 1857 میلادی تعداد سیارکهای کشف شده در مجموع به عدد 50 رسید.علاوه بر سیارکهای نامبرده از مهمترین سیارکهای کشف شده می توان به سیارک آسترا با قطر حدود 119 کیلومتر که در سال 1845 کشف شد،هبه با قطر حدود 185 کیلومتر که در سال 1847 کشف شد وایریس با قطر حدود 200 کیلومتر که در سال 1847 میلادی کشف شد.تا سال 1900 میلادی تعداد سیارکها به 463 رسید.

تعدادی از این اجرام مانند سیارات دارای نماد های ویژه بودند ودر نامگذاری سیارکها هم از روش خاصی استفاده می شد که البته اکنون با توجه به تعداد روزافزون دیگر استفاده نمی شود(مانند سیارک 2004 DA   که به معنای اولین سیارکی است که در نیمه دوم ماه فوریه سال 2004  کشف شده است.)

تایید پارامترهای مداری سیارکها یکی از مهمترین جنبه هایی است که در ثبت سیارک بطور بین المللی مورد توجه قرار می گیرد بطوریکه برای ثبت بین المللی واختصاص شماره  ، سیارک باید از چهار موقعیت مقابله بگذرد.در سال 2000 میلادی 25320 سیارک تایید شده،در سال 2001 میلادی 13295 سیارک ودر سال 2002 میلادی 5595 سیارک ،در سال 2003 میلادی 1050 سیارک ودر سال 2004 میلادی تنها 300 سیارک ثبت ودارای شماره تخصیصی شده اند.بعد از اختصاص شماره ،شخص کشف کننده سیارک می تواند نامی برای آن انتخاب کند والبته این نام باید توسط کمیته ای 11 نفره که وظیفه اش نامگذاری اجرام کوچک منظومه شمسی است تایید شود.نامگذاری 400 سیارک اول بر اساس نام اساطیر افسانه ای بوده اما از آن به بعد نامگذاری های دیگری هم وارد شده اند مانند اسامی اشخاص معروف،گیاهان ،نام اعضاء خانواده وحتی نام ماشین آلات.سیارکهای با شماره های اختصاصی ویژه مانند سیارک هزارم با نامهای ویژه ای نامگذاری می شوند مانند 1000 Piazzi  یا سیارک 2000 William Herschel  یا سیارک 3000 Leonardo de Vinci  یا سیارک 4000 Hipparchus یا 5000 IAU (IAU  به معنای اتحادیه بین المللی ستاره شناسی ) سیارک 6000 United Nations  یا سیارک 7000 ماری وپیر کوری، سیارک 8000 آیزاک نیوتن و.....

      تقریبا" 95 درصد سیارکهای منظومه شمسی در حوالی همان مقدار پیش بینی رابطه تیتوس- بود یعنی مقدار متوسط  دو وهشت دهم واحد نجومی و بین 2 تا 4 واحد نجومی قرار دارند. این سیارکها معروف به سیارکهای کمربند اصلی هستند. سیارک ها در مدارهای بیضی شکل دور خورشید می گردند و مانند دنباله دارها و برخلاف سیارات مقید به حرکت در صفحه منظومه شمسی نیستند بطوریکه می توان شاهد زوایای کشیدگی متفاوتی در میان آنها بود.سیارکها بر اثر جاذبه سیارات مشتری و زحل ومریخ (و یا حتی برخوردهای اتفاقی با مریخ یا سیارک دیگری)به مرور زمان به نواحی خاصی مانند مدارهای رزونانس یا  نقاط لاگرانژی هدایت می شوند،بعضی صاحب مدارهای پایدار شده و بعضی نیز به مدارهایی ناپایدار برای نمونه به بیرون از کمربند سیارکی هدایت می شوند.بعضی هم  به سوی فضای اطراف مدار سیارات پرتاب می شوند ،برای مثال ماه های مریخ، فوبوس و دیموس، ممکن است از سیارک هایی باشند که در مدار مریخ گیر افتاده اند..... بعضی از سیارکهای کوچک بویژه آنهایی که در مناطق داخلی تر کمربند سیارکی هستند بر اثر پدیده ای که با نام اثر پویینتینگ- رابرتسون شناخته می شود بدلیل بازتاب وتابش مجدد تابش های خورشیدی طی حرکت مارپیچی منظم والبته با آهنگ کند به سوی خورشید حرکت می کنند ودر نهایت طی میلیونها سال با سطح خورشید برخورد می کنند( از طرف دیگر همواره از مناطق بیرونی منظومه سیارکهایی وارد مناطق داخلی تر می شوند).گفتنی است سیارکهایی که احتمال برخورد با زمین دارند نیز  دارای مدارهایی ناپایدار هستند.

                                                              تراکم سیارکها

 

      تراکم سیارکها  بر اساس دو مبحث  تعیین می شود:

1-           دوره تناوب :با توجه به دوره تناوب چرخش سیارکها دور خورشید تراکم سیارکها در بعضی نقاط زیاد ودر بعضی دیگر کم می شود. دوره تناوب سیارکها مضارب صحیحی از دوره تناوب دیگر سیارکها می باشد برای نمونه دوره تناوب یکی دوسال ودیگری شش سال است که مضربی از سه می باشد،این به معنای آن است که هر سه سال ،دو سیارک یکبار در حالت نزدیک وتحت تاثیر گرانشی هم قرار می گیرند.حتی مدارهای سیارکی که دارای اختلاف عدد صحیح با دوره تناوب سیارات بزرگ مانند مشتری هستند  معمولا"بر اثر گرانش زیاد  از سیارک تهی می شوند.از طرف دیگر بعضی از مدارها  با  مضارب صحیح از دوره تناوب وجود دارند که به پایداری مداری منجر می شوند این مدارها به رزونانس معروف هستند و مدارهایی هم وجود دارند که با وجود دوره تناوب با اختلاف عدد صحیح از سیارک تهی شده اند.این مناطق تهیگاه یا gap  نامیده می شوند.سیاره مشتری دارای نمونه های خوبی از مدارهای رزونانس وتهیگاه می باشد.گروهی از سیارکها که با نام تروجان شناخته میشوند در رزونانس 1:1 (یعنی دوره تناوب آنها با مشتری یکسان است) گروهی دیگر بانام Hildas  در رزونانس 3:2 (یعنی هر سه بار چرخش آنها بدور خورشید همزمان است با دو بار چرخش مشتری دور خورشید)قرار دارند از طرف دیگر مدارهای رزونانس 1:2   و2:3  و1:3   و3:1 و 5:2 و7:3 و 2:1 و5:3    که با نام تهیگاههای کیرک وود شناخته می شوند هم از مدارهای خالی از سیارک به حساب می آیند.رزونانس 2:1 مشتری بعنوان حد نهایی قرار گیری سیارکها عمل می کند.(رزونانس موجب پایداری مداری اجرام دیگری در منظومه هم شده است.در اینحالت به نظر می رسد که اجرام دارای رزونانس به حالت قفل شدگی در آمده و دوره تناوب آنها دارای ارتباط بسیار نزدیکی خواهد بود.این وضعیت درباره سیستم های نپتون-پلوتو ،میماس-تتیس و انسلادوس - دیون(از اقمار زحل) هم وجود دارد.)

2-             نقاط لاگرانژی :دومین عامل تراکم سیارکها  با نام کاشفش ،جوزف لوییس لاگرانژ شناخته می شود.نقاط لاگرانژی نقاط  با مدارهای پایداری هستند که تحت تاثیر اثرات گرانشی دو جسم بزرگ منظومه یعنی خورشید ومشتری( وحتی سیستم زحل خورشید) دارای تراکم بیشتر سیارکی هستند.3 نقطه لاگرانژی با نامهای L1،L2و L3  در طول مدت زمان زیاد ناپایدار بوده در حالیکه نقاط L4 و L5   دارای پایداری مداری بسیار بیشتری نسبت به بقیه هستند.این دو نقطه مادامیکه نسبت جرم دو جرم بزرگ از 24.96 بیشتر باشد داری پایداری خوبی است این نسبت درباره سیستم مشتری- خورشید ،زمین – خورشید ،ماه- زمین وچند جفت دیگر اجسام در منظومه شمسی برقرار است.اجرامی که در نقاط L4 و L5  وجود دارند با نام سیارکهای تروجان هم شناخته می شوند(مانند سیارک آگاممنون ،آچیلس وهکتور بعنوان بزرگترین آنها)تروجانها در مدار های رزونانسی 1:1 (مبحث قبلی)هم قرار دارند.تاکنون صدها سیارک تروجان شناسایی شده اند والبته بیشتر آنها در سیستم مشتری –خورشید در جلو یا عقب مشتری بدور خورشید می چرخند.سیستم مریخ –خورشید هم دارای نقاط لاگرانژی است وتعدادکمتری سیارک در مدار مریخ هم شناسایی شده اند.اولین آنها در سال 1990 میلادی با نام 5261 یورکا کشف شد.زحل ،اورانوس ونپتون هم دارای سیارکهایی در موقعیت تروجان هستند.تاکنون سیارکی در موقعیت تروجان سیستم ماه- زمین کشف نشده ولی ستاره شناسی لهستانی در سال 1956 موفق به کشف تراکم زیادی از غبار در این موقعیت گردید.

گمان بر این است که حداقل دو ناحیه رزونانسی در مناطق داخلی منظومه وجود داشته باشد که با وجود اثرات گرانشی زیاد سیارات دارای مدارهای پایدار باشند.یکی بین خورشید وسیاره تیر قرار داشته ودارای نام Vulcan  می باشد(قبل از این تا مدتها تصور می شده که سیاره ای با این نام بین تیر وخورشید وجود داشته باشد)البته تاکنون سیارکی در این موقعیت یافت نشده است این ناحیه بین فواصل 0.09 تا 0.2 واحد نجومی از خورشید قرار دارد و بدلیل رزونانس با سیارات زهره وتیر دردو مدار 0.15 و0.18 واحد نجومی هم تهیگاه وجود دارد.بسیاری عقیده دارند باید در ناحیه Vulcan  منتظر کشف سیارکها یا توده هایی از مواد پرتاب شده ناشی از انفجارات از سطح تیر بود.

علاوه بر دو ناحیه بالا که قسمت بیشتر سیارکها را درخود جای داده است سیارکها در مناطق دیگر منظومه هم یافت می شوند.این سیارکها در سه دسته اصلی دیگر جای می گیرند.

- سیارکهای نزدیک زمین که همان طور که از نامشان پیداست از نزدیکی زمین می گذرندوتا حدودی بسیارناچیز احتمال برخورد با زمین دارند.این سیارکها در سه زیر گروه جای دارند.الف-سیارکهای آمور  ب-سیارکهای آپولو  ج- سیارکهای آتن تاکنون 500 عدد از چنین سیارکهایی کشف شده اند.

-    سیارکهای     centaur

-    سیارکهای       trans Neptunian

دوگروه آخر در نواحی بیرونی منظومه شمسی قرار داشته وباتوجه به ترکیبات یخ مانند ارتباط نزدیکی با دنباله دارها دارند.

 

سیارکها با توجه به ویژگیهای فیزیکی وسطحی به رده های زیر تقسیم شده اند.

1-       C  : (Carbonaceous) بیشترین تعداد سیارکها از این رده می باشند.از ده درصد سیارکها در فاصله ۲/۲ واحد نجومی تا 80 درصد آنها در فاصله 3 واحد نجومی فراوانی آنها افزایش پیدا می کند.ضریب بازتاب سطحی آنها کمتر از 5درصد (حتی کمتر از زغال سنگ) و مانند کندریتهای کربنی دارای طیفی صاف وبدون عارضه هستند.

2-        S :(Silicaceous) بیشتر سیارکها ناحیه درونی تر کمر بند سیارکی از این رده هستند.60 درصد کل سیارکها در فاصله 2.2 واحد نجومی ولی تنها 15 درصد سیارکها در فاصله 3 واحد نجومی از این رده هستند.ضریب بازتاب سطحی آنها بین 15 تا 25 درصد است وبه نظر می رسد که دارای ساختمانی فلزی واز نوع کندریتی باشند.رنگ آنها به قرمزی می گراید وسیارکهای بزرگ جونو وآسترا از آن رده به شمار می آیند.

3-         M :(metallic) با ضریب بازتاب نسبتا" بالا.تصور بر این است که اینها هسته فلزی سیارکهای بزرگتری بوده اند که بر اثر برخورد تکه تکه شده اند.سیارک شماره 16 با نام سیچ تقریبا" بطور کامل از عناصر فلزی آهن ونیکل تشکیل شده است.

4-        E:(Enstatite) نسبتا" نادر بوده .ضریب بازتاب آن بالا گاهی بیشتر از 40 درصد.به نظر می رسد که گونه ای از کندریت بوده که دارای انستاتیت (MgSiO3) هستند.

5-        D: ضریب بازتاب آنها کم ورنگ آنها نیز قرمز است.سطح آنها تا 90 درصد از clay  با مواد مگنتایت وغنی از کربن تشکیل شده است.بیشتر این سیارکها در فواصل دور از خورشید (شامل تروجانها) وتعداد اندکی نیز در کمربند اصلی سیارکی قرار دارند.بزرگترین سیارک این رده 704 اینترمنیا نام دارد.

6-        A : تقریبا" بطور خالص از اولیوین تشکیل شده اند.

7-        P : تیره وقرمز رنگ هستند این رده مانند رده D  می باشد.

8-        Q : گاهی برای سیارکهای نزدیک زمین NEA  از این نام استفاده می شود.به نظر می رسد که از جنس کندریتی باشند.

9-       V : سطح صخره ای آنها Igneous  می باشد.بسیار نادرهستند.سیارک وستا بزرگترین نمونه آن است.

10-      U : سیارکهایی که در رده بندیهای بالا قرار نمی گیرند.برای نمونه سیارک شماره 2201 دارای طیفی مخالف با تمام اجرام منظومه شمسی است.

     در مورد شکل گیری سیارکها عقیده بر این است که آنها در همان منطقه کمربند اصلی شکل گرفته ودر واقع تکه های یک پیش سیاره درهمین منطقه بوده اند که گرانش سیاره مشتری مانع از سیاره شدن آن ودر نتیجه بوجود آمدن این تکه ها شده است.این وضعیت حدود 100 میلیون سال بعد از شکل گیری خورشید ومنظومه شمسی رخ داده است.

نگار شده در برچسب:سيارك ها, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |