سرزمين پارسيان

فرهنگ و گذشته آريایی

به نام پروردگار 

پيدايش منظومه شمسي

 

 

 

 

تاكنون نظريات زيادي در مورد منشا منظومه شمسي و زمين ارائه شده است، در ميان آنها ، دو نظر اساسي وجود دارد. اولي فرضيه برخورد نزديك نام گرفته است. بر اين پايه است كه سياره‌ها ، از مواد جدا شده از خورشيد ، تشكيل شده‌اند. بر طبق آن ، كشش گرانشي يك ستاره يا دنباله‌دار به حدي بوده است كه هنگام عبور از كنار خورشيد مقداري از ماده آن را بيرون كشيده است. زمين ما عضوي از خانواده خورشيد است.

منظومه شمسي نه سياره اصلي تعداد زيادي قمر طبيعي (اقمار) ، تعداد زيادي سياركها ، تعداد نامعلومي ستاره‌هاي دنباله‌دار به همراه شهابها ، شهاب سنگها به دور خورشيد در حال گسترش هستند.

محتويات منظومه شمسي

تمامي اجرامي كه تحت نيروهاي گرانشي خورشيد در مدارها در گردشند، منظومه شمسي را تشكيل مي‌دهند. اين اجرام بر اساس جرمشان در سلسله مراتب مشخص قرار دارند، در راس آنها خورشيد واقع است، سپس سيارات ، اقمار و حلقه‌هاي آنها ، خرده‌هاي بين سياره‌اي (ستاره‌هاي دنباله‌دار ، سياركها ، شهابها) و در آخرين مرتبه گازها و گرد و غبار بين سياره‌اي قرار دارند.

نظريه برخورد نزديك

در اوايل قرن بيستم ميلادي دو اخترشناس امريكايي نظريه برخورد نزديك را ارائه دادند كه بنا به عقيده آنها ، ذراتي از ماده خورشيد ، در اثر برخورد نزديك يك ستاره ديگر بيرون ريخته است. بعدا اين ذرات به همديگر پيوسته و اجرام بزرگي را تشكيل مي‌دهند كه از اين اجرام بزرگ ، سياره‌ها بوجود آمده‌اند.

فرضيه كانت - لاپلاس

نظريه مهم ديگر در سال 1755 ميلادي (1134 شمسي) بوسيله فيلسوف آلماني ، امانوئل كانت ، مطرح شد. نظر كانت به عقيده قابل قبول امروزي شبيه است. بر طبق آن ، منظومه شمسي از يك ابر گاز و غبار در حال چرخش ، شكل گرفته است. نظر كانت بوسيله رياضيدان فرانسوي به نام پير دو لاپلاس بسط داده شد. فرضيه كانت - لاپلاس ، يك ابر بسيار بزرگ از گازهاي داغ را ترسيم مي‌كند كه به دور محور خود مي‌چرخد. كانت و لاپلاس ، اين ابر بزرگ را سحابي ناميده‌اند.

سرد شدن گاز سحابي ، باعث انقباض آن مي‌شود. در اين ضمن ، با انقباض جرم اصلي ، حلقه‌هايي از گاز در اطراف آن باقي مي‌مانند. اين جرم اصلي همان خورشيد است. حلقه‌ها ، در اثر نيروي گريز از مركز (نيرويي است كه اجسام در حال چرخش را به طرف بيرون از مركز چرخش مي‌راند.) از مركز دور مي‌شوند. بنابراين فرضيه ، حلقه‌هاي جدا از هم ، منقبض شده و سياره‌ها را بوجود آورده‌اند. دانشمندان در درستي اين نظر ترديد دارند، چرا كه گازهاي داغ گرايشي به انقباض ندارند، بلكه در فضا گسترش مي‌يابند.

نظريه جديد ابرغبار

فيزيكدان آلماني كارل فون وايتسزيكر بنياد اصلي تئوري جديد ابر غبار را پيشنهاد كرد. بعد از آن اخترشناس امريكايي به نام جرارد كويپر نظر وايتسزيكر را به‌صورت تئوري جديد منشا منظومه شمسي تكميل كرد. سيارات منظومه شمسي ، از همان گاز و غباري شكل گرفته‌اند كه خورشيد از آن پديد آمده است. ابر بزرگ با گردش خود در فضا به بخشهاي كوچكتري تقسيم شده است.

ذرات موجود در اين بخشها ، همديگر را جذب كرده‌اند و سرانجام سياره‌ها را بوجود آورده‌اند. بيشتر مواد ابر اصلي در اثر تابش خورشيد از آن دور شده‌اند، ولي پيش از آنكه خورشيد ، حالت ستاره به خود گيرد، اندازه سياره‌ها به حدي رسيده بود كه مي‌توانستند در مداري به دور آن باقي بمانند يا گردش كنند.

شكل گيري منظومه شمسي

شكل گيري منظومه شمسي از ديد ديناميك

منظومه شمسي يك ساختار منظم را برحسب خواص فيزيكي‌اش نشان مي‌دهد، بطوري كه اگر از بالاي قطب شمال خورشيد ديده شود، منظومه شمسي قواعد زير را پيدا مي‌كند:

1. سيارات در خلاف جهت عقربه‌هاي ساعت در اطراف خورشيد مي‌گردند، خورشيد نيز در همان جهت به دور خود مي‌چرخد.

2. به استثناي عطارد و پلوتو ، اكثر سيارات داراي صفحات مداري هستند كه فقط بطور جزئي با صفحه دايرة‌البروج شيب دارند، مدارها تقريبا هم صفحه هستند.

3. به استثناي عطارد و پلوتو ، سيارات در مدارهايي مي‌گردند كه خيلي به دايره نزديك هستند.

4. به استثناي زهره و اورانوس ، سيارات در خلاف جهت عقربه‌هاي ساعت (يعني در همان جهت حركت مداريشان) به دور خود مي‌چرخند.

5. اكثر قمرها در همان جهتي كه سيارات مادرشان به دور خود مي‌چرخند و در نزديكي صفحات استوايي سيارات قرار دارند.

6. ستاره‌هاي دنباله‌دار با دوره تناوب طولاني ، مدارهايي دارند كه از همه جهات و زوايا مي‌آيند، بر خلاف مدارهاي هم صفحه سيارات ، اقمار ، سياركها و ستاره‌هاي دنباله‌دار با دوره تناوب كوتاه.

7. سه عدد از سيارات مشتري‌گون شناخته شده‌اند كه داراي حلقه هستند.

شكل گيري منظومه شمسي از ديد شيمي

تشكيل يك سياره مستلزم يك فرآيند چند مرحله‌اي است، اولا دانه‌هاي جامد متعلق به سحابي خورشيد متراكم مي‌شوند. ثانيا اين ذرات باهم يكي شده و اجرام آسماني بزرگ به نام ريز سيارات را شكل مي‌دهند كه سپس تصادم كرده و براي تشكيل پيش سيارات با هم يكي مي‌شوند و به سيارات امروزي متحول مي‌گردند. تركيبات شيميايي سيارات بوسيله فرآيندي به نام تسلسل تراكم از روي تراكم دانه‌ها تعيين مي‌شوند. ايده اوليه تسلسل تراكم اين است:

مركز سحابي بايد در دمايي برابر چندين هزار درجه كلوين بوده باشد. در اينجا دانه‌هاي جامد ، حتي تركيبات آهن و سيليكاتها نمي‌توانستند متراكم شوند. در جاي ديگر كه مواد مي‌توانستند به عنوان دانه‌هاي جديد متراكم شوند، به‌صورت زير به دما بستگي داشت:

پايينتر از 2000 كلوين ، دانه‌هاي ساخته شده از مواد خاكي متراكم شدند، زير 273 كلوين دانه‌هاي مواد خاكي و يخي هر دو مي‌توانستند شكل بگيرند. در دماي متفاوت گازهاي موجود و جامدات حاضر بطور شيميايي برهمكنش كرده و تركيبات متنوعي را توليد مي‌كنند. اگر دماي سحابي به سرعت از مركز به طرف بيرون كاهش يابد، چگاليها و تركيبات سيارات مي‌توانند با تسلسل تراكم توضيح داده شوند.
نگار شده در برچسب:منظومه شمسي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
 
 
 
همه عمرتان اینجا زندگی کرده اید اما واقعاً درمورد کهکشان راه شیری چه می دانید؟ احتمالاً می دانید که مارپیچی است که 100،000 سال نوری امتداد دارد. تصمیم گرفته ایم شما را با حقایق بیشتری درمورد این کهکشان آشنا کنیم.

1) مارپیچی مسدود شده است.
 
http://www.irannaz.com/news_cats_15.html

احتمالاً می دانید که راه شیری کهکشانی مارپیچ و احتمالاً زیباترین نوع کهکشان است. آنها بازوهای بسیار بزرگ و باعظمتی دارند که از یک قطب مرکزی یا توده ای ستاره درخشان بیرون می آید. مارپیچ های آن ظاهری خارق العاده دارند: یک سد مستطیل شکل از ستاره ها در مرکز به جای یک کره و بازوها از دو انتهای سد پرتو می افکنند. ستاره شناسان به این سد، حائل می گویند و ما یکی از اینها را داریم.
درواقع، سد ما واقعاً بزرگ است. این سد با طولی برابر با 27،000 سال نوری از اکثر  سدها بزرگتر است.

2) حفره ی سیاه بسیار بزرگی با چگالی بسیار بالا در قلب آن وجود دارد.
درست در قلب کهکشان یک دیو زندگی می کند: یک حفره بزرگ سیاه (سیاه چاله). می دانیم که به خاطر تاثیر جاذبه آنجا قرار دارد و ستاره های نزدیک مرکز کهکشان با سرعتی فوق العاده به دور آن می گردند. با سرعتی هزاران کیلومتر در ثانیه به دور مدار آن میگردند و سرعت شگفت انگیر آن شیئی که اسیرشان کرده را تسلیم خود می کند. با کمی ریاضی پایه می توان گفت که آن توده باید برای رسیدن به مقیاس کیهانی سرعت ستاره ها را به چهار میلیون برابر خورشید برساند. بااینحال در تصاویر هیچ چیز دیده نمی شود. پس چه چیز می تواند 4،000،000 برابر خورشید باشد ولی هیچ نوری از خود ساتع نکند؟
درست است، یک حفره سیاه (سیاه چاله).
بااینکه بسیار بزرگ است اما به یاد داشته باشید که خود کهکشان 200 میلیارد برابر حجم خورشید است، به همین دلیل در واقعیت حفره سیاه در مرکز فقط یک شکاف کوچک از حجم کلی کهکشان است. و هیچ خطر سرازیر شدن در آن برای ما وجود ندارد. هر چه که باشد 250،000،000،000،000،000 کیلومتر از ما دور است.

حال تصور می شود که یک حفره سیاه بسیار بزرگ با چگالی بسیار زیاد در مرکز کهکشان با خود کهکشان شکل می گیرد و در واقعیت ابرهایی که خارج آن به دلیل فرو ریختن اجرام در این سیاه چاله ایجاد میشود، بر شکل گیری ستاره ها در کهکشان تاثیر دارند. بنابراین، حفره های سیاه می توانند خطرناک باشند اما این امکان وجود دارد که تولد احتمالی خورشید—و تولد زمین به همراه آن—به کمک همین طوفانها به وجود آمده است.

3) کهکشانهای دیگر را می بلعد.
کهکشان ها بزرگ هستند و توده های بسیار زیادی دارند. اگر کهکشان های کوچک دیگری از نزدیک یک کهکشان بزرگتر رد شوند، کهکشان بزرگتر می تواند ستاره ها و گازهای آن را جذب کند.
 
http://www.irannaz.com/news_cats_15.html

راه شیری بسیار زیباست اما وحشی هم هست. اخیراً کهکشان های زیادی را بلعیده است. کمانهای زیادی از ستارگان که به دور مرکز راه شیری می چرخند را به سمت خود کشیده است. این کهکشان ها به کهکشان ما ملحق شده و کهکشان ما بزرگتر می شود. حقیقت این است که خوردن هرچه بیشتر کهکشان های دیگر، این کهکشان را گرسنه تر می کند.

4) ما در یک محله زیبا زندگی می کنیم...
راه شیری در فضا تنها نیست. ما بخشی از یک گروه کوچک کهکشان های نزدیک هستیم که گروه محلی نامیده می شوند. البته راه شیری سنگین ترین کهکشان محل است و کهکشان آندرومیدا کمی کوچکتر از آن است. کهکشان ترای آنگیولوم هم مارپیچی است اما آنقدرها بزرگ نیست و درکنار تعداد زیادی کهکشان دیگر در کنار راه شیری قرار گرفته است. همه اینها کنار هم تقریباً سه جین کهکشان در گروه محلی می شوند که بیشترین کهکشان های کوچک را دارد که تشخیص آنها بسیار مشکل است.

5) ... و در حومه شهر هستیم.
گروه محلی کوچک و دنج است و همه چمنشان را مرتب می زنند و خانه هایشان را رنگ می کنند. این به خاطر آن است که اگر از دورتر نگاه کنیم ما در حومه زندگی می کنیم. شهرِ بزرگ موجود در این تصویر ، خوشه ویرگو مجموعه ای بزرگ از حدود 2000 کهکشان است که خیلی از آنها به اندازه راه شیری هستند یا حتی بزرگتر از آن. این نزدیکترین خوشه بزرگ است که مرکز آن تقریباً 60 میلیون سال نوری دور است. به نظر می رسد که راه شیری از نظر گرانشی به سمت آن کشیده می شود، به عبارت دیگر، ما جزئی از آن هستیم. جرم کلی خوشه به اندازه یک کادریلیون برابر جرم خورشید است.

6) فقط می توانید 000003/0 درصد آنرا ببینید.
وقتی در یک شب تاریک بیرون بروید، هزاران ستاره را در آسمان خواهید دید. اما راه شیری دویست میلیارد ستاره در خود دارد. شما فقط یک بخش خیلی خیلی کوچکی از تعداد ستاره هایی که به دور این کهکشان هستند را می بینید. درواقع، دورترین ستاره هایی که می توانید ببینید 100 سال نوری از شما فاصله دارند. بدتر اینکه، بیشتر ستاره ها آنقدر کم نور هستند که از فاصله ای نزدیک تر از آن هم دیده نمی شوند. خورشید تیره تر از آن است که از 60 سال نوری بیشتر دیده شود و خورشید درمقایسه با بیشتر ستاره ها بسیار بسیار روشن تر است. پس ستاره هایی که دور و بر خودمان می بینیم فقط قطره ای از اقیانوس راه شیری هستند.

7) 90 درصد آن نامرئی است.
وقتی به حرکت ستاره ها در کهکشان خودمان نگاه می کنید، می توانید با کمی کمک گرفتن از ریاضی و فیزیک مقدار توده های کهکشان را تعیین کنید. حتی می توانید تعداد ستاره های موجود در کهکشان را حساب کرده و حجم آنها را دربیاورید. مشکل اینجاست که هیچ دو عددی با هم تطابق ندارند: ستاره ها (و سایر چیزهای مرئی مثل گاز و گرد) فقط 10 درصد حجم کهکشان را تشکیل می دهند. پس 90 درصد بقیه کجاست؟

http://www.irannaz.com/news_cats_15.html


هر چه که هست، حجم دارد اما نمی درخشد. به همین خاطر به آن شیء تیره می گوییم چون هیچ واژه مناسب تری برای آن پیدا نکردیم. می دانیم که حفره های تیره، ستاره های مرده، سیاره های طرد شده، گاز سرد و ... نیستند و آنچه که باقی می ماند بسیار عجیب است. اما می دانیم که واقعی است و وجود دارد. فقط نمی دانیم که چیست.

8) بازوهای مارپیچی وهم است.
البته آنها به خودی خود وهم نیستند اما تعداد ستاره های موجود در بازوهای مارپیچ کهکشان ما خیلی متفاوت تر از تعداد موجود بین بازوها نیستند! بازوها مثل ترافیک شهری و مناطقی است که تراکم جمعیت بالا است. درست مثل یک ترافیک در اتوبان، ماشین ها وارد ترافیک شده و از آن خارج می شوند اما خود ترافیک تکان نمی خورد. درمورد بازوها هم ستاره هایی به آن وارد و از آن خارج می شوند اما بازوها همانجا می مانند.

باز هم مثل یک اتوبان، ابرهای دودی بزرگ می توانند در این بازوها جمع شوند که باعث می شود سقوط کنند و ستاره ها را تشکیل دهند. اکثر این ستاره ها کم نور هستند و عمر بلندی دارند به همین خاطر در آخر از بازوها بیرون می روند. اما بعضی از ستاره ها بسیار پرتراکم، داغ و روشن هستند و اطراف گاز را روشن می کنند. این ستاره ها خیلی عمر نمی کنند و قبل از اینکه بتوانند از بازوها خارج شوند می میرند. از آنجا که ابرهای گازی داخل این بازوها به این صورت روشن می شوند، همین باعث مشخص شدن بازوهای مارپیچی می شود.

ما به این دلیل بازوها را می بینیم که نور در آنجا بهتر است نه به این دلیل که ستاره ها آنجا جمع می شوند.

9) به طور جدی تاب دارد.
راه شیری دیسکی چاق با امتدادی برابر با 100،000 سال نوری و پهنایی برابر با چند هزار سال نوری است. تقریباً مقیاسی مثل یک جعبه DVD چهارتایی دارد.

آیا تا به حال یک DVD را زیر نور خورشید رها کرده اید؟ با گرم شدن ممکن است تاب بردارد. راه شیری هم همینطور است. این دیسک احتمالاً به خاطر تاثیر گرانشی یک جفت کهکشان ماهواره ای در گردش، قابل انعطاف است. یک طرف دیسک به سمت بالا و دیگری به سمت پایین تاب دارد. اگر به تصویر کهکشان آندرومیدا دقت کنید می بینید که از سمت راست به سمت بالا و از سمت چپ به سمت پایین تاب دارد. آندرومیدا هم کهکشان های ماهواره ای دارد و آن را هم درست مثل کهکشان ما تاب داده اند. البته این تاب تاثیری بر ما ندارد و فقط نکته جالبی بود درمورد کهکشان راه شیری.

http://www.irannaz.com/news_cats_15.html


10) قرار است کهکشان آندرومیدا را خیلی بهتر بشناسیم.
صحبت از آندرومیدا شد، آیا تا به حال آنرا در آسمان دیده اید؟ با چشم غیرمسلح می توان آن را در شبی صاف و تاریک مشاهده کرد. کم نور اما بزرگ است. تقریباً هشت برابر ماه در آسمان است.

اگر به نظرتان این خیلی بزرگ نمی رسد، باید بگوییم که اندازه آن برابر با دو میلیارد سال نوری است.

کهکشان آندرومیدا و راه شیری با سرعتی برابر با 200 کیلومتر در ثانیه به سمت هم در حرکت هستند. یادتان هست گفتیم کهکشان های بزرگ کهکشان های کوچکتر را می خورند؟ حالا وقتی دو کهکشان بزرگ به هم برخورد می کنند یک آتش بازی حسابی راه می افتد. ستاره ها از نظر فیزیکی سقوط نمی کنند، در این مقیاس خیلی کوچکتر از آن هستند. اما ابرهای گازی سقوط می کنند و همانطور که قبلاً گفتیم وقتی این ابرها سقوط کنند، ستاره ساخته می شود. به همین دلیل انفجاری از تشکیل ستاره ها صورت می گیرد که هر دو کهکشان را نورانی می کند.
 
http://www.irannaz.com/news_cats_15.html

در حال حاضر، گرانش متقابل هر دو کهکشان، قوس هایی عجیب و شگفت انگیز از ستاره و گاز می سازد. درست است که بسیار زیباست اما نشاندهنده یک خشونت در مقیاسی حماسی است.

چند میلیارد سال طول می کشد تا بالاخره این دو کهکشان به هم برخورد کنند و یکی شوند. آنها کهکشانی بسیار عظیم خواهند ساخت. درواقع، وقتی این اتفاق بیفتد خورشید همچنان دور آن خواهد بود. آیا نسل های بعد از ما شاهد این برخورد شگرف در تاریخ کهکشان ها خواهند بود؟

فکر کردن به آن هم واقعاً جالب است.

تا آن موقع این 10 نکته درمورد کهکشانی که در آن زندگی می کنید کافی به نظر می رسد. البته اگر بخواهید حقایق بیشتری در این رابطه بدانید باید مطالب بیشتری مطالعه کنید
نگار شده در برچسب:كهكشان راه شيري, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

سیاره عطارد(Mercury)
سیاره عطارد که به نام های تیر و مرکوری (پیک بادپای خدایان) نیز خوانده می شود جرمی است کوچکتر از زمین با قطر 4878 کیلومتر که در نزدیکترین فاصله از خورشید به دور آن می گردد. مدار بیضوی آن بعد از مدار سیاره پلوتو دارای بیشترین خروج از مرکز (206/0) است و فاصله متوسط آن از خورشید 9/57 میلیون کیلومتر است. سیاره کوچک عطارد به دلیل جرم کم و فاصله اندکش با خورشید جوّی ندارد لذا سطح روشن آن بسیار داغ (حدود 327 درجه سانتیگراد) و سطح تاریک آن بسیار سرد (163ـ درجه سانتيگراد) است.

این سیاره در هر 88 روز یک بار به دور خورشید گردش می کند و جالب آن که مدت شبانه روز آن 65/58 شبانه روز زمینی است. این بدان معناست که عطارد بسیار آرام به دور خود می گردد. چگالی یا تراکم این سیاره نزدیک به چگالی زمین است (34/5 برابر چگالی آب) و این موضوع دلالت دارد بر اینکه ساختار داخلی آن عمدتاً از فلزات سنگین است و احتمالاً بیشتر آن را فلز آهن تشکیل می دهد. دراین مورد عطارد دارای یک هسته فلزی متراکم و یک گوشته یا جبه ضخیم سنگی (سیلیکاتی) است. سطح سیاره دارای نسبت بازتاب 06/0 است، یعنی فقط 6 در صد نور تابیده به سطح اش را به فضا بازتاب می دهد. تاکنون فقط یک سفینه کاوشگر به نام مارينر 10 از این سیاره دیدن کرده است. این سفینه درسال 1974 میلادی از فاصله 200 هزار کیلومتری سطح عطارد عبور کرد و تصاویر نزدیکی از سطح آن به زمین ارسال نمود. در این تصاویر سطح عطارد همانند سطح کره ماه دیده می شود که گودالهای شهابسنگی دهانه های آتشفشانی، دشتهای پهناور، کوهها، رشته کوهها و درّه های عظیم و طولانی درآن نمایان است. همچنین درسال 2004 سفینه به نام مسنجر (Messenger) بسوی این سیاره پرتاب گردید. ماموریت فضایی دیگری نیزدر سال 2012-2011 انجام خواهد شد. این سیاره قمر ندارد.
سیاره زهره(Venus)
سیاره زهره که به نامهای ناهید و ونوس (الهه عشق و زیبایی) و خواهر زمین نیز خوانده می شود جرمی است، اندکی کوچکتر از زمین با قطر 12104 کیلومتر که در فاصله متوسط 2/108 میلیون کیلومتری خورشید به دور آن گردش می کند. مدت گردش انتقالی آن 7/224 شبانه روز زمینی به طول می انجامد و گردش وضعی اش را در مدت 243 شبانه روز زمینی انجام می دهد. این موضوع دلالت بر چرخش بسیار آرام و کند سیاره بدور خود دارد. چگالی سیاره زهره 5/24 برابر چگالی آب است که کمی از چگالی زمین و عطارد کمتر است و احتمالاً ساختار درونی آن به ساختار درونی زمین شباهت دارد. یعنی دارای یک هسته مرکزی فلزی، گوشته یا جبّه ضخیم سیلیکاتی و پوسته ای نازک است. این سیاره دارای جوّ بسیار غلیظ و متراکمی است که همیشه سطح آن را از ديد ما پنهان می دارد. ترکیب جوّ زهره عمدتاً از گاز دی اکسید کربن است که این موضوع می تواند منشاء اثر گلخانه ای شدید در جو سیاره باشد. درواقع این گاز همانند شیشه های یک گلخانه مانع خروج بازتاب های گرمایی از سطح زهره به فضا می شود. بدین وسیله می توان افزایش دمای سطحی سیاره را توجیه کرد. در واقع دمای جوّ زهره حدود 480 درجه سانتیگراد است که از دمای سطحی وجویّ هر سیاره ای در منظومه شمسی بیشتر است در این دما سرب به راحتی ذوب می شود! تاکنون سفاین زیادی به این سیاره گسیل شده اند که می توان سفاین کاوشگر مارینر2 (سال1962)، مارینر5 (سال1967)، مارینر 10(سالهای1975-1973)، ونراها (سالهای1983-1961)، وگا1و2 (سال1985)، گالیله (سال1990)، پایونیر(سالهای1992-1978) ، ماژلان(سالهای1994-1989) ، مسنجر(سال2004) و آخرین آن سفینه ونوس اکسپرس (سال2005) را نام برد. برخی از سفاین فوق کاوشگرهایی به درون جوّ متراکم زهره ارسال کرده اند و بر سطح آن فرود آمده و در فرصت کوتاهی توانسته اند تصاویر ارزشمند از سطح سیاره و جوّ حاکم بر آن ارسال نمایند. حتی نمونه برداری هایی از خاک آن نیز داشته باشند. اطّلاعات به دست آمده نشان از وجود سطحی داغ و بسيار خشک دارد که جویّ بسيار گرم و متراکم و مه آلود برآن احاطه دارد و بادهای ملايمی نيز سطح آن را در می نوردند. حتی وقوع رعد و برق نيز درآن آشکار شده است. لازم به ذکر است که این سياره هيچ قمری ندارد.
سياره مريخ(Mars)
سياره مريخ که به نام های بهرام و مارس (الهه جنگ) نيز خوانده می شود جرمی است کوچکتر از زمين با قطر متوسط 6776 کيلومترکه در ورای مدار زمين و در فاصله متوسط 227 ميليون کيلومتری خورشيد به دور آن گردش می کند. فاصله آن از کره خاکی ما در بهترين زمان (حالت مقابله مطلوب) به حداقل 56 ميليون کيلومتر می رسد. البته مقابله معمول اين سياره در هر 780 روز يکبار رخ می دهد. سياره سرخ در مدت 687 شبانه روز زمينی (تقريباً دو برابر سال زمينی) يکبار به دور خورشيد و در مدت 623/24 ساعت به دور خود گردش می کند. که البته اين مدّت به شبانه روز زمين بسيار نزديک است. جالب آن که ميل محوری آن نيز 4/23 درجه است که آن هم به ميل محوری زمين 5/23 درجه نزديک است. به همين دليل مريخ نيز همانند کره خاکی ما دارای فصول چهار گانه است که البته مدّت هر فصل تقريباً دو برابر مدّت زمان فصلهای زمينی است. دمای سطحی مريخ در نواحی استوايی اش و در گرم ترين ساعات شبانه روز به 26 درجه سانتيگراد و در سردترين زمان (پيش از طلوع خورشيد) تا 111ـ درجه سانتیگراد کاهش می يابد. دما در نواحی قطبی آن در سراسر سال به ندرت از 123ـ درجه سانتيگراد گرم تر می شود. مريخ دارای جوّی رقيق با فشاری حدود 01/0 فشار جویّ زمين است که عمدتاً از گاز دی اکسيد کربن تشکيل شده است. فشار اندک جوّ آن موجب می شود تا تغييرات دمايی آن زياد باشد. همچنين در اين فشار مايعات سريعتر تبخير خواهند شد. تصاوير تلسکوپی و مدار گردی مريخ وقوع توفان های کوچک و يا سراسری گرد و غبار را در جوّ آن آشکار ساخته اند. جالب آنکه گاهی اوقات ابرهای نازکی خصوصاً در نواحی قطبی آن تشکيل می شود. به دليل تشابه نزديک محيط مريخ با سياره ما از زمانهای دور اين سياره مورد توجّه بوده است و پيشرفت های فضايی کمک موثری به شناخت هر چه بيشتر اين سياره نموده است و تا کنون بيشترين پژوهش های بين سياره ای را به خود اختصاص داده است به طوريکه سفاين زيادی به اين سياره ارسال شده است و مريخ نشين های متعددی بر سطح آن فرود آورده و تحقيقات مهمی را در محيط آن به عمل آورده اند. کاوشگرهايی مانند مارينر4 (سال1964)، مارینر6و7 (سال1969)، مارس2،3و9 (سال1971)، مارس5و6 (سال1973)، وايکينگ1و2 (سال1975)، فوبوس (سال1988)، مارس ابزرور (سال1992)، مارس96 (سال1996)، مارس پت فايندر و مارس گلوبال سورویر(سال1996)، نوزومی و مدارگرد آب وهوایی مریخ (1998)، دیپ اسپیس2 (سال1999)، فرودگر قطبی مریخ (سال1999)، ادیسه2001مريخ (سال2001)، مارس اکسپرس(سال2003)، رهیابهای اکتشافی سطح مریخ (سال2003)، مدار گرداکتشافی مریخ (سال2005) و درسالهای آتی سفینه های فونیکس و مارس 2007 (سال2007) با هدف شناخت هر چه بيشتر محيط مريخ به اين سياره ارسال شده و می شوند.
سطح سرخ گون مريخ عوارضی مانند گودال های برخوردی شهاب سنگی، آتشفشانهای کوچک وبزرگ، دشتهای پهناور، کوهها و درّه های طولانی را در خود جای داده است. در قطبين مريخ نيز کلاهکهای يخی سفيد ديده می شود که جنس آنها از يخ خشک و يخ آب است و جالب آن که با تغيير فصول در مريخ تغيير اندازه می دهند. سياره مريخ دو قمر کوچک دارد که هر دوی آنها در سال 1877 توسط ستاره شناس آمريکايی آساف هال (Asaph Hall) کشف شدند. بزرگترين قمر مريخ فوبوس (ترس) نام دارد که با شکل نامنظم خود قطری معادل 28 × 23 ×20 کيلومتر دارد و در فاصله متوسط 9270 کيومتری سطح مريخ و در مدت 32/0 روز به دور آن گردش می کند. قمر ديگر با نام ديموس (وحشت) به سيب زمينی شباهت دارد و قطرآن 16 × 12 × 10 کيلومتراست. فاصله آن از مريخ 23400 کیلومتر بوده و در مدت 27/1 روز به دور آن گردش می نمايد. در سطح هر دو قمر گودالهاي برخوردی شهابسنگی به وفور يافت می شود و گمان می رود اين دو قمر سيارک های سرگردانی بودند که در گذشته های دور به دام جاذبه مريخ افتاده اند.
سياره مشتری(Jupiter)
سياره غول پيکر مشتری به نام های برجيس و ژوپيتر (فرمانروای کوه المپ) نيز خوانده می شود، بزرگترين سياره منظومه شمسی است مشتري با قطر 142800 کيلومتر در فاصله ای دور از خورشيد و در آن سوی مدار مريخ و سيارک ها به دور خورشيد گردش می نمايد. فاصله متوسط آن از خورشيد 36/778 ميليون کيلومتر است و در مدت 86/11 سال زمينی گردش انتقالی اش را انجام می دهد. گردش وضعی اش نيز در مدت 928/9 ساعت انجام می گيرد. اين مدت گردش وضعی در ميان سيارات کوتاهترين زمان محسوب می شود. چرخش سريع اين سياره موجب شده تا ميزان پخ شدگی آن نيز زياد باشد به طوريکه سياره در نواحی استوايی برآمده و در مناطق قطبی فرو رفته به نظر می رسد. چگالی مشتری کمی بيشتر از چگالی آب است (33/1) و اين موضوع نشاندهنده آن است که از نظرساختاری از عناصر سبکی همچون هيدروژن و هليوم به حالت گاز يا مايع تشکيل شده است. در واقع سياره سطح جامدی ندارد و گمان می رود که فقط در مرکز آن يک هسته جامد وجود داشته باشد که اطراف آن را لايه ای از هيدروژن فلزی مايع در بر گرفته و در ورای آن جوّ غليظ و ضخيمی از هيدروژن و هليوم وجود دارد که نمای خارجی مشتری را تشکيل می دهد. سياره درخشان مشتری از ديد ناظری در فضا به صورت کره گازی زرد رنگی که دارای خطوطی موازی به رنگ تيره و روشن و به صورت يک درميان است جلوه گری می کند. درواقع به رگه ها يا نواحی تيره جوّ فوقانی مشتری کمربندهای ابری و به نوارهای روشن ناحيه می گويند.
درجوّ غليظ اين سياره لکّه های بيضوی کوچک و بزرگی که به شکل گرداب هستند ديده می شود. يکی ازاين لکّه ها به قدری بزرگ است که قطر طولی آن سه برابر قطر کره زمين است. اين لکّه که به رنگ سرخ ديده می شود اولين بار توسط ستاره شناس انگليسی رابرت هوک درسال 1664 ميلادی کشف شد. لازم به ذکر است کمربندهای جویّ و لکّه سرخ مشتری از ميان تلسکوپی نسبتاً قوی آماتوری قابل تشخيص و رويت می باشند. سياره مشتری دارای ميدان مغناطيسی قدرتمند و عظيمی است که ساختار پيچيده ای دارد ودنباله آن تا مدار سياره زحل نيز کشيده شده است! مسلماً درايجاد اين ميدان قدرتمند توده مرکزی مشتری و لايه هيدروژن فلزی اطراف آن و همچنين چرخش سريع سياره نقش موثری دارند. ميدان مغناطيسی سياره حتی بر اقمار مجاورش نيز تاثيرگذار است. مشتری اقمار زيادی دارد که چهار عدد آنها از بقيه به مراتب بزرگترند و اولين بار توسط ستاره شناس مشهور ايتاليايی گاليلئوگالیله کشف شدند. بدين جهت به آنها اقمار گاليله ای مشتری می گويند. اين چهار قمر به ترتيب فاصله از سياره عبارتند از: آيو (IO)، اروپا (Europa)، گانيمد (Ganymede) و کاليستو ( Callisto). جالب اين که هر کدام از اقمار ويژگي شاخصي دارند. آيو دارای فعاليت شديد آتشفشانی است در واقع فعال ترين قمر در منظومه شمسی محسوب می شود. اروپا دارای سطحی بسيار صاف وهموار است و سطح آن کاملاً از يخ پوشيده شده لذا نسبت بازتاب آن نيز بالاست (64/0 ). گانيمد با قطر 5276 كيلومترنه تنها بزرگترين قمر سياره مشتری است بلکه با قطر 5276 کيلومتر بزرگترين قمر نيز در منظومه شمسی محسوب می شود. کاليستو نيز دارای سطحی تيره و بسيار قديمی است و احتمالاً كهنسال ترين قمر منظومه شمسي است. لازم به ذکر است که چهار قمر بزرگ مشتری را می توان به راحتی با دوربين های با بزرگنمايی کم مشاهده کرد. تاکنون سفینه های فضایی پایونیر10(سال1973)، پایونیر11(سال1974)، ویجر1و2 (سال1979)، اولیس(سال1992) و مدارگرد و فرودگر جوّ مشتری (از سال1989 تاکنون) ازاین سیاره غول دیدن کرده اند. شمار اقمار کشف شده مشتری بعد از ارسال سفاين فوق به بيش از 63 قمر رسيده است که در نوع خود در منظومه شمسی جالب و بی نظير است .
سياره زحل(Saturn)
سياره زحل که به نام های کيوان و ساترن (الهه زمان و پدر ژوپیتر) نيز خوانده می شود از زيباترين سيارات منظومه شمسی است که در فاصله متوسط 1427 ميليون کيلومتری از خورشيد به دور آن گردش می کند. گردش انتقالی زحل 46/29 سال زمينی به طول می انجامد. مدّت گردش وضعی آن در نواحی استوايی 25/10 ساعت است. زحل با قطر استوايی 120660 کيلومتر دومين سياره بزرگ منظومه شمسی است. چگالی آن در مقايسه با ديگر سيارات بسيار کمتر و فقط70/0 چگالی آب است. در واقع اگر به طور فرضی اقيانوس عظيمی از آب وجود داشته باشد، سياره زحل به راحتی بر آب شناور خواهد شد. چگالی اندک آن دلالت دارد براينکه ساختار داخلی آن از عناصر سبک هيدروژن و هليوم می باشد که شباهت زياد آن را با ساختار داخلی سياره مشتری نشان می دهد. سياره زحل همچون مشتری دارای يک هسته مرکزی کوچک و احتمالاً لايه هيدروژن فلزی است که جوّی ستبر و غليظ آن را احاطه کرده است. جالب آن که کمربندهای ابری وناحيه های روشن در جوّ زحل نيز قابل تشخيص است. البته وضوح آنها کمتر از خطوط جوّی مشتری است.
يکی از ويژگيهای شاخص سياره وجود حلقه هايی زيبا و شگفت انگيز برگرد آن است. در واقع حلقه های زحل از فاصله نزديک شامل بی شمار حلقه و شکاف است که از ذرات ريز خرده سنگ و يخ تشکيل شده اند و از فواصل دور به شکل حلقه جلوه گری می کند. منشاء پيدايش حلقه ها هنوز نامشخص است ولی طبق نظرستاره شناس فرانسوی ادوارد رش(Edvard Roche) حدّی برای حداقل فاصله اقمار تا سياره وجود دارد که اگر قمری از حدّ فوق به سياره نزديکتر شود اثر متقابل جاذبه سياره موجب متلاشی شدن آن شده و قطعات خرده شده آن همانند حلقه هايی به دور سياره قرار می گيرند. تاکنون سفينه های کاوشگر پايونير 11(سال1979)، وويجر1 (سال1980)، وويجر2 (سال1981) و در حال حاضر سفينه کاسينی- هويگنس (ازسال 1997 تا 2008) از اين سياره ديدن کرده اند. اين سفينه ها با ارسال عکسها و اطّلاعات ارزشمند، بسياری از ناشناخته های اين سياره و اقمار شگفت انگيزش را کشف کرده اند. با بررسی دقيق تصاوير ارسالی اين سفينه ها بيش از 61 قمر برای اين سياره شناسايی شده است. يکی از کشفيات بزرگ سفينه وويجر آشکار سازی جوّ غليظ ونارنجی رنگ در اطراف بزرگترين قمر زحل می باشد. اين قمر تيتان نام دارد که قطری معادل 5150 کيلومترداشته که نيروی جاذبه آن برای نگه داشتن برخی گازها کافی است. مشخص شده که در جوّ مه آلود اين قمر گازهای نيتروژن، هليوم و متان يافت می شود. حتی ممکن است درياچه هايی نيز از نيتروژن و متان بر سطح تيتان وجود داشته باشد. سفينه کاسينی ـ هويگنس با ماموريت شناخت هر چه بيشتر اين منظومه سياره ای کوچک به فضا پرتاب شد و در سال 2004 ميلادی با جدا شدن کاوشگر هويگنس از مدار گرد کاسينی و سقوط در جوّ تيتان به دانشمندان در شناخت هر چه بيشتر اين قمر شگفت انگيز ياری رساند. البته ماموريت مدار گرد کاسينی تا سال 2008 ميلادی ادامه دارد.
سياره اورانوس(Uranus)
سياره اورانوس (خدای آسمان اوّل و فرمانروای جهان) اولين سياره کشف شده با ابزار رصدی است که درسال 1781 ميلادی توسط ستاره شناس آماتور انگليسی ويليام هرشل (William Herschel) و با تلسکوپی که خود ساخته بود کشف گرديد. البته او در ابتدا تصور می کرد که آن يک دنباله داراست! سياره اورانوس با قطر استوايی 51120 کيلومتر يکی ديگر از سيارات غول گازی است که در فاصله دور 6/2869 ميليون کيلومتری خورشيد به دور آن گردش می کند. مدّت گردش انتقالی آن 013/ 84 سال زمينی به طول می انجامد و مدّت گردش وضعی اش 24/17 ساعت می باشد. چگالی اين سياره نيز همانند سيارات گازی ديگر کم و حدود 3/1 برابر چگالی آب است.چگالی کم گويای آن است که ساختار داخلی اورانوس نيز همانند سيارات مشتری و زحل ولی در مقياس کوچکتر است. اورانوس نيز عمدتاً از گاز هيدروژن و هليوم و مقاديری نيز متان تشکيل يافته است. در واقع متان موجود در جوّ آن رنگ آبی مايل به سبز اين سياره را باعث شده است. ويژگی خاص اين سياره ميل محوری استثنايی آن است. در واقع محور آن به اندازه 8/97 درجه کج شده است و به نظر می رسد که قطبين آن تقريباً در راستای صفحه مداری اش قرار گرفته اند و صفحه استوايی آن عمود بر صفحه مداری آن می باشد. لذا به اورانوس سياره به پهلو خوابيده نيز می گويند.
اورانوس نيز همانند ديگر سيارات گازی حلقه هايی به دور خود دارد که البته باريکتر و کمنورترند و احتمالاً جنس آنها از ذرات يخ آب است که لايه ای از گرد زغال (کربن) آنها را در بر گرفته است. بر مبنای اطّلاعات و تصاوير ارسالی سفینه کاوشگر وويجر2 (سال1986) اين سياره حداقل 15 قمر دارد که 5 قمر آن از بقيه بزرگترند و از مدتها با تلسکوپهای زمينی کشف شده بودند. 5 قمر بزرگ اورانوس به ترتيب اندازه از بزرگ به کوچک عبارتند از: تيتانيا 1585 کيلومتر، اوبرو ن 1550 کيلومتر، اومبريل 1185 کيلومتر، آريل1160 کيلومتر و ميراندا 480 کيلومتر. بزرگترين قمر اورانوس سطحی تيره و يخی دارد که آثارگودالهای شهابسنگی، شکاف و درّه در آن به فراواني يافت می شود. اوبرون نيز دارای ويژگی خاص وجود جريان های مواد آتشفشانی است که برا ثر فوران ماده ای لجن مانند ايجاد شده اند.
سياره نپتون (Neptune)
سياره نپتون که نام خود را از خدای اقيانوس ها در اساطير يونانی برداشت کرده است. اولين سياره ای است که وجود آن قبل از کشف با ابزار رصدی با استفاده از محاسبات رياضی ثابت شد. سپس با تعيين دقيق موقعيت رصدی آن در آسمان در ميدان ديد تلسکوپ ها نمايان گرديد. کشف رصدی آن در سال 1846 ميلادی نصيب سه ستاره شناس از سه کشور مختلف به نام های جان کاوچ آدامس (John Couch Adams) انگلیسی، اوربن لووريه (Urbain Leverrier) فرانسوی و گاله (Galle) آلمانی شد. سياره نپتون با قطر 49100 کيلومتر چهارمين سياره غول گازی و کوچکترين آنهاست که در فاصله 4497 ميليون کيلومتری به دور خورشيد گردش می کند. در اين فاصله دور گرمای خورشيد بسيار کم است به طوريکه دما در جوّ فوقانی سياره به 200ـ درجه سانتيگراد می رسد. نپتون گردش انتقالی اش را در مدت 79/164 سال زمينی انجام می دهد و گردش وضعی آن 1/16 ساعت به طول می انجامد. چگالی سياره 1/6 برابرچگالی آب است واحتمالاً دارای ساختار داخلی همانند سيارات گازی ديگر است ولی برخلاف فاصله دور آن از خورشيد نپتون جوّ فعالی دارد و وجود لکّه های تيره وروشن همانند لکّه سرخ مشتری حکايت از پويايی آن دارد. نپتون نيز در عرضهای جنوبی جوّ خود دارای يک به نام لكّه تيره بزرگ (Great Dark spot) است که ابرهای سفيدی آن را احاطه کرده اند.
رنگ آبی جوّ آن نيز دلالت بر وجود مقادير فراوانی گاز متان است که در واقع جاذب نور قرمز خورشيد و پخش کننده نور آبی آن است. اين سياره نيز همانند سيارات گازی دارای حلقه هايی است که البته کم نورتر و باريک تر ند. علاوه برآن پاره حلقه ها و ديسک های غبارين نازکی نيز در اطراف خود دارد که اولين بار در تصاوير ارسالی کاوشگر وويجر2 مشاهده و كشف شد. سفينه وويجر2 تنها سفينه ای بود که در سال 1989 ميلادی از نزديکی اين سياره نيلگون گذر کرد و اطّلاعات وتصاوير با ارزشی به زمين فرستاد. با بررسی تصاوير ارسالی اين کاوشگر اقمار جديدی نيز برای سياره کشف شد و تعداد آنها از 2 به 10 عدد رسيد. بزرگترين قمر نپتون، تريتون (Triton) نام دارد که قطری معادل 2720 کيلومتر دارد و گردش آن به دور نپتون پس رونده است. اين قمر دارای پوسته يخ بسته فعالی است و رنگ کلاهک قطب جنوب آن به صورتی متمايل است. چهره آن نيز چندان آبله گون نيست و از گودالهای برخوردی شهابسنگی آثار کمی بر خود دا
سياره پلوتو(Pluto)
سياره پلوتو که نام آن از نام خدای مرگ و فرمانروای جهان مردگان اساطير روم باستان اقتباس شده است يکی از دور دست ترين اجرام منظومه شمسی است. برای کشف پلوتو تلاشهای چند ساله ای صورت گرفت و در نهايت در ژانويه سال 1930 ميلادی يک ستاره شناس آماتور رصد خانه لوول آمريکا به نام كلايد تومباو (Clyde Tombaugh) با بررسی عکس های گرفته شده از آسمان در محدوده منطقه البروج موفق به کشف آن شد. فاصله متوسط پلوتو از ستاره مرکزی منظومه 5900 ميليون کيلومتر می باشد که در مدت 248 سال زمينی به دور آن گردش می نمايد. صفحه مداري گردش آن به دور خورشيد به گونه ای است که زاويه ای 17 درجه با صفحه مداری ديگر سيارات می سازد. همچنين مدار آن با مدار نپتون تلاقی داشته و در برخی مواقع وارد مدار نپتون می شود.به دليل بعد مسافت و ارسال نشدن سفينه ای به سوی اين سياره اطّلاعات دقيقی از خصوصيات فيزيکی و شيميايی آن در دست نيست. ولی با توجّه به داده های رصدی و کشف قمری به دور سياره که در سال 1978 ميلادی توسط جيمز کريستی (James Christy) صورت گرفت و نام آن را کارون (charon) گذاشتند اندازه گيری برخی ويزگيهای آنها ميسر گرديد. به طوريکه قطر سياره 2400 و قطر کارون 800 کيلومتر تعيين شد. بررسی های طيفی نيز نشان داده اند که سطح پلوتو و قمرش از ماده متان جامد پوشيده شده است و احتمالاً ساختار داخلی پلوتو نيز سنگی است که چگالی آن 7/4 برابر چگالی آب است. اندازه و جرم اندک سیاره نشاندهنده آن است که ساختار آن شباهتی به سيارات گازی ندارد. لذا احتمالاً در گذشته های دور يکی از اقمار نپتون بوده که به دليلی از جاذبه آن گريخته و به صورت جرم مستقلی به دور خورشيد شروع به گردش کرده است. همچنين با بررسی های راداری مدت گردش وضعی سياره 3/6 روز به دست آمده است. قمر آن نيز در همين مدت يک بار به دور پلوتو گردش می نمايد. در واقع قمر پلوتو دارای گردش همزمان است. در ژانويه 2006 ميلادی سفينه ای با نام افق های نو به سوی اين سياره پرتاب شد تا پس از نه سال به محدوده اين سياره برسد و تحقيق در مورد آخرين و ناشناخته ترین سياره منظومه شمسی و کمربند کوئيپر را آغاز کند.

نگار شده در برچسب:سيارات منظومه شمسي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

 

 

سیارات داخلی

دو سیاره ی تیر و ناهید و مريخ که مدار آنها درون مدار زمین قرار دارد با نام سیارات درونی شناخته می شوند .

 

 

 

 

 

 

 

 

سیارات خارجی  

 

سیارات منظومه ی شمسی شامل  مشتری ، زحل ، اورانوس و نپتون که مدار آنها بیرون از مدار زمین قرار دارد یعنی نسبت به زمین از خورشید دورتر هستند .

نگار شده در برچسب:سيارات داخلي و خارجي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

نجوم آماتوری

سیارات خارجی جدید ...!

ستاره شناسان با استفاده از ماهواره اروپایی کوروت 10 سیاره دیگر را در خارج از منظومه شمسی شناسایی کردند که به این ترتیب تعداد سیارات خارجی شناخته شده به 561 عدد رسید .

 

 

 

در میان این سیارات ، یک سیاره در مدار یک ستاره غیرمعمول جوان و دو سیاره هم اندازه نپتون در اطراف یک ستاره واحد مشاهده شده است.
ماهواره کوروت این سیارات را با اندازه گیری افت ناچیز نور ستاره مرکزی به هنگام عبور سیاره از برابر آن ( از منظر زمین) شناسایی کرد. این ماهواره تاکنون 23 منظومه را پیدا کرده است.
کنترل این ماهواره که در سال 2006 پرتاب شد با سازمان فضایی فرانسه است. این ماهواره کمی پیش از کپلر، ماهواره مشابه سازمان فضایی آمریکا (ناسا) وارد مدار شد.
کوروت ابتدا قرار بود تا اواسط سال 2008 فعال باشد اما ماموریت آن اکنون تا سال 2013 تمدید شده است.
این ماهواره نه تنها جای خود را به عنوان یک شکارچی سیارات تثبیت کرده است بلکه از آن به عنوان یک ابزار دقیق 'اخترلرزه شناسی' - مطالعه ترکیب ستارگان براساس نوری که ساطع می کنند - یاد می شود.
در تازه ترین مجموعه کشف شده، هفت عدد از این سیارات از نوع به اصطلاح 'مشتری های داغ' هستند؛ یعنی غول های گازی از نوع مشتری که بسیار به ستاره مرکزی نزدیکترهستند و مدار خود را ظرف چند روز کامل می کنند.
دو سیاره دیگر در مدار ستاره ای به نام کوروت-24 می گردند که قطر آنها برابر است و حدودا 4/1 برابر نپتون هستند و مدارهای خود را به ترتیب هر پنج و 12 روز یک بار کامل می کنند.
یکی از مشتری های داغ حول ستاره ای به نام 'کوروت-18' می گردد که تصور می شود فقط 600 میلیون سال قدمت داشته باشد. این سیاره به خصوص نظر اخترفیزیکدان ها را جلب کرده است زیرا با کمک آن می توانند اطلاعات زیادی درباره مراحل اولیه تشکیل سیارات به دست آورند.
'سوزان آیگرین' اخترفیزیکدان دانشگاه آکسفورد که بخشی از تیم کوروت است، گفت: اگر بخواهیم شرایطی را که این سیارات در آن شکل گرفتند ، درک کنیم، باید آنها را ظرف چندصد میلیون سال اول تشکیل آنها ، مطالعه کنیم.

 

 

نگار شده در برچسب:سيارات خارجي ديگر, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

اولین،کوچکترین ونزدیکترین سیاره به خورشید سیاره تیر یا عطارد(عربی) است.از میان 5 سیاره قابل مشاهده با چشم غیر مسلح مشاهده آن بدلیل نزدیکی به خورشید وتحت تاثیر قرار گرفتن نور آن بسیار مشکل است.فاصله زاویه ای میان تیر وخورشید در بیشترین مقدار تنها به ۳/۲۸درجه می رسد.بهمین دلیل مشاهده آن با چشم غیرمسلح فقط به دقایق نخستین غروب خورشید ویا دقایقی پیش از طلوع خورشید منحصر می گردد.

این سیاره در شرایط مساعد با چشم غیر مسلح بصورت ستاره ای پرنور در افق که بدلیل کوچکی ونزدیکی به افق چشمک زن  است ٬مشاهده می شود(قدر ظاهری بین ۲- تا۵/۵ ).در یک تلسکوپمتوسط بصورت قرصی سفید رنگ کوچک وبا تلسکوپهای قوی بهمراه بعضی علائم سطحی با رنگ خاکستری مشاهده می شود.در مجموع بدلیل کوچکی(حتی کوچکتر از دو قمر منظومه شمسی با نامهای تیتان و گانیمید) ودوری ،اطلاعاتی که از آن بکمک تلسکوپهای زمینی بدست آمده ناچیز است.

یونانیان باستان آنرا با دو اسم می شناختند٬ زمانیکه در هنگام غروب دیده می شد آنرا هرمس HERMES و زمانیکه صبحگاه دیده می شد آپولو می نامیدند.تیر روی یک مدار کاملا" بیضی شکل حول خورشید می چرخد.خروج از مرکز مدار آن ۲۰۶/۰ از تمام سیارات منظومه شمسی بیشتر است .کوتاهترین فاصله آن (حضیض)باخورشید 46001272کیلومتر و بیشترین فاصله (اوج)به 69817079 کیلومتر می رسد.

بدلیل بیضی بودن مدار طبق قوانین کپلر سرعت مداری آن بین 58.98 تا 38.86 کیلومتر در ثانیه تغییر می کند.زاویه بین محور دوران سیاره با صفحه منظومه شمسی حدود ۷ درجه است.

سیاره تیر مانند سیاره ناهید بدلیل اینکه از زمین به خورشید نزدیکتر است مانند ماه یک دوره هلالی کامل دارد.زمانیکه به زمین نزدیکتر است بصورت هلالی دیده می شود وزمانیکه از زمین دور می شود به حالت بدر(قرص کامل) نزدیک شده وبسیار کوچک دیده می شود.زمان تکرار شدن وضعیت هلالی یا همان دوره گردش هلالی این سیاره 115.8۷7 روز است.تقریبا"یک چهارم این مدت زمان در سمت چپ خورشید است وباید در هنگام غروب خورشید  انتظار دیدن آنراداشت٬ تقریبا" یک چهارم این مدت زمان در سمت راست خورشید است و هنگام طلوع خورشید وقبل از آن باید انتظار دیدن آنرا داشت و تقریبا" نصف این مدت زمان٬ بدلیل اینکه در سمت آنطرف خورشید و یا بین زمین وخورشید واقع است بدلیل درخشش نور خورشید قابل مشاهده نیست.

چند روز قبل از اینکه سیاره به بیشترین فاصله زاویه ای با خورشید برسد (هنگامیکه زمان  غروب مشاهده می شود) ودر سمت مقابل ٬زمانیکه صبح هنگام مشاهده می شود ٬چند روز بعد از گذشتن از بیشترین فاصله زاویه ای به بیشترین نورانیت می رسد.

بدلیل نزدیکی به خورشید این سیاره تحت تاثیر شدید میدان گرانشی خورشید می باشد وطبق پیش بینی روابط نسبیتی قطر بزرگ مداری آن هر صد سال حدود 4۳ ثانیه قوسی جابجا می شود.

مدار این سیاره درون مدار زمین قرار دارد و ناچارا"هر از چند گاهی از بین زمین وخورشید عبور می کند ولی از آنجاییکه صفحه چرخش آن با صفحه چرخش زمین بدور خورشید متفاوت است٬ طی عبور از میان زمین وخورشید از مقابل قرص خورشید گذر نمی کند . بااین وجود  دونقطه مشخص در دوتاریخ مشخص وجود دارد که سیاره در صفحه چرخشی زمین بدور خورشید قرار می گیرد.اگر زمان رسیدن سیاره به این دونقطه٬ زمین در نزدیکی یا دقیقا" در آن دو نقطه قرار داشته باشد به نظر می رسد که از دید ساکنان زمین٬ قرص سیاره از مقابل قرص خورشید عبور می کند .این وضعیت با دوره ۱۳ بار در هر قرن تکرار می شود .این پدیده عبور یا transit نامیده می شود.این وضعیت درمورد سیاره زهره نیز وجود دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره پدیده عبور اینجارا کلیک نمایید.

زمان گردش سیاره بدور خورشید یا همان زمان گردش نجومی 87.9۷ روز است .این دوره برای زمین 365 روز یا یک سال است.درمورد چرخش سیاره بدور خود نیز مطالبی گفتنی وجود دارد.در سالهای حدود 1880 گیووانی شیپارلی توانست مقداری از جزئیات سطحی سیاره را ترسیم کند.بعد از مدتی نتیجه گیری کرد که بایداین سیاره به خورشید قفل شده باشدیعنی دوره گردش بدور خود با دوره گردش بدور خورشید برابر باشدونیمی از آن هرگز به سمت خورشید قرار نمی گیرد.مطالعات راداری در سال 1962 نشان می داد که سمت تاریک سیاره از آنچه که باید گرمتراست.چون اگر واقعا"هرگز به سمت خورشید قرار نمی گرفت باید خیلی سردتر می بود.در سال 1971 ستاره شناسی به نام گلدشتاین دوره چرخش بدور خود را(حرکت وضعی) 58.65 روز محاسبه نمود تااینکه سفینه مارینر 10 مقدار 58.646روز را بدست آورد٬عددی که در حال حاضر مورد قبول است(این زمان چرخش از دوره چرخش تمام سیارات منظومه شمسی بجز زهره کوتاهتر است.)

بااین حساب گرچه سیاره تیر به خورشید قفل نشده ولی به دوره تناوب مداریش جفت شده است.تیر طی هرچرخش بدور خورشید دقیقا" 1.5  بار بدور خودش می چرخد(یا هر دوبار چرخش حول خورشید سه بار دور خودش).هر طلوع تا طلوع روز بعد خورشید بر سطح تیر 176 روز زمینی طول می کشد.طولانی بودن  شبانه روز بعلاوه بیضی بودن مداری٬ ویژگیهای بی نظیری به دمای سطحی سیاره داده است بطوریکه بیشینه دمادر روز درمناطق استوایی آن بویژه سمتی که روبه خورشید است به 700 درجه کلوین (۴۲۷ درجه سانتیگراد)وکمینه دما در شب در قعر بعضی حفره ها در مناطق قطبی سیاره به ۹۰ درجه کلوین (۱۸۳- درجه سانتیگراد)می رسد.از لحاظ تفاوت دمای شبانه روز این سیاره همتا ندارد.

جالب است بدانید تغییر دمای شبانه روز در زمین جدای از تغییرات ناشی از فصول یا آب وهوا تنها 11 درجه است.نور دریافتی از خورشید برای این سیاره ۹/۸ برابر بیشتر از نور دریافتی زمین است.

قطر سیاره تیر ۴/۴۸۷۹ کیلومتر حجم آن ۰۵۶۲/۰برابرحجم زمین مساحت آن ۱۴۷/۰ برابر زمین جرم آن ۰۵۵/۰برابر جرم زمین وچگالی آن ۹۹/۰ چگالی زمین یا ۴۳/۵ گرم بر سانتی متر مکعب است،با این چگالی بعنوان دومین سیاره چگال منظومه بعد از زمین شناخته می شود..یکی از شگفت انگیزترین ویژگیهای تیر همین چگالی زیاد(به نسبت قطر) آن است که تقریبا"با زمین برابری می کند .بنابراین می توان پذیرفت که بین 65 تا 70 درصد وزن این کره از فلزات سنگینی مثل آهن و۳۰ درصد بقیه نیز از سیلیکاتها باشد.اگر قسمت بیشتر این آهن در توده مرکزی سیاره وجود داشته باشد قطر این توده یعنی هسته باید چیزی در حدود 70 تا80 درصد قطر سیاره باشد .بالای هسته جبه (mantle)با ضخامت ۵۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر ونهایتا پوسته ای (crust)مشابه سنگهای سیلیکاتی زمینی با ضخامت ۱۰۰ تا ۳۰۰ کیلومتر قرار دارد.

هسته آهنی در این سیاره 42 درصد حجم را دربرمی گیرد درحالیکه در زمین هسته تنها 17درصد حجم را اشغال می کند.(هسته تیر ومریخ آهنی بوده در حالیکه هسته زمین وزهره ترکیبی از آهن ونیکل است.)

درتوجیه چگالی زیاد تیر چند دلیل مطرح شده است.

1-تمرکز اتمهای سنگین در ابر اولیه تشکیل دهنده منظومه شمسی در نزدیکی خورشید یعنی جایی که سیاره تیر متولد شده است بسیار زیاد بوده است.

2-تابش خورشید در اوائل شکل گیری سیاره  اکسیدهای سبکتر رابه اکسیدهای سنگینترفلزی تبدیل کرده است.

3-گرمای خورشید در ابتدای شکل گیری مقدار زیادی از گوشته را بخار کرده است و این بخارات فلزی توسط بادهای خورشیدی که در ابتدا قویتر از مقدار کنونی بوده به مناطق بیرونی دمیده است.

4- جرم سیاره در ابتدای شکل گیری بیشتر از مقدار کنونی  (2/2مقدار کنونی)ترکیب آن مانند شهابسنگهای کندریتی با نسبت فلز به سیلیکات مشابه بوده است.بدنبال یک برخوردبزرگ با یک پیش سیاره چند صد کیلومتری قسمت بزرگی از پوسته وجبه صخره ای جداشده ویک هسته بزرگ فلزی بجای مانده است.چنین نظریه ای درباره شکل گیری ماه نیز مطرح می باشد.

 

 

سطح سیاره مانند سطح ماه دارای دهانه های برخوردی٬ دره ها ٬کوهها ودشتهای وسیع مانند دریاهای ماه می باشد.در بعضی نقاط چین وچروکهایی به شکل دره هایی (ridge)نیز مشاهده می شود که ناشی از سرد شدن وانقباض تدریجی سیاره بوده است.ارتفاع ناهمواریها به چند کیلومتر وطول آنها نیز به صدها کیلومتر می رسد.در آخرین مراحل تکامل لایه هایی از غبارهای ناشی از بمبارانهای شهابی بر سطح تیر شکل گرفته است.بزرگترین دهانه برخوردی تیر٬ کالوریس (CALORIS Planitia) نام دارد که قطر آن در حدود 1350 کیلومتر است.در نقطه مقابل این دهانه در سمت دیگر سیاره نیز عوارضی ناشی از همین برخورد بوجود آمده که نشاندهنده بزرگی برخورد بوده است.این برخورد حدود 4 میلیارد سال پیش رخ داده است.

بیشتر تغییرات سطحی سیاره قبل از 3.5 میلیارد سال پیش رخ داده اند.در آن زمان برخورد شهابی بسیارزیادبوده است بویژه اگر در نظر بگیریم که جوی وجود نداشته است که بتواند حتی جلوی فرود شهابهای کوچک را بگیرد.سیاره حدود 4 میلیارد سال قبل وپیش از اتمام بمبارانها دارای فعالیت شدید آتشفشانی نیز بوده است.در این سیاره برخلاف زمین نشانه ای از فعالیت تکتونیک صفحه ای به چشم نمی خورد.

 

 

شتاب گرانش در این سیاره در حدود 0.37 شتاب گرانش در سطح زمین است ونیرو سنج وزن یک شیی 9 کیلوگرمی را در سطح آن در حدود 3 کیلوگرم نشان می دهد.از آنجاییکه گرانش سطحی آن کم است سرعت گریز از سطح آن نیزکه برای زمین در حدود 11 کیلومتر درثانیه است فقط 4.435 کیلومتر در ثانیه است.باتوجه به اینکه بدلیل گرم بودن سطح سیاره سرعت مولکولهای گاز از این مقدار بیشتر است مولکولها براحتی از آن فرار می کنند بنابراین سیاره نمی تواند مولکولهای گاز را نگه دارد وهمانطور که اینک شاهد هستیم دارای جوی آنچنانی  نمی باشد.از طرف دیگر مشاهدات نشان می دهند که دارای یک جو بسیار رقیق است وفشار جو در سطح آن نیز یک میلیاردیم فشار جو زمین است.عناصر جوی سیاره عبارتند از اکسیژن٬ پتاسیم٬ سدیم ٬آرگون و هلیم.

جو سیاره چگونه شکل گرفته است؟بررسیهای دقیق نشان داده که این عناصر بدلیل گرمای زیاد دائما" در حال فرار به فضا هستند (اتمهای پتاسیم وسدیم فقط حدود 3 ساعت در جو باقی می مانند)بنابر این اتمها توسط مکانیزمهایی دوباره جای گزین می شوند.بادهای خورشیدی که توسط میدان مغناطیسی ضعیف سیاره (با توان یک درصد میدان مغناطیسی زمین)بدام افتاده اند٬ بخارهای ناشی از ورود شهابهای میکرومتری٬  بخارشدن یخهای قطبی وتلاشی مواد رادیواکتیویته از عوامل احتمالی این جای گزینی هستند.

مطالعات راداری در سال 1992 نشان می دهد که یخ آب یا سولفور در بعضی دهانه ها در نواحی قطب شمال سیاره وجود دارد این مواد یا از طریق شهابها وارد شده اند یا از پوسته سرچشمه گرفته اند.دمای داخل این دهانه ها احتمالا"به 1۸۱- درجه می رسد متاسفانه مارینر 10 نتوانست از مناطق قطبی سیاره عکسبرداری کند.

 

 

 

 

 

تا قبل از سفر مارینر 10 دانشمندان فکر می کردند سیاره تیر بدلیل کوچکی باید تاکنون سرد شده باشدودارای میدان مغناطیسی نباشد.براساس آنچه که اثر دینامو می نامیم میدان مغناطیسی از حرکات یک هسته آهنی که تقریبا"به حالت مذاب است بوجود می آید بنابراین سیاره تیر بدلیل سرد شدن نباید میدان مغناطیسی داشته باشددر حالیکه مارینر 10 نشان می داد که سیاره دارای یک میدان مغناطیسی ضعیف با توان حدود یک صدم میدان مغناطیسی زمین است.منشاء این میدان هنوز بطور کامل روشن نیست.براساس یک نظریه این میدان باقیمانده یک اثر دینامو اولیه در هنگام شکل گیری سیاره بوده که اکنون بدلیل سرد شدن از جنب وجوش افتاده است.

براثر تداخل این میدان مغناطیسی با طوفانها ومیدان مغناطیسی خورشید همانند زمین یک مغناطکره اطراف تیر بوجود آمده که در سمتی که بطرف خورشید است دارای فشردگی ودر سمت دیگر دارای کشیدگی بطول چند هزار کیلومتر است.

 

ماهواره هایی که به مشاهده سیاره پرداخته اند

مارینر ده یک ماهواره آمریکایی با وزن 576 کیلوگرم بود که در سال 1973 پرتاب شد ودر سال 1974 از 705 کیلومتری سیاره گذشت.این سفینه تاسال 1975 سه بار از نزدیکی سیاره گذشت وحدود 2700 عکس گرفت.این عکسبرداریها تنها حدود ۴۵ درصد سطح تیر را پوشش دادندحدود 70 درصد مناطق عکسبرداری شده دارای قدمت وحفره های زیاد بودند.این ماهواره ٬اولین ماهواره ای بود که امکانات عکاسی داشت.این ماهواره در حال حاضر در یک مدار بدور خورشید می چرخد.

بعد از مارینر 10 اولین سفینه ای که باهدف بررسی سیاره پرتاب شده مدارگرد مسنجرMassengerبود که در سال2004 به فضا پرتاب شده وطی سالهای 2008 تا 2009 سه بار از نزدیکی سیاره  گذشت وبعد از آن در سال 2011 به مدت یک سال در مدار ثابتی حول سیاره خواهد چرخید.

ژاپن واروپا نیز در یک برنامه مشترک با نام بپی کلومبوBepicolomboبه بررسی سیاره خواهند پرداخت.احتمالا" موشک روسی سایوز آنرا در سال۲۰۱۳ در مدار قرار خواهد داد.این مدارگرد حدود ۶ سال بعد به سیاره رسیده وبمدت یک سال به عکس برداری ومطالعه آن خواهد پرداخت.

 

نامگذاری عوارض سطحی سیاره

نام دره های تیر از روی نام رصدخانه های رادیویی بزرگ جهان  نام planitia  از روی نام سیاره در فرهنگهای مختلف ونام خدایان قدیمی  نام rups یا scarps از روی نام کشتی های مورد استفاده در تحقیقات انتخاب شده اند.

جزییات میدان مغناطیسی سیاره

 

جزییات گرانشی و جو سیاره

جزییات سطحی سیاره

نگار شده در برچسب:عطارد, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 

 

 

وضعیت جو سیاره

سیاره ناهید در میان سیارات منظومه شمسی دارای غلیظ ترین جو است.حدو 90 در صد جرم کل جو سیاره در فاصله سطح تا ارتفاع 28 کیلومتری وجود دارد ودر این فاصله مانند یک اقیانوس رفتار می کند.بررسی ها نشان می دهند بخاطر این جو غلیظ تنها 2 درصد از نور خورشید به سطح آن می رسد.96.5 درصد جو ناهید از دی اکسید کربن‚ 3.5 درصد نیتروژن ‚مقداری منواکسید کربن‚ دی اکسید گوگرد ‚اسیدسولفوریک‚ بخار آب‚ آرگون ‚هلیم ‚کریپتن‚ گزنون ‚هیدروکلریک ‚هیدروفلوریک ‚سولفید هیدروژن وکاربونیل سولفاید تشکیل شده است.

جالب است بدانید زمین تقریبا"همین مقدار دی اکسید کربن دارد که البته بصورت سنگهای آهکی در trust  وجود دارد.دی اکسید کربن ابتدا در جو زمین بوده ٫ سپس با آب اقیانوسها ترکیب شده وبصورت سنگهای آهکی در آمده است.هم چنین گیاهان نیز دی اکسید کربن را جذب می کنند.گفتنی است در حال حاضر مقدار دی اکسید کربن اقیانوسهای زمین 60 برابر موجودی آن در جو زمین می باشد.

فشارجوناهید با تغییر ارتفاع تغییر می کند ودر سطح نیز به حدود 90 برابر جو زمین میرسد که این مقدار با فشار در عمق یک کیلومتری اقیانوسها برابر است.جو ناهید از دو لایه اصلی با نام های تروپوسفر وتروموسفرکه مشابه تروموسفر زمین است تشکیل شده است. در قسمت روز سیاره٬ لایه ترموسفر که شبیه ترموسفر زمین است وجود دارد که دما در آن از 180درجه کلوین در ارتفاع صد کیلومتری به دمای 300 در جه در ناحیه  exosphere  می رسد.این لایه در قسمت تاریک سیاره ناپدید می شود.شب هنگام دما از 180 درجه در ارتفاع 100 کیلومتری به 100 درجه در ارتفاع 150 کیلومتری می رسد.

تغییرات دمایی در ست از بالای ابرهای سیاره در ارتفاع 75 تا 100کیلومتری بسیار زیاد است وتغییرات روزانه  به اندازه 25 درجه در ارتفاع 95 کیلومتری نیز ثبت شده اند.

پاپین تر از این لایه مغشوش یعنی از ارتفاع حدود 75 کیلومتری لایه دوم یعنی لایه ابرآلود تروپوسفر قرار دارد.سه لایه مجزا که از لحاظ اندازه ذرات وغلظت متفاوت هستند در لایه ترپوسفر در فاصله 50 تا 70 کیلومتری وجود دارد.قطرات اسیدسولفوریک اجزاءاصلی ابرهای سیاره هستند.این قطرات از واکنش مولکولهای آب ودی اکسید گوگرد در نواحی بالایی جو وتحت تاثیر تابش ماوراءبنفش نور خورشید بوجود آمده اند.در نواحی پایین ای ابرها احتمال بارش نیز مطرح شده است.(همان چیزی که به بارانهای اسیدی سطح ناهید معروف شده است.)دمای بطور ثابت از بالای ابرها با درجه 300 درجه کلوین شروع شده وبه دمای 750 درجه در سطح سیاره افزایش پیدا می کند.این دمای بالاترین دمای سطحی در میان اجرام منظومه شمسی می باشد وحتی از دمای ذوب سرب نیز بیشتر است.دلیل این دمای زیاد  همان چیزی است که ما آنرا بانام پدیده گلخانه ای می شناسیم.سیاره ناهید از زمین به خورشید نزدیکتر است بنابراین مقدار انرژی دریافتی آن نیز بیشتر است.تابشی که به سطح می رسد باوجود لایه ابری از جنس دی اکسید کربن توانایی برگشت به فضا نداشته ودر میان لایه ابری وسطح سیاره  جذب شده است.البته تاحدودی وجود بخار آب ودی اکسید گوگرد نیز در بروز چنین پدیده ای هم موثر می باشد.گفتنی است دمای سیاره از این مقدار کنونی بیشتر نخواهد شد چراکه جو سیاره وسطح آن در حالت موازنه شیمیایی هستند.

 

وضعیت ابرهای سیاره

 

مهمترین پدیده در جو سیاره که ظاهرا" کل سیاره را تحت تاثیر قرار داده ابرهای آن می باشد.ابرها 76 درصد از نور خورشید را بازتاب می کنند.بررسی ویژگیهای ظاهری ابرها کمک بزرگی در جهت شناخت جو سیاره بوده اند.بادهایی که به این ابرها شکل می دهند درتمام مناطق سیاره در حال وزیدن هستند.چرخش جو سیاره در میان سیارات منظومه شمسی همتا ندارد.علیرغم چرخش کند خود سیاره ابرهای آن هر 4 روز یکبار سیاره را دور می زنند.سرعت در نواحی بالای ابرها که از شرق به غرب می وزند به 100 متر در ثانیه یا 360 کیلومتر در ساعت هم می رسد.(حرکت ابرها از سمت دو قطب به سوی استوا می باشد)مقدار سرعت با کاهش ارتفاع بطور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد سرعت در ارتفاع ده کیلومتری به حدود 18 کیلومتر در ساعت ودر سطح به حتی کمتر از یک متر درثانیه یا 4 کیلومتر در ساعت می رسد.

دلیل سرعت زیاد ابرها در نواحی بالایی جو هنوز بخوبی روشن نیست ولی احتمالا"ناشی از انتقال اندازه حرکت از خود سیاره که دارای حرکت کندی است همینطور اندازه حرکت لایه های پایینی جو به لایه های بالایی جو که دارای وزن بسیار کمتری هستند می باشد.بنابر نظرات دیگر تقریبا"تمام انرژی دریافتی از خورشید در نواحی بالای ابرها جذب می شود واین انرژی بسیار زیاد موجب حرکت ابرها به شکل ابر-چرخش super –rotation  شده است .چنین ابر چرخشی در بالای ابرهای قمر زحل تیتان  ونواحی بالایی جو زمین نیز مشاهده شده است.

اطلاعاتی که از جو سیاره داریم بیشتر توسط مدارگرد پایونیر ناهید که هر روز از میان آن می گذشت بدست آمده است.

 

عوارض سطحی سیاره

 

عوارض سطحی سیاره دوره های بسیار متفاوتی را طی نموده است وظاهرا" این تغییرات قبل از بوجود آمدن جو غلیظ آن بوده اند.تصاویر بدست آمده از سطح نورد ونرا متعلق به شوروی سابق نشان از صحراهایی پوشیده از سنگلاخ است ودر بعضی نواحی نیز نقاط تیره رنگی مشاهده می شوند که احتمالا" نشان از تغییرات شمیایی وخوردگی بوده اند.مطالعات رادیواکتیویته نیز نشان می دادند که ترکیبات آن بسیار شبیه بازالت بوده با این تفاوت که مقدار عنصر پتاسیم در آن از حد معمول اندکی بیشتر بوده است.مواد بازالتی سطح سیاره بسیار شبیه نمونه های مشابه در کف دریاها در زمین می باشد.70درصد از نواحی سطحی بصورت فلات 20 درصد بصورت نواح پست و10 درصد باقیمانده به صورت نواحی مرتفع هستند که در دو منطقه اصلی قاره مانند پراکنده شده اند که باپسوند ترا Terra  شناخته می شوند ونواحی فلات مانندPlanitia آنها را از هم جدا کرده اند. ناحیه بزرگ نیمکره شمالی ایشتارتراISHTAR TERRA نام دارد ودارای کوههایی بلند است که ارتفاع بلندترین آنها بانام ماکسول به 10 کیلومتر می رسد.مساحت ایشتار ترا در حدود استرالیا می باشد. مهمترین فلات در نیمکره شمالی  آتالانتا نام دارد که بلندی آن از سطح متوسط سیاره 1400 متر بیشتر است ومساحت آن به اندازه مساحت خلیج مکزیکو است.فلات دیگری در نیمکره شمالی وجود دارد که نام آن بتا رجیو Beta regio  می باشد که از جنس مواد آتشفشانی است وطول آن در حدود 2500 کیلومتر است.در این منطقه دو آتشفشان پوسته ای بانام Rhea Mons  وTheia Mons  وجود دارد.بلندی آنها در حدود 4 کیلومتر است، مانند آتشفشانهای هاوایی در زمین بوده واحتمال فعالیت نیز دارند. بقیه قسمتهای نیمکره شمالی از سرزمینهایی پست مانند دریاها در سطح ماه می باشد.

 منطقه قاره مانند مرتفع دیگر که در عرضهای جنوبیتر نسبت به ایشتارترا وجود دارد آفرودیت ترا APHRODITE TERRA نام دارد.مساحت این منطقه نیز در حدود نصف مساحت آفریقا می باشد.گفتنی است علاوه بر دو منطقه نامبرده منطقه سومی نیز با کمک اطلاعات مدارگرد ماژلان کشف شده که نام لدا ترا LEDA TERRA  برآن گذاشته اند.این منطقه در عرضهای جنوبی تر از عرض 50 درجه قرار دارد و درشمال آن فلات آلفا رجیو ALPHA REGIO  قرار دارد.

 

 

دو سیاره تیر وزهره که مدارشان درون مدار سیاره زمین است وبه خورشید نزدیکتر هستند در چرخششان بدور خورشید گهگاهی بین زمین وخورشید قرار می گیرند وموجب رخ دادن پدیده عبور یا ترانزیت می شوند. این دو سیاره بدلیل کوچکی نسبت به خورشید وفاصله دورشان بر خلاف ماه که در چرخش بدور زمین گاهی بین زمین وخورشید قرار میگیرد وموجب خورشیدگرفتگی شده و می تواند جلوی کل قرص خورشید رابگیرد  نمی توانند موجب پوشاندن قرص خورشید بطور کامل شوند.در هنگام بروز پدیده ،تنها به شکل نقطه ای تیره ،کوچک وگرد (قطر ظاهری زهره یک سی ام وقرص تیر تنها یک صدوهشتادم خورشید است) از یک سمت قرص خورشید وارد قرص شده وبعد از چند ساعتی از سوی دیگر خارج می شوند.

برای دیدن این پدیده باید مانند هنگام رصد لکه های خورشیدی از فیلترهای مناسب خورشید استفاده کرد.این پدیده درمورد سیاره تیر که سرعت بیشتری در چرخش بدور خورشید دارد بیشتر رخ می دهد بطوریکه در هرقرن بطور متوسط 13 بار رخ می دهد.عبور زهره نسبت به تیر نادرتر است وبا دوره های تناوب 8 ساله-122 ساله -8 ساله -105 ساله تکرار می شود.آخرین عبور زهره در سال 2004 بوده عبور بعدی در سال 2012 ، عبور بعدی 2117 وعبور سال 2125 الی آخر..........

دلیل نادر بودن عبور سیاره زهره:

سیاره زهره هر 1.5 سال یکبار حول خورشید می چرخد ولی از آنجاییکه صفحه مداری آن با صفحه مدار زمین زاویه کوچکی می سازد بیشتر مواقع زهره ،زمین وخورشید در یک راستا قرار نمی گیرند وسیاره گاهی از پایین وگاهی از بالای قرص خورشید عبور می کند.دو نقطه در مدار زهره وجود دارد که در صفحه مدار زمین بدور خورشید قرار می گیرند(نقاط گره ای)بنابراین اگر سیاره در هرکدام از نقاط گرهی باشد(این دو موقعیت در تاریخهای ژوئن ودسامبر هستند) وزمین هم در موقعیت مناسب باشد ،آنگاه زمین ،زهره وخورشید در یک امتداد قرار گرفته وپدیده عبور رخ خواهد داد.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره پدیده عبور اینجارا کلیک نمایید.

به نام پروردگار

دومین سیاره منظومه شمسی بعد از تیر٬ سیاره زهره (عربی)یا ناهید(فارسی) است.بعد از ماه و خورشید پرنورترین جسم آسمانی است وهر از چند گاهی نظر مردم را به خود جلب می کند.ونوس که معادل لاتین زهره است به معنای الهه زیبایی وعشق است.یونانیها آنرا آفرودیت وبابلیها آنرا ایشتار می نامیدند.این سیاره 1600 سال قبل از میلاد هم شناخته شده بوده  وظاهرا" اقوام مایا آنرادر روز هم رصد می کرده اند.

 

از آنجاییکه بسیاری از کمیت های آن مانند زمین است (قطر آن تنها 650 کیلومتر از زمین کمتر است) آنرا خواهر زمین هم خوانده اند وقبلا" تصور بر این بوده که زیر ابرهای آن مانند زمین تمدنی هوشمند وجود دارد.زهره با دمایی که دارد وهمه جایش چه شب وچه روز تقریبا"470 درجه است بیشتر به جهنم شبیه است تا زمین.برخلاف سیاره تیر که دیدنش بسیار مشکل است سیاره زهره را تقریبا" همه انسانها بدلیل درخشندگی خیره کننده اش حداقل یکبار دیده اند هرچند شاید آنرا نشناخته باشند.

این سیاره مانند تیر و ماه دارای دوره کامل هلالی می باشد وهلال های آن تقریبا" هر 1.5 سال یا ۵۸۶ روز تکرار می شوند (دوره تناوب هلالی)وحتی بعضی افراد ادعا کرده اند که هلال آنرابا چشم غیر مسلح دیده اند. نیمی از این مدت در سمت راست خورشید(از دید زمینیان) بوده وهنگام صبح دیده می شود ونیمی دیگر در سم چپ خورشید بوده وشامگاهان دیده می شود.عامه مردم در حالت اول آنرا ستاره صبحگاهی ودر حالت دوم ستاره شامگاهی می نامند.

 

وضعیت مداری و هلالی سیاره

 

ناهید در مداری که از همه سیارات دایروی تر است بدور خورشید می چرخد (کمترین خروج از مرکز را دارد)بطوریکه فاصله آن با خورشید طی یک دوره  تنها بین 107 تا 108 میلیون کیلومتر تغییر می کند.نزدیکترین فاصله آن با زمین 42 میلیون کیلومتر ودورترین فاصله آن یعنی زمانیکه در سمت دیگر خورشید است به 257 میلیون کیلومتر می رسد بنابراین تغییرات اندازه ظاهری آن بسیار زیاد است ودر حالت نزدیکی قطر ظاهری آن 6 برابر بزرگتر از زمانیکه دور است می باشد.علاوه بر مدار دایروی ٬شکل ظاهری آن نیز بدلیل چرخش خیلی کند (سرعت وضعی آن تنها 6.5 کیلومتردرثانیه است در مقایسه بازمین که این سرعت 30 کیلومتر در ثانیه است) برخلاف دیگر سیارات که قطر استوایی بیشتری دارند بسیار دایروی است.هسته این سیاره وزمین  ترکیبی از آهن ونیکل است در حالیکه هسته تیر ومریخ آهنی است.

 بیشترین فاصله زاویه ای زهره با خورشید یا همان بیشترین کشیدگی به 46 درجه می رسد بهمین دلیل حداکثر سه ساعت قبل از طلوع ویا سه ساعت بعد از غروب خورشید قابل مشاهده است وهنگامیکه چندان نزدیک به خورشید نیست به هنگام روز به صورت یک نقطه سفید رنگ مایل به زرد در پهنه آسمان آبی مشاهده می شود.

این سیاره دردو وضعیت بدلیل نزدیکی به خورشید مشاهده نمی شود یکی زمانی که در آن سوی خورشید است ودیگری زمانی که در این سوی خورشید یعنی بین زمین وخورشید قرار دارد.در حالت اول گفته می شود که سیاره در حالت مقارنه خارجی است ودر حالت دوم گفته می شود در حالت مقارنه داخلی است.(مقارنه به معنای قرین بودن یا نزدیکی است).37 روز قبل یا 37 روز بعد از مقارنه خارجی 25 درصداز سطح ناهید روشن بوده وبه نورانی ترین وضعیت می رسد.بیشترین فاصله زاویه ای یا همان کشیدگی سیاره 70 روز قبل یا بعد از مقارنه داخلی رخ می دهد.

با کمک یک دوربین شکاری متوسط می توان دوره هلالی آنرا تعقیب کرد وبکمک تلسکوپ بجز هلالهای آن هیچ عارضه سطحی قابل ملاحظه ای دیده نمی شود ودلیل آن هم وجود ابرهای غلیظ در جو سیاره است.ویژگیهای ظاهری ابرها زمانیکه در نور ماوراءبنفش مشاهده می شوند بهتر مشخص است.گرچه بکمک تلسکوپ نمی توان سطح ناهید را مشاهده نمود ولی بکمک امواج راداری که از جو آن عبور می کنند می توان به بررسی عوارض سطحی آن پرداخت.مااکنون توانسته ایم با استفاده از فضاپیما های ویژه به تهیه نقشه های دقیق از سطح ناهید بپردازیم.

سیاره ناهید هر 224.7 روز یکبار بدور خورشید می چرخد وفاصله آن با خورشید بین 0.72 تا 0.73 واحد نجومی تغییر می کند.جهت چرخش وضعی این سیاره مانند اورانوس وبر خلاف دیگر سیارات از شرق به غرب است وخورشید برای یک ناظر فرضی بر سطح آن از غرب طلوع ودر شرق غروب می کند.

دوره چرخشی اولین بار در مقارنه سال 1961 بکمک امواج راداری با استفاده از یک آنتن 26 متری در کالیفرنیا٬ رصدخانه رادیویی جردل بانک انگلیس ویک رصدخانه در شوروی سابق محاسبه شد.در سال 1964 نیز با استفاده از پدیده دوپلر متوجه حرکت معکوس سیاره از شرق به غرب شدند.

دوره چرخش مداری ناهید با زمین جفت شده وهمیشه در حالتیکه کمترین فاصله با زمین دارد یعنی در مقارنه داخلی فقط یک روی خود را به زمین نشان می دهد.دلیل این حالت بخوبی روشن نیست ولی احتمال اثرات گرانشی زیاد زمین است.

قطر ناهید 12103.7 کیلومتر یا 94.9 درصد قطر زمین است.وزن آن 4.87 ضربدر ده بتوان 24 یا 81.5 درصد زمین است.چگالی آن در مقایسه با زمین که 5.52 است 5.24 گرم در سانتی متر مکعب است.سرعت فرار درسطح سیاره نیز 10.36 کیلومتر درثانیه است.

زاویه مداری ناهید به دور خورشید با صفحه مداری زمین در مقایسه با تیر که حدود 7 درجه است تنها 3.394 درجه است.سرعت متوسط مداری آن 35 کیلومتر در ثانیه و گرانش سطحی آن 887 سانتی متر بر مجذور ثانیه یا 0.904 برابر g  در سطح زمین است.دمای سطحی متوسط آن 464 درجه سانتی گراد ودمای متوسط ابرهای بالایی آن 43- است.بدلیل جریانات همرفتی جو وسرعت شدید بادها تفاوت دما در شبانه روز خیلی تغییر نمی کند.بدون وجود پدیده گلخانه ای دمای آن تقریبا" مانند زمین بود.

تا اواخر قرن نوزدهم تصور بر این بوده که دارای یک قمر می باشد وحتی نام آنرا neith گذاشته بودند که اکنون می دانیم که هیچ قمری ندارد.چیزهایی که به عنوان قمر معرفی می شده اند احتمالا" ستارگانی بوده اند که در آن نزدیکی مشاهده می شده اند.

 

                                               پدیده عبور

 

 

نگار شده در برچسب:زهره, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

 

سومین سیاره منظومه شمسی.کره ای خاکی که بدلیل فاصله مناسب با خورشیدو با داشتن جو مناسب وآب پذیرای حیات می باشد.زمین یک قمر طبیعی به نام ماه وهزاران قمر  یا ماهواره مصنوعی

 دارد .

زمین، سیاره مادر ما، تنها سیاره ای در منظومه شمسی است که حیات در آن دیده می شود. هر آنچه برای زنده ماندن و ادامه حیات به آن نیاز داریم، در زیر پوشش نازکی از جو، که ما را از محیط غیرقابل حیات بیرون جدا می کند، وجود دارد. زمین از ساختار فعّال و پیچیده ای تشکیل شده است که هنوز هم با دانش قرن بیست و یکم چندان پیش بینی شدنی نیستند. مجموعه هوا، آب، خاک و حیات، شامل انسان ها، دنیای در حال تغییری را ساخته اند که می کوشیم آن را بشناسیم.

دیدن زمین، از نقطه ای در فضا، کمک می کند که همه این سیاره را یک جا ببینیم. دانشمندان در سراسر دنیا، با در میان گذاشتن اطلاعات با یکدیگر، به اکتشافات بسیاری درباره زمین رسیده اند.

برخی از حقایق، کاملاً شناخته شده اند. برای مثال، زمین سوّمین سیاره از خورشید و پنجمین سیاره بزرگ منظومه شمسی است. قطر زمین فقط چند صد کیلومتر از زهرهبیشتر است. به علّت انحراف محور چرخش زمین به دور خود (٥/٢٣ درجه نسبت به حالت عمود بر صفحه مداری زمین یا صفحه منظومه شمسی) ، در آن چهار فصل به وجود آمده است. اقیانوس ها با عمقی حداقل ٤ کیلومتر، ٧٠ درصد این سیاره را پوشانده اند. آب فقط دربازه کوچکی از دما (٠ تا ١٠٠ درجه سانتی گراد) به شکل مایع وجود دارد. این بازه دمایی، به خصوص در زمانی که با بازه های دمایی در منظومه شمسی مقایسه می شود، بسیار کوچک به نظر می آید. بخش عمده ای از آب و هوای زمین به وجود و توزیع بخار آب در جو وابسته است. در نزدیکی سطح، اقیانوسی از هوا با ٧٨ درصد نیتروژن، ٢١ درصد اکسیژن و ١ درصد سایر ترکیبات، ما را در برگرفته است. این جو آب و هوای بلند مدّت و کوتاه مدّت محلی زمین را تحت تاثیر قرار می دهد؛ از ما در مقابل پرتوهای مرگبار خورشید محافظت می کند، همچنین ما را از برخورد شهابسنگ هادور نگه می دارد. ماهواره ها نشان داده اند که جوّ بالایی زمین، بنابر فعالیت های خورشید، در روز منبسط و در شب منقبض می شود.

هسته مذاب نیکل – آهن زمین، میدان مغناطیسی در اطراف خود تشکیل داده است که این میدان به علّت اثر بادهای خورشیدی (ذرّات دارای بار الکتریکی) ، به شکل قطره اشک درآمده است. باد خورشیدی فورانی از ذرّات ماده است که به طور مداوم از خورشید خارج می شود. میدان مغناطیسی در فضا ناپدید نمی شود، امّا مرزهای مشخصی دارد. زمانی که ذرّات باد خورشیدی به دام میدان مغناطیسی زمین می افتند با ملکول های بالایی جوّ زمین واکنش می دهند و موجب می شوند این ملکول ها، نور تابش کنند و پدیده شفق قطبی یا نورهای شمالگان و جنوبگان را به وجود آورند.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره شفق اینجارا کلیک کنید.

خشکی های زمین نیز در حال حرکت اند. برای مثال، قاره آمریکای شمالی، به طور مداوم با سرعتی تقریبا برابر رشد ناخن های ما، به سمت غرب در اقیانوس آرام در حال حرکت است. زمین لرزه ها زمانی رخ می دهند که صفحات خشکی ها با هم برخورد می کنند، روی هم قرار می گیرند یا شکافته می شوند و از هم فاصله می گیرند. به این صفحات، صفحه های تکتونیک زمین یا صفحه های زمین شناختی می گویند.

اکتشافات و یافته های سی سال اخیر، که حاصل قرن ها مطالعه و تحقیق بودند، کمک کرد که تصور دیرینه ما از ثابت بودن خشکی های زمین، تغییر کند و کامل شود.

اکنون قادریم از نقطه ای از فضا، سیاره خودمان را، به صورت مجوعه ای واحد و در مقام یک سیاره بررسی کنیم و اثرات متقابل جهانی میان اقیانوس ها، خشکی ها، هوا و حیات را با ابزارهای پیشرفته خود، زیر نظر بگیریم.

 

                                       انواع حرکات زمین

 

 

 

حرکت انتقالی زمین به دور خورشید

سرعت این حرکت زمین در مدار خود به دور خورشید یکسان نیست ودر نزدیکی خورشید بیشتر میشود.از اثرات این حرکت ایجاد یک سال شمسی شکل گرفتن فصول مختلف و تغییر ظاهری چهرهٔ آسمان شب در طول سال است. مدت این چرخش ۳۶۵٫۲۵ روز است و سرعت زمین در این مدار ۳۰کیلومتر بر ثانیه‌است.

 حرکت وضعی

حرکت زمین به دور محور خود (خطی فرضی که از قطب شمال وجنوب زمین عبور می کند). مدت این چرخش ۲۳ساعت و۵۶دقیقه و۴ثانیه‌است

حرکت رقص محوری

این حرکت درواقع لرزشی سینوسی شکل در مدار زمین با دوره ۱۹ ساله است که بواسطه چرخش ماه (قمر زمین) بدور این کره ایجاد می‌شود. ماه تقریبا هر ۲۹ روز یک دور به دور زمین می‌چرخد. با توجه به اینکه جرم ماه نسبت به زمین بسیار کمتر است بنابراین تنها یک لرزش سینوسی در مدار زمین ایجاد می‌کند.

حرکت تقدیمی

یکی از حرکات ویژه محور چرخش زمین ناشی از نیروی گرانش ماه و خورشید ودیگر سیارات است.محور چرخش زمین مانند یک فرفره چرخان مخروطی را طی 25800 سال طی می کند.در حال حاضر محور چرخشی زمین تقریبا" در امتداد ستاره قطبیاست ولی بدلیل حرکت رقص محوری چند هزار سال دیگر نمی توان از این ستاره بعنوان نشانه سمت شمال استفاده کرد.

نگار شده در برچسب:زمين, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

مریخ(عربی) یا بهرام (فارسی)چهارمین سیاره منظومه شمسی و  آخرین سیاره سنگی است که بر گرد خورشید می چرخد.در طول تاریخ بشر همواره این سیاره در کانون توجهات نجومی بوده است. برای مثال بابلیان قدیم حرکات این نور قرمزسرگردان آسمان شب را دنبال کردند و نام nargel  یا  نام خدای جنگ را برآن گذاشتند.در همان زمان رومی ها بخاطر گرامیداشت خدای جنگشان اسم کنونی آنرا انتخاب کردند. یونانی ها نیز این سیاره را آرس که بیانگر خدای جنگ آنان است می نامیدند. این سیاره نزد کسانی که به آسمان می نگریستند مظهر جنگ و خون بود.

این سیاره در یک مدار بیضی شکل و با سرعتی حدود 1/24 کیلومتر در ثانیه  به دور خورشید می چرخد که اوجیا دورترین فاصله آن از خورشید  2۵۸ میلیون کیلومتر و در حضیض یانزدیکترین فاصله ۲۰۸ میلیون کیلومتر از خورشید فاصله می گیرد. ولی به طور متوسط 228 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد. این سیاره همسایه بعدی زمین است که گاهی به ما نزدیک می شود و به حدود ۵۸ میلیون کیلومتری ما می رسد و گاهی در آن سوی خورشید به فاصله ۴۰۳ میلیون کیلومتری از ما قرار می گیرد. از جهاتی هم شبیه زمین است و یک شبانه روز آن حدود۲۴   ساعت و۴۳  دقیقه  طول می کشد.اگر هرشب در یک ساعت خاص مریخ را رصد کنید حدود ۳۳ شب وقت لازم است تا بتوانید کل سیاره را رصد کنید. محور گردش آن نسبت به خط عمود حدود 24 درجه است. هر یک سال آن معادل 2 سال (687 روز) زمینی است و قطر آن حدود 6794 کیلومتر است (جالب است بدانید مساحت مریخ با مساحت خشکیهای زمین تقریبا برابر است.) به علت دوری از خورشید حداقل دمای آن به 100 درجه زیر صفر و حداکثر آن به 27 درجه سانتیگراد می رسد.

سرعت گریز از سطح آن 5 کیلومتر بر ثانیه است. جو آن 200 مرتبه از جو زمین رقیق تر است و فشار این جو رقیق حدود پنج میلی بار است(فشار جو زمین بیش از 1000 میلی بار است).هسته سیاره بصورت ترکیبی از آهن وسیلیسیم وجنس جبه نیز از سیلیسیم می باشد.

بهترین زمان رصد مریخ زمانی است که با زمین در حالت مقابلهباشد در این وضعیت فاصله بین دو جرم به حداقل رسیده ومی توان عوارض سطحی سیاره را با تلسکوپهای آماتوری نیز مشاهده کرد.این وضعیت هر ۲۶ ماه یکبار تکرار می شود و۳ ماه قبل و۳ ماه بعد ازاین تاریخ است که  سیاره ارزش رصد کردن پیدا می کند ودر بقیه روزها اندازه آن بسیارکوچک است.

البته با توجه به بیضوی بودن مدار دو سیاره زمین و مریخ در هر مقابلهفاصله بین دو جرم متفاوت است بنابراین بعضی از مقابله ها از بقیه باارزش تر هستند.در ضمن بدلیل همین بیضی بودن مداری در چرخش بدور خورشید حداقل فاصله بین دو سیاره معمولا" چند روز قبل یا بعد از مقابله رخ می دهد.

 

                               حرکت رجعی(بازگشتی):

در حالیکه زمین به حالت مقابله با این سیاره می رسد(مانند بقیه سیارات بیرونی ) وبعد از عبور از آن حالت به نظر می رسد که این سیاره حرکت عادی به سمت شرق خود در زمینه ستارگان  را متوقف کرده وبه سمت غرب برمی گردد بعد از مدتی دوباره متوقف شده وحرکت عادی خود به سمت شرق را آغاز می کند.این حرکت ویژه سیارات بیرونی ناشی از این است که زمین در مدار دور خورشید سریعتر از آنها حرکت می کند.در حالیکه زمین از آنها سبقت می گیرد به نظر می رسد که مانند اتومبیلی در اتوبان از زمین عقب می مانند وبه عقب بر می گردند ولی بعد از اینکه فاصه زمین با آنها بیشتر شد (برای مثال بعد از گذشت دو ماه ) به نظر می رسد که حرکت عادی خود را آغاز می کنند.

 

                                         ترکیبات جوی:

در جو آن گازهای دی اکسید کربن (با درصد۳/۹۵ )، اکسیژن(با درصد ۱۵/۰ )، نیتروژن با درصد۷/۲و کمی بخار آب(با درصد ۰۳/۰ ) و گازهای بی اثر(مانند آرگون با درصد ۶/۱ )وجود دارد.

                    مهمترین عوارض سطحی:

مریخ دارای کوه آتشفشانی عظیم الجثه ای است که المپیوس(Olympus Mons) نام دارد. این کوه بزرگترین کوه آتشفشانی در منظومه شمسی است. وسعت المپیوس در حدود 600 کیلومتر،ارتفاع آن از دشتهای مجاور24 کیلومتر و قطر دهانه آتشفشانی آن ۸0 کیلومتر است.علاوه بر این دره ای با طول ۴۰۰۰ کیلومتر وعمق ۷ کیلومتر بانام Valles Marineris(این دره احتمالا درچند میلیارد سال پیش زمانی که سیاره در حال سرد شدن بوده بوجود آمده است )و دهانه ای برخوردی بزرگ با قطر۲۰۰۰ وعمق ۶ کیلومتر با نام Hellas Planitiaدر سطح مریخ وجود دارد.در سطح سیاره منطقه ای پهناور وجود دارد با نام mare acidalium  که تصور می شود زمانی دارای آب بوده است.کشف بعضی از مواد معدنی شامل مولکولهای آب گواه این هستند.

وجود جو٬ کلاهک های قطبی٬ تغییرات اشکال روشنایی وتاریکی ها بر سطح آن وبطور کلی داستان معروف کانالهای مریخیباعث شد تعداد زیادی از منجمان ودانشمندان آنرا سیاره ای مانند زمین بپندارند وحتی زندگی موجوداتی مانند انسان را بر سطح آن جاری می دانستند.بعد از گذشت حدود سه دهه٬ فضاپیماهای روباتیک٬ مدار گردها ٬مریخ نورد ها تمام این نظرات را باطل اعلام کرده اند.

              نامگذاری عوارض سطحی :

 

همانطور که می دانید روشنایی یک جسم بازتاب کننده نوری، آلبدو یا ضریب بازتاب و نواحی تاریک وروشن سطحی اجرام نیز عوارض آلبدویی نامیده می شوند.بکمک فضاپیماها ودیگر ماهواره های مخصوص نقشه برداری از مریخ مشخص شده که در مریخ بعضی از این عوارض٬ نواحی توپوگرافیکی نیستند فقط ناشی از اختلاف رنگ میان نواحی مجاور ناشی از اختلاف مواد تشکیل دهنده سطحی هستند.در حالیکه نواحی ای نیز وجود دارند که ناشی از عوارض طبیعی سیاره هستند.

بنابراین این سیاره دارای دو نوع نقشه با نامگذاریهای متفاوت است آنهایی که بر اساس عوارض مشاهده شده از زمین تعریف شده اند وآنهایی که بر اساس نقشه برداریهای دقیق از نزدیک تهیه شده اند.بر این اساس عوارضی  وجوددارند که دارای دو نام قدیمی وجدید می باشند .برای مثال دریای  Mare Sirenum  به Terra Sirenum  به معنای سرزمین Sirens  تغییر نام داده است. بسیاری از رصد کنندگان مریخ هنوز تمایل دارند از نامگذاریهای قدیمی استفاده کنند چراکه این نامهاهستند که بیانگر ظاهرعوارض قابل مشاهده از روی زمین هستند .

 

 

 

                       ابرهای مریخی:

 

ابرهای مریخ عموما" از غبار٬ مه٬ شبنم ودیگر ذرات تشکیل شده ودارای رنگهای متفاوتی هستند.در حالیکه جو سیاره بیشتر از دی اکسید کربن تشکیل شده اما موجودی ذرات آب سیاره هم می توانند با سرد و منقبض شدن ،ابر بوجود بیاورند.

1-ابرهای سفید: این ابرها بیشتردر نواحی میانه واستوایی بویژه بین فصلهای بهار وپاییز دیده می شوند.این ابرها پدیده ای روزانه هستند در اول صبح تشکیل شده وبا افزایش دما در میانه روز ازبین می روند.این ابرها در نیمکره ای که پوشش قطبی آن در حال ذوب شدن است بیشتر به چشم می خورند.

2-ابرهای سفید –آبی :این ابرها معمولا" باابرهای سفید شکل می گیرند والبته بعضی مواقع تشخیص آنها مشکل است.عقیده بر این است که این ابرها در ارتفاع های پایین جو سیاره شکل می گیرندواحتمالا" مه وشبنم سطحی هستند.

3- ابرهای زرد رنگ: این ابرها معمولا" زمانی که سیاره در حضیض مداری یعنی زمانی که با خورشید کمترین فاصله را دارد وگرمای خورشید موجب صعود بادهایی که ذرات غبار سطحی را به همراه دارند میشود بوجود می آیند. در حالیکه این ابرها کوچک وبا عمر کم هستند در بعضی موارد حتی می توانند کل سطح سیاره را دربر بگیرند .این ابرها معمولا در نواحی Hellas Planitia   و Serpentis Mareشکل می گیرند٬البته می توان انتظار شکل گیری آنها را در نواحی  Chryse٬Solis Lacus ٬ Lsidis Regio   و Aeria  داشت.

4-ابرهای دابلیو شکل: این ابرها با نواحی آتشفشانی سیاره مانند Olympus Mons ٬Pavonis Mons ٬ Ascraeus Mons  و Arsia Mons  همراه هستند معمولا" بزرگ بوده وسریع حرکت می کنند.

 

                             طوفانهای غباری:

 این طوفانها در هرزمانی می توانند رخ دهند اما در زمانی که مریخ در حضیض مداری باشد وگرمای خورشید موجب وقوع بادهای سریع السیرسطحی می شود بیشتر رخ می دهند. این طوفانها می توانند مقطعی بوده ویا کل سیاره را دربربگیرند وموجب ناپدید شدن عوارض سطحی سیاره از دید زمینیان شوند.گفتنی است برای مشاهده عوارض سطحی سیاره مناسب است که از فیلترهای ویژه رصد مریخ استفاده نمود.

 

 

قطبهای مریخ

در سال 1666 میلادی جیووانی دومینیکو کاسینیستاره شناس ایتالیایی و متصدی رصدخانه لویی چهاردهم در پاریس نواحی سفید رنگی را در قطبهای مریخ کشف کرد. بعد ها مشاهدات ویلیام هرشلاین کشف را تایید کرد و مشخص شد که نواحی سفید رنگ در واقع پوششهای قطبی مریخ اند. این پوششها درست همانند پوششهای یخی زمین رشد می کنند و طی یک سال مریخی به تدریج تحلیل می روند. هرشل تصور می کرد که ساکنان مریخ در شرایطی نظیر شرایط حاکم بر زمین با چهار فصل و روزهایی تقریبا" برابر با روزهای زمین زندگی می کنند. پوشش یخی قطب جنوب مریخ بزرگتر از پوشش قطب شمالی است اما گهگاهی تغییراتی نیز دارد و گاهی به دو یا چند قسمت جداگانه تقسیم می شود علاوه بر این می تواند در فصل بهار حتی ناپدید شود.دربعضی از مقابله های مریخ با زمین بعلت زاویه کشیدگی محور آن، قطب جنوب مریخ بخوبی آشکار است.تغییرات قطب شمال مریخ کمتر ازقطب جنوب است البته تغییرات آن مانند قطب جنوب قابل پیش بینی نیست بهمین دلیل رصد آن جذاب تر است.در بعضی از روزها بویژه در فصل پاییز مریخی بر فراز قطب شمال مریخ چیزی شبیه آب یا مه تشکیل شده وناپدید می شود.بزرگ شدن پوشش قطب شمال با افزایش مه رابطه مستقیم دارد.

 

طیف سنج مادون قرمز   مارینر9مشخص کرد که دمای سیاره مریخ در استوا حداکثر17 درجه سانتیگراد و در نواحی قطبی حداقل 120 درجه سانتیگراد زیر صفر است. هنگامی که سیاره در نقطه اوج مداری خود قرار دارد در نیمکره جنوبی زمستان است که سردتر از زمستان نیمکره شمالی است. پوشش یخی زمستانی در جنوب می تواند تا عرض جغرافیایی 55 درجه جنوبی امتداد یابد. هنگامی که سیاره به خورشید نزدیک می شود نواحی شمالی زمستان گرمتری دارند. در این صورت پوشش یخی زمستانی فقط می تواند تا عرض جغرافیایی 65 درجه شمالی برسد. در تابستان زمانی که با افزایش دما دی اکسید کربن منجمد(یخ خشک) به بخار تبدیل می شود پوششهای یخی نیز ذوب می شوند. دانشمندان معتقدند که یخهای قطب جنوب از دی اکسید کربنتشکیل شده اند. این یخها بر خلاف دی اکسید کربن برفکی که پایداری کمی دارد دیر ذوب می شوند. قطر پوشش قطب جنوب در اوج گرمای تابستان نیمکره جنوبی به 300 کیلومتر می رسد. قطر پوشش قطب شمال خیلی بیشتر است و هرگز کمتر از هزار کیلومتر نمی شود. دماهای اندازه گیری شده در قطب شمال نشان می دهد که پوشش یخی تابستانی باید از آب یخ زده تشکیل شده باشد. زیرا در این زمان دما از نقطه انجماد یخ خشک بالاتر است. به علاوه تجمع بخار آب بر روی پوشش یخی نیمکره شمالی به هنگام تابستان نشان می دهد که در این منطقه آب یخ زده وجود دارد.

 

قمرهای مریخ

در سال 1877 میلادی هنگامی که شیپارلی به دقت در حال ترسیم کانالها بر روی نقشه هایش بود یک ستاره شناس آمریکایی به نام آسف هالنیز در حال مشاهده مریخ بود. او از نوعی تلسکوپ انعکاسیجدید 66 سانتیمتری واقع در رصدخانه نیروی دریایی ایالات متحده در شهر واشنگتن استفاده می کرد.ستاره شناسان سالها به دنبال قمرهای مریخ بودند. یوهان کپلردر قرن هفدهم میلادی اعلام کرده بود که مریخ باید دو قمر داشته باشد. او معتقد بود که در ورای منظومه شمسی یک الگوی ریاضی نهفته است. طبق این الگو تعداد قمرهای سیاراتی که پس از زمین قرار دارند باید افزایش یابد. به این ترتیب که تعداد آنها هر دفعه باید دو برابر شود. با توجه به این که زمین دارای یک قمر است و در زمان کپلر تصور می شد که سیاره مشتریچهار قمر دارد بنابراین طبق ریاضیات حاکم بر این تئوری مریخ باید دو قمر داشته باشد.

آسف هالدر ابتدای اوت 1877 میلادی مشاهدات طاقت فرسایی را برای یافتن اقمار مریخ آغاز کرد. در آن زمان نزدیکی مریخ به زمین مشکلاتی را ایجاد می کرد. مریخ آنقدر نزدیک بود که به هنگام مشاهده آن توسط تلسکوپدرخشندگی قابل توجهش اشکالاتی را در رصد این سیاره ایجاد می کرد. هال در یازدهم اوت متقاعد شد که چیزی نمی تواند بیابد. ولی همسرش به او اصرار کرد که بار دیگر نگاه کند. بالاخره در آن شب او متوجه چیزی شد. آن جرم آسمانی خیلی کوچک بود ولی قطعا" وجود داشت. بعد از مدتی آسمان ابری شد.

در شانزدهم اوت آسمان دوباره صاف شد و هال توانست قمر مریخ را به وضوح مشاهده کند. در روز هفدهم اوت هال با پیدا کردن قمر دوم مریخ به هیجان آمد. به این ترتیب نظریه دو برابر شدن اقمار درست به نظر می رسید. دانشمندان همچنان تصور می کردند که سیاره مشتری دارای چهار قمر و سیاره زحل دارای هشت قمر است. اما آنها در سال 1892 میلادی قمر پنجم مشتری و در سال 1898 میلادی قمر نهم سیاره زحل را کشف کردند. اکنون آشکار شده بود که تعداد اقمار سیارات مطابق نظر کپلر نیست.

آسف هال اقمار مریخ را به صورت نقاطی نورانی و متحرک مشاهده کرد. ولی تصاویری که در سال 1969 میلادی توسط فضاپیمای مارینر و در سال 1975 توسط وایکینگ ارسال شد نشان داد که اقمار دوقلوی مریخ ظاهری بسیار ناهنجار و بی قاعده دارند. هال این اقمار را به افتخار اسبهای کالسکه خدای جنگ در افسانه یونان فوبوس (به معنای خدای ترس) و دیموس (به معنای خدای وحشت) نامید.

آسف هال نتوانست اندازه اقمار مریخ را تعیین کند. اما مشاهدات بعدی نشان داد که طول قمر بزرگتر مریخ یعنی فوبوستقریبا" 27 کیلومتر است. فوبوس خیلی به مریخ نزدیک است و دریک مدار دایره ای شکل و به  فاصله 9380 کیلومتری آن قرار دارد. نزدیکی زیاد باعث می شود که این قمر با سرعت زیادی حول مریخ بچرخد. به طوری که هر چرخش کامل آن 7 ساعت و 51 دقیقه طول می کشد.

دیموس هم مانند فوبوس دارای یک مدار دایره ای شکل است ولی در فاصله 23500 کیلومتری مریخ قرار دارد. طول دیموس در حدود 15 کیلومتر است و 31 ساعت و 5 دقیقه طول می کشد تا یکبار به دور مریخ بچرخد.فوبوس و دیموس هر دو خاکستری رنگند و به خاطر وجود دهانه های آتشفشانی شبیه شهاب سنگهای آبله گون اند. این دو قمر هم مانند قمر زمین بدلیل پدیده قفل شدگی گرانشی همیشه یک روی خود را به مریخ نشان می دهند.

شهاب سنگهای مریخی

 

عقیده بر این است که حداقل۳۴ شهاب سنگ غیر عادی کشف شده بر سطح زمین که با نام شهابسنگهای SNCهم شناخته می شوند ،در واقع تکه هایی از مریخ بوده اند که بر اثر برخوردهای شدید  سنگی یا شهابی از سیاره قرمز جدا شده ودر دام جاذبه زمین گیر افتاده اند این عقیده باوجود شهابسنگهایی که بهمین طریق از سطح ماه به سطح زمین آمده اند تقویت شده است.یک نمونه از شهابسنگهای مریخی شهاب سنگ معروف ALH 84001  با عمری بیش از چهارونیم میلیارد سال می باشد .در تابستان 1996 یک تیم پژوهشی ناسادر مرکز فضایی جانسون اعلام کردند که شواهدی از وجود حیات ابتدایی در این سنگ یافته اند.کارشناسان این تیم عقیده داشتند اولین مولکولهای ارگانیک واصلی که به نظر می رسید دارای منشاء مریخی

 

زاویه محور دوران مریخ با صفحه منظومه شمسی 28 درجه است و سمت شمال این محور در حال حاضر به سوی ستاره دنب می باشد.این زاویه بین 9/15 تا 2/

نگار شده در برچسب:مريخ, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

مشتری(عربی) یا برجیس(فارسی)، پرجرم ترین سیاره منظومه شمسی ما با چهار قمر با اندازه های سیاره ای و بسیاری قمرهای کوچک تر، برای خود  منظومه ای مینیاتوری است. مشتری سیاره ای گازی و از نظر ترکیبات مانند یک ستاره است. در واقع، اگر حدود ٨٠ برابر بیشتر از جرم اکنونش جرم داشت، به یک ستاره تبدیل می شد.

در 7 ژانویه سال ١٦١٠میلادی ، گالیله با تلسکوپ ساده و ابتدایی خود چهار "ستاره" در اطراف مشتری دید. او چهار قمر بزرگ مشتری را که اکنون آیو ، کالیستو، گانیمد و اروپا نامیده می شوند، کشف کرده بود. امروزه این چهار قمر به قمرهای گالیله ای مشهورند.

در ٣٠ سال اخیر اکتشافات بسیاری درباره مشتری و قمرهایش صورت گرفته است که اگر گالیله زنده بود و آنها را می شنید، بسیار شگفت زده می شد. آیو، فعال ترین جرم آتشفشانی منظومه شمسی است. گانیمد بزرگترین قمر منظومه است و تنها قمر شناخته شده ای است که میدان مغناطیسی خودش را دارد. اقیانوس مایعی ممکن است زیر پوسته  یخ زده سطح اروپا نهفته باشد. اقیانوس های یخ زده ای نیز ممکن است زیر سطح گانیمد و کالیستو وجود داشته باشند. فقط در سال ٢٠٠٣ میلادی، ستاره شناسان ٢٣ قمر جدید برای مشتری کشف کردند که تعداد اقمار آن را به ٦٣ عدد، بیشترین تعداد قمر برای یک سیاره در منظومه شمسی، رساند. بسیاری از اقمار کوچک مشتری ممکن است سیارکهایی باشند که در دام گرانش سیاره افتاده اند.

مشتری ظاهری بسیار زیبا با رنگهای گونانگون و پدیده های جوی بسیار دارد. ابرهایی که بیش از سایر قسمت ها به چشم می آیند، از آمونیاک تشکیل شده اند. ملکولهای آب در اعماق وجود دارد و گاهی به شکل نقاطی در ابرهای تازه تشکیل شده به چشم می خورد. "خطوطی" که روی سیاره دیده می شوند، کمربندهای تیره هستند و نواحی روشن با بادهای شدید شرقی-غربی در جو بالایی مشتری، به وجود می آیند. بین این نواحی و کمربندها طوفانهایی وجود دارند که برخی از آنها سالیان سال است که فعال هستند. لکه سرخ بزرگ، طوفان چرخان غولپیکری است که بیش از ٣٠٠ سال رصد شده است. پدیده شفق های قطبی نیز تاکنون چندین بار در آن رخ داده است.

ترکیبات شیمیایی مشتری مشابه خورشید است، عمدتا هلیوم و هیدروژن. در اعماق سیاره، فشار و دما بسیار بالا می رود، به گونه ای که هیدروژن گازی در اعماق، به مایع تبدیل می شود. تقریبا در یک سوم راه به سمت مرکز، هیدروژن فلزی به وجود می آید که رسانای جریان الکتریکی است. در این لایه الکتریکی، میدان مغناطیسی قوی مشتری با جریان های الکتریکی که چرخش سریع سیاره آنها را به وجود آورده است، جمع می شود. در مرکز، احتمالا فشار زیاد موجب به وجود آمدن هسته جامدی از سنگ و یخ به ابعاد زمین، شده است. بطور کلی:

میدان مغناطیسی قوی مشتری تقریبا ۲۸/۴ گاوس وبیست برابر میدان مغناطیسی سیاره زحل است.این میدان قوی ناشی از جریانات الکترونی در قسمتهای بیرونی هسته یاره که به شکل هیدروژن فلزی است تولید می شود.این میدان در سال ۱۹۵۰ توسط مشاهدات رادیویی ودر سال ۱۹۷۳ توسط فضاپیمای پایونیر ۱۰ کشف گردید. دسته ای از ذرات باردار در مغناط کره مشتری، ناحیه ای که خطوط میدان مغناطیسی در اطراف سیاره از یک قطب تا قطب دیگر را پو شانده اند، به دام افتاده اند. قمرها و حلقه های مشتری در پوششی از الکترون ها و یونهای به دام افتاده در میدان مغناطیسی سیاره، قرار گرفته اند. مغناط کره مشتری، شامل این ذرات و میدانها، ١ تا ٣ میلیون کیلومتر به

سمت خورشید و بیش از 1 میلیارد کیلومتر در پشت مشتری، تا مدار زحل، کشیده شده است.

                                                حلقه های مشتری

فضاپیمای ویجر ١ ناسا در سال ١٩٧٩میلادی حلقه های مشتری را به عنوان سومین سیاره دارای حلقه بعد از زحل واورانوس کشف کرد: حلقه اصلی مسطح و حلقه داخلی ابر مانند که هاله نامیده می شود، هر دو از ذرات کوچک و تیره رنگی تشکیل شده اند. حلقه سوم که به علت شفافیتش به نام gossamer معروف است، در واقع سه یا دو حلقه از ذرات میکروسکوپی یابزرگتر رها شده از آمالته آ (Amalthea)، تبه (Thebe) و آدراسته آ (Adrastea)و متیس هستند. حلقه های مشتری احتمال دارد حاصل غبار ناشی از برخورد شهابواره های فضای میان سیاره ای با این چهار قمر کوچک داخلی سیاره، باشند. حلقه اصلی احتمالا از قطعات سنگی ناشی از برخوردهای شهابسنگ سرگردان با قمر متیس (Metis) تشکیل شده است. حلقه های کم فروغ مشتری فقط زمانی دیده می شوند که نور خورشید از پشت بر آنها بتابد.

 ذرات تشکیل دهنده حلقه هااز جنس ترکیبات کربنی و سیلیکاتی (مانند مواد تشکیل دهنده همان چهار قمر نام برده)بوده ورنگ آنها به قرمزی می گراید.

در دسامبر سال ١٩٩٥میلا دی فضاپیمای گالیله متعلق به ناسا کاوشگری را به درون جو مشتری انداخت که برای اولین بار نمونه هایی را از جو مشتری آزمایش کرد. این کاوشگر پس از حدود یک ساعت سقوط و کاوش در جو مشتری بر اثر فشار لایه های جوی منهدم شد. پس از پرتاب کاوشگر، فضاپیمای گالیله چندین سال به بررسی و مطالعه مشتری و قمرهای آن پرداخت. زمانی که گالیله ٢٩ امین دور گردش خود را به دور مشتری آغاز کرده بود، فضاپیمای کاسینی-هویگنس به نزدیکی مشتری رسیده بود تا از گرانش آن برای رسیدن به زحل کمک بگیرد. هر دو فضاپیما داده های هم زمانی از مغناط کره، باد خورشیدی، حلقه ها و شفق های مشتری گرفتند.

 

سیارات گازی دارای هسته ای از جنس صخره(Rock ) سپس لایه ای از هیدروژن فلزی مایع  وسپس اقیانوسی از هیدروژن وهلیم مایع وآخر از همه جوی تشکیل شده از هیدروژن وهلیم هستند.

نگار شده در برچسب:مشتري, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

زحل جواهر منظومه ی شمسی

زحل بعد از سیاره مشتری بزرگترین و زیباترین سیاره در منظومه شمسی می باشد. این سیاره دارای هفت حلقه مسطح به دور خود است. این هفت حلقه در واقع شامل تعداد زیادی حلقه های باریک که با ذرات یخی درست شده اند، می باشند.

این حلقه ها زحل را به یکی از زیباترین اجرام آسمان در منظومه شمسی تبدیل کرده اند. به جز زحل، سیارات مشتری، نپتون و اورانوس نیز دارای حلقه هایی می باشند که نسبت به حلقه های زحل بسیار کم نورترند.

زحل جواهر منظومه ی شمسی
زحل بهمراه تمامی حلقه هایش! - تصویر از فضاپیمای کاسینی در زمانی که خورشید پشت زحل پنهان شده

قطر زحل در استوا ۱۲۰.۵۴۰ کیلومتر، تقریبا ۱۰برابر قطر زمین است. این سیاره از زمین با چشم غیر مسلح قابل رویت است البته حلقه های آن دیده نمی شوند. زحل دورترین سیاره ای بود که ستاره شناسان باستان موفق به کشف آن شده بودند.

 اندازه ها

اندازه ی زحل در مقایسه با زمین

 

این سیاره به مناسبت خدای کشاورزی رومیان، ساترن نام گرفت.

زحل در مداری بیضی شکل به دور خورشید در حرکت است. بیشترین فاصله آن از خورشید ۱.۵۱۴.۵۰۰.۰۰۰ کیلومتر و کمترین فاصله آن ۱.۳۵۲.۵۵۰.۰۰۰ کیلومتر است. یک سال در زحل معادل ۱۰.۷۵۹ روز زمینیست.

 

گردش

زحل علاوه بر گردش انتقالی خود به دور خورشید، حول محور عمودی فرضی خود نیز در گردش است. زاویه این محور ۲۷ درجه از دایرة البروج می باشد.

بعد از مشتری، زحل سریعترین گردش وضعی در بین سیارات دیگر منظومه شمسی را دارد. یکبار گردش این سیاره به دور خود تنها ۱۰ ساعت و ۳۹ دقیقه به طول می انجامد. به دلیل این حرکت گردشی سریع، قطر استوایی این سیاره ۱۳.۰۰۰ کیلومتر از قطر قطبی آن بیشتر است.

 

 

سطح و جو

بیشتر دانشمندان معتقدند که این سیاره یک غول گازیست و هیچ سطح جامدی ندارد. به هرحال، به نظر می رسد که زحل دارای یک هسته داغ و جامد آهنیست.

اطراف این هسته متراکم، هسته خارجی قرار گرفته که احتمالا ترکیبی از آمونیاک، متان و آب می باشد. یک لایه از هیدروژن به شدت فشرده پیرامون هسته خارجی وجود دارد. در بالای این لایه، منطقه ای چسبناک (شربت مانند) متشکل از هیدروژن و هلیوم جای گرفته است. هیدروژن و هلیوم در نزدیک سطح به شکل گاز در می آیند و با اتمسفر زحل که عمدتا ترکیبی از همین دوعنصر است مخلوط می شوند.

یک لایه فشرده از ابر، کل سطح زحل را پوشانده است. در تصاویر به دست آمده از این سیاره مناطق و کمربندهای رنگی قابل تشخیصند. چنین مناطقی احتمالا به خاطر تفاوت دما و ارتفاع ابرها در قسمتهای مختلف ظاهر می گردند.

گیاهان و حیوانات مقیم زمین نمی توانند در زحل دوام بیاورند. دانشمندان شک دارند که گونه زیستی در این سیاره یافت شود.

زاویه
تغییر زاویه ی زحل نسبت به زمین

دما

انحراف محور عمودی این سیاره منجر به اختلاف میزان تابش خورشید به قسمتهای مختلف آن و در نهایت ایجاد فصول شده است. هر فصل در این سیاره ۵/۷ سال زمینی طول می کشد چرا که مدت زمان یکبار گردش زحل به دور خورشید ۲۹ برابر زمین است.

دمای زحل همیشه از دمای زمین سردتر است، زیرا این سیاره از خورشید دورتر است. میانگین دما در بالای ابرها ۱۷۵- درجه سانتیگراد می باشد.

 

دما در اعماق ابرها بیشتر می شود.  بسیاری از ستاره شناسان معتقدند که این حرارت در فرایند فرو رفتن هلیوم به درون هیدروژن مایع به وجود می آید.

 

چگالی و جرم

در بین همه سیارات منظومه شمسی، زحل کمترین چگالی را دارد. چگالی این سیاره تنها یک دهم چگالی زمین و دو سوم چگالی آب است. به همین دلیل یک تکه از این سیاره نسبت به تکه ای برابر از زمین بسیار سبکتر است و در روی آب شناور می ماند.

زحل رو آب
اگر زحل را روی آب بگذاریم، روی آب می ماند!! چون چگالی میانگینش از آب کمتر است!

گرچه چگالی این سیاره بسیار کم است اما وزن آن پس از مشتری، از دیگر سیارات بیشتر است. جرم زحل ۹۵ بار از جرم زمین بیشتر می باشد. نیروی گرانش این سیاره اندکی از گرانش زمین بیشتر است. یک جسم ۱۰۰ گرمی در زمین، در زحل ۱۰۷ گرم می باشد.

 

حلقه ها

 حلقه های زحل دور این سیاره و موازی با استوا قرار دارند. آنها هرگز با سیاره برخورد نمی کنند. با گردش زحل به دور خورشید آنها با همان زاویه ثابت و همیشگی در جای خود برقرار می مانند.

هفت حلقه زحل در حقیقت متشکل از هزاران حلقه باریک می باشند. این حلقه های باریک از بیلیونها تکه یخ ایجاد شده اند. ابعاد این تکه های یخ گاهی به اندازه یک ذره کوچکند و گاهی قطر آنها به بیش از 3 متر می رسد.

حلقه
خرده  یخها و ستگهایی که حلقه ها را تشکیل داده اند.

حلقه های اصلی زحل بسیار عریضند. برای مثال عرض خارجی ترین حلقه ۳۰۰.۰۰۰ کیلومتر می باشد. با این حال در ابعاد فضا این حلقه ها بسیار باریک به حساب می آیند. آنقدر باریک که هنگامیکه این سیاره درست در مقابل و در راستای زمین قرار می گیرد نیز این حلقه ها قابل رویت نیستند.

ضخامت آنها بین ۲۰۰ تا ۳۰۰۰ متر است. در بین حلقه ها فضای خالی قرار گرفته و آنها را از هم جدا می نماید. عرض هر یک از این فضاهای خالی ۳۲۰۰ کیلومتر و یا بیشتر است. البته در برخی از این فضاهای خالی حلقه های بسیار باریکی قرار دارند.

 

سایه
سایه ی زحل روی حلقه هایش افتاده است. - تصویر از فضاپیمای کاسینی

حلقه های زحل در اوایل قرن ۱۶ توسط ستاره شناس ایتالیایی، گالیله، کشف شدند. گالیله نتوانست با تلسکوپ کوچک خود این حلقه ها را به وضوح و به درستی رصد کند. او فکر می کرد که حلقه ها، قمر های بسیار بزرگ می باشند.

در سال ۱۶۵۶، پس از به کارگیری یک تلسکوپ قوی تر، کریستیان هایگنس (Christiaan Huygens)، ستاره شناس آلمانی، یک حلقه باریک مسطح حول زحل را توصیف کرد. هایگنس فکر می کرد که این حلقه یک صفحه جامد از برخی مواد است.

در سال ۱۶۷۵، دومنیکو کاسینی (Domenico Cassini)، یک ستاره شناس آلمانی متولد فرانسه، کشف دو حلقه مجزا که با گروه هایی از اقمار کوچک شکل گرفته بودند را اعلام نمود. مشاهدات بعدی از زحل وجود تعداد بیشتر این حلقه ها را ثابت نمود. حلقه های باریکی که هفت حلقه اصلی را شکل می دهند در سال ۱۹۸۰ کشف شدند.

 

اقمار و حلقه ها
فیلمی از تأثیر اقمار روی حلقه های زحل - تهیه شده توسط فضاپیمای کاسینی

 

اقمار

  علاوه بر حلقه ها، زحل دارای 60 قمر به قطر تقریبی ۱۰کیلومتر و چندین قمر کوچکتر نیز می باشد. بزرگترین قمر این سیاره تیتان نام دارد. قطر این قمر ۵۱۵۰ کیلومتر (بزرگتر از سیاره پلوتو) است. تیتان یکی از معدود اقمار موجود در منظومه شمسی است که دارای جو می باشد. اتمسفر این قمر حاوی حجم زیادی نیتروژن است.

عکس خانوادگی
زحل و خانواده اش

بیشتر اقمار زحل دارای چاله های بزرگی هستند. برای مثال قمر میماس (Mimas) چاله ای دارد که یک سوم قطر این قمر را پوشانده است. قمر دیگر، لاپتوس (Iapetus)، دارای یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک است. نیمه روشن این قمر 10برابر بیش از نیمه تاریک آن نور را باز می تاباند. قمر هایپریون (Hyperion) بیشتر شبیه به یک استوانه چاق است تا یک کره.

 

پرواز به زحل

در سال ۱۹۷۳، ایالات متحده فضاپیمایی را به منظور بررسی دو سیاره مشتری و زحل به فضا فرستاد. نام این فضاپیما پایونیر-ساترن (Pioneer-Saturn) بود. این فضاپیما در سال ۱۹۷۴ به زحل رسید. پایونیر-ساتورن اطلاعات علمی و تصاویر خوبی از زحل به زمین ارسال کرد. این اطلاعات و تصاویر به اکتشافاتی در مورد دو حلقه بیرونی زحل کمک کرد. 

پایونیر-ساتورن همچنین توانست میدان مغناطیسی زحل که ۱۰۰۰ مرتبه از میدان مغناطیسی زمین قوی تر می باشد را کشف کند. این میدان قوی، مگنتوسفر (منطقه نیروهای مغناطیسی قوی) بزرگی را اطراف این سیاره به وجود آورده است. به علاوه، اطلاعاتی که این فضاپیما ارسال کرد نشان داد که درون مگنتوسفر این سیاره کمربندهای تشعشعی وجود دارند. این کمربندها متشکل از الکترونها و پروتونهای پر انرژی قابل مقایسه با کمربندهای ون آلن زمین می باشند.

در سال ۱۹۷۷، ا

نگار شده در برچسب:زحل, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

اورانوس هفتمین سیاره منظومه شمسی.بعد از زحلوقبل از نپتون قرار دارد. فقط نپتون فاصله بیشتری با خورشیددارد. اورانوس که دارای نام معادل فارسی یا عربی نیست دورترین سیاره ایست که می توان با چشم غیر مسلح آن را مشاهده نمود. میانگین فاصله این سیاره از خورشید 2.872.460.000 کیلومتر می باشد. این فاصله را با سرعت نور در مدت زمان 2 ساعت و 40 دقیقه می توان طی کرد. ( شعاع منظومه شمسی حدود 5 ساعت و سی دقیقه نوری می باشد).

اورانوس یک غول بزرگ متشکل از مواد گازی و مایع می باشد. قطر استوایی آن حدود 51.118 کیلومتر یعنی بیش از 4 برابر قطر زمیناست. سطح این سیاره پوشیده از ابرهای سبز-آبی، ساخته شده با کریستالهای ریز متانمی باشد. کریستالها خارج از اتمسفر سیاره یخ زده اند. در اعماق این ابرهای قابل مشاهده، احتمالا ابرهای ضخیمی ساخته شده از آب مایع و کریستالهای یخ آمونیاک وجود دارند. در زیر این ابرها یعنی در عمق 7500 کیلومتری زیر ابرهای قابل رویت نیز، احتمال وجود اقیانوسی از آب مایع به همراه آمونیاک حل شده می باشد. در مرکز این سیاره ممکن است هسته ای سنگی، تقریبا به اندازه زمین وجود داشته باشد. بطور کلی:هسته این سیاره مانند بقیه سیارات گازی به شکل هسته ای از جنس صخره(Rock ) سپس لایه ای از هیدروژن فلزی مایع  وسپس اقیانوسی از هیدروژن وهلیم مایع وآخر از همه جوی از هیدروژن وهلیم می باشد.

دانشمندان در خصوص وجود هر گونه زیستی در این سیاره تردید دارند.
پس از دوران باستان، اورانوس نخستین سیاره ای بود که انسان موفق به کشف آن شد. ستاره شناس بریتانیایی، ویلیام هرشل (William Herschel)، در سال 1781 موفق به کشف آن گردید. بیشتر دانش ما در باره این سیاره پس از پرواز سفینه آمریکایی ویجر2 (Voyager 2) در ارتفاع 80.000 کیلومتری از ابرهای سطح این سیاره، در سال 1986، به دست آمد.

                                           مدار وگردش

اورانوس در مداری بیضی شکل به دور خورشید در گردش است. هر دور کامل این سیاره در مدار، 30.685 روز زمینی معادل تقریبا 84 سال زمینی به طول می انجامد. اورانوس علاوه بر گردش انتقالی، گردش وضعی نیز دارد. قسمت داخلی سیاره (هسته و اقیانوس) در مدت 17 ساعت و 14 دقیقه یک دور کامل حول محور طولی گردش می کنند. البته قسمت اتمسفر سیاره بسیار سریعتر می چرخد. سریعترین بادهای سطح اورانوس که در دو سوم از ناحیه استوا تا قطب جنوب اندازه گیری شده اند با سرعت 720 کیلومتر در ساعت می وزند. بنابراین اتمسفر این منطقه در هر 14 ساعت یکبار گردش وضعی کامل دارد.
محور دوران این سیاره به حدی انحراف دارد که تقریبا به صفحه مداری چسبیده است. این انحراف زاویه در بیشتر سیارات متجاوز از 30 درجه نیست. برای مثال زاویه انحراف محور دوران زمین با صفحه مرجع یا صفحه مداری 5/23 درجه می باشد. اما در مورد اورانوس این زاویه انحراف معادل 98 درجه است. بسیاری از ستاره شناسان بر این باورند که برخورد جرمی تقریبا در ابعاد زمین با اورانوس، در اوایل دوران تشکیل سیاره، منجر به ایجاد چنین انحراف شدیدی شده است.
جرم اورانوس 5/14 برابر جرم زمین و یک بیستم جرم بزرگترین سیاره منظومه شمسی یعنی مشتری می باشد. میانگین چگالی اورانوس 27/1 گرم در هر سانتیمتر مکعب یا ۲۴/۰ چگالی متوسط زمین است. این مقدار معادل 25/1 چگالی آب می باشد. نیروی گرانش این سیاره 90 درصد نیروی گرانش زمین است. به این معنا که اگر جسمی در زمین 100 گرم وزن داشته باشد در اورانوس 90 گرم وزن خواهد داشت.،حجم آن ۵۲ برابرحجم زمین وبدلیل گازی بودن وچرخش سریع قطر استوایی آن در حدود ۲ درصد بیشتر از قطر قطبی آن است.
جو این سیاره ترکیبی از 83% هیدروژن، 15% هلیوم، 2% متانو مقدار کمی اتان و دیگر گازها می باشد. فشار اتمسفر در زیر لایه گازهای متان حدود 130کیلوپاسکال، تقریبا 3/1 برابر فشار جوی سطح زمین است.
ابرهای قابل مشاهده سطح اورانوس که به رنگ سبز-آبی ملایم می باشند همه سطح این سیاره را پوشانده اند. تصاویری از اورانوس که توسط ویجر 2 تهیه شدند و به کمک رایانه ها پردازش شده اند، نوارهای خیلی کمرنگی را در میان ابرها و به موازات استوا نشان می دهند. این نوارها از تجمع مه که به دلیل نفوذ پرتوی خورشید به درون گازهای متان ایجاد می شود، ناشی می گردند. به علاوه تعدادی لکه کوچک بر سطح سیاره به چشم می خورد. این لکه ها احتمالا توده های به شدت در حال چرخش گاز هستند که تداعی کننده گردبادهای شدید زمین می باشند.

دمای اتمسفر 215- درجه سانتیگراد است. در درون سیاره این دما به سرعت افزایش می یابد و به 2300 درجه سانتیگراد در اقیانوس و 7000 درجه سانتیگراد در هسته سنگی می رسد. به نظر می آید که این سیاره بیشتر از دمایی که از خورشید دریافت می نماید، دفع حرارت می کند. از آنجائیکه زاویه انحراف اورانوس 98 درجه است، در طی سال قطبهای این سیاره بیش از استوای آن در معرض نور خورشید قرار دارند. با اینحال سیستم آب و هوا، گرما را در سراسر این سیاره به یک میزان توزیع می کند

                                                  اقمار

اورانوس 21 قمر شناخته شده دارد. ستاره شناسان 5 قمر بزرگ این سیاره را در بین سالهای 1787 و 1948 کشف کردند. تصاویر تهیه شده توسط ویجر 2 در سالهای 1985 و 1986 ده قمر دیگر این سیاره را آشکار نمود. بعدها ستاره شناسان به کمک تلسکوپهای مستقر در زمین بقیه اقمار آنرا نیز کشف کردند.

قمر میراندا (Miranda) که در بین پنج قمر اصلی اورانوس از همه کوچکتر است، مناطق مشخصی در سطح خود دارد که این مناطق در کل منظومه شمسی بی نظیرند. سه منطقه عجیب که به آنها آوید (ovoids) می گویند. هر آوید بین 200 تا 300 کیلومتر عرض دارد. قسمت بیرونی هر آوید شبیه به زمین مسابقات دو میدانیست با شیارهای موازی و دره هایی نیز در مرکز هر کدام از آویدها دیده می شود. در این قسمت دره ها و شیارها یکدیگر را قطع می کنند

                                                   میدان مغناطیسی

اورانوس میدان مغناطیسی شدیدی دارد. زاویه محور طولی این میدان با محور طولی سیاره زاویه 59 درجه می سازد. این میدان مغناطیسی انرژی زیادی را که بیشتر به شکل ذرات باردار الکترونها و پروتونهامی باشد، به دام می اندازد. با حرکت این ذرات به عقب و جلوی قطبهای این میدان، امواج رادیویی به وجود می آید. ویجر 2 توانست این امواج را دریافت و شناسایی کند اما این امواج آنقدر قوی نیستند که از زمین نیز قابل ردیابی باشند

 

                                                    حلقه های اورانوس

 

اورانوس مانند سیاره زحلدارای حلقه می باشد البته این حلقه ها بسیار نازک وکم نور تر هستند.این سیستم حلقه ای در سال 1977 زمانی که سیاره اورانوس موجب اختفای یک ستاره شد ودانشمندان با هدف مطالعه جو سیاره در حال رصد آن بودند کشف گردید.در این زمان حدود 40 دقیقه قبل وبعد از اختفای نور ستاره ،نور آن ستاره چندین بار کم وزیاد شد.البته این حادثه بسیار نادر است ودر هر قرن چند بار بیشتر رخ نمی دهد.مشاهدات  از زمین نشان می دهند این سیاره دارای 9 حلقه نازک است.حلقه های اصلی بر حسب افزایش شعاع دارای نامهای آلفا،بتا، گاما،دلتا واپسیلون (بزرگترین آنها)وحلقه های ضعیف تر دارای نامهای ۴،۵و۶ و...می باشند که قطر آنها نیز بین 44000 تا51000 کیلومتر از مرکز سیاره متفاوت است.همه این حلقه ها درون حد روچهیعنی در فاصله کمتر از 62000 کیلومتر از مرکز سیاره قرار دارند.دو قمر کوردلیا و اوفلیا بعنوان دو قمر شفرد در شکل گیری وپایداری حلقه اپسیلون دارای نقش مهمی می باشند.

 دو عدد ازحلقه های اورانوس توسط فضاپیمای وییجر2  در سال 1986 کشف شد.حلقه های اورانوس با سیاره زحل بسیار متفاوت است در حالیکه حلقه های زحل پهن و روشن هستند ونوارهای تاریکی بین آنها به چشم می خورد حلقه های اورانوس تیره، نازک ودارای فاصله زیادی بینشان هستند.عرض حلقه ها کمتر از 10کیلومتر است وفاصله بین آنها نیز بین چند صد کیلومتر تا یک هزار کیلومتر متغییر است.ضخامت حلقه های اورانوس مانند حلقه های زحل در حد چند ده متر است. چگالی ذرات در این حلقه همانند چگالی ذرات در حلقه ها A  و B  است .اندازه ذرات تشکیل دهنده این حلقه ها کمتر از اندازه ذرات تشکیل دهنده حلقه های زحل می باشد.اقمار نزدیک اورانوس دارای نقش مهمی در نحوه قرار گیری وشکل حلقه ها دارند.

 

 

اختلاف دمای زیاد بین منبع گرمای درونی قوی نپتون و ابرهای مرتفع آن <

نگار شده در برچسب:اورانوس, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 

 

نپتون اولين سياره اي بود که وجود آن به صورت رياضي پيش بيني شده بود

( دانشمندان دريافته بودند که اورانوس در مدارش تحت تآثير شيئ نا معلومي در وراي مدارش قرار دارد )

 نپتون داراي قطر حدود 49000 کيلومتر مي باشد که حدود 88/3 برابر ا قطر زمين است .نپتون چهارمين سياره بزرگ در منظومه شمسي ما مي باشد ( بعد از مشتري ، زحل ، اورانوس).

جرم نپتون بيشتر از 17 برابر جرم زمين است . اما جاذبه در نپتون تنها 19/1 برابر جاذبه زمين مي باشد. اين به آن دليل است که چگالي آن بسيار کمتر از زمين است . 

 

مدت شبانه روز در نپتون19 ساعت است و يک سال  نپتون معادل 8/164 سال زميني است . در واقع تقريبا 165 سال زمين طول ميکشد تا  نپتون يک بار خورشيد را دور بزند . از زماني که نپتون در سال 1846 کشف شد تا کنون هنوز يک دور کامل به دور خورشيد طي نکرده است !

انحراف زاويه محور نپتون باعث به وجود آمدن فصول در اين سياره شده است.
نپتون با لايه اي ضخيم از ابرهايي که به سرعت در حال حرکتند پوشيده شده است. وزش باد، حرکت اين ابرها را به 1100 کيلومتر در ساعت مي رساند. ابرهايي که در فاصله دورتري از سطح سياره قرار دارند عمدتا متان يخ زده مي باشند. دانشمندان معتقدند که ابرهاي تيره تر نپتون که در زير ابرهاي متان قرار گرفته اند سولفات هيدروژنند.

در سال 1989، سفينه ويجر 2 منطقه تيره اي را در نپتون پيدا کرد. اين لکه به دليل وجود توده هاي گازي که با سرعت بسيار فراوان در حال گردش بودند، ظاهر شده بود. اين منطقه نقطه سياه بزرگ نام گرفت و شبيه نقطه قرمز بزرگ در مشتري بود. اما در سال 1994، تلسکوپ فضايي هابل نشان داد که اين لکه از بين رفته است.


نپتون 11 قمر شناخته شده دارد. تريتون  بزرگترين قمر اين سياره 2700 کيلومتر قطر دارد و در فاصله 354.760کيلومتري سياره قرار گرفته است. اين جرم تنها قمر در منظومه شمسي است که برخلاف جهت حرکت سياره مادرش در چرخش است. تريتون مداري دايره شکل دارد و در مدت 6 روز زميني يک بار دور نپتون مي چرخد. احتمالا تريتون زماني دنباله دار بزرگي به دور خورشيد بوده و در مقطعي اين دنباله دار گرفتار گرانش نپتون شده است.

دانشمندان مدارکي کشف کرده اند که ثابت مي کند گدازه هاي آتشفشاني که در گذشته در اين قمر فوران کرده اند ترکيبي از آب و آمونيا بوده اند. اين ترکيب امروزه به شکل يخ زده در سطح تريتون وجود دارد. دماي سطحي اين قمر 235- درجه سانتيگراد است. در واقع سردترين جائيست که در کل منظومه شمسي وجود دارد. تعدادي آتشفشان در سطح تريتون فعال باقي مانده اند و کريستالهاي يخ نيتروژن را تا ارتفاع 10 کيلومتري سطح اين قمر به بيرون پرتاب مي کنند.

 

 


در آگوست 1989، سفينه ويجر 2 نخستين تصاوير تهيه شده در فاصله نزديک را از اين سياره و برخي از اقمارش تهيه کرد. اين سفينه همچنين به وجود حلقه هاي نپتون و شش قمر آن به پي برد. 

 

 

 

 

 

نگار شده در برچسب:نپتون, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

 

پلوتون یک سیاره کوتوله است و در فاصله بسیار دوری از خورشید قرار دارد. این سیاره کوتوله  بخشی از مدار خود را که کمربند کوییپر (Kuiper) نام دارد، در اختیار مجموعه ای از اجرام یخی شبیه به خود گذاشته است. از زمان کشف این جرم در سال 1930، مردم  دوست داشتند که آنرا سیاره نهم منظومه شمسی بنامند. با این حال به دلیل ابعاد کوچک و مدار عجیبش، بسیاری از دانشمندان، هم گروهی پلوتون با سیاراتی مانند زمین و مشتری را زیر سوال بردند. در سال 2006، این مناظره، انجمن ستاره شناسی بین المللی (مرجع نامگذاری اجرام آسمانی) را بر آن داشت که بطور رسمی پلوتون را در گروه سیارات کوتوله معرفی کنند. این سیاره از زمین بدون تلسکوپ دیده نمی شود.

فاصله پلوتون از خورشید تقریبا 39 واحد نجومی است. میانگین فاصله آن از خورشید 5.869.660.000 کیلومتر می باشد. پلوتون در مداری بیضی شکل به دور خورشید در حرکت است. در قسمتهایی از این مدار فاصله پلوتون تا خورشید از فاصله نپتون تا خورشید کمتر است. این سیاره به مدت 20 سال زمینی در داخل مدار نپتون می ماند. این پدیده هر 248 سال زمینی یکبار روی می دهد. این زمان معادل یکسال پلوتویی است. آخرین باری که پلوتون به داخل مدار نپتون وارد شد، 23 ژانویه 1979 تا 11 فوریه 1999 بود. پلوتون علاوه بر گردش به دور خورشید، دور خودش نیز (حول محور عمودی فرضی) می چرخد. یکبار گردش سیاره کوتوله به دور خود حدود 6 روز زمینی طول می کشد.

ستاره شناسان به دلیل دور بودن این سیاره کوتوله از زمین، هنوز اطلاعات زیادی درباره آن به دست نیاورده اند. قطر آن 2300 کیلومتر یعنی کمتر از یک پنجم قطر کره زمین تخمین زده می شود. سطح این سیاره کوتوله از سردترین مناطق موجود در منظومه شمسی و احتمالا حدود 225- درجه سانتیگراد است.بیشتر پلوتو قهوه ای رنگ است. به نظر می رسد که این سیاره عمدتا" ازمتان یخ زده تشکیل شده  و جوی از متان دارد. به خاطر چگالی کم آن ستاره شناسان فکر می کنند که جنس بیشتر پلوتون از یخ است. دانشمندان تردید دارند که نوعی از حیات در این سیاره کوتوله وجود داشته باشد.

در سال 1905، پرسیوال لاول (Percival Lowell)، ستاره شناس آمریکایی نیروی گرانشی را کشف کرد که بر دو سیاره نپتون و اورانوس تاثیر می گذاشت. در سال 1915، او مکان سیاره پنهان را پیش بینی کرده و جستجوی خود برای یافتن آنرا در رصد خانه آریزونا آغاز نمود. او از یک تلسکوپ برای رصد قسمتهایی از آسمان که او وجود سیاره جدید را در آن نواحی پیش بینی کرده بود، سود برد. متاسفانه پرسیوال در سال 1916 و قبل از کشف سیاره فوت کرد. 13 سال بعد یعنی در سال 1929، کلاید تومبا (Clyde W. Tombaugh)، یکی از دستیاران لاول در رصدخانه، از پیش بینی های او استفاده کرده و با استفاده از تلسکوپ قدرتمندتری به مشاهده نواحی خاص در آسمان پرداخت. سرانجام در سال 1930، تومبا سه عکس از این سیاره(که اکنون سیاره کوتوله نامیده می شود) تهیه کرد. سیاره ای جدید که به یاد خدای مرگ رومیان باستان، پلوتون نامیده شد. البته دو حرف اول پرسیوال لاول نیز به افتخار وی آغازگر نام سیاره پلوتون می باشند. در سال 1978، ستاره شناسان رصدخانه نوال (Naval) در آریزونا موفق به کشف قمر پلوتون یعنی کارون (Charon) شدند. قطر این قمر 1210 کیلومتر است.

در سال 1969، ستاره شناسان نخستین تصاویر دقیق از سطح پلوتون را منتشر کردند. این تصاویر که توسط تلسکوپ فضایی هابل تهیه شده بود، 12 منطقه تیره و روشن را در سطح پلوتون نشان می داد. مناطق روشن، که شامل کلاهک ها قطبی هستند، احتمالا نیتروژن یخ زده می باشند. مناطق تیره نیز به طور حتم متان منجمد است که به دلیل پرتوهای فرابنفش خورشیدی دچار تغییرات شیمیایی شده است.

در سال 2005، یک گروه از ستاره شناسان که به بررسی تصاویر هابل می پرداختند، دو قمر ناشناخته پلوتون را کشف کردند. این اقمار که بعدها هایدرا (Hydra) و نیکس (Nix) نامیده شدند، قطری حدود 160کیلومتر دارند و در خارج از مدار کارون قرار گرفته اند.

در سال 2006، ناسا سفینه افقهای جدید (New Horizons) را با هدف رسیدن به پلوتون به فضا ارسال نمود.

 

  آیا احتمال برخورد بین این سیاره وسیاره کوتوله پلوتون وجود دارد؟

با توجه به اینکه مدار سیاره کوتوله پلوتون بیضی کشیده ای است و در بعضی بازه های زمانی فاصله آن تا خورشید کمتر از سیاره پلوتون می شود این سوال مطرح شده است.دانشمندان نشان داده اند که دوره مداری پلوتون با نپتون بنابه دلایل گرانشی دارای حالت رزونانس می باشد بطوریکه در هر دو دور چرخیدن نپتون سیاره کوتوله پلوتون ۳ بار دور خورشید می چرخد یعنی هرجایی نپتون باشد پلوتون در فاصله ای دورتر وقابل محاسبه قرار می گیرد.محاسبت نشان داده اند به همین دلیل فاصله دو جرم هیچگاه کمتر از دو میلیارد کیلومتر نمی شود.علاوه بر این صفحه مداری پلوتون نیز با صفحه منظومه شمسی زاویه نسبتا زیادی می سازد واین هم به عدم امکان برخورد دو جرم قوت بیشتری می بخشد.

 


نگار شده در برچسب:پلوتو, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

خورشید چیست؟

خورشید چیست؟

 

خورشید یکی از میلیاردها ستاره ی موجود در جهان است. این ستاره در مرکز منظومه ی شمسی قرار دارد. نه سیاره ی منظومه ی شمسی تقریباً بر روی یک صفحه به دور خورشید می چرخند. خورشید به دلیل نزدیکیش به ما درخشانتر و

خورشید چیست؟
خورشید چیست؟

 بزرگتر از سایر ستارگان به نظر می رسد. فاصله ی آن تا زمین 150 میلیون کیلومتر است. قطر خورشید حدود 1.390.000 کیلومتر است که در مقایسه با قطر زمین (12756 کیلومتر) بسیار زیاد است. با اینکه خورشید از گاز تشکیل شده است، وزن آن بیش از 300 هزار برابر وزن زمین است. حجم خورشید حدود 3/1 میلیون برابر حجم زمین است. هشت دقیقه و 20 ثانیه طول می کشد تا پرتوهای خورشید به زمین برسند.

خورشید چیست؟
خورشید چیست؟

خورشید نیز مانند سایر اجرام آسمانی همواره در حال حرکت است. این ستاره به همراه سایر اجرام منظومه ی شمسی هر 225 میلیون سال یک بار به دور کهکشان راه شیری می چرخد. علاوه بر این خورشید به دور محور خود نیز در حال گردش است. دمای مرکز آن حدود 15 میلیون درجه ی سانتی گراد است.

سطح خورشید از سه لایه ی گاز تشکیل شده است. داخلی ترین لایه «شید سپهر» نام دارد. دمای این لایه حدود شش هزار درجه ی سانتی گراد است. لکه های خورشیدی در سطح شید سپهر ظاهر می شوند. لایه ی بالاتر، «رنگین سپهر» نامیده می شود. ضخامت این لایه 14 هزار کیلومتر است. رنگین سپهر از هیدورژن، هلیم و سایر گازها به وجود آمده است. دمای این لایه حدود پنج هزار درجه ی سانتی گراد است. به خارجی ترین لایه ی خورشید که اطراف رنگین سپهر را احاطه کرده است، «تاج» می گویند.

خورشید منبع نور و حرارت در منظومه ی شمسی است. بدون وجود آن امکان ادامه ی حیات بر روی کره ی زمین غیرممکن است.

نگار شده در برچسب:خورشيد, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

سـتـارگـان

فـاصـلـه سـتـارگان

«به فواصل ستارگان سوگند ياد می کنمــ سوگندی که وقتی فواصل را دانستيد سوگند بسيار بسيار بزرگی خواهد بود ــ که اين قرآن قرآنِ پرباری است».

(اگر «لا» بر سر فعل اُقـسِمُ برای نفی باشد شايد به اين خاطر باشد کـه ستارگان در آن جائی که ما آنها را می بينيم نيستند بلکه بر اثر کج شدن مسير نور تحت تأثير نيرویجاذبه، ما آنها را در جای ديگری می بينيم. و هـمينطور به اين خاطر که برخی از ستارگانی که آنها را می بينيم فعلاً وجود ندارند بلکه هزاران و ميليونها سال پيش مرده اند و ما فقط نور آنـهـا را می بينيم. ولی «لا» ظاهـرا حرف تأکيد است).

نکات آيات: 1ــ فواصل ميان ستارگان سرسام آور است. 2ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را  خواهد دانست. 3ــ قرآن کتاب پرباری است.

1ــ فواصل ميان ستارگان سرسام آور است:

در زمان محمد انسان می دانسته که ستارگان خيلی از ما دورهستند. ولی اينکه فـاصله آنها بسيار بسيار زياد است (يعنی سرسام آور است) طبعاً کسی چيزی نمی دانسته است. (بسيار بسيار بزرگ بودن سوگند در آيه، بمعنی: بسيار بسيار دور بودن ستاره ها است).

ـــــ  فاصله خورشـيد تا نزديکترين ستاره تقـريباً 4 سال و 4 ماه نوری است. يعنی نور که 300000 کيلو متر در ثانيه ميرود، 4 سال و4 ماه طول ميکشد تا بهآن ستاره برسد.

ـــــ سيروس کـه يکـی از نزديکترين ستاره ها به خورشيد است 8،7 سال نوری دور است. نوری کهما از آن می بينيم تقريباً 9 سال پيش آن ستاره را ترک کرده است.

مواقع نجوم بمعنی فاصله ستاره ها نسبت به همدیگر نیز هست. چنانکه در تصویر میبینیم ما آنها را نزدیک بهم می بینیم، در حالیکه اینطور نیستند. بلکه فاصله های سرسام آوری از هم دارند.

2ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را  خواهد دانست:

فعلاً انسان  فواصل ستارگان رااندازه گيری می کند و آنها را می داند.

3ــ قرآن کتاب پرباری است:

تا اينجا بخشی از پرباری آنرا ديديم و در ادامه بيشتر خواهيم ديد.

شليک شدن يا شليک کردن ستاره

 

« وآسمان نزديک (نزديکترين آسمان) را با ستارگان آراسته نموديم وهمينطور آنها را شليکی به شيطانها قرار داديم».

نکات آيه:

1ـــ آسمانی که می بينيم آسمان نزديک به ما است:

در عـلـم نـجـوم زمان محمد سـتـارگـانی کـه بـا چـشـم ديـده می شدند نهايت مرز هستی بودند. در حاليکه قرآن ستارگانی که می بينيم را در آسمان نزديک به ما قرار می دهد. و اين به معنیاست که هـسـتی خـيلی فـراتـر از آنچه کـه ما آنـرا با چشم می بينيم هست. و اين نيز چيزی است که امروزه در عصر تـلـسکـوپ درستی آن به اثبات رسيده است.

2ـــ ستارگان به شيطانها شليک می شوند:

در رابـطـه با شيطانهای مورد نظر آيه ما فعلاً چيزی نمی دانيم ولی دررابطه با اينکه آيـه می گويد: ستارگان  شليک می شوند" درست است. انسان فعلاً با تلسکوپ عکسهائی از ستارگان گرفـته که: منفجر و شليک می شوند، يا در بخشی از آنها انفجاری رخ می دهد و توده های گاز و مواد مذاب ديگر از آنها شليک می شوند.

سال 1987 ستاره شناسان انفجار يک ستاره در يکی از کهکشانها را مشاهده کردند (تصوير). اين ستاره  170000سال پيش منفجر شده. تصويری کهمی بينيم نيز مربوط به وضعيت آن در چند سال پس از انفجار آن است.

سقوط ستاره در چاله

 

« سوگند به ستاره وقتيکه از بالا به گودال فرو می افتد (يا فرو می ريزد)». 

«هَوی» فعل گذشته از مصدر هُوِیّ است. «هُویّ»: بمعنی:فرو افتادن يا فرو ريختن از بالای زمين يا از روی زمين به درون زمين است. يعنی افتادن به درون گودال و چاله و چاه و غيره. («خُرُور» بمعنی: فرو افتادن با سر يا پيشانی است ـ «حَطّ» بمعنی: فرود آمدن يا فرود آوردن يا فرو نهادن است (مانند فرود آمدن هواپيما و پرنده) ـ «هُبُوط» بمعنی: دچار اشکال و ايراد شدن و از بالا به زمين فرو افتادن يا سرنگون شدن است. برخی اشتباهاً از اين واژه برای فرود آمدن هواپيما استفاده می کنند. برای بيان فرود آمدن هواپيما ميايست از جمله از واژه حَطّ استفاده شود) ـ « سقوط» بمعنی: فرو افتادن چيز بدرد نخور يا چيزِ بحال خود رها و ول  می شود است. مانند: سرنگون شدن يک رژيم بدرد نخور يا ميوه خراب شده ـ نزول بمعنی: پائين آمدن است ـ و اِنهيار بمعنی: فرو ريختن ناشی از پوکی است).

نکته آيه "فرو افتادن يا فرو ريختن ستاره در چاله" است:

وقـتی ستاره ای خيلی بزرگ باشد، (بيش از 100000 برابر زمين باشد) نيروی جاذبهو فـشار در ستاره نوترونی آنقـدر زياد می شود که نـوترونها تحت فـشـار خرد می شوند و ماده در هم می شود و به چاله تبديل می شوند. (نوترون ذره بدون بار الکتريکی است که جرم آن تقريباً مساوی پروتون است و در کليه هـسته های اتمی بجز هسته هيدروژن وجود دارد).

چاله ها چنان نيروی جاذبه قـوی دارند که حتی نور نـيـز نمی تواند آنهـا را ترک کند. به اين خاطر ديده نمی شوند و چاله سـياه ناميده شده اند، (آدم می تواند آنها راهنگامی که گاز مارپيچ (به شکل تصوير) به درون آنها سقوط می کند آنها را ببيند. چون گاز هنگامی که داغ می شود تشعشعات پردرخشش زيادی از خود ايجاد می کند). اين چاله ها ستارگان اطراف را به طرف خود می مکند یا می بلعند و در خود فـرو می برند. و به اين شکل به تعبير قـرآن ستاره در چاله سقوط می کند.

(علت اينکه قرآن «مکيده شدن یا بلعیده شدن ستاره توسـط چاله سـياه» را «فرو افتادن ستاره در گودال» تعبير کرده اين است که سمت فرو افتادن (يعنی سمت پائين) سمت کشش نيروی جاذبه است، و سمتی که ستاره توسط نيرویِ جاذبه چاله سياه کشيده می شود نيز همان سمت پائين می شود. به اين دليل «مکيده شدن ستاره» توسط چاله سياه را «فرو افتادن يا فرو ريختن ستاره  در چاله» ناميدهاست).

مخفی های پاک کننده فضا

«سوگند یاد می کنم به آنکه در هم شکسته و پنهان می شود ـــ آنکه سطح را پاک میکند».

«خُنُوس» بمعنی: پنهان شدن (ناپديد شدن) ناشی از خواری يا شکست يا در هم شکستن يا احساس کوچکی در برابر کسی است.(«اِختفاء» بمعنی: پنهان شدن بمعنی ناشناخته بودن جای چيزی است ـ «غَيب» بمعنی: پنهان شدن از دسترس ديدِ چشم ـ «غُرُوب» بمعنی: پنهان شدن از ديد در دوردست است ـ « تواری (توارا)» بمعنی: پنهان شدن ناشی از شرم نمودن است ـ و «اُفُول» بمعنی: آغاز به پنهان شدن نمودن است).

«کَنس»: بمعنی رُفتن و جارو نمودن است، و کُنَّس بمعنی چيزی است زياد می روبد و جارو می کند.

 

«خُنّس» چيزی است که درهم شکسته و پنهان می شود. و آنچه در هم شکسته و پنهان می شود و پيرامون خود راجارو میکند (می مکد) ستاره هائی هستند که در هم شکسته ميشوند و به سياه چاله تبديل می شوند و پيش از اين نيز به آنها پرداختيم. این چاله ها با بلعیدن یا مکیدن هر آنچه از نزدیکیهای آنها رد بشود (چنانکه در آيه مطرح شده) با جارو نمودن آنها، سطح فضا را پاک می کنند.

نگار شده در برچسب:ستارگان, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار 

منظومه شمسی علاوه بر خورشید٬ سیارات٬ اقمار و دنباله دارها ٬ذرات گرد وغبار وتکه سنگهای کوچک وبزرگ هم وجود دارند.بعضی که ابعادشان از صدها متر بزرگتر است سیارک وآنهایی که کوچکترند وابعادی در حد میلیمتر تا چندمتر دارند هم شهاب یا شهابواره نامیده می شوند.اندازه شهابهایی که در حالت معمولی بطور شبانه مشاهده می شوند در حد کمتر از یک سانتی متر است. 99 درصد شهابها ناشی از دنباله دارها و بقیه نیز ناشی از سیارکها هستند .

وقتی این شهابواره ها با سرعت زیادوارد جو می شوند بین آنها با جوزمین نیروی اصطکاک بوجود می آید که حرارت زیادی را پدید می آورد و این حرارت باعث داغ شدن سطح شهابواره می شود.

در ارتفاع 80 تا 120 کیلومتری حرارت آنقدر زیاد می شود(درحدود 2000 درجه)  که لایه های سطح آنها تصعید می شود گازهای مختلف موجود در جو هم بر اثر این دمای زیاد تحریک می شوند و پلاسمایی از گازهای داغ یونیزه اطراف سنگ شهاب بوجود می آید.این گازهای داغ در کسری از ثانیه انرژی خود را به شکل تابش نور ساطع می کنند وبه این صورت شهاب بوجود می آید.با توجه به جنس ذرات ٬سرعت آنها ومولکولهای مسیر عبور٬ نور تولید شده دارای رنگهای متفاوتی است. مثلا” رنگ سبز بیشتر شهاب ها از مولکول های اکسیژن جو گسیل می شوند . نیتروژن رنگ آبی تولید می کند و سدیم رنگ زرد را . عموما” شهاب هایی با سرعت بالا به رنگ سفید دیده می شوند ، چون تمام این رنگ ها با هم مخلوط می شوند . ولی وقتی که سرعت شهاب ها کم می شود به رنگ قرمز در می آیند .

درگذشته افراد شهاب را نگهبان حریم ملکوت می دانستند ومعتقد بودند هنگام عبور شهاب اگر آرزویی کنند برآورده می شود.درشبهای معمولی ودر آسمان صاف وتاریک در هرساعت می توان حدود 15 شهاب را مشاهده کرد که به آنها شهابهای پراکنده می گویند.آنها معمولا" کم نور وکوتاه هستند وسرچشمه شان گرد وغبارهای پراکنده موجود در فضا است.

شهابها با سرعتهای در حدود 12 تا72 کیلومتر در ثانیه (سرعت نسبی) وارد جو زمین می شوند.از آنجاییکه  شهابها متعلق به منظومه شمسی هستند سرعت آنها در مدار زمین نمی تواند از 42 کیلومتر در ثانیه که سرعت فرار از منظومه شمسی است تجاوز کند .قبل از نیمه شب فقط آن شهابهایی که سریع تر از زمین حرکت می کنند(سرعت 30 کیلومتر درثانیه )می توانند از پشت به آن برسند .سرعت نسبی سریع ترین این گونه شهابها 12 کیلومتر در ثانیه است.پس از نیمه شب همه ی شهابها به جز آنهایی که از زمین در امتداد مدارشان سریعتر حرکت می کنند دیده خواهند شد.دراین صورت سرعت ها با هم جمع می شوند ویک سرعت نسبی حداکثر 72 کیلومتر درثانیه بدست می آید . به دلیل این سرعت ، دمای تولید شده بسیار بالاست . در نتیجه نور شهاب های دیده شده در صبح به طور قابل توجهی آبی تر از نور شهاب هایی است که قبل از نیمه شب دیده می شوند. بطور معمول می توان در شبهای عادی در حدود ۴ تا ۶ عدد شهابواره را در هرساعت در آسمان شب مشاهده کرد.

دربعضی شبهای خاص تعداد شهابها افزایش می یابد که در این حالت می گویند رگبار یا بارش شهابی رخ داده است.بدلیل اختلاف منظر به نظر می رسد که این شهابها همگی تقریبا" از یک نقطه می آیند.نام این نقطه را کانون بارش می گذاریم.نام بارش شهابی با توجه به نام صورت فلکی ای که کانون در آن قرار دارد انتخاب می شود.در صورتیکه مکان شروع دو یا چند بارش دریک صورت فلکی وجود داشته باشد علاوه بر نام صورت فلکی٬ نامگذاری بایر ستاره ای از آن صورت فلکی که به مکان نقطه شروع بارش نزدیکتر است هم آورده می شود مانند بارش شهابی اتای دلوی.

زمانی که یک دنباله دار از جایی عبور می کند ذرات بخارشده سطحی آن٬ از آن جداشده ودر مسیر عبور دنباله دار در فضاباقی می مانند. بارش شهابی زمانی رخ می دهد که زمین از میان غبارها وذرات باقیمانده از عبور دنباله دارها می گذرد.البته هرچه زمین به توده شهابی نزدیکتر باشد ویا اینکه به تازگی دنباله دار از آن مکان عبور کرده باشد بارش شهابی شدیدتر خواهد بود وما می توانیم شاهد شهابهای بیشتر وپرنورتری باشیم.برعکس هر چه زمین از فاصله بیشتری از مکان عبور دنباله دار عبور کند یا مدت زمان بسیار دوری دنباله دار از آنجا عبور کرده باشد شدت بارش کمتر خواهد بود.محل قرار گیری توده های غبار در فضا تقریبا" ثابت است .بنابراین زمین در زمانهای خاصی به آن مکانها می رسد وما در این تاریخها شاهد بارش شهابی هستیم.

علاوه بر شهابهای معمولی می توان چند دسته دیگر را شناسایی کرد: 

   آذر گوی ها(fireball) اجرامی هستند که قدری بیش از 4-(بیشتر از قدر سیاره زهره) دارند و آتشگوی ها،آذرگوی هایی هستند که در ارتفاعات مختلفی از سطح زمین منفجر می شوند.

دسته دیگر آنهایی هستند که به شکل سنگ بر سطح زمین یافت می شوند که آنها را شهاب سنگ می نامیم.
دسته آخر ذرات میکروسکپی هستندکه  به زمین می رسند و به آنها خرده (میکرو)شهابسنگ می گویند. بررسی این ذرات که از غبار اولیه منظومه شمسی اند بعلاوه شهابسنگهای یافت شده در سطح زمین دانسته های بسیاری را درباره پیدایش منظومه شمسی و چگونگی پیدایش حیات روی زمین در اختیار ما می گذارند.

 

ثبت رادیویی شهابها

 

هرشهابی با شیرجه به درون جو زمین ردی پر تلاطم از گازهای یونیده باقی می گذارد. این ردیونیده درمسیرش خطوط منظم میدان مغناطیسی زمین را آشفته می کند . با ترکیب مجدد گازهای یونیده، میدان مغناطیسی دوباره آرام می شود. حرکت شتابدار ذرات باردار در میدان مغناطیسی، امواج رادیویی تولید می کند که بسامد این امواج در محدوده باند VLF  ( 3 هرتز تا 30 کیلو هرتز ) است. بنابراین با استفاده از گیرنده VLF می توان این امواج را دریافت کرد.

نگار شده در برچسب:شهاب, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

شهاب سنگها تکه هایی (عموما"سرگردان )جدا شده از سیارکها،ماه،مریخ وحتی شاید دنباله داران با وزنهای بین چند گرم تا چندین تن هستند که از فضا به زمین می افتند . این اجرام تا زمانی که در فضا سرگردان باشند شهاب واره نامیده شده و وقتی که یکی از آنها به جو زمین برخورد می کند معمولا" در ارتفاع های بین 120 تا 90 کیلومتری سطح زمین درخشش مختصری یا ردی درخشان زود گذز  ایجاد می کند که شخانه یا شهاب نام می گیرد. شهاب سنگهای بسیار بزرگ که سیارکهایی کوچکند هنگام برخورد با زمین منفجر می شوند وحفره هایی به نام دهانه های برخوردی پدید می آورند.سقوط آنها ممکن است با ظهور آتشگوی وسپس موج انفجار همراه باشد.به ندرت نیز برخورد آنها چنان انفجار آمیز است که سیر تاریخ زمین را دگرگون می سازد.در سالهای اخیر شهابسنگها ودهانه های  برخوردی به سبب کشف غرابت ایریدیومی موجود در میان رسوبات مرزی کرتاسه- ترشیاری در کانون توجهات قرار گرفته اند.احتمالا" ۶۵ میلیون سال پیش یک شهابسنگ بزرگ (یا هسته یک دنباله دار)در محلی که اکنون شبه جزیره یوکاتان نامیده می شود با سطح زمین برخورد کرد ودهانه بزرگی به قطر ۱۸۰ کیلومتر پدید آورد.

برخی شهابسنگها شبیه سنگهای آتشفشانی زمین هستند.برخی دیگر شبیه آلیاژ آهن - نیکلی هستند که طبق باورهای امروزین هسته زمین را می سازند با این وجود بسیاری دیگر به هیچ چیز زمینی شباهت ندارند وممکن است بازمانده ماده اولیه ای باشند که منظوه شمسی از آن پدید آمد.بررسی این شهابسنگهای آغازین در آزمایشگاه ،دانشمندان را قادر می سازد تا با بخشی از غبار اختری که منظومه شمسی از جمله خورشید،زمین وحتی خود آدمی از آن پدید آمد کارکنند.این اجرام نمونه ای از بخش های دست نایافتنی منظومه شمسی هستند که احتمالا" هیچگاه هدف بازدید فضانوردان نخواهند بود زیرا هزینه چنین سفرهای اکتشافی بسیار گزاف است.

شهابسنگها را معمولا" به نام  محلی که هنگام سقوط در آن حوالی دیده شده ویا محل یافتن  آنها می نامند.سقوط شهابسنگها در برخی موارد شامل هزاران قطعه سنگ یا آهن است که وزن همه آنها به چندین تن می رسد ومعمولا" در نواحی وسیعی توزیع می شوند.چنین مواردی را بارش شهاب سنگی می نامند.قطعه قطعه شدن شهابسنگهای بزرگ ناشی از  اثرات حرارتی و فشاری جو زمین است.

شهاب سنگها به سه دسته زیر تقسیم می شوند:

      سنگی: که عموما" از جنس سیلیکات بوده ومانند صخره های زمینی هستند. یافتن شهابسنگ های سنگی مشکل تر است. زیرا از سیلیکات هایی مانند سیلیکات ها ی سنگ های زمینی تشکیل شده اند. گونه ای از این شهابسنگها یعنی شهابسنگهای سنگی یوکریت به احتمال بسیار قوی از سیارک وستا که یکی از شناخته شده ترین سیارک ها است کنده شده اند.

شهابسنگ های سنگی به دو نوع کندریت و آکندریت تقسیم می شوند. شهابسنگ های که دارای دانه های کندرول هستند کندریت و آنهایی را که فاقد کندرول باشند را آکندریت می نامند. 


       سنگی آهنی : که تقریبا" مقدار آهن وسیلیکات آنها به یک اندازه است تعداد شهاب سنگهای یافت شده از این گروه نسبت به بقیه کمتر است. در آنها بلورهای سنگی در زمینه فلز دیده می شود و در مواردی سنگ و فلز با هم مخلوط شده اند.

     آهنی:سنگهایی که بطورکلی از نیکل و آهن تشکیل شده اند.این سنگها با توجه به نسبت این دو عنصر دارای چند زیر رده می باشد. شهابسنگ های آهنی بسیار کم در معرض هوازدگی قرار می گیرند. بنابر این چندین سال هم که از سقوطشان بگذرد باز هم شکل اولیه خود را حفظ می کنند. ولی شهابسنگ های سنگی را پس از چند سال به دشواری می توان از سنگ های زمینی تمیز داد.


بیشتر شهابسنگها نشانه هایی از  حرارت  وفشار های خاصی دارند وعقیده بر این است که تکه های اجرام بزرگتری مانند سیارکها بوده اند.گرچه شهابسنگهای مریخی و شهابسنگهای ماه هم شناسایی شده اند. مشاهدات طیفی از مدارک چنین عقیده هایی به حساب می آیند. این سنگها بر اثر برخوردهای فضایی شدید با سطح ماه یا مریخ به فضا پرتاب می شوند و پس از مدتی سرگردانی به دام گرانش زمین می افتند. تاکنون بیش از 30 شهابسنگ مریخی پیدا شده است. از آنجا که انسان هنوز ماموریت رفت و برگشتی به مریخ انجام نداده است تا نمونه هایی را به زمین بیاورد این سنگها تنها نمونه های مریخ روی زمین اند.

شهابسنگها از دید دیگری هم تقسیم می شوند:شهابسنگهای سقوط عینی یا Falls  که زمان سقوط مشاهده شده وپس از زمان کمی یافت می شوند  و شهابسنگهای یافته یا Finds   که مدت زمان زیادی پس از سقوط یافت می شوند.

شهابسنگهای سنگی بیشتر از دسته اول هستند بنابراین عقیده بر این است که عمده شهابسنگهای یافت شده  از این دسته باشند.شهاب سنگهای آهنی بیشتر از  دسته دوم هستند چراکه این سنگها تامدت زمانهای مدیدی پس از سقوط فرسوده وهوازده نمی شوند .

شهاب سنگهادارای ارزش بسیار هستند هم از دید دارندگان کلکسیون شهاب سنگ وهم از دید افراد متخصصی که روی منشا ء ومواد تشکیل دهنده آنها کار می کنند.هرچند مدتی چنین سنگهایی با زمین برخورد می کنند والبته بسیاری از آنها شاید هیچ وقت به دست انسانها نیافتند.

شهابسنگها به طور تصادفی در همه جای زمین از مناطق گرم استوایی تا مناطق سرد قطبی سقوط می کنند و جایی از سیاره میزبان بهتری برای آنها نیست. اما در پهنه یخزده و سفید پوش مناطق قطبی شهابسنگها را راحت تر از هر کجای دیگر می توان شناسایی کرد. چون در این مناطق بجز سنگ های آسمانی اغلب نشانی از سنگ دیگری نیست و جستجو گران آنها را می توانند از دوردست به خوبی شناسایی کنند. همچنین کویرهای شنی و صحراهای بسیار خشک نیز مانند صحرای آفریقا میزبانان بسیار خوبی برای شهابسنگ ها می باشند.

اگر ناظر سقوط یک شهاب سنگ را در چند صد متری خود ببیند احتمالا"نخواهد توانست آن را پیدا کند وآنهایی که به طور اتفاقی به ساختمانها یا خود رو ها می خورند آشکارا استثنایی هستند.سابقه موثقی از مرگ افراد بر اثر سقوط شهاب سنگ وجود ندارد هر چند شهاب سنگ ناخلایت در مصر هنگام سقوط در سال 1911 میلادی سگی را کشت.

طبق پیش بینی آماری به ازای هر سه شهاب سنگ که نزدیک قطبین سقوط می کنند،چهار سنگ نیز نزدیک به استوا می افتند،زیرا تمرکز گرانشی شهاب سنگها را به سوی نواحی استوایی سوق می دهد.

شهاب سنگها در تمام ساعات شبانه روز سقوط می کنند اما شمار آنها در بعد از ظهروشامگاه بیشتر است.زیرا هنگام چرخش زمین ،نیمکره ای که در آن زمان محلی از ظهر تا نیمه شب است با اجرامی مواجه است که در گردش مداری به دور خورشید از روبرو به زمین نزدیک می شوند. در این مواقع آنها آسانتر در میدان گرانش زمین به دام می افتند.بر عکس این اجرام از نیمکره ای که در آن زمان محلی از نیمه شب تا ظهر است دور می شوند.پس احتمال آنکه در میدان گرانشی زمین به دام بیافتند ضعیف است.بیشتر اجرام منظومه شمسی در همان جهت زمین بدور خورشید می گردند بنابراین هنگام مواجهه،اختلاف سرعت با زمین اندک است،یعنی فقط در حد چند کیلومتر در ثانیه.هر چه سرعت مواجهه کمتر باشد بخت آنکه جسم هنگام سقوط در جو زمین نسوزد و سالم به سطح زمین برسد بیشتر است.اجرام نادری که در جهت مخالف زمین بدور خورشید می گردند  احتمالا" یکراست به نیمکره ای که زمان محلی آن از نیمه شب تا ظهر است می خورند. در این رویا رویی ،سرعت نسبی زمین وجسم می تواند به 70 کیلومتر در ثانیه برسد.این اجرام با چنین سرعتی بخت ناچیزی برای بقاء دارند ودر جو می سوزند.

 

                                              شهاب سنگها چگونه بر زمین می افتند؟

شهاسنگها تا قبل از اینکه بر زمین سقوط کنند شهابواره نامیده می شوند.سرعت شهابواره ها هنگام مواجهه با زمین همواره از 2/11 کیلومتر در ثانیه(سرعت گریز از میدان گرانش زمین)بیشتر است.این مقدار تقریبا" 40 برابر  سرعت صوت است.وقتی شهابواره در ارتفاع 100-120 کیلومتر  است اصطکاک جوی چنان آن را داغ می کند که آتشگویی درخشان پدید می آورد.آنچه از این پس روی می دهد به سرعت،جرم،وسستی ماده شهابواره بستگی دارد.اجرام خیلی کوچک می سوزند وشهاب نام می گیرند.اما ریزترین آنها سالم می مانند وخرده شهابسنگ نامیده می شوند.شهابواره های سست بنیان نرسیده به ارتفاع 80یا90کیلومتری از هم می پاشند ودنباله هایی چندگانه برجای می گذارند.اجرام سختی که بیش از حدود10گرم وزن دارندتولید آتش گویی میکنندوممکن است بخشی از آنها تا ارتفاعات پایین تر دوام بیاورند.اجرام بزرگ تر آتشگویهایی می آفرینند که گاه به درخشانی خورشید اند.

هنگام عبور از میان جو گرداگرد شهابواره های کوچک تر از یک متر غلافی از گاز های ملتهب شکل می گیرد که قطر آن گاه تا 200متر هم میرسد.این غلاف براثر اصطکاک جوی که سطح شهابواره را ذوب وتبخیر میکندونیز عبور جسم از میان جو که به هوای اطراف بار الکتریکی میدهد پدید می آید.تمام گرمای حاصل حین ذوب وتبخیر از شهابواره دور میشود ودرون آن سرد باقی می ماند .با نفوذ شهابواره به ارتفاعات پایین تر،هوای چگال تر از شتاب آن میکاهد.اگر جسم تا سرعت های فروصوت سالم بماند آتشگوی اطراف آن خاموش می شود و باقیمانده تحت نیروی گرانش سقوط میکندوشهابسنگ نام میگیرد بقایای آخرین ماده مذاب روی سطح جسم جامد می شود ولایه ی نازک و معمولا" سیاهرنگ موسوم به لعاب سوختهمی سازد.یک آتشگوی در خشان ممکن است در صدها کیلومتر از مسیر پروازش مشاهده شود و در اغلب موارد تغییر رنگ دهد.آتشگویی با تلاشی شهابواره شعله ور میشود و مانند گویی تابناک، تندرو و دنباله دار به چشم  میرسد،مگر برای ناظرینی که آن را درست از روبرو میبینند.برای آنها دنباله دار ناپیداست ودر عوض آتشگویی به ظاهر ثابت می بینند که با حرکت به طرف آنها هرلحظه بزرگ تر می شودمعمولا" آتشگوی ها فقط برای چند ثانیه مرئی هستند اما ممکن است ردی (یا دنباله ای)از غبار در آسمان برجای بگذارندکه چند ده دقیقه دوام بیاورد.

اغلب همانطور که غرش رعد به دنبال برق شنیده می شود ظهور یک آتشگوی نیز با آثار صوتی همراه است ،علاوه بر این ممکن است اصوات اسرار آمیزی شبیه تاراق...توروق و هیس....هیس نیز همزمان  با ظهور آتشگوی شنیده شوند.از آنجا که صداهای اخیر همزمان با ظهور آتشگوی به گوش میرسند عامل آنها نیز  باید با سرعت نور حرکت کند یعنی به نوعی با امواج مغناطیسی مربوط باشد.اثرات صوتی آتشگوی های درخشان می تواند سبب لرزش وشکستن شیشه ها شودوحتی زمین را اندکی بلرزاند.به دنبال این ها ،صداهای وزوز و صفیر سوت احتمالا" خبر از سقوط اجرامی می دهد که از این پس باید شهابسنگ خوانده شوند.دلیل تکه تکه شدن بعضی از شهابسنگها حین سقوط بر زمین:

هنگامیکه شهابواره با سرعتی فراتر از صوتبه جو چگال زیرین نفوذ می کند هوای جلوی آن متراکم می شود در حالیکه در عقب آن خلاء تشکیل می گردد. شهابواره ها اغلب تحت این تنش دوام نمی آورند وترک می خورند ، بویژه اگر سستی هایی در آنهاوجود داشته باشد.چنین سستی هایی ممکن است درزها یا رگه های ضربه باشند که در فضا بر اثر برخورد سیارکها پدید می آیند.تلاشی ممکن است در چند مرحله صورت بگیرد وبارشی شهابسنگی از چند قطعه بزرگ وبسیاری قطعات کوچک تر پدید آورد.با این وجود معمولا" بیشتر جرم شهابسنگ در قطعه های بزرگ باق می ماند.قطعات  یا پاره های بارش در محوطه ای بیضی شکل روی زمین پراکنده می شوند وبزرگترین آنها روی خطی که از مسیر پرواز دورتراست به زمین می افتد.

 

 

شهاب سنگها از کجا می آیند؟

ما از همزمانی ظهور آتشگوی های درخشان وسقوط شابسنگها می دانیم که آنها از فضا می آیند اما برای شناسایی سرچشمه آنها در فضا،نیازمند تعیین مدار شهابواره ها قبل از مواجهه آنها با زمین هستیم.این موضوع نیازمند آگاهی از جهت وسرعت هر شهابواره در هنگام پرواز جوی است.جهت لی را می توان ب استفاده از دست کم ده مشاهده توسط راصدانی دقیق که در دو طرف مسیر پرواز بوده باشند دریافت.اما سرعت را فقط به کمک عکس هایی که با دوربینهای خاص تهیه شده باشند می توان انداز ه گیری کرد.تاکنون چند مورد  موفق در اندازه گیری مشخصات مداری شهاب سنگها انجام شده و  مشخص شده که تعدادی از آنها دارای سرچشمه با مدارهایی مشابه مدارهای خانواده ای  سیارکی با نام خانواده سیارکهای آپولو و به شکل مدارهای بیضوی از مدار زمین تا کمربند سیارکی هستند.کمربند سیارکی شامل تعداد بی شماری سیارات کوچک یا قطعت سیاره ای است که در مدارهای تقریبا" دایره ای بدور خورشید در گردشند.گهگاه گرانش مشتری یک سیارک را به مداری بیضیوار می کشاند.اگر این مدار بیضوی مدار زمین را قطع کند ممکن است سیارک یا تکه هایی از آن به زمین اصابت کندبعضی اجرام که در مدارهایی شبیه مدار سیارکهای آپولو حرک می کنند،از درون تلسکوپ ظاهری مه آلود دارنداینها دنباله دارهای کوتاه دوره(یعنی دنباله دارهایی که در محدوده داخلی منظومه شمسی حرکت می کنند وبه همین سبب به دفعات مشاهده می شوند)هستند  وآشکار است که آنها، یا پسمانده های آنها،نیز به زمین سقوط می کنند.دنباله دارهای دراز دوره مدارهای بیضی بسیار کشیده ای دارند وسرعتشان هنگام رویارویی با زمین آنچنان زیاد است که اثر اصطکاکی جو به تخریب کامل وحتی انفجار آمیز آنها می انجامد.با ان وجود دنباله داران دراز دوره م توانند در محدوده داخلی منظومه شمسی به دام بیافتند ومداری کوتاه دوره پیدا کنند.پس احتمالا" در مین ،هم مواد سیارکی وهم دنباله داری به شکل شهابسنگ وخرده شهابسنگ فرو می ریزند.علاوه بر منشاءشهایسنگی ودنباله داری،ترکیب سیزده شهابسنگ نشان می دهد که آنها از ماه هستند وهشت تای دیگر نیز منشاءمریخی دارند.

سرعت هیچ یک از آتشگوی ها،شهابها یا دنباله دارانی که تاکنون مشاهده شده اند از سرعت گریز از منظومه شمسی بیشتر نبوده است.سرعت گریز از منظومه شمسی عبارت است از سرعتی که جسم باید برای خنثی کردن گرانش خورشید داشته باشد تا از میدان گرانشی آن بگریزد و وارد فضای بین سیاره ای شود.بر عکس ،جسمی که از فضای بین ستاره ای وارد میدان گرانشی خورشید شود به طرف آن شتاب می گیرد.در این حال سرعت جسم برابر خواهد بود با سرعت آنها در فضای بین ستاره ای به اضافه سرعتی که بر اثر گرانش خورشید پیدا کرده است.بنابراین هرجمی که از بیرون به منظومه شمسی وارد شود با سرعی بیش از سرعت گریز حرکت خواهد کرد.چون تاکنون چنی شهابسنگی مشاهده نشده می توانیم بگوییم که شهابسنگهایی که بر زمین می افتند همگی به منظومه شمسی تعلق دارند.قابل ذکر است سرعت گریز از خورشید 618 کیلومتر در ثانیه است.

سالیانه چه تعداد شهاب سنگ بر سطح زمین می افتد؟

تحقیقات نشان می دهند سالانه در حدود 26000 شهابسنگ هر یک به وزن بیش از 100 گرم بر زمین سقوط می کنند. از این میان بیشتر آنها در اقیانوس ها که 70 درصد سطح زمین را پوشانده اند می افتند.از بقیه نیز فقط سقوط 5 تا 6 مورد مستقیما" مشاهده می شود ویا منجر به خسارت می شود.همین ها هستند که بازیابی شده ودر دسترس دانشمندان قرار می گیرند.نمونه هایی از تقریبا" 900 سقوط مشاهده شده با چشم در مموعه های شهابسنگی حفظ می شوند که بیشتر آنها نیز مربوط به دو سده اخیر هستند. به غیر از شهابسنگها،شهابها وخرده شهابسنگها نیز شاید سالانه 10000 تن به جرم زمین اضافه می کنند،البته این مفدار در 4550 میلیون سالی که از عمر زمین می گذرد چندان بر جرم آن(که شش ضربدر ده بتوان 21 است)نیفزوده است.

 

 

 

               چند پرسش وپاسخ درباره شهابسنگها

عمر شهابسنگ ها چقدر است؟
در زندگی هر شهابسنگ چهار دوره زمانی مجزا وجود دارد:
1- سن زمینی: منظور مدت زمانی است که از سقوط شهابسنگ بر سطح زمین می گذرد.
2- سن تابش پرتوهای کیهانی: دومین سن هر شهابسنگ دوره ای است که طی آن مانند جرمی کوچک در مداری به دور خورشید می گردید.
3- سن پیدایش: منظور مدت زمانی است که از آخرین رویداد عمده دمای زیاد در شهابسنگ می گذرد.
4- سن ماقبل پیدایش: تقریباً تمام عناصر به جز هیدروژن و هلیم در دل گونه های مختلف ستاره ها پدید آمده اند. این موضوع نه تنها درباره شهابسنگها بلکه در مورد هر آنچه در زمین یافت می شود و از جمله بدن خود ما صادق است. سن ما قبل پیدایش برای هر عنصر فاصله زمانی میان پیدایش آن در یک ستاره تا شرکت آن در تشکیل سیارات یا شهابسنگ ها است.

چگونه می توان شهابسنگ ها را از سنگهای زمینی تشخیص داد؟
شهابسنگ ها شگلهای گوناگونی دارند که این اشکال در شناسایی آنها به ما کمک می کنند. بسیاری از آنها رویه ای صاف دارند و فاقد لبه های تیزند. روی بعضی از آنها فرورفتگی ها و برجستگی های ملایمی به چشم می خورد. مثل اینکه روی آنها را با نوک انگشت فشرده اند. تا زمانی که شهابسنگ ها کاملاً در معرض هوازدگی قرار نگیرند در درون این فرورفتگی ها آثاری از پوسته سوخته و جوشیده شهابسنگ دیده می شود.
برای اینکه با اطمینان بسیار بدانید که کدام سنگ شهابسنگ است باید چند آزمایش انجام دهید:
1- چگالی سنگ را اندازه بگیرید. چگالی شهابسنگ ها حداقل 3/3 گرم در سانتی متر مکعب است. سنگی را که فکر می کنید شهابسنگ است را به دقت وزن کنید. اگر سنگ کوچک بود می توانید از یک جواهر فروش درخواست کنید آن را وزن کند. سپس حجم سنگ را محاسبه کنید. برای این کار می توانید آزمایش معروف ارشمیدس را انجام دهید. ظرفی را پر از آب کنید و سنگ را توی آن بیندازید. مقدار آبی را که بیرون می ریزد با سرنگ یا پیمانه ای که حجمش مشخص است اندازه بگیرید. حجم به دست آمده در واقع حجم سنگ است.. وزن را بر حجم تقسیم کنید تا چگالی بدست آید. اگر چگالی سنگ بیشتر از 3/3 گرم در سانتی متر مکعب بود احتمال آسمانی بودنش بیشتر است.
2- قطب نمایی را به سنگ نزدیک کنید. اگر عقربه قطب نما منحرف شد باعث خوشحالی است. چون هرچه خاصیت مغناطیسی سنگ بیشتر باشد احتمال شهابسنگ بودنش هم بیشتر است.
3- بخش کوچکی از سنگ را به آرامی با سمباده بسایید. در شهابسنگ های سنگی رگه ها یا دانه های درخشان فلزی دیده می شود. در شهابسنگ های آهنی نیز رگه ها به صورت شعاع های براق دیده می شوند که روی هم افتاده اند. دقت کنید که این شعاع های فلزی را با بلورها و رگه های درخشان کوارتز یا میکای سنگ های زمینی اشتباه نگیرید. با یک ذره بین با درشتنمایی 10 یا بیشتر این رگه ها را بررسی کنید و از زوایای مختلف به آنها نگاه کنید. سطح رگه ها باید مانند سطوح فلزی به نظر آیند. با سوزن تیزی روی آنها خط بکشید. اگر خش نیفتاد رگه ها فلزی اند و سنگ هم به احتمال بسیار زیاد شهابسنگ است.

آیا شهابسنگ ها ارزش مادی دارند؟
سیارک های موجود در کمربند سیارک ها حاوی مواد معدنی بسیار زیادی می باشند. طبق یک تخمین علمی ارزش تمام مواد معدنی موجود در کمربند سیارک ها برای هر انسان روی زمین معادل 100 میلیارد دلار است. البته شکی نیست که استخراج این معادن در حال حاضر بیش از این هزینه دارد. شهابسنگ هایی هم که به زمین سقوط می کنند دارای مقادیر بسیار ناچیزی از این مواد معدنی هستند که این مواد اطلاعات بسیار زیادی را از منظومه شمسی در اختیار دانشمندان قرار می دهد. به همین دلیل مراکز خرید و فروش شهابسنگ ها در برخی از کشورها دایر شده است که مشتریان اصلی این مراکز بیشتر اوقات موزه ها و مراکز پژوهشی اند که نمونه های مهم تازه یافت شده را خریداری می کنند. نشانی اینترنتی 
  نمونه ای از چنین مراکزی است که به خرید و فروش شهابسنگ ها می پردازد. همچنین در این سایت اطلاعات جامعی را درباره شهابسنگ ها می یابید.

بررسی ارزش اقتصادی دهانه های برخوردی،از داغ ترین عرصه های کاربرد این شاخه از علوم است.کشف تله های نفتی در ساختار برخوردی ایمز در تگزاس،الماس در ساختار غول پیکر پوپیگای فدراسیوم روسیه،طلا در حوضه های بوشولد و  ورده فورت در آفریقای جنوبی ونیکل در ساختار سادبری کانادا تنها گوشه ای از ارزش بالقوه نمودهای برخوردی است.

نگار شده در برچسب:شهاب سنگ, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

اجرامی صخره ای با شکل کروی یا نامنظم ،با اندازه کوچکتر از سیاره و بدون جو که بیشتر در مدارهایی بیضوی بین مدار مریخ و مشتری وعموما"خارج از صفحه منظومه شمسی بدور خورشید می چرخند. سیارکهایی که به خورشید نزدیکترند از جنس صخره وسنگ (ترکیبات سیلیکاتی) وسیارکهای دورتر از ترکیبات کربنی هستند. تا کنون چندید هزار سیارک ردیابی شده و هر روز نیز تعداد جدیدی یافته می شوند.بیشتر سیارکها در فاصله 2 تا4 واحدنجومی ودر منطقه ای به نام کمربند اصلی سیارکی دور خورشید می چرخند.مجموع جرم تمام سیارکها در حدود 3 تا 3.6 ضربدر ده بتوان 21 کیلوگرم می باشد که حدود 5 درصد جرم ماه است.تصور براین است که حدود یک میلیون سیارک با قطر یک کیلومتر تا سیارکهای کوچکتر از سیاره کوتوله سرس در منظومه شمسی وجود داشته باشد.تاکنون 16 سیارک با قطر بیش از 240 کیلومتر کشف شده واحتمالا" 250 عدد از سیارکها دارای قطری بیشتر از 100 باشند.

      بعد از مطرح شدن رابطه تیتوس بود در سال 1800 میلادی ستاره شناسی مجارستانی به نام فرانس خاویر ون زاچ به سازماندهی گروهی 24 نفره از ستاره شاسان مطرح با هدف یافتن سیاره گم شده در فاصله بین مریخ ومشتری پرداخت.آنها  منطقه دایرة البروج را به 24 قسمت تقسیم نموده وهرکدام به کاوش شبانه منظم در همان قسمت می پرداختند. از آنجاییکه این افراد بدنبال جسمی گم شده در آسمان می گشتند به گروه پلیس آسمانی هم معروف شدند.

 جالب است بدانید نام کاشف اولین جسم مورد نظر یعنی چوزفه پیازی  در میان نفرات دعوت شده به برنامه به چشم نمی خورد نام او زمانی در فهرست قرار گرفت که در شب اول ژانویه سال 1801 میلادی بکمک تلسکوپی بر بالای قصر سلطنتی در پالرمو ایتالیا موفق به کشف اولین جسم گردید .او در ابتدا متوجه حرکاتی از جسم شد که آنرا با دیگر اجرام شناخته شده آن زمان یعنی سیارات ودنباله دارها متفاوت نشان میداد.در حالیکه به مشاهدات خود در تعقیب جسم پیدا شده می پرداخت بیمار شد وچند شبی نتوانست مسیر آنرا تعقیب کند ودر نتیجه آنرا گم کرد.در واقع در آن زمان جسم مورد نظردر کرانه آسمان ظاهرا" به قرص خورشید نزدیک شده بود .او بقیه افراد گروه منجمان را در جریان مشاهدات خود گذاشت ولی کسی نتوانست آنرا در آسمان بیابد تا اینکه ستاره شناس وریاضیدانی به نام کارل فریدریش گاووس که در آن زمان تنها 24 سال سن داشت یاداشتهای رصدی چوزفه را از او تحویل گرفته وبه محاسبه مدار آن بکمک روابط دینامیک مداری که تا آن زمان شناخته شده بود پرداخت نتیجه محاسبات را به وان زاچ رییس گروه پلیسهای آسمانی تحویل داد و درست در همان مکان پیش بینی شده توانست آنرا پیدا کند.در ابتدا تصور شد که این جسم همان جسم گم شده است تا اینکه متوجه شدند که اندازه آن بسیار کوچک است.چوزفه پیازی نام آنرا سرس فردیناند(نام پادشاه سیسیل) گذاشت که بعدا" به سرس تغییر یافت.کشف سرس موجب تحریک فعالیتهای رصدی گروه پلیس آسمانی شد ودومین جرم کوچک در سال 1802 میلادی اولبرس توانست دومین جرم با نام پالاس ودر سال 1804 میلادی هم سومین آنها با نام جونو(با قطر حدود 240 کیلومتر) توسط هاردینگ کشف شداولبرس در سال 1807 توانست وستا را کشف نمود واین کشف، آخرین یافته این گروه شد. با یافتن این اجرام کوچک بوده(Bode) وسایر ستاره شناسان گروه با این کشفیات به ماهیت سیاره گم شده شک کردند چراکه آنها منتظر یافتن یک سیاره گم شده بودند.بعد از مدتی این نظریه مطرح شد که اینها باقیمانده سیاره ای بوده اند که توسط نیرویی مهیب متلاشی وبه این اجرام کوچک تبدیل شده است البته این نظریه با عقاید دینی آنها بسیار متفاوت بود.یک ماه بعد از کشف پالاس بود که ستاره شناسان به وجود رده ای جدید از اجرام منظومه شمسی اعتقاد پیدا کردند.

هرشل نام asteroid ( معادل starlike به معنای مانند ستاره) یا سیارک را برای این اجرام انتخاب کرد.در سال 1815 گروه پلیس آسمانی به رصد های خود پایان دادند.تا سال 1845 میلادی دیگر سیارکی کشف نشد ولی رصدها ادامه پیدا کرد وتا سال 1857 میلادی تعداد سیارکهای کشف شده در مجموع به عدد 50 رسید.علاوه بر سیارکهای نامبرده از مهمترین سیارکهای کشف شده می توان به سیارک آسترا با قطر حدود 119 کیلومتر که در سال 1845 کشف شد،هبه با قطر حدود 185 کیلومتر که در سال 1847 کشف شد وایریس با قطر حدود 200 کیلومتر که در سال 1847 میلادی کشف شد.تا سال 1900 میلادی تعداد سیارکها به 463 رسید.

تعدادی از این اجرام مانند سیارات دارای نماد های ویژه بودند ودر نامگذاری سیارکها هم از روش خاصی استفاده می شد که البته اکنون با توجه به تعداد روزافزون دیگر استفاده نمی شود(مانند سیارک 2004 DA   که به معنای اولین سیارکی است که در نیمه دوم ماه فوریه سال 2004  کشف شده است.)

تایید پارامترهای مداری سیارکها یکی از مهمترین جنبه هایی است که در ثبت سیارک بطور بین المللی مورد توجه قرار می گیرد بطوریکه برای ثبت بین المللی واختصاص شماره  ، سیارک باید از چهار موقعیت مقابله بگذرد.در سال 2000 میلادی 25320 سیارک تایید شده،در سال 2001 میلادی 13295 سیارک ودر سال 2002 میلادی 5595 سیارک ،در سال 2003 میلادی 1050 سیارک ودر سال 2004 میلادی تنها 300 سیارک ثبت ودارای شماره تخصیصی شده اند.بعد از اختصاص شماره ،شخص کشف کننده سیارک می تواند نامی برای آن انتخاب کند والبته این نام باید توسط کمیته ای 11 نفره که وظیفه اش نامگذاری اجرام کوچک منظومه شمسی است تایید شود.نامگذاری 400 سیارک اول بر اساس نام اساطیر افسانه ای بوده اما از آن به بعد نامگذاری های دیگری هم وارد شده اند مانند اسامی اشخاص معروف،گیاهان ،نام اعضاء خانواده وحتی نام ماشین آلات.سیارکهای با شماره های اختصاصی ویژه مانند سیارک هزارم با نامهای ویژه ای نامگذاری می شوند مانند 1000 Piazzi  یا سیارک 2000 William Herschel  یا سیارک 3000 Leonardo de Vinci  یا سیارک 4000 Hipparchus یا 5000 IAU (IAU  به معنای اتحادیه بین المللی ستاره شناسی ) سیارک 6000 United Nations  یا سیارک 7000 ماری وپیر کوری، سیارک 8000 آیزاک نیوتن و.....

      تقریبا" 95 درصد سیارکهای منظومه شمسی در حوالی همان مقدار پیش بینی رابطه تیتوس- بود یعنی مقدار متوسط  دو وهشت دهم واحد نجومی و بین 2 تا 4 واحد نجومی قرار دارند. این سیارکها معروف به سیارکهای کمربند اصلی هستند. سیارک ها در مدارهای بیضی شکل دور خورشید می گردند و مانند دنباله دارها و برخلاف سیارات مقید به حرکت در صفحه منظومه شمسی نیستند بطوریکه می توان شاهد زوایای کشیدگی متفاوتی در میان آنها بود.سیارکها بر اثر جاذبه سیارات مشتری و زحل ومریخ (و یا حتی برخوردهای اتفاقی با مریخ یا سیارک دیگری)به مرور زمان به نواحی خاصی مانند مدارهای رزونانس یا  نقاط لاگرانژی هدایت می شوند،بعضی صاحب مدارهای پایدار شده و بعضی نیز به مدارهایی ناپایدار برای نمونه به بیرون از کمربند سیارکی هدایت می شوند.بعضی هم  به سوی فضای اطراف مدار سیارات پرتاب می شوند ،برای مثال ماه های مریخ، فوبوس و دیموس، ممکن است از سیارک هایی باشند که در مدار مریخ گیر افتاده اند..... بعضی از سیارکهای کوچک بویژه آنهایی که در مناطق داخلی تر کمربند سیارکی هستند بر اثر پدیده ای که با نام اثر پویینتینگ- رابرتسون شناخته می شود بدلیل بازتاب وتابش مجدد تابش های خورشیدی طی حرکت مارپیچی منظم والبته با آهنگ کند به سوی خورشید حرکت می کنند ودر نهایت طی میلیونها سال با سطح خورشید برخورد می کنند( از طرف دیگر همواره از مناطق بیرونی منظومه سیارکهایی وارد مناطق داخلی تر می شوند).گفتنی است سیارکهایی که احتمال برخورد با زمین دارند نیز  دارای مدارهایی ناپایدار هستند.

                                                              تراکم سیارکها

 

      تراکم سیارکها  بر اساس دو مبحث  تعیین می شود:

1-           دوره تناوب :با توجه به دوره تناوب چرخش سیارکها دور خورشید تراکم سیارکها در بعضی نقاط زیاد ودر بعضی دیگر کم می شود. دوره تناوب سیارکها مضارب صحیحی از دوره تناوب دیگر سیارکها می باشد برای نمونه دوره تناوب یکی دوسال ودیگری شش سال است که مضربی از سه می باشد،این به معنای آن است که هر سه سال ،دو سیارک یکبار در حالت نزدیک وتحت تاثیر گرانشی هم قرار می گیرند.حتی مدارهای سیارکی که دارای اختلاف عدد صحیح با دوره تناوب سیارات بزرگ مانند مشتری هستند  معمولا"بر اثر گرانش زیاد  از سیارک تهی می شوند.از طرف دیگر بعضی از مدارها  با  مضارب صحیح از دوره تناوب وجود دارند که به پایداری مداری منجر می شوند این مدارها به رزونانس معروف هستند و مدارهایی هم وجود دارند که با وجود دوره تناوب با اختلاف عدد صحیح از سیارک تهی شده اند.این مناطق تهیگاه یا gap  نامیده می شوند.سیاره مشتری دارای نمونه های خوبی از مدارهای رزونانس وتهیگاه می باشد.گروهی از سیارکها که با نام تروجان شناخته میشوند در رزونانس 1:1 (یعنی دوره تناوب آنها با مشتری یکسان است) گروهی دیگر بانام Hildas  در رزونانس 3:2 (یعنی هر سه بار چرخش آنها بدور خورشید همزمان است با دو بار چرخش مشتری دور خورشید)قرار دارند از طرف دیگر مدارهای رزونانس 1:2   و2:3  و1:3   و3:1 و 5:2 و7:3 و 2:1 و5:3    که با نام تهیگاههای کیرک وود شناخته می شوند هم از مدارهای خالی از سیارک به حساب می آیند.رزونانس 2:1 مشتری بعنوان حد نهایی قرار گیری سیارکها عمل می کند.(رزونانس موجب پایداری مداری اجرام دیگری در منظومه هم شده است.در اینحالت به نظر می رسد که اجرام دارای رزونانس به حالت قفل شدگی در آمده و دوره تناوب آنها دارای ارتباط بسیار نزدیکی خواهد بود.این وضعیت درباره سیستم های نپتون-پلوتو ،میماس-تتیس و انسلادوس - دیون(از اقمار زحل) هم وجود دارد.)

2-             نقاط لاگرانژی :دومین عامل تراکم سیارکها  با نام کاشفش ،جوزف لوییس لاگرانژ شناخته می شود.نقاط لاگرانژی نقاط  با مدارهای پایداری هستند که تحت تاثیر اثرات گرانشی دو جسم بزرگ منظومه یعنی خورشید ومشتری( وحتی سیستم زحل خورشید) دارای تراکم بیشتر سیارکی هستند.3 نقطه لاگرانژی با نامهای L1،L2و L3  در طول مدت زمان زیاد ناپایدار بوده در حالیکه نقاط L4 و L5   دارای پایداری مداری بسیار بیشتری نسبت به بقیه هستند.این دو نقطه مادامیکه نسبت جرم دو جرم بزرگ از 24.96 بیشتر باشد داری پایداری خوبی است این نسبت درباره سیستم مشتری- خورشید ،زمین – خورشید ،ماه- زمین وچند جفت دیگر اجسام در منظومه شمسی برقرار است.اجرامی که در نقاط L4 و L5  وجود دارند با نام سیارکهای تروجان هم شناخته می شوند(مانند سیارک آگاممنون ،آچیلس وهکتور بعنوان بزرگترین آنها)تروجانها در مدار های رزونانسی 1:1 (مبحث قبلی)هم قرار دارند.تاکنون صدها سیارک تروجان شناسایی شده اند والبته بیشتر آنها در سیستم مشتری –خورشید در جلو یا عقب مشتری بدور خورشید می چرخند.سیستم مریخ –خورشید هم دارای نقاط لاگرانژی است وتعدادکمتری سیارک در مدار مریخ هم شناسایی شده اند.اولین آنها در سال 1990 میلادی با نام 5261 یورکا کشف شد.زحل ،اورانوس ونپتون هم دارای سیارکهایی در موقعیت تروجان هستند.تاکنون سیارکی در موقعیت تروجان سیستم ماه- زمین کشف نشده ولی ستاره شناسی لهستانی در سال 1956 موفق به کشف تراکم زیادی از غبار در این موقعیت گردید.

گمان بر این است که حداقل دو ناحیه رزونانسی در مناطق داخلی منظومه وجود داشته باشد که با وجود اثرات گرانشی زیاد سیارات دارای مدارهای پایدار باشند.یکی بین خورشید وسیاره تیر قرار داشته ودارای نام Vulcan  می باشد(قبل از این تا مدتها تصور می شده که سیاره ای با این نام بین تیر وخورشید وجود داشته باشد)البته تاکنون سیارکی در این موقعیت یافت نشده است این ناحیه بین فواصل 0.09 تا 0.2 واحد نجومی از خورشید قرار دارد و بدلیل رزونانس با سیارات زهره وتیر دردو مدار 0.15 و0.18 واحد نجومی هم تهیگاه وجود دارد.بسیاری عقیده دارند باید در ناحیه Vulcan  منتظر کشف سیارکها یا توده هایی از مواد پرتاب شده ناشی از انفجارات از سطح تیر بود.

علاوه بر دو ناحیه بالا که قسمت بیشتر سیارکها را درخود جای داده است سیارکها در مناطق دیگر منظومه هم یافت می شوند.این سیارکها در سه دسته اصلی دیگر جای می گیرند.

- سیارکهای نزدیک زمین که همان طور که از نامشان پیداست از نزدیکی زمین می گذرندوتا حدودی بسیارناچیز احتمال برخورد با زمین دارند.این سیارکها در سه زیر گروه جای دارند.الف-سیارکهای آمور  ب-سیارکهای آپولو  ج- سیارکهای آتن تاکنون 500 عدد از چنین سیارکهایی کشف شده اند.

-    سیارکهای     centaur

-    سیارکهای       trans Neptunian

دوگروه آخر در نواحی بیرونی منظومه شمسی قرار داشته وباتوجه به ترکیبات یخ مانند ارتباط نزدیکی با دنباله دارها دارند.

 

سیارکها با توجه به ویژگیهای فیزیکی وسطحی به رده های زیر تقسیم شده اند.

1-       C  : (Carbonaceous) بیشترین تعداد سیارکها از این رده می باشند.از ده درصد سیارکها در فاصله ۲/۲ واحد نجومی تا 80 درصد آنها در فاصله 3 واحد نجومی فراوانی آنها افزایش پیدا می کند.ضریب بازتاب سطحی آنها کمتر از 5درصد (حتی کمتر از زغال سنگ) و مانند کندریتهای کربنی دارای طیفی صاف وبدون عارضه هستند.

2-        S :(Silicaceous) بیشتر سیارکها ناحیه درونی تر کمر بند سیارکی از این رده هستند.60 درصد کل سیارکها در فاصله 2.2 واحد نجومی ولی تنها 15 درصد سیارکها در فاصله 3 واحد نجومی از این رده هستند.ضریب بازتاب سطحی آنها بین 15 تا 25 درصد است وبه نظر می رسد که دارای ساختمانی فلزی واز نوع کندریتی باشند.رنگ آنها به قرمزی می گراید وسیارکهای بزرگ جونو وآسترا از آن رده به شمار می آیند.

3-         M :(metallic) با ضریب بازتاب نسبتا" بالا.تصور بر این است که اینها هسته فلزی سیارکهای بزرگتری بوده اند که بر اثر برخورد تکه تکه شده اند.سیارک شماره 16 با نام سیچ تقریبا" بطور کامل از عناصر فلزی آهن ونیکل تشکیل شده است.

4-        E:(Enstatite) نسبتا" نادر بوده .ضریب بازتاب آن بالا گاهی بیشتر از 40 درصد.به نظر می رسد که گونه ای از کندریت بوده که دارای انستاتیت (MgSiO3) هستند.

5-        D: ضریب بازتاب آنها کم ورنگ آنها نیز قرمز است.سطح آنها تا 90 درصد از clay  با مواد مگنتایت وغنی از کربن تشکیل شده است.بیشتر این سیارکها در فواصل دور از خورشید (شامل تروجانها) وتعداد اندکی نیز در کمربند اصلی سیارکی قرار دارند.بزرگترین سیارک این رده 704 اینترمنیا نام دارد.

6-        A : تقریبا" بطور خالص از اولیوین تشکیل شده اند.

7-        P : تیره وقرمز رنگ هستند این رده مانند رده D  می باشد.

8-        Q : گاهی برای سیارکهای نزدیک زمین NEA  از این نام استفاده می شود.به نظر می رسد که از جنس کندریتی باشند.

9-       V : سطح صخره ای آنها Igneous  می باشد.بسیار نادرهستند.سیارک وستا بزرگترین نمونه آن است.

10-      U : سیارکهایی که در رده بندیهای بالا قرار نمی گیرند.برای نمونه سیارک شماره 2201 دارای طیفی مخالف با تمام اجرام منظومه شمسی است.

     در مورد شکل گیری سیارکها عقیده بر این است که آنها در همان منطقه کمربند اصلی شکل گرفته ودر واقع تکه های یک پیش سیاره درهمین منطقه بوده اند که گرانش سیاره مشتری مانع از سیاره شدن آن ودر نتیجه بوجود آمدن این تکه ها شده است.این وضعیت حدود 100 میلیون سال بعد از شکل گیری خورشید ومنظومه شمسی رخ داده است.

نگار شده در برچسب:سيارك ها, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

اجرام کوچک منظومه شمسی که از یخ ,سنگ وغبار تشکیل شده اند.تصور بر این است که دنباله دارها پیش سیاره های یخی باقیمانده از زمان شکل گیری منظومه شمسی در 4.6 میلیارد سال پیش هستند.کلمهcomet از یک کلمه یونانی به شکل kometes به معنای ستاره با موهای بلند است که البته بیشتر برای دنباله دارهای نورانی مصداق دارد.

 

 

                             هسته

جسم اصلی ومرکزی دنباله دار هسته(nucleus) نام دارد وابعاد آن در حد چند کیلومتراست.برای مثال اندازه هسته دنباله دار هالی 15*8 کیلومتر است ولی اندازه هسته بیشتر دنباله دارها ازاین کمتر است.در فواصل دور از خورشید این اجرام غیر فعال بوده وقابل تشخیص از سیارک نمی باشند.تصور بر این است که هسته دنباله دار دارای یک پوسته تیره رنگ است که وقتی توسط حرارت خورشید گرم می شود (در فواصل کمتر از 5 واحد نجومی )پوسته می ترکد ومواد یخی وزیرین به شکل بخار از آن بیرون می زنند.

 

                                              کما

 توده ای از جنس ذرات هیدروژن و غبار وگاز که از هسته بیرون می زندوبه شکل ابر آنرا در بر می گیرد کما (coma)نام داشته واندازه گستره آن می تواند به میلیونها کیلومتر برسد. چگالی ذرات در این ابر اطراف هسته بسیار کم ودر حدود 10000 بار از چگالی ذرات در ابرهای زمینی کمتر است.ذرات خنثی درون این ابر تحت تاثیر بادهای خورشیدی به یون تبدیل شده ودر شکل گیری دنباله یونی شرکت می کنند.

                                                دم

در حالی که دنباله دار به خورشید نزدیکتر می شود یک یا چند دم در کنار آن شکل می گیرد.دنباله دارهای روشن معمولا"دارای دمی یونی ومستقیم  (از نوع یک ) ودمی غباری وانحناءدار(از نوع دو) می شوند.بدلیل درخشندگی ابرهای هسته ٬خود هسته بکمک تلسکوپهای زمینی قابل مشاهده نیست فقط در دنباله دارهای روشن به شکل نقطه ای روشن واحتمالا" جتهایی از بخارهای روشن اطراف آن مشاهده میشود.

 

آشکار -ناپدید شدن وتغییر شکل دادن چنین عوارضی نشان میدهد که بیشتر انتشار گاز از سطح هسته از بعضی نواحی فعال  که بین 15 تا 20 درصد از هسته را شامل می شوند رخ می دهد.با چرخش هسته نواحی فعال در معرض نور خورشید قرار می گیرند وروشن می شوند وسپس با ادامه چرخش در سایه قرار می گیرند وخاموش میشوند.چنین رفتاری در دنباله دار هیل باپ موجب ساختمانی مارپیچی مانند در دنباله آن شد.

دنباله دارهای جدید یا دنباله دارهای دوره ای که به حضیض مداری نزدیک می شوند معمولا" در این مرحله کشف یا مشاهده  می شوند که در آن بدلیل پدیده فلورسانس در ابرهای تولید شده اطراف هسته, دنباله دار روشن تر می شود .

امکان دارد کل دنباله دار در پوششی از ابرهیدروژنی قرار گرفته باشد که این پوشش تنها در طول موج ماوراءبنفش وبکمک ماهواره قابل مشاهده است.جتهای گازی هسته٬ ذرات غبار را از آن پرتاب می کنند واین ذرات در مداری سهموی قرار می گیرند وبه صورت دم غباری مشاهده می شوند.این دم زرد رنگ می باشد که ناشی از بازتاب نورخورشید است وطیف سنجها نیز آنرا تایید می کنند.این ذرات از جنس سیلیکات با ابعاد در حدود 10 میکرومتری هستند.ذرات بزرگتری با اندازه چند میلیمتر نیز وجود دارند که به صورت بارش شهابی خود را نشان می دهند.دم یک دنباله دار در سمت مخالف خورشید قرار دارد اما در بعضی شرایط خاص بدلیل پرسپکتیو (زاویه دید)به نظر می رسد که دم به سوی خورشید نشانه رفته است همان چیزی که ضد دم نام دارد.

                                               دم یونی

گازی که از هسته بیرون می آید با وجود تابش ماوراءبنفش خورشید بسرعت به شکل یونی در می آید.یونهای با بار مثبت تحت تاثیر میدان مغناطیسی میان سیاره ای و باد خورشیدی به صورت دم یونی (که با نام دم پلاسمایی هم شناخته می شود)خود را نشان می دهند.دم یونی برخلاف دم غباری مستقیم می باشد ورنگ آن نیز بدلیل برانگیختگی مونوکسیدکربن یا  CO در طول موج 420 نانومتر ٬آبی به نظر می رسد.دم یونی بدلیل تغییرات میدان مغناطیسی مجاور می تواند تغییر شکل دهد.

مطالعات طیف سنجی نشانه هایی از وجود مولکولهایی مانند هیدروژن, کربن, نیتروژن, اکسیژن وگوگرد درترکیباتی مانند آب, مونواکسید کربن, دی اکسید کربن ورادیکالهایی مانند  سیانوژن وهیدروکسیل(OH) ارائه نموده اند.موادی مانند متان وآمونیاک نیز وجود دارند ولی کشف آنها بسیار سخت است.زمانی که دنباله دار به خورشید بسیار نزدیک می شود آثاری از وجود خطوط نشری فلزی بویژه مربوط به عنصر سدیم در طیف آنها مشاهده می شود. دنباله دار هیل باپ در سال 1997 نشانه هایی از یک دم سوم از جنس سدیم داشت.

منطقه بزرگ وکروی شکلی از هسته دنباله دارها با نام ابر اورت وجود دارد که در فاصله 100000 واحد نجومی از خورشید قرار داشته  ومنشاء تمام دنباله دارهاست.اختلالات ناشی از عبور یک ستاره گذرا یا ابرهای بزرگ مولکولی واقع در مسیرحرکت خورشید بدور مرکز کهکشان  هر از چند گاهی یکی از هسته ها را به سمت درون منظومه شمسی هدایت می کند.نشانه هایی قوی وجود دارد که قرصی تخت از هسته های دنباله دار بانام کمربند اج ورث –کوییپر در فاصله 1000 واحد نجومی قرار دارد.این منطقه منشاءدنباله دارهای بلند دوره است که بدرون منظومه شمسی هدایت می شوند.اختلالات ناشی از نزدیکی با سیاراتی مانند مشتری می تواند این دنباله دارها رابه دنباله دارهایی کوتاه دوره  تبدیل کند.

تقسیم بندی دنباله دارها به بلند وکوتاه دوره با توجه به دوره 200 ساله (زمان یک چرخش از حضیض تا حضیض)که عددی توافقی است انجام می گیرد.بیشتر دنباله دارها دارای مداری بیضوی کوتاه هستند بعضی دارای حرکت مستقیم وبعضی نیز حرکتی رجعی هستند.برای مثال دنباله دار هالی با دوره 76 ساله٬ دارای حرکت رجعی و دنباله دار انکه با دوره 3.3 ساله دارای کوتاه ترین دوره چرخشی است.

دنباله دارها با هر بار نزدیک شدن به خورشید مقدار زیادی از مواد خود را ازدست می دهند وعمر دنباله دارهای کوتاه دوره در حدود 10000 سال تخمین زده شده است.سرنوشت دنباله دارها متفاوت است  بعضی بطور کامل به توده ای از گاز وغبار تبدیل شده وناپدید می شوند وبعضی نیز بعد از اتمام گاز وغبارشان بصورت یک یا چند  قطعه سنگ مانند٬ چیزی شبیه سیارکی تیره رنگ می شوند(بویژه بعد از عبور از حضیض)

شدت روشنایی دنباله دارها مانند سحابی ها بیان می شود.روشنایی بسیاری از دنباله دارها بدلیل فعالیت جتهای سطحی وفعالیت های خورشیدی متغییر است بنابراین پیش بینی شدت روشنایی یک دنباله دار کاری سخت است.به نظر می رسد که نزدیک شدن به خورشید در روشنایی دنباله دار اثر بیشتری دارد تانزدیکی به زمین.

در مورد نامگذاری دنباله دارها گفتنی است که نام کاشف یا کاشفان آنها حداکثر تا 3 اسم برای آنها انتخاب می شود.کشف دنباله دارهای جدیدبیشتر در قالب پروژه های اتوماتیک  بزرگی مانند SOHO یا LINEAR می باشد که در نامگذاری آنها از همین نامها استفاده می شود.در نامگذاری بعضی نیز از نام کسی که برای اولین بار روی ویژگیهای مداری آنها کار کرده استفاده می شود مانند دنباله دار هالی و انکه.دنباله دارهای کوتاه دوره با نشانهP/  بعلاوه عددی که نشاندهنده ترتیب مشخص شدن ویژگیهای مداری آنهاست ودنباله دارهایی که دوره آنها بلند مدت است با نشان C/ علامت گذاری می شوند.در کنار آن سال کشف وعددی دیگر می آید.این عدد این گونه است که سال را به 26 قسمت (تعداد حروف انگلیسی)تقسیم می کنند بطوریکه A وB  برای ماه ژانویه الی آخر.برای مثال دنباله دار C/2002 B5 نشانه پنجمین دنباله داری است که در سال 2002 در نیمه دوم ماه ژانویه کشف شده است.

بطور متوسط سالیانه 25 دنباله دار در آسمان ظاهر می شود که توسط تلسکوپهای آماتوری قابل مشاهده است.دنباله دارهای درخشان  نادر وغیر قابل پیش بینی هستند وعموما"یکی از اولین نزدیکی ها با خورشید را تجربه می کنند.دنباله دارهای گروه خورشیدخراشان KREUTZ  ازروشن ترین دنباله دارهای آسمان هستند که به خورشید بسیار نزدیک می شوند.

دنباله دارهای با دوره کوتاه (کمتر از 200 سال ) ضعیفتر والبته بیشتر قابل پیش بینی هستندوبیشتر مواد خود را در عبور های قبلی از دست داده اند.ظاهرا" پدیدار شدن دنباله دارهای درخشان نسبت به قرن نوزده کمتر شده است.

نگار شده در برچسب:دنباله دارها, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
 

ستارگان آنقدر دور هستند که طول عمر انسان برای مشاهده حرکات آنها نسبت به یکدیگر با چشم کافی نیست.چنین به نظر می آید که آنها در گنبد آسمان(کره سماوی)محکم میخ شده اند یاثابتند وبه این خاطر بر خلاف سیاره ها که متحرکند ثوابت نامیده می شوند.وضعیت آنها در آسمان نسبت به یکدیگر همواره شکلها وانگاره های ثابتی را می سازند که به آنها صورتهای فلکی گفته می شود.

این صورتهای فلکی در زمان ایرانیان  مصریان باستان بابلی ها ویونانیان هندیها رومی ها چینی ها بومیان قاره آمریکا ودیگر اقوام نیز همانگونه به نظر می آمدند که امروزه دیده می شوند.پیشینیان ما هزاران سال پیش آنها رابا دقت نظاره می کردند ونام خدایان قهرمانان وجانوران را به آنها می دادند.بسیاری از صورتهای فلکی از قبیل عقرب یا اسد خود گویای آن هستند که چراچنین نام گرفته اند ولی در برخی دیگر به زحمت می توان رابطه ای میان شکل ونام آنها یافت.امروزه ۸۸ صورت فلکی را می شناسیم.شماری از آنها حتی ۵۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح در کنار رودهای دجله وفرات شناخته شده بودند تعدادی هم در دوران یونان باستان به آنها اضافه شدند.قدیمی ترین وتاحدودی کامل ترین شرح وتوصیف گنبد ستارگان که در اختیار ماست به حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد بر می گردد در آن زمان ۴۳صورت شناخته شده بودند.

 صورتهای فلکی نامی فارسی یا عربی و یا نامی لاتین دارند علاوه بر این نام هر صورت فلکی با حروفی مخفف هم شناخته می شود مانند نام صورت فلکی قوس در زبان لاتین ساگیتاریوس بوده ونشانه مخفف آن هم sgr  می باشد.

بعد از معرفی تعدادی صورت فلکی پیشینیان توسط بطلمیوس در قالب کتاب المجسطی(شامل مشخصات ۱۰۰۰ ستاره وبه شکل ۴۸ صورت فلکی)؛در اوایل قرن ۱۷  جان بایر ستاره شناس مشهور ۱۲ ازصورتهای فلکی جنوبی(که از محل زندگی او در نیمکره شمالی قابل مشاهده نبودند) را به نام جانوران افسانه ای وعجیب وغریب نام گذاری ومعرفی کرد. پرنده بهشتی - طوفان- سیمرغ یا پرنده آتشین و ماهی پرنده از این دسته اند.اما نام جانوران واقعی از جمله آفتاب پرست و درنا نیز بر صورت های فلکی نهاده شد.هموطن معاصر او یعنی یاکوب بارچ سه صورت فلکی را اضافه نمود.در سال ۱۶۸۷ یوهانس هولیوس هفت صورت فلکی را معرفی نمود سپس در سال ۱۷۵۰ ستاره شناس فرانسوی لاسال (Lasaille )بعد از یک مسافرت به مناطق جنوبی آفریقااسامی تعداد ۱۴ صورت فلکی را به فهرست اضافه نمود.به این ترتیب بود که صورتهای فلکی سکستان-قلم حجاری یا اسکنه- میکروسکوپ و سه پایه نقاشی در آسمان نیمکره جنوبی ثبت شدند.تپه کوه یا میز کوه که نام کوهی مشهور در کشور آفریقای جنوبی است نیز در میان اسامی قرار گرفت.

تا قبل از سال ۱۹۳۰ هرکسی هرقسمتی از آسمان را به طوردلخواه می توانست به هر اسمی بنامد ودر نتیجه هیچگونه مرز تعریف شده ای در اطراف صورتهای فلکی وجود نداشت لذا برای رفع شبهه وایجاد یگانگی ستاره شناسان در این سال تصمیم گرفتند که نامهای خاصی(به زبان لاتین ) به همراه مرزی مشخص برای کلیه صورتهای فلکی انتخاب کنند.این همان حدود واسمهایی است که امروزه در سطح جهان پذیرفته شده است.

نکته مهم : بدلیل حرکات خاص وذاتی ستارگان شکل ظاهری صورتهای فلکی طی دهها یا صدها هزار سال تغییر می کند  .البته مرزهای تعریف شده آنها تغییر نمی کند.براین اساس ستاره هایی هستند که به دلیل حرکت ذاتی خود در میان صورتهای فلکی از این صورت به صورت دیگر می روند.

آیا می توان در یک شب تمام صورتهای فلکی را مشاهده کرد؟ جواب منفی است

چراکه :

۱-بدلیل نور شدید خورشید تعدادی از آنها در روشنایی روز قرار گرفته و قابل مشاهده نمی باشند .برای دیدن این صورتها باید چند ماهی صبر کرد تا در نتیجه چرخش زمین بدور خورشید ؛خورشید از آن منطقه آسمان دور شود .

۲- در هر لحظه تنها نیمی از کره آسمان در بالای افق قرار دارد یعنی در هر لحظه نیمی از ۸۸ صورت فلکی قابل مشاهده هستند.بعد از گذشت هر ساعتی بعداز غروب خورشید در سمت شرق صورتهای فلکی جدید ظاهر می شوند وصورتهای فلکی دیگری هم در سمت غرب غروب کرده وناپدید میشوند .این داستان ادامه دارد تا زمان طلوع خورشید در شرق آسمان.البته این مسئله در مورد صورتهای فلکی حول قطبی مصداق ندارد.

۳-با توجه به مکان شما در روی کره زمین همواره تعداد مشخصی صورت فلکی  قابل مشاهده است و هرچقدر صبر کنید نمی توانید تعدادی را ببینید.یعنی بعضی از صورتهای فلکی از افق مکان شما هرگز طلوع وغروب نمی کنند.برای دیدن این صورتهای فلکی باید به مناطق جنوبیتر کره زمین برای مثال باید به منطقه استوا سفر کنید.برای مشخص کردن صورتهای فلکی ای که از منطقه شما قابل مشاهده نیستند (اگر در نیمکره شمالی زمین ساکن هستید)عرض جغرافیایی محلتان را از عدد ۹۰ کم کنید. ستاره هایی که میل آنها از این مقدار منفی تر(کوچک تر) است از مکان شما قابل مشاهده نخواهند بود بدین طریق بکمک یک نقشه ستاره ای کل آسمان می توانید نامهای صورتهای فلکی غیر قابل مشاهده از مکانتان  را پیدا کنید.

 

در جدول زیر فهرست کامل صورتهای فلکی را می بینید برای کسب اطلاعات در باره هرکدام روی نام آن کلیک کنید.

نگار شده در برچسب:صورت هاي فلكي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

بزرگ‌ترين قمر منظومه شمسي کدام است؟

گانيمد که بزرگ‌ترين قمر سياره مشتريبه شمار مي‌رود، با قطري برابر 5270 کيلومتر، بزرگ‌ترين قمر منظومه شمسي نيز هست. اين قمر حتي از سياره عطارد نيز بزرگ‌تر است و حجمي سه برابر ماه دارد. اين قمر، تنها قمر منظومه شمسي است که يک ميدان مغناطيسي قدرتمند دارد که احتمالا نشان دهنده وجود يک هسته رسانا از فلز مايع است.

چند قمر در منظومه شمسي وجود دارد؟

تا اين لحظه، بيش از 170 قمر در منظومه شمسي نام‌گذاري شده‌اند. با اين وجود، تعداد دقيق اين قمرها بستگي به اين دارد که قمر را چگونه تعريف کنيم. تاکنون تعريفي براي حداقل اندازه‌اي که يک جسم بايد داشته باشد، تا بتوان نام قمر را بر روي آن نهاد، ارائه نشده است. بنابراين اگر شما دوست داريد نام قمر را به هر تکه جسم جامدي که به دور يک سياره در حال گردش است بدهيد، از جمله تکه يخ‌هايي که در حلقه‌هاي زحل وجود دارند، تعداد اقمار منظومه شمسي بر چندين ميليون ميليارد بالغ خواهد شد!

زمين چند قمر دارد؟

يکي؛ جاي هيچ شک و ترديدي هم نيست. اما در سال 1986 / 1365، براي مدت کوتاهي جسم ديگري نيز مشاهده شد که ماه دوم زمين نام گرفت. اما اين جسم در حقيقت يک خرده‌سيارک 5 کيلومتري است که در يک مدار بيضوي به دور خورشيد در گردش است. در اثر يک رزونانس پيچيده، اين خرده‌سيارک توسط زمين به دام افتاده است و به صورت تناوبي و کاملا قابل پيش‌بيني به زمين نزديک و دور مي‌شود.

پلوتو به همرا 3 قمر ديگرش

کدام قمر شرايط تبديل شدن به يک سياره را دارد؟

قمر پلوتو،‌ شارون، بر اساس پيش‌نويس واژه سياره که در سال 2006 / 1385 براي تصويب به گردهمايي بين‌المللي ستاره‌شناسي پراگ ارائه شده بود، چنين شرايطي را داشت. طبق اين پيش‌نويس، شارون هر دو شرط لازم براي يک سياره را داشت. شارون به اندازه کافي بزرگ است تا تحت اثر نيروي جاذبه خودش به شکل کروي درآيد. همچنين اين قمر به نوعي به طور مستقل به دور خورشيد حرکت مي‌کند. شارون و پلوتو حول يک مرکز جاذبه مشترک، که در فضاي خالي بين اين دو قرار دارد، حرکت مي‌کنند. اگر اين تعريف تصويب مي‌شد، شارون و پلوتو، يک جفت دوتايي سياره‌اي نام مي‌گرفتند. اما در عوض، اين پلوتو بود که از مقام خود به عنوان يک سياره عزل شد! در نتيجه شارون به قمري تبديل شد که به دور يک سياره کوتوله حقير در حال گردش است.

آيا اقمار نيز قمر دارند؟

چنين چيزي در منظومه شمسي وجود ندارد، اما امکان اينکه يک قمر به دور قمر ديگري گردش کند، وجود دارد. با اين حال، نيروهاي گرانشي نوساني که از جانب سياره و قمر مادر اعمال مي‌شود، در درازمدت باعث ناپايداري مدار خواهد شد. در مقياس‌هاي به اندازه کافي بزرگ، قمر يک قمر مي‌تواند ميليون‌ها سال دوام آورد.

 

برخي از خرده‌سيارک‌هاي منظومه شمسي قمر دارند. نمونه معروف اين خرده‌سيارک‌ها آيدا و قمر آن داکتايل است. همچنين در طول پنجاه سال گذشته، ماه زمين نيز به دفعات صاحب اقمار کوتاه عمري شده است که اغلب آنها ترکيبات آهني داشتند.

اقمار منظومه شمسي

اگر منظومه شمسي ما چنين اقمار عجيبي دارد، چه اقمار شگفت‌انگيز ديگري ممکن است در ميليون‌ها سيستم ستاره‌اي موجود در کهکشان راه شيري پيدا شود؟

احتمالا اقمار معتدل و قابل سکونتي وجود دارند که به دور سيارات بزرگ خارجي در حال گردش هستند. البته ما انتظار نداريم که حيات هوشمندي مانند جانوران خزدار جنگ ستارگانرا در آن ها پيدا کنيم. با اين حال، چنين قمرهايي مي‌توانند محتمل‌ترين مکان‌ها براي وجود حيات در جهان باشند.

کشف يک قمر، در اطراف سياره‌اي که در حال گردش به دور يک ستاره دوردست است، کار سختي است. اما با اندکي شانس، به کمک فناوري‌هاي موجود چنين کاري امکان‌پذير است. بهترين رويکرد براي چنين کاري جستجوي عبوري است که بر مبناي کاهش نور دريافتي از ستاره بر روي زمين، در اثر عبور سياره از جلوي ستاره مادر استوار است. در حال حاضر و به کمک اين روش، سيارات مختلفي شناسايي شده‌اند، و به طور غيرمستقيم از اين روش مي‌توان براي آشکارسازي قمرها استفاده کرد.

هنگامي‌که يک قمر به دور سياره مي‌گردد، جاذبه آن باعث تند و کند شدن حرکت سياره مي‌شود، در نتيجه زمان و مدت عبور سياره تغيير مي‌کند. هرچه قمر در مقايسه با سياره مادر بزرگ‌تر باشد، تاثير آن بيشتر خواهد بود. در يک شبيه‌سازي، براي سياره‌اي با جرم نپتون که در ناحيه قابل سکونت پيرامون يک ستاره قرار داشت، يک ماه به اندازه زمين در نظر گرفته شد. اين ماه سنگين، زمان و مدت عبور سياره را به قدر کافي تغيير مي‌داد که توسط ماهواره کپلر، و حتي تلسکوپ‌هاي زميني قابل رديابي باشد. چنين قمر بزرگي همچنين مي‌تواند اتمسفر غليظي داشته باشد که آن را به سکونت‌گاه مناسبي براي حيات تبديل مي‌کند.

نگار شده در برچسب:قمرها, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |