سرزمين پارسيان

فرهنگ و گذشته آريایی

به نام پروردگار

تانک ذوالفقار

 

 

 

وقتی در سال 1994 برای اولین بار تصاویر تانک ذوالفقار از تلوزیون ایران پخش شد . گمانه زنی محافل اطلاعاتی غربی و کارشناسان نظامی در مورد توانایی ها و ویژگیهای این تانک آغاز و تا امروز که شاهد تولید نسل سوم تانک ذوالفقار هستیم ادامه دارد .اصولا تمامی اطلاعاتی که می توان از رسانه های گوناگون به دست آورد مبتنی بر حدث و گمان و برداشتهای اطلاعاتی است که از تصاویر و یا فیلمهای گرفته شده بدست آمده . طراحی و ساخت این تانک خود نمایانگر احساس نیاز واحدهای نظامی ایران به سخت افزارهای جنگی قابل اطمینان و بومی است . اندیشه ایی که بر پایایه تجارب زمان جنگ شکل گرفته است . بی شک ایران در ساخت این تانک از تجارب سایر کشورها نیز استفاده کرده است .با این حال هیچ کس و هیچ کارشناس نظامی  ارزشهای این تانک را منکر نمی شوند و جالب است بدانید در برخی از سایتهایی که بازدید کرده ام تانک " ذوالفقار " را در رده تانکهای مدرن جهان قرار داده بودند و این خود نمایانگر ارزشهای فنی و نظامی این تانک ایرانی است . ذوالفقار گذشته از شباهتها و همسانیهایی که با برخی تانکهای آمریکایی و روسی دارد طرحی کاملا بومی است که بر پایه فن آوری موجود در ایران به نتیجه رسیده و این خود مهمترین نقطه قوت ذوالفقار به حساب می آید . بومی بودن یک فن آوری دارای ارزشهای فراوانی از جمله داشتن چشم اندازهای پیشرفت و افزایش توان مهندسی در واحدهای فنی است مسئله ایی که می توان آن را به عینه در روند تکامل تدریجی تانک ذوالفقار دید . از اولین نمونه های آن تا جدید ترین مدلهای ارائه شده جای پای نو آوری و ابتکار به خوبی دیده می شود . اگر در اولین نمونه ارائه شده می شد نشانه های تانک M60 آمریکایی را دید اما در نمونه ذوالفقار 3 این همخوانیها کمتر به چشم می آید . اگر در دو مدل قبلی ( ذوالفقار یک و دو ) برجک تانک رگه هایی از T72 روسی را در خود داشت اما در ذوالفقار سه مهندسین ایرانی این یکسانی و همخوانی را به کمترین میزان ممکن کاهش داده اند .

 

 

 

تصویر بلائی متعلق به تانک ذوالفقار یک می باشد . آشکار است که بدنه این تانک و تانک آمریکائی ام 60 شباهت زیادی به یکدیگر دارند . البته درمدلهای بعدی این شباهت وجود ندارد

 

 

 

 این تصویر متعلق به تانک ذوالفقار 3 می باشد . این تصویر را با تصویر بالائی مقایسه کنید . به تغییرات اعمال شده در برجک تانک و همچنین به زره بخش جلوئی تانک دقت کنید و آن را با ذوالفقار یک مقایسه نمائید . چه چیزهایی در دو تصویر تغییر کرده است ؟

 

 

 

 

 

با توجه به آنکه گفته می شود ذوالفقار از تجهیزات تانک تی 72 استفاده میکند بنابراین تصویر بالایی ( متعلق به تانک تی 72 است ) می بایست تا حدود زیادی بیانگر ساختار کلی تانک ذوالفقار باشد .

 

 

 

 

گرچه ایران این موضوع را رد و اعلام نموده در آخرین نمونه ذوالفقار این تانک از جنبه های فنی کاملا بهینه شده و  دارای سامانه کنترل آتش پیشرفته رایانه ایی و مسافت سنج لیزری مدرن است و فن آوری ساخت آن کاملا بومی شده . با وجود تحریمهای آمریکا احتمالا ایران برخی از فن آوریهای نظامی مورد نیاز خود را از کشورهای شرق اروپا و همچنین کشورهای آمریکای جنوبی بدست آورده است ( ازجمله برزیل ) اولین گمانه زنیها در مورد ذوالفقار مبتی بر این بود که این تانک حاصل مهندسی معکوس تانکهای

M60 / 2 و M48  و T72  می باشد . ارزیابیهای بدست آمده از تصاویر نمایانگر این است که بدنه ذوالفقار شباهتهایی به تانک M60  دارد که سالها در نیروی زمینی ارتش ایران مورد استفاده بوده و پیش از انقلاب خریداری شده . همچنین با توجه به شکل و ساختار برجک تانک گمان می رفت که ذوالفقار از تجهیزات تانک های روسی استفاده میکند .در مجموع این تانک را محصول آمیختگی تانکهای آمریکایی و روسی می دانند . ایران از کاربران تانکهای روسی T55 & T54  و T72   است . در کلاس تانکهای آمریکایی ایران انواع مختلفی از مدلهای ام  را در اختیار داشته و دارد . به ویژه نیروی زمینی ایران از کاربران قدیمی تانک M60   محسوب می شود. تمامی تانکهای مدل تی روسی از موتور دیزل استفاده می کنند که اگزوز آن بالای بدنه و سمت چپ تانک قرار دارد .و احتمالا ذوالفقار نیز از یک موتور دیزل وی V  شکل با توانایی تقریبی 1000 اسب بخار استفاده می برد . این میزان قدرت با توجه به وزن تانک که منابع ایرانی آن را چیزی در حدود 40 تن تخمین می زنند ، سرعتی معدل 70km (کیلومتر بر ساعت ) را به ذوالفقار میدهد . دریچه ورودی تانک بالای برجک و سمت راست بدنه قرار گرفته . برجک تانک دارای زاویه های هندسی مناسبی است که به خاطر نوع طراحی آن برخی از صاحب نظران نظامی را بر آن داشته تا ادعا کنند که تانک ذوالفقار تقلیدی

ساده از تانک M1  ساخت امریکاست !

 

 

 

این تصویر متعلق به تانک ام 1 است . به شما کمک میکند تا در ک بهتری از چگونگی قرار گرفتن پرسنل تانک داشته باشید . تانک ذوالفقار نیز دارای همین ویژگی است ( مانند اغلب تانکها )

 

همانند سایر تانکها و بنابر عرف موجود راننده تانک ذوالفقار نیز در سمت چپ بدنه قرار میگیرد . راننده تانک می تواند با باز کردن دریچه دید بالای سر خود به سمت راست به هدایت چشمی تانک بپردازد و یا اینکه از پریسکوپ استفاده کند . ( تصویر بلا متعلق به تانک ام یک آمریکاست اما میتوان گفت ذوالفقار نیز از چنین ترکیبی استفاده میکند ) تانک ذوالفقار مجهز به سامانه دید در شب و سامانه تهویه هوا برای خارج کردن گاز ناشی از شلیک توپ است . با توجه به اینکه منابع اطلاعاتی گزارش داده اند که صنایع نظامی ایران کار مقاوم سازی تانکهای نیروی زمینی ارتش را در برابر حمله های میکروبی و شیمیائی آغاز کرده اند احتمالا این تغییرات و بهسازیها شامل حال مدلهای جدید ذوالفقار نیز شده است . توپ 125mm ذوالفقار همانند تانک تی 72 به صورت خودکار مصلح می شود و تانک مجهز به مسافت یاب لیزی است برجک تانک نیز دارای سامانه برقی می باشد .   

 

 

 

 

تصاویر بالا سامانه پدافند لیزری نصب شده بر روی تانک ذوالفقار را نشان می دهد . برای پی بردن به ویژگیهای این سامانه به متن مراجعه کنید

 

در تصاویر منتشر شده از ذوالفقار1  می توان سامانه هشدار دهنده و پدافند لیزری ساخت " موئسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاع ایران " را نیز دید . این سامانه می تواند کاربران خود را از تابش پرتوهای لیزر هدایت کننده ، جنگ افزارهای هدایت شونده ضد تانک آگاه کند . این سامانه می تواند سمت تابش پرتوهای لیزری را با دقت زاویه ای تا 15 درجه تعیین کرده و همچنین توانایی تشخیص پرتوهای مستقیم و یا غیر مستقیم مسافت یابهای لیزری را از نشانه گذارهای لیزری دارد . این سامانه قدرت واکنش پرسنل تانک را در برابر تهدیدها افزایش داده و حتی امکان فعال شدن خودکار و به موقع واحدهای پدافندی را در سمت زاویه تهدید فراهم می سازد . پدافند مورد استفاده این سامانه به صورت انتخابی ، می تواند ترکیبی از پرتاب کننده های نارنجک دودزا باشد . این کار باعث شکستن قفل لیزری پرتابگرهای دشمن می شود . گروه طراحی عنوان کرده اند که پوشش این سامانه هشدار دهنده 360 درجه در افق و 60 درجه در بلندا است و می تواند بر روی تجهیزات دیگری نیز نصب شود

 

دگرگونیهای ایجاد شده در برجک مدلهای مختلف تانک ذوالفقار را نمایش می دهد . از پائین به بالا ذوالفقار 1و2و3

 

 

عمده تغییرهایی که بر روی مدلهای ذوالفقار اعمال شده بیشتر در قسمت برجک تانک بوده است . آنچه که از تصاویر ذوالفقار3 به دست می آید آن است که بدنه ذوالفقار 3 با اسکلت بندی پیشینیان خود تفاوت دارد . بدنه تانک ذوالفقار 1 شباهت زیادی به تانک ام60 آمریکایی داشت و زنجیر چرخهای آن نیز احتمالا مشابه همان تانک بود . امادر ذوالفقار سه بدنه تانک دچار تغییرات زیادی شده ( به ویژه در بخش روبرویی تانک ) این تغییرات شامل افزایش قطر زره بدنه عقبی و همچنین تغییراتی در زره برجک تانک می شود . زره بخش جلویی تانک نیز بر خلاف شباهتهای قبلیش به زره ام 60  این بار بخش بالایی آن با زاویه دید راننده تانک برابر شده و صاف به نظر می آید . احتمالا این تغییرات به چند دلیل صورت پذیرفته است . اولین احتمال آن تزریق فن آوریهای جدید به چرخه صنایع تانک سازی ایران است و دومین عامل آن میتواند افزایش تهدیدها از جانب تسلیحات جدید ضد تانک باشد به این معنی که ذوالفقار برای مقاومت بهتر در برابر این نوع تسلیحات ( که روز به روز هوشمندتر می شوند ) به زره بهتر و زخیمتری ( با آلیاژهای بهتر ) نیاز دارد. به نظر من مدلهای مختلف تانک ذوالفقار نمایانگر نوع سمت گیریهای نظامی ایران در همکاریهای نظامی با دیگر کشورهاست . به نظرم تانکهای ذوالفقار 1و2 با استفاده از فن آوری روسی و بلوک شرق ساخته شده اما ذوالفقار 3 حاصل همکاری نظامی ایران با کشورهای خارج این حوزه است . برخی از منابع اطلاعاتی از همکاری نظامی ایران و برزیل خبر داده بودند و این احتمال که ایران فن آوریهای تازه ایی را از برزیل دریافت کرده باشد زیاد است . باید دانست که برزیل خود دارای فن آوری ساخت تانک است و تاکنون صنایع نظامی آن کشور چند تانک را برای ارتش برزیل طراحی کرده و به مرحله ساخت رسانده اند . به همین خاطر من بر این عقیده هستم که ذوالفقار 3 شباهت هایی به تانک برزیلی

اوسریو دارد . برای مقایسه بهتر می توانید بر روی تصویر پائین کلیک کنید .

 

 

 

تصویر بالائی متعلق به تانک برزیلی اوسریو می باشد . من در این تصویر شباهتهای این تانک و تانک وطنی خودمان را مقایسه کرده ام به نقاطی که با فلش مشخص شده توجه نمائید

 

 

ایران به جز تانک ذوالفقار تانک سفیر 74 را نیز تولید میکند ( سفیر 74 همان تانک T72S روسی است ) صنایع دفاعی ایران همچنین زره پوشهای تندر1و2 و نفربری به نام براق را نیز به تولید رسانده . این صنایع همچنین بر روی موشکهای ضد زره نیز کار میکند و تا کنون انواع مختلفی از موشکهای هدایت شونده و غیر هدایت شونده را برای ارتش ایران تولید کرده است.( موشک ضد تانک توفان و رعد 1و2 ) به نظر می رسد صنایع دفاعی ایران پس از هجوم آمریکا به عراق و افغانستان روند کار خود را شتاب بخشیده و به احتمال زیاد خط تولید تانک ذوالفقار نیز تقویت شده است . تانک ذوالفقار تانکی مدرن و قابل اعتماد است و ارتش ایران میتواند به ساخت یک تانک ایرانی با استفاده از فن آوری داخلی افتخار کند . اگر شمار کشورهایی را که توانایی تولید تانک را دارند در نظر بگیریم آنوقت اهمیت ساخت تانک " ذوالفقار " را بهتر درک میکنیم . با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر برای صنایع دفاعی و با درود به یکایک سربازان ارتش ایران _ مداد سیاه

 

 

 

 

 

 

 

در اولین نمونه های ذوالفقار میشد احتیاط مهندسین و محافظه کاری کارشناسان ایرانی را به خوبی مشاهده کرد زیرا طراحی آن گرچه زیبا ولی ساده صورت گرفته بود. در مدلهای بعدی رفته رفته این طراحی شکل بهتری به خود میگیرد و به ویژگی تانک های معاصر جهان نزدیکتر می شود . منابع اطلاعاتی غربی بر این باورند که کارشناسان روسی و برخی کشورهای شرق اروپا از جمله لهستان ایران را در تکمیل این تانک یاری داده و فناوری مورد نیاز چنین کاری را فراهم ساخته اند . با توجه به آنکه کشورمان تانک T72S را تحت امتیاز روسیه در ایران تولید کرده ( T72S مدل بهینه شده و یا ارتقاء یافته تانک T72 محسوب می شود ) کارشناسان امور نظامی اعتقاد دارند که ذوالفقار وامدار تسلیحات این تانک از جمله سامانه کنترل آتش و توپ 125mm آن است .

نگار شده در برچسب:تانك هاي ايراني, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک مرکاوا

 
ارتش عبری از ابتدای تاسیس رژیم صهیونیستی که از آن به عنوان ارتش دفاعی یاد می کنند همیشه در پی آن بوده تا بتواند به نوعی خودکفایی در تولید جنگ افزار برسد و در این راه موفقیت های بسیاری هم به دست آورده که بیشتر آنها به تکیه بر جاسوسی از صنایع نظامی غرب و آمریکا بوده است. این رژیم در دزیدن طرح های نظامی دست بلندی دارد، به گونه ای که هواپیمای کفیر ساخت این رژیم با دزیدن نقشه های جنگنده میراژ ۵ فرانسه از کارخانه سوئیسی ساخته شد.
یکی از طرح هایی که ارتش اسرائیل بسیار روی آن مانور می داد و از آن به عنوان دژ آهنین یاد می کرد، تانک میرکاوا (مرکاوا) بود که از ابتدای طراحی خود پس از جنگ رمضان ۱۹۷۳ تا جنگ ۳۳ روزه ۴ مدل مختلف آن ساخته شد که آخرین آن میرکاوا ۴ بود. ارتش اسرائیل برای این تانک تبلیغات زیادی انجام داد و قرار بود که تعداد بسیاری از آنها را هم به کشورهای مختلف بفروشد که این طرح با جنگ ۳۳ روزه عملا به بوته فراموشی سپرده شد. در این جنگ بنابر برخی از آمارهای موجود ۹۵ تانک اسرائیلی هدف قرار گرفت که ۶۵ عدد آن از نوع میرکاوا ۴ بود. گروهی از این تانک ها در واپسین روزهای نبرد در بنت جبیل و تپه مسعود شکار موشک های بسیار دقیق و قدرتمند کورنت شدند تا به این ترتیب افسانه ای بنام میرکاوا به پایان برسد و کشورهای خریدار نیز از خرید آن صرف نظر کنند که در این میان آمریکایی ها هم قرار داشتند. این نیز بعد دیگر شکست برای اسرائیلی ها بود. پس از پایان جنگ بود که صنایع نظامی اسرائیل روی تانکی دیگر کار کرد تا این بار موشک کورنت نتواند آن را مورد هدف قرار دهد، نام این تانک که تصویری از آن منتشر نشده است را ببر گذاشته اند.

تاریخچه طراحی و ساخت تانک مرکاوا

تانک مرکاوا (مرکاوا در عبری به معنای ارابه) جزو پیشرفته ترین و مجهزترین تانکهای میدان نبرد در جهان است که توسط کارخانجات رژیم صهیونیستی، طراحی و ساخته شده است. نگاهی به قدرت این تانک و تجهیزات آن، قدرت مقابله رزمندگان حزب الله را بهتر نشان خواهد داد.
تانک های مرکاوا ستون فقرات یگان های زرهی ارتش رژیم صهیونیستی را تشکیل می دهند. این تانک ها در چهار کلاس ام کا1 تا ام کا4 تولید و عرضه شده اند که نمونه آخری یکی از پیشرفته ترین و مدرن ترین تانک های جهان به شمار می آید.


اولین کلاس مرکاوا یعنی ام کا1 در سال 1979 وارد خدمت شد و تولید آن تا سال 1983 ادامه پیدا کرد. پس از آن با انجام یکسری ارتقا کمی و کیفی ام کا2 معرفی شد و تولید آن تا سال 1990 ادامه پیدا کرد و پس از آن جای خود را به نسل سوم یعنی ام کا3 داد. تولید نسل سوم تا سال 2002 ادامه پیدا کرد و پس از آن ام کا4 متولد شد.
ام کا4 تمام مراحل ساخت و تولید را در سازمان صنایع دفاعیرژیم صهیونیستی گذراند. این نسل یک پیشرفت فوق العاده را نسبت به سه نسل قبلی ارایه کرد. از یک سو یک سلاح مهلک تر بود و از سوی دیگر یک وسیله نقلیه امن تر برای خدمه محسوب می شد. این تانک شامل ابداعات مختلف در همه قسمت های کیفی تانک، حفاظت، قابلیت نجات، توان شلیک و حرکت بود.
مهم ترین تغییرات اعمال شده در سری آخر مرکاوا را می*توان اضافه شدن و بهبود، زره چند تکه قابل افزایش از نوع ماجول، مسافت یاب بهبود یافته، مسلسل بسیار پیشرفته با قدرت نفوذ و نواخت بالا، تهویه پرقدرت و سیستم حفاظت کنندهء خدمه در برابر حملات اتمی، میکروبی و شیمیایی نام برد.
سیستم جدید دیگری که در آن به کار گرفته شده یک دوربین 360 درجه است که مجهز به عدسی گردون بود و از دورنمای صحنه ای که در دید مسلسل است عکس برمی دارد. این دوربین در صورت مشاهده هر تحرک مشکوک یا فعالیت مشکوک در اطراف تانک، آن را به خدمه اطلاع می دهد .این سیستم برای تأمین ایمنی تانک در محیط های خطرناک بسیار مناسب است. جالب اینکه برای این کار نیازی به چرخاندن دوربین نیست، بلکه این دوربین اساساً از ساختار پوششی 360 درجه برخوردار است و تصاویر آنی از محیط را در اختیار خدمه تانک قرار می دهد که به آگاهی آنها از محیط اطراف و تهدیدات احتمالی پیرامون وسیله نقلیه می افزاید.

[تصویر:  merkava.jpg]

از آنجایی که موتور تانک در قسمت جلوی آن قرار دارد، در نتیجه جرم بیشتر تانک در این قسمت جمع شده و در شرایط بحرانی فرار از در پشتی تانک برای سرنشینان آسانتر می شود. مرکاوا سریع حرکت می کند، بسیار پر قدرت است و بدنه آن از نوعی فلز ضد ضربه کم نظیر ساخته شده است. مجموعه این خصوصیات مرکاوا را به یکی از ایمن ترین تانک های جهان برای سربازان تبدیل کرده است.
ام کا4 به سیستم کنترل شلیک مدرن مجهز شده است که شامل محاسبات کامپیوتری و سیستم توازن برای تغییرات آب و هوایی می باشد. تانک شامل دید دو محوری توپچی و دید دورنمای دو محوری فرمانده است که هر دو به دوربین های مادون فقرمز و صحفه نمایش برای دید در شب و روز مجهزند که به افزایش احتمال اصابت به هدف کمک می کند.
در این تانک یک سیستم ردیاب اتوماتیک وجود دارد که از چندین کیلومتر دورتر می تواند بر روی هدف قفل کند. این سیستم ردیاب قابلیت تمرکز بر روی هلیکوپترهایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند را هم داراست.
هر یک از سرنشینان ام کا4 یک صفحه نمایش رنگی اختصاصی دارند که می توانند مناظر اطراف را بر روی صفحه نمایش خود ببینند. فرمانده نیز می تواند از نقشه اش برای موقعیت یابی و جستجو استفاده کند.


به دنبال وقوع انتفاضه الاقصی، وزارت دفاع اسرائیل، برخی از تانکهای مرکاوای خود را به نحوی تغییر داد که این تانکها بتوانند نیازهای یک جنگ شهری را برآورده کنند؛ عمده این تغییرات در قسمت موتور به وقوع پیوستند و تاثیری بر کارایی رزمی این تانکها نداشتند.
این مدل، نوعی از تانک "مرکاوای 3" می‏باشد که ویژه جنگهای شهری، تجهیز شده است و مجهز به یک مسلسل داخلی 50 میلی‏متری ام2 ساخت براونینگ می‏باشد که خدمه را قادر به شلیک پرقدرت و با نواخت بالا می‏نماید، بدون آنکه در معرض تیر دشمن قرار بگیرند.
در این مدل، همچنین از حفاظت‏های بیشتری برای صدمه ندیدن در برابر انفجار نارنجک یا مواد انفجاری دست‏ساز استفاده شده و توری‏های خاصی جهت محافظت دوربین‏ها و هواکش‏ها، تعبیه شده است.
همچنین دستگاهی جهت علامت ‏گذاری نقاط و یک دوربین در قسمت عقب تانک نصب شده است تا خدمه بهتر بتوانند در خیابانهای باریک، جهت ‏یابی کنند.
به گزارش پایگاه اینترنتی رژیم صهیونیستی "گلوبز" در جنگ 33 روزه 52 تانک مرکاوا به شدت آسیب دیده و 5 فروند به کلی نابود شدند.

[تصویر:  astk_merkava_d_in_beirut.jpg]

بنا به اظهارات یکی از مسئولین پروژه تانک های مرکاوا در صنایع دفاع رژیم صهیونیستی، با وجود زره قدرتمند و چند لایه مرکاوا، بیست و دو فروند از موشک های ضد تانک حزب الله در بدنه تانک ها نفوذ کردند که منجر به کشته شدن 23 تن از خدمه آن ها شدند. یعنی 10 درصد کل خدمه تانک ها هلاک شدند.
به طور کلی راکت های ضد تانک قدیمی و ضعیف آر پی جی7 آسیبی به زره مرکاوا نمی رساند و فقط اگر راکت بصورت عمودی به زره برخورد کند مقداری در آن بخش خسارت ایجاد خواهد که به دلیل استفاده از زره ها ساندویچی بعد از مراجعت تانک به پادگان میتوان به سرعت زرههای خراب شده را با جدید تعویض کرد
افسران صهیونیست اظهار داشته اند که حزب الله از موشک های ضد تانک پیشرفته*ای استفاده کرده اند که توانستند در زرهی با ضخامت 70 تا 90 سانتی متر از فولاد نفوذ کنند.
دو فروند از تانک های ام کا4 به کلی از بین رفتند و 18 فروند دیگر هم به صدمه جدی دیدند که 10 فروند دیگر اصلا قابل تعمیر نبودند.
صهیونیست*ها آنقدر به مرکاوا اطمینان داشتند که اصلا فکر نمی کردند به این راحتی و با استفاده از تاکتیکهای پیشرفته و نامتقارن حزب الله لبنان اینگونه اسطوره نبرد زمینی شان همچون برگهای درخت بر روی زمین بریزد و نماد و ستون حرکت زرهی زمینی آنها فلج شود اما با اقدامات و برنامه ریزی های حزب الله و بررسی تمامی جوانب این تانک، مرکاوای 4 یعنی پیشرفته ترین نسل انها که مجموعه ای از انواع سلاح ها و امکانات پیشرفته بود، هیچگاه نتوانست حتی تا رود لیتانی نیز پیشروی کند و اقتدار پوشالی اش به خاطره ها پیوست.
ژنرال "تال" بنیانگزار صنعت تانک سازی دررژیم صهیونیستی زمانی که اقدام به ساخت این تانک کرد، اعلام کرده بود که این تانک بهترین محافظ ممکن برای خدمه آن است اما مشخص شد حزب الله، قادر به فلج کردن تانک* ها شده و نفرات زیادی از آنها کشته و مجروح شدند.
در سال 2005، بیش از 5000 کارگر مستقیما درگیر تولید مرکاوا بودند؛ ضمن اینکه 5000 شغل غیرمستقیم دیگر نیز به واسطه تولید مرکاوا در 220 شرکت اسرائیلی ایجاد شده بود. همچنین در سال 2005، به واسطه صدور تجهیزات وابسته به تانک مرکاوا، 200 میلیون دلار سود خالص،* عاید رژیم صهیونیستی شد. ( البته خود تانک، هیچگاه صادر نشده است) کارخانجات درگیر تولید مرکاوا، انتظار دارند تا سال 2007، تعداد شغل های مرتبط با تولید مرکاوا به میزان 2000 نفر افزایش یابد و صدور فطعات مرتبط نیز تا 400 میلیون دلار، سود عاید دولت صهیونیستی کند که با شکست مفتضحانه این تانک در جنگ با حزب الله، شرکتهای وابسته به آن در اسرائیل تعطیل شدند.
مشخصات:
وزن : 65 تن
سرنشینان : 4 نفر
سلاح های این تانک : یک توپ 120 میلیمتری
ماکزیمم سرعت : 70 کیلومتر در ساعت
برد : 500 کیلومتر حرکت بدون سوختگیری
نگار شده در برچسب:تانک مرکاوا , هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک t-94 ، عقاب سیاه روسی

 
نمونه ی ازمایشی تانک T-94 (موسوم به BLACK EAGLE) توسط دفتر طراحی KBTM در امسک(OMSK) در دهه ی 90 طراحی شد. احتمالا نمونه ی اصلی T-94 پس از گذراندن مراحل توسعه و بررسی های نهایی برای عموم به نمایش در خواهد امد.



شکل ظاهری تانک به کلی با تانکهای قبلی روسها متفاوت است واز برجک نیمکره ای در ان خبری نیست. این تانک در چارچوب برنامه ی تانک اینده ی روسیه طراحی شده و به احتمال زیاد برترین تانک جهان خواهد بود. نمونه ی اولیه بدنه ای مانند بدنه ی T-80U دارد و سلاح 125 م.م بدون خان پیشین را حمل میکند. ولی نمونه ی کامل تانک احتمالا از بدنه ی نوین و سلاح 152 م.م استفاده خواهد کرد. ممکن است این تانک به علت مشکلات اقتصادی بعد از ورود به خدمت نسل جدید تانکهای امریکا (MCS) عملیاتی شود و این به نوعی نوشدارو بعد از مرگ سهراب است.

موتور:
نمونه ی اخر این تانک (با توجه به توپ 152 م.م و زره Kaktus جدید) باید از T-80U سنگینتر باشد و احتمال تغییر موتور در ان وجود دارد.
محافظت:
زره این تانک باید مقاومت بالایی در برابر راکتهای اینده داشته باشد چون مقابله با موشکها وظیفه ی سیستم دفاع فعال DROZD (برفک) است.
نمونه ی اولیه با زره واکنشی Kaktus پوشیده شده و قابلیت نصب سیستم دفاع فعال DROZD را دارد.
نکته ی عجیب در مورد black eagle نداشتن جمر است که احتمالا به علت قدرت فوق العاده ی زره از جمر استفاده نشده.

برجک:
برجک تانک به صورت نو ینی طراحی شده و قابلیت نصب زره واکنشی Kaktus را دارد.این برجک توانایی پرتاب پوکه ی توپ 152 م.م به بیرون را دارد و این در تانکهای روسی یک انقلاب محسوب میشود.

[تصویر:  black_eagel_lader2.jpg]
زره واکنشی Kaktus روی برجک black eagle

[تصویر:  black_eagel_lader4.jpg]
سیستم پرتاب پوکه ی black eagle

سلاح:
همانگونه که گفته شد سلاح اصلی این تانک یک توپ 152م.م خواهد بود که به تمام توپهای در حال حاضر برتری دارد.انواع مهمات با این توپ قابل شلیک هستند و سیستمهای پیشرفته ی الکترونیکی کنترل اتش را بر عهده دارند.احتمالا این تانک قادر به شلیک در هنگام حرکت(در تمام جهات) خواهد بود.

جایگاه خدمه:
در نمونه ی اولیه از همان الگوی روسی استفاده شده ولی احتمال دارد نمونه ی صادراتی تانک از الگوی غربی استفاده کند.


گفته میشود که این تانک یک پروژه ی مشترک بین فدراسیون روسیه و کره ی جنوبی است ولی هر دو طرف این ادعا را رد کرده اند.متخصصان روسی از سال 2002 در حال طراحی تانک T-95 هستند که بیشتر از black eagle به MCS ایالات متحده شباهت دارد.T-95 دارای برجک بدون سرنشین (قابل کنترل از داخل) خواهد بود و توانایی حمل 5 نفر (3 نفر خدمه و 2 نفر سرباز) را خواهد داشت.
نگار شده در برچسب:تانک t-94 , عقاب سیاه روسی , هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار


تانک چلنجر 2

 
"تانک چنلجر2" جدید ترین تانک زراد خانه ارتش انگلستان بحساب می آید که جایگزین سری تانک های چلنجر1 این کشور شده است.زره چابهام نسل جدید این تانک شهرت فراوانی دارد و در نتیجه مقاومت زیاد این زره، این تانک لقب مقاوم ترین تانک ناتو را یدک می کشد. تانک چلنجر2 علاوه بر ارتش انگلستان در ارتش عمان نیز عملیاتی است.
طراحی و ساخت تانک چلنجر نخستین بار توسط کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان (ROF) انجام شد.
طراحی تانک چلنجر نتیجه سفارشی از سوی ایران برای ساخت نمونه ی بهسازی شده ای از تانک چیفتن با نام پروژه ی شیر ایران بود. پس از درخواست ایران مبنی بر ساخت تانکی پیشرفته مشابه تانک چیفتن که در ارتش آن کشور در حال خدمت بود، کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان کار ساخت تانک را بصورت دو پروژه مجزا با مشخصه های FV4030/2(شیر1) و 4030/3(شیر2) آغاز کرد.اما در پی سقوط رژیم شاهنشاهی ایران عملاٌ سفارش ساخت این تانک از سوی ایران منتفی گردید. ظاهراٌ روند ساخت تانک جدید متوقف شده و پایان یافته بود ولی بعد ها وقایعی به وقوع پیوست که روند ساخت تانک را مجدداٌ احیا نمود.



پس توقف پروژه ی مشترک تانک MBT-70 بعلت مشکلات مالی، ارتش انگلستان که به نتایج این پروژه بسیار امیدوار بود تصمیم گرفت تا پروژه تانک شیر ایران را از کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی خریداری کند و آن را به عنوان گزینه ی اصلی خود برای ساخت یک تانک رزمی جدید ادامه دهد. با خرید این پروژه از سوی ارتش انگلستان این پروژه به پروژه چلنجر تغییر نام داد.
تانک چلنجر1 دارای یک طراحی انقلابی بود که در آن از جدیدترین فناوری های نظامی عصر خود استفاده شده بود. یکی از معروفترین این فناوری ها زره چابهام بود که حفاظت به مراتب بیشتر از دیگر تانک ها به تانک چلنجر می بخشید. این زره هموژن نورد خورده (RHA) که ساختار آن بسیار پیچیده و محرمانه بود آنقدر پر قدرت بود که بعد از آن بعنوان استانداردی برای سنجش مقاومت زره دیگر تانک ها استفاده گردید. لازم به ذکر است که این زره در پروژه های دیگری همچون تانک آبرامز ایالات متحده نیز به کار گرفته شد که این امر توانایی بالای آن را ثابت می کند.



اما زره خوب بتنهایی عامل برتری یک تانک رزمی به حساب نمی آید. این ادعا در مورد تانک چلنجر دقیقاٌ به اثبات رسید. در سال 1987 میلادی و طی رقابت زرهی اترش کانادا برای خریداری یک تانک زرمی جدید، تانک چلنجر در مقایسه با دیگر رقبای غربی اش آنچنان عملکرد وحشتناکی از خود بجا گذاشت که ارتش انگلستان نیاز خود را به یک تانک رزمی جدید را مطرح کرد. طی مراحل سنجش تانکهای رزمی شرکت کننده در مناقصه، تانک چلنجر1 در بین دیگر تانک های شرکت کننده بیشترین اصابت مستقیم در اثر گلوله ی دشمن را ثبت کرد که این امر مصیبت بار بود.این نقص به همراه سیستم های کنترل آتش و هدف یابهای ضعیف تانک باعث شد تا این تانک در بین دیگر رقابایش کند ترین سرعت آتش را داشته باشد.بدین ترتیب تانک چلنجر1 در انتهای جدول رده بندی تانک های رزمی شرکت کننده قرار گرفت. بعلت این حضور ضعیف، پیشنهاد ها به سوی بکار گیری ویژگی های منحصر به فرد تانکهای آبرامز ایالات متحده،لکلرک فرانسه و لئوپارد2 آلمان منعطف شد. سر انجام بخش طراحی سیستم های دفاعی شرکت ویکرز طراحی جدیدی از تانک را با نام چلنجر برگزید.اگرچه نام تانک جدید مشابه تانک قبلی بود ولی این تانک تنها چهار درصد با تانک قبلی وجه تشابه داشت و 150 مورد عملیات بهسازی بر روی آن انجام گرفته بود.


علیرغم همه ی این مشکلات تانک چلنجر1 در نبردهایی همچون جنگ خلیج فارس و نبردهای بالکان بکار گرفته شد و عملکرد قابل قبولی در مقابل نمونه تانک های بلوک شرق از خود بر جای گذاشت. طی جنگ خلیج فارس 180 دستگاه تانک چلنجر1 به عربستان سعودی منتقل شد و در خطوط مقدم نبرد بکار گرفته شد. مقامات ارتش انگلستان ادعا کرده اند که واحدهای زرهی ارتش انگلستان توانسته اند تا 300 دستگاه خودروهای زرهی عراقی را بدون آسیب دیدگی حتی یک تانک چلنجر1 نابود نمایند.همچنین تانک چلنجر1 طی جنگ خلیج فارس از خود رکوردی بر جای گذاشت که در تاریخ نظامی تانکهای رزمی بی نظیر بوده است. این تانک موفق شد تا از فاصله چهار هزار متری یک دستگاه تانک عراقی را هدف قرار داده و منهدم نماید. لازم به ذکر است که تانک چلنجر1 در راستای ماموریت صلح بانی در بوسنی نیز بکار گرفته شده است. از سال 1998 روند جایگزینی تانک چلنجر1 با مدل بهسازی شده ی آن یعنی چلنجر2 آغاز گردید و تا سال 2002 میلادی به اتمام رسید.

روند طراحی تانک چلنجر2 در آگوست 1989 میلادی به اتمام رسید و در فوریه سال 1990، اولین نمونه آزمایشی آن تکمیل گردید. در این نمونه ی آزمایشی ، از جدید ترین فناوری آنزمان استفاده شده بود.در اوایل آگوست سال 1990 هفت دستگاه نمونه آزمایشی و پس از آن دو دستگاه دیگر آماده گرید.از نه دستگاه نمونه آزمایشی، هفت دستگاه آن در لیدز و دو دستگاه دیگر در نیوکاسل ساخته شدند. همچنین یک برجک اضافی در لیدز ساخته شد تا از آن برای آزمایشات شلیک و اثر برخورد گلوله ی دشمن بر روی زره استفاده شود. این نمونه های آزمایشی از جهاتی با یکدیگر تفاوت داشتند ولی در همه ی آنها 156 مورد بهینه سازی انجام شده بود.عملیات بهسازی طوری طرح ریزی شده بود تا امکان انجام برخی از این بهسازی ها بر روی تانکهای چلنجر1 در محلهای نگهداری آنها امکانپذیر باشد.



شرکت سیستمهای دفاعی ویکرز که در آنزمان مسئولیت پروژه را بر عهده داشت در سپتامبر سال 1990 تانک چلنجر2 را در معرض نمایش گذاشت. (لازم به ذکر است که بعد ها سرکت بی ای ایی سیستمز با خریداری شرکت ویکرز مسئولیت پروژه راعهده دار شد).

پس از بررسی های انجام شده از سوی ارتش سلطنتی انگلستان این تانک برای خدمت در ارتش مناسب تشخیص داده شد. در ژوئن سال 1991 میلادی دولت انگلستان درخواست خرید 127 دستگاه تانک چلنجر 2و 13 دستگاه تانک آموزشی به ارزش 520 میلیون پوند را ارائه کرد.در سال 1993 تولید تانک در کارخانجات ویکرز در لیدز آغاز شد و اولین مرحله ی سفارش در جولای سال 1994 آماده تحویل گردید. در 16می سال 1994 ارتش انگستان آزمایشات تکمیلی تانک چلنجر2 را آغاز کرد. پس از اتمام آزمایشات متفاوت مقامات ارتش از عملکرد تانک ابراز رضایت کردند.در جولای سال 1994 وزارت دفاع انگلستان سفارش دیگری را برای خرید تانک ارائه کرد. این سفارش که ارزش آن بالغ بر یک میلیارد و دویست میلیون پوند بود شامل 259 دستگاه تانک چلنجر2،نه دستگاه آموزشی بعلاوه ی پشتیبانی آموزشی و لجستیکی میشد.فرآیند تولید از همان سال آغاز شد.
تولید تانک در کارخانجات لیدز تا سال 1999 به اتمام رسید ولی کار تولید در نیوکاسل همچنان ادامه پیدا کرد تا آنکه در سال 2002 آخرین سری از تانکهای تولید شده نیز به ارتش انگلستان تحویل داده شد.در سال 1993 سلطان نشین عمان هجده دستگاه تانک چلنجر2 را سفارش داد و در سال 1997 سفارش خدید بیست دستگاه تانک دیگر را ارائه کرد. ارزش این معاله 240 میلیون پوند برآورد شده است.



در سال 1999 وزارت دفاع انگلستان تایید کرد که تانک چلنجر2 توانسته است طی سخت ترین آزمایشات مطابق شرایط میدان نترد بهتر از هرتانک دیگری در سراسر جهان به اهداف مورد نظر دست یابد.با این حال برخی از کارشناسان مسائل نظامی معتقد بودند که این ادعا بیشتر بمنظور بازاریابی برای فروش تانک مطرح شده است. با روشن شدن جزئیات بیشتری از این آزمایشات، توانمندیهای تانک چلنجر2 بر همه گان آشکار گردید و از آن بعنوان یکی از بهترین تانکخای رزمی تام برده شد.

جزئیات از این قرار بود:
یک اسکادران مرکب از از دوازده دستگاه تانک چلنجر2 که خدمه ی آنها گلچینی از بهترین و با تجربه ترین پرسنل ارتش انگلیس بودند، موفق شدند تا آزمایشات زرهی تکمیلی واحدها موسوم بهATDU را با موفقیت به اتمام برساند.این اسکادران با پوشش دادن 5040 کیاومتر طی 84 نبرد شبیه سازی شده و شلیک 2856 گلوله از انواع مختلف مهمات 120 میللیمتری و 84000 گلوله ی کالیبر 7.62 میلیمتری مسلسل کار خود را به اتمام رساند. هر روز نبرد شبیه سازیس شده 33 کیلومتر پیشروی در زمینهای ناهموار، 27 کیلومتر حرکت در سطوح جاده ای و شلیک 34 گلوله ی توپ 120 میلیمتری و 1000 گلوله مسلسل موازی با توپ اصلی را شامل میشد.



این آزمایشات اعتبار از دست رفته ی تانک چلنجر را به آن بازگرداند ولی با این حال در بازار فروش جهانی توفیق چندانی نصیب تانک نشد.علیرغم آزمایش تانک توسط کشورهای قطر ، عربستان سعودی و یونان هیچکدام از انی کشورها تمایلی به خرید تانک چلنجر2 از خود نشان ندادند. علت این امر رقابت فشرده در بازار جهانی و حضور رقبای سرسختی همچون سری تانکهای ابرامز ، لئوپارد2 ولکلرک بود. بدین ترتیب عمان به عنوان تنها مشتری خارجی تانک چلنجر2 باقی ماند و آخرین سری از سفارشات عمان در سال 2001 میلادی به ارتش آن کشور تحویل داده شد.

بدنه تانک چلنجر2 از سه بخش تشکیل شده است: اتاقک راننده که در جلوی بدنه قرار دارد، بخش فرماندهی و کنترل که در برجک قرار گرفته و بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.بدنه و قطعات موتوری تانک چلنجر1 در تانک چلنجر2 نیز مورد استفاده قرار گرفته است که علت آن کارایی بالای آنها بوده اما برجک تانک کاملاٌ از طراحی تازه ای بهره می برد و با تانک قبلی تفاوت دارد.برجک تانک به زره چابهام نسل دوم مجهز شده است. این زره از ساختار محرمانه ای مرکب از لایه های سرامیک مخلوط در داخل زره فولادی تشکیل شده است و به آن زره ساندویچی نیز گفته می شود.این زره جدید به شدت مقاوم است و در مقابل سلاحهای هدایت شونده ی ضد تانک (ATGM) و مهمات انفجاری شدید ضد تانک (HEAT) که به خرجهای شکلدار مجهزند، از تانک مخوبی محافظت مینماید. علاوه بر تانک چلنجر، در تانک ابرامز ایالات متحده نیز ازفناوری این نوع زره استفاده شده است.برجک تانک توسط یک سیستم گرداننده الکتریکی حرکت میکند و در آن از سیستم الکترو هیدرولیکی استفاده نشده است.


تانک چهار نفر خدمه دادر که عبارتند از:فرمانده، راننده، توپچی، و گلوله گذار.علت استفاده از چهار نفر،بالا بردن قابلیتهای رزمی و توان درگیری بیست و چهار ساعته تانک بوده است زیرا در اینگونه ماموریتهای سنگین تعداد نفرات تاثیر گذار خواهد بود (لازم به ذکر است که تانکهایی همچون لکرک یا T-72 از سه خدمه استفاده می کنند که این امر موجب افزایش خستگی روحی و جسمی نفرات در ماموریتهای طولانی خوهد شد).
نگار شده در برچسب:تانک چلنجر 2 , هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک چیفتن

 
تاریخچه:

تانک چیفتن (Chieftain)طراحی تکمیلی از ارتقای نمونه تانک های ‏Centurion‏ است که در دوران بعد از ‏جنگ جهانی دوم ساخته شد .انگلیسی ها در طول دوران جنگ متوجه شدند که ‏تانکهایشان در مقایسه با سایر تانک ها از حفاظت و شلیک مناسبی برخوردار نیست واین ‏مساله منجر به افزایش میزان تلفات وخسارات در هنگام رویارویی باتانک های پیشرفته ‏غربی دیگر می گردید .

اگرچه تانک های ‏Centurion وسایل نقلیه دردسترسی بودند ، با این حال ‏اتحاد جماهیر شوروی در اواسط دهه 1950 تانک سنگین ‏T-10‎‏ را ساخت .‏‎ ‎تانک ‏Conqueror‏ در مقابله با ‏T-10‎‏ ساخته شد ولی انگلیس هنوز هم به طرح های جدیدتری ‏نیاز داشت . به همین دلیل کشورهایی مانند آلمان غربی و فرانسه به دنبال اولین نمونه ‏های سبک ازتانک های 1960 بودند .

تانک های چیفتن طراحی گردید تا بتواند حفاظت ‏مناسبتری را تامین کند و همچنین بتواند به توپ های 120 میلیمتری مجهز شود . بعدها ‏قابلیت تحرک تانک های سنگین کاهش پیداکرد . می توان گفت که این مساله اصلی ترین ضعف تانک های چیفتن بوده است . این مساله نهایتا به بروز محدودیتـهایی در توان ‏موتورهای تانک منجر گـردیـد . موتور درنـظر گرفته شـده برای این تـانک از مسیرهای ‏چندگانه ای برای تغذیه سوخت برخوردارند ولی با این حال میزان خروجی که به دست ‏می دهند از حد انتظار بسیار پایین تر است.‏



طراحی تانک
طرح چیفتن شامل بدنه و برجک سنگین و شیب دار می باشد تا در موقعیت های ‏سراشیبی(تا 30 درجه شیب) ، مناسب ترین تکیه را داشته باشد . درایورهای تانک در ‏هنگام سرازیری به صورت خمیده درمی آیند که این امر باعث کاهش ارتفاع تانک می ‏شود . در سمت چپ برجک چراغ های جستجوی ماوراء قرمز در محفظه زرهی قرار ‏دارند . سیستم ترمز مشابه نمونه های ‏Horeman و برای حفاظت از حرکت و تامین ‏حفاظت در برابر حملات شدید دارای صفحات جانبی بود .‏

چیفتن به مانند رقبای اروپایی خود ، بازار صادرات خوبی را به ویژه در خاور میانه به دست ‏آورد . چیفتن ثابت کرد که توانایی نبرد و همچنین ارتقاء توسط تجهزات اضافی را داراست . ‏تانک های چیفتن تا اوایل دهه 1990 ارتقا یافتند و جایگزین تانک های ‏Challenger شدند . ‏آخرین نسخه چیفتن تا 1995 توسط ارتش انگلیس استفاده شد و متشکل از زرهstillbrew ‎ بود و نام خود را از ‏Col still‏ و‏John Brewer‏ عضو سازمان مهندسی و وسایل نقلیه زرهی ‏‏(‏MVEE‏) گرفته بود . آخرین نسخه چیفتن ازیک سیستم هدایت شلیک(‏IFCS‏) و دید نظارتی ‏توپچی (‏TOGS‏) پیشرفته استفاده می کرد .‏

اولین مدل چیفتن در سال 1967 معرفی گردید و حداقل به شش کشور صادر شد که ‏شامل ایران ، کویت ، عمان و اردن می باشد . بیشترین فروش خارجی این تانک متعلق به کشور ایران بود که ‏تعداد 1000 تانک چیفتن یا ‏MK5(P)‎‏ را پیش از انقلاب وارد کرد و بنابراین اصلی ترین تجربه ‏جنگی این تانک در جنگ ایران وعراق در سال های 1980 تا 1988 بوده است.‏

بهینه سازی
یک تیر بارM2HB‏(برونینگ) کالیبر 0.50 هم محور لوله توپ بر روی تانک های چیفتن اولیه و برخی ‏تانک های اصلاح شده نصب گردید . ایران وکویت تیربارهای کالیبر0.50 را حفظ کردند . گلوله ‏های ‏HESH‏ در تفنگ تانک قابل استفاده است و به عنوان گلوله نافذ به کار می روند . ایران ‏توانسته است که در این تانک از یک سیستم تهویه هوا برای عبور از زیر آب تاعمق پنج ‏متر برروی این تانک نصب نماید .

[تصویر:  3940.jpg]
انواع مختلفی از سیستم های هدایت آتش و سایت های حرارتی در تانک های چیفتن ‏وجود دارد . 324 تانک چیفتن با سیستم های حرارتی ‏TOGS‏ بهینه سازی گردیده اند .‏
دور بین های حرارتی ‏‎1R26‎‏ می توانند به همراه دوربین های دید در شب ‏‎1R18‎‏ استفاده ‏شوند و می تواند با فرمت ‏TOGS‏ رقابت کنند .‏
حسگر های ‏GECقسمت های مختلفی دارند ، مانند :‏
حسگرهای حرارتی تانک ، ترمینالهای حسی چند منظوره و دور بین های دید در شب ‏SS100/110‎، یک سیستم بهینه سازی شده تسلیحات که دارای توپ ‏L30‎کالیبر ‏‎120‏میلیمتری است که درتانک های ‏CHALLENGER 1 ‎‏ استفاده شده بود ، در برنامه های ‏بهینه سازی تانک های چیفتن به کار گرفته شده است.

در جدید ترین تانک های تولید شده ، موتور ، سایت و سلاح های کمکی توسط سیستم ‏NBC ‎‏ اصلاح گردیده است . ‏MK6-11‎بهینه شده مدل های قدیمی تر چیفتن است و دارای ‏سیستم ‏IFCSمی باشد .‏MK11‎و ‏MK12‎‏ شامل سایت دیده بانی توپخانه (‏TOGS‏)می باشد .‏
خلید/ شیر 1‏:
مدل اردنی شامل سلاح و برجک و کالبد تانک چیفتن می باشد اما چرخ دنده های ‏گردشی و موتور بهینه شده ‏Challenger 1 ‎‏ را به کارگرفته است . سیستم هدایت آتش ‏پیشرفت هایی را نیز داشته است و شامل یک کامپوتور محاسبه بالستیک جدید می شود.‏
دیگر وسایل نقلیه پشتیبانی که بهینه شده تانک ها هستند ، شامل بلدوزرها ، پدافند ‏هوایی ، مین روب و سیستم های توپخانه است.

تسلیحات
مدل -استقرار- نوع مهمات
توپ ‏‎120‎‏ میلیمتری مدل ‏L11A5‎‏- تغذیه دستی با برجک گردان -64 گلوله از نوع ‏APFSDA-T-HESH
‎ ‎تیربار 7.62 مدل ‏L8A1‎‏ هم محور با لوله توپ اصلی -6000 گلوله‏
تیربار 7.62 مدل ‏L37A1‎‏ گردان برروی برجک -200 گلوله


سیستم های هدایت آتش:
سیستم کنترل آتش : قابلیت شلیک در حال حرکت تمرکز برروی هدف
ثبت کننده مرکزی :2 محور‏
مسافت یاب لیزری : مدل یاک
جویند مادون قرمز : دارد

مشخصات فنی تانک چیفتن مدل ام کا 5 (‏MK5‎‏)‏
کشور سازنده : انگلستان
رده وسیله زرهی : تانک متوسط
تاریخ ورود به خدمت : 1967 میلادی‏
تعداد خدمه : 4 نفر(فرماند-توپچی-گلوله گذار-راننده)‏
وزن : 51 تن‏
ابعاد(طول،عرض،ارتفاع) : 10.795 * 3.51 * 2.9 متر‏
موتور : 750 اسب بخار دیزلی‏
برد عملیاتی : 400-500 کیلومتر‏
سرعت اقتصادی در جاده : 48 کیلو متر در ساعت‏
عمق قوطه وری : 1.1 متر(5 متر برای مدل بهینه شده در ایران با ‏لوله های هواکش)‏
نیروی وارده وزن بر سطح : 900 گرم بر هر سانتی متر مربع‏
قطر زره در ضخیم ترین قسمت : 300 میلیمتر
سیستم ‏NBC‏ : دارد
اختفاء دور : دارد

[تصویر:  chieftain.jpg]
نگار شده در برچسب:تانك جيفتين, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک تایگر ، ببر آلمانی

 
تانک تایگر یکی از معروفترین و در عین حال هولناک ترین تانک های جنگ جهانی دوم بود و یکی از شاهکار های مهندسی نازی ها در مورد اسم این تانک باید گفت که تانک تایگر هم در واقع از سری تانک های میانوزن پانزر بود اسم PzKpfw VI Tiger I مخفف Panzerkampfwagen VI Ausf. E Tiger I است در آلمان با نام Sonderkraftfahrzeug 181 یا بطور مخفف SdKfz 181 مشهور بود


طراحی و تولید تایگر به 1941 بر میگردد با وجودی که تانک های پانزر3 و4 از نظر اقتصادی و نیز برتری در نبرد به صرفه بودند ستاد ارتش آلمان برای تانکی سنگین تر اعلام نیاز نمود.

[تصویر:  300px-Bundesarchiv_Bild_101I-022-2935-10...r_I%29.jpg]

بر این اساس طراحی و تولید این تانک به سه شرکت پورشه . دایملر بنز . MAN سپرده شد برنامه بر اساس تانکی با وزن حداقل 35 تن و با توپ 75 میلیمتری قرار بود ساخته شود امر دیگری که به تولید تایگر سرعت بخشید ورود تانک های سنگین T-34 شوروی به جبهه های شرقی بود که کار را برای یگان های زرهی آلمان سخت میکرد زره T-34 از تمام پانزر های در خدمت نیروی زمینی آلمان ضخیم تر بود و پایایی بیشتر در میدان نبرد داشت این تانک 45 تن وزن داشت و از یک توپ 88 میلیمتری بهره میبرد (همانطور که میدانید شوروی یکی از بزرگترین تولید کنندگان تانک بود و هست) البته برای مقابله با این تانک تا پیش از این از تانک های سنگین Panther tank, استفاده میشد که چندان مورد علاقه نبودند و کیفیت بالایی نداشتند سر انجام در 20 آوریل 1942 در سالگرد تولد آدولف هیتلر اولین تانک تایگر رسما وارد خدمت شد البته ارسال آن به جبهه ها تا 1943 بدلیل پاره ای اصلاحات بطول انجامید تانک تایگر پس از ورود به میادین نبرد به کابوسی برای متفقین بدل شد تایگر بر تمامی تانک های انگلیسی و تانک های شرمن انگلیسی برتر بود از نظر نظر و توپ بر تانک های سنگین T-34 شوروی نیز سر بود تایگر بخاطر طزه مستحکم خود بخصوص برای جنگ های شهری مناسب مینمود بیشتر آنتی تانک های آن زمان توان تخریب بدنه ی تایگر را نداشتند که این خود برتری بی چون چرا برای تایگر بحساب می آمد.


زره تایگر در بخش بدنه به 80 میلیمتر و در برجک و قسمت جلو به 100 تا 120 میلیمتر میرسید . همچنین زره تایگر در برابر توپ های 76 میلیمتری با فاصله ی بیش از 800 متر مقاوم بود

تایگر در جبهه های جنگ بسیار موفق نشان داد تنها در 23 جون 1944 بیش از 109 تانک شرمن شکار تایگر شد درحالی که تنها 17 تانک تایگر از دست رفت با این وجود تایگر تنها جنگ را بدرازا میکشاند چرا که با تمام برتری بسیار دیر به جبهه اعزام شده بود و سرنوشت جنگ پس از نرماندی جایی برای امید نداشت(یکی از دلایل آن گرانی بیش از اندازه ی تایگر بود که باعث شده بود بیشتر نقش تانک فرماندهی را به عهده گیرد کمتر یگانی بطور کامل با تایگر مجهز شده بود بیشتر یگانها از تعداد زیادی پانزر با پشتیبانی تایگر تکمیل شده بودند.



تایگر ابتدا به یک توپ 88 میلیمتری ضد تانک با 92 گلوله مجهز بود که بعد ها با توپ های 122 میلیمتری تعویض شد توپ 88 میلمیتری KwK 36 L/56 مجهز به گلوله های ضد زره بر روی تایگر بسیار موفق نشان داد و مدتها توپ اصلی این تانک باقی ماند




با فشار های هیتلر تایگر پیش از موعد مقرر وارد جبهه های شرق شد و برای اولین بار در 1942 در نبرد لیننگراد شرکت کرد(این تانک با این وجود تا 1943 بطور کامل تکمیل نشد) نتیجه فاجعه بار بود تعداد زیادی از تایگر ها گرفتار یگانهای آنتی تانک فلک 36 شده و نابود شدند و یک تایگر به دست روسها افتاد که منجر به اصلاح بسیاری از تانک های روسی بر اساس تایگر شد.

گویی روند دیر رسیدن یا اشتباهات فرماندهان در گزینش مناطق مناسب برای تسلیحات پایانی نداشت سرانجام تایگر به آفریقا نزد رومل نیز ارسال شد اما هم بسیار دیر و هم بسیار نامناسب از این رو که این تانک ابدا مناسب شنزار نیود چراکه بسیار سنگین و کند بود سرعت این تانک در بهترین حالت به 36 کیلومتر در ساعت میرسید که این بسیار کند تر از تانکهای معمول پانزر 3 و 4 بود و این مشکل به همراه مشکلات خدماتی بخصوص کمبود تجهیزات در نوامبر 1943 خود را بخوبی نشان داد و یک فروند تایگر نیز بدست انگلیسی ها افتاد.

اما همیشه هم این طور نبود در 7 جولای 1943 یک تانک تایگر از گردان سیزدهم پانزر مستقر در پالتون با یک گروه 50 تایی T-34 در جنوب Kursk درگیر شد نتیجه ی درگیری شگفت انگیز بود تانک مذکور پس از انهدام 22 دستگاه تانک بدون هیچ آسیبی به پایگاه خود بازگشت

اما نبرد نرماندی خطر این تانک را به متفقین یاد آور کرد تایگر ها در نرماندی به آسانی روزانه تعداد زیادی تانک ام 4 شرمن آمریکایی را شکار میکردند بگونه ای که هر تایگر بیش از 5 شرمن را هدف قرار میداد(اگر پشتیبانی هوایی و همچنین برتری هوایی نبود نیروی زمینی متفقن در اولن ساعات براحتی مذمحل میگشت) در نرماندی در تنها 6 هفته 227 تانک متفقین هدف تایگر قرار گرفت و نابود گردید.



در 14 آگوست 1944 یک فروند تایگر توانست یک تانک انگلیسی به همراه 15 تانک شرمن را منهدم کند

در کل کمتر 4000 تایگر تولید شد که بیشتر آنها تا پایان جنگ نابود شدند اما رقم خیره کننده ی 9850 شکار تانک در عوض از دست دادن 1700 تانک را بدست آوردند

در آخرین سال جنگ هیتلر نامیدانه از تایگر های باقی مانده که امکان تهیه لوازم یدکی برای آن بود برای دفاع از اطراف برلین استفاده کرد با وجود تعداد کم بسیار قوی ظاهر شدند و مشکل زیادی برای تایگر ها ایجاد کردند حتی تانک های ام10 موسوم به tank destoryer هم حریف تایگر نشد تنها ضد هوایی های فلک 36 که بعنوان آنتی تانک استفاده میشد دشمن واقعی این تانک زیبای آلمانی بود



مشخصات:

ابعاد:طول 6.3 متر عرض 3.7 متر ارتفاع 3 متر
وزن 57 تن
زره 100 تا 120 میلیمتر
تسلیحات:
یک توپ 88 میلیمتری KwK 36 L/56 با 92 گلوله ر 2 تیر بار 7.92 میلیمتری MG34 با 4800 گلوله
برد:120 کیلومتر

البته این تانک نقاط ضعفی هم داشت که تو این عکس نشون داده شده

[تصویر:  ttt_tiger_vulnerability.jpg]
نگار شده در برچسب:تانك تايگر آلماني, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک لئوپارد 2

 
درسال 1998 میلادی مجله بسیار معروف MilitaryOrdnance تانک لئوپارد 2مـدل A5را بعنوان بهترین تانک رزمی جهان انتخاب نمود. تانک M1A2 ایالات متحده در رده دوم و تانک T-90روسها دررده هفتـم قرارگرفتند.


قدرت تحرک بالا وقدرت آتش سهمگین به همراه زره قطور و مستحکم تانک لئوپاردیاد هیولاهای زرهی گذشته آلمانها همچون سری تانکهای TIGERرادر ذهن زنده می کند.

تانک لئوپارد اولین بار در سال 1963توسط شرکت کراوس مافی آلمان غربی طراحی وتولید گردید بیش از 6000 دستگاه از این تانک که به لئوپارد1 معروف شد،به بسیاری از کشورهای عضو ناتو همچون بلژیک، دانمارک،یونان،ایتالیا،کان ادا،هلند،نروژ،ترکیه،واستر الیا صادر گردید که از بعضی از این کشورها هنوز در حال خدمت می باشد.تانک لئوپارد1 به یک تانک بسیار موفق دردهه 60و70میلادی تبدیل شد.جنگ افزارهای تانک لئوپارد1را یک توپ 105 میلیمتری ودو قبضه مسلسل MG-3کالیبر 7.62ملیمتری تشکیل می داد که یکی موازی با توپ ودیگری روی برجک نصب شده بود.یکی از دلایل اصلی پرطرفدار بودن این تانک توانایی آن در درگیری با آتش موثر حین حرکت بود.در اوخر دهه 1970،در آلمان غربی فعالیت های فشرده ای برای تولید یک تولید یک تانک رزمی جدید آغازشد.هدف از طراحی و تولید این تانک جدید تقویت ارتش آلمان غربی درمقابل ارتش آلمان شرقی ودیگر کشورهای عضو پیمان ورشو بود که به تانک های پشرفته روسی همچون سـری تانک های T-64 و T-72 مجهز شده بودنـد.این تانک به سفارش وزارت دفاع آلـمان غـربی وتوسط کارخانجات کراوس مافی وگمان(Krauss-Maffei Wegmann)(KMW) طراحی و تولید گردید وبه لئوپارد2 معروف شد.تولید تانک لئوپارد 2 از سال 1979 میلادی آغاز شد.تانک لئوپارد2 از نظر خصوصیات ظاهری و مشخصات فیزیکی از تانک لئوپارد 1بزرگتراست و از لحاظ سیستم های ناوبری وکنترل آتش نیز تفاوت عمده ای با تانک لئوپارد1 دارد.

[تصویر:  i44315_131.jpg]

بدنه تانک از سه بخش تشکیل شده است:
1-اتاقک راننده که در جلوی بدنه قراردارد،
2- بخش فرماندهی و کنترل که در وسط بدنه قرار دارد،
3-بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.
اتاقک راننده به سه عدد پریسکوپ مجهز شده است و فضای سمت چپ راننده برای ذخیره سازی مهمات درنظر گرفته شده است.یک دوربین با زاویه دید 65 درجه افقی وعمودی درپشت تانک نصب شده که به کمک یک صفحه نمایشگر تلویزیونی به راننده کمک می کند تابتواند در جهت عکس نیز حرکت کند.به کمک این سیستمها راننده میتواند بدون کاستن از سرعت تانک ویا تعویض دنده سریعاٌ تغییر مسیر بدهدودر زمینهای ناهموار سرعت خود را حفظ کند.برجک در وسط تانک قرار گرفته است.طبق اصلاحات وبرنامه های بهینه سازی انجام گرفته برروی تانک،نسل سوم زره های کامپوزیتی(زره مرکب)بر روی تانک نصب شده وزره قسمت جلویی و جانبی برجک به کمک تکه هایی از زره پیش ساخته تقویت شده است که این تکه هابرروی زره اصلی نصب شده اند.تقویت زره تانک موجب حفاظت بیشتر در مقابل در مقابل حملات راکتهای ضد تانک وگلوله های ثاقب APFSDS و گلوله های HEATبا خرج شکلدار، گردیده است.همچنین این تکه ها مثل یک عایق صوتی وحرارتی برای تانک ایفای نقش میکنند.


جایگاه فرمانده تانک مجهز به یک پریسکوپ مستقل PERI-R 17 A2 میباشد.پریسکوپ PERI-R 17 A2یک پریسکوپ متعادل با میدان دید وسیع می باشد که مجهز به سیستم های پیشرفته ی دید درشب وتعیین هدف است.این پریسکوپ قابلیت گردش 360درجه ای دارد.یک نمایشگر ویژه تصویر ارسالی از پریسکوپ را نمایش می دهد.
در صورت به خدمت گرفتن سیستم کنترل آنش می توان از این پریسکوپ برای شلیک نیز استفاده کرد.جایگاه توپچی به یک سیستم نشانه روی اولیه ومتعادل از نوع EMES 15 با قدرت بزرگنمایی دو برابر مجهز است. این سیستم نشانه روی به یک سیستم مسافت یاب لیزری ویک دوربین نشانه روی حرارتی از نوع آشکار ساز مادون قرمز مجهز است.ازسیستم مسافت یاب لیزری می توان درماموریت های ضد بالگرد نیز استفاده کرد.
اتاقک خدمه به یک سیستم آشکار ساز انفجار و یک سیستم اطفا مجهز شده است .یک دیوار ضد آتش ، اتاقک را از بخش جدا می کند تادر صورت آتش سوزی ویا انفجار احتمالی بخش موتوربه خدمه تانک آسیبی وارد نشود.
تانک به یک سیستم مکانیاب جهانی(GPS)و یک سیستم ناوبری خودکار تشکیل شده است.بعلت افزایش قطر زره برجک ،وزن برجک افزایش یافته است بنابر این سیستم الکترو هیدرولیکی گرداننده برجک با یک سیستم الکتریکی قویتر و مطمئن تر جایگزین شده است.


سلاح اصلی تانک لئوپارد 2 یک توپ 120 میلیمتری لوله کوتاه وبدون خان بنام L-44است.مدل A6EXبه یک توپ 120 میلیمتری فاقد خان بنام L-55مجهز شده اند که طول لوله آن افزایش یافته است. افزایش طول لوله به توپ این قابلیت را داده است تا درصد بیشتری انرژی موجود در لوله را برای بالا بردن سرعت ونفوذوبردگلوله،صرف کند.این توپ مجهز به به سیستم فشنگ پران اتوماتیک می باشد.تانک M1A2 آمریکایی دقیقا از توپ تانـک لئـوپـارد 2 استـفاده میکند وایالت متحده این توپ 120 میلیمتری راتحت لیسانس آلـمان تولید می کند.این خود از توان بالای این صلاح حکایت میکند.این توپ تقریبا باتمامی مهماتهای فعلی 120 میلیمتری و مهمات جدید نفوذ کننده ی APFSDSسازگار میباشد.با افزایش قدرت آتش توپ اصلی،تانک قادر است تا با اهداف پروازی در ارتفاع پایین نیز درگیر شود.تانک برای هدف قرار دادن اهداف کوتاه پرواز از گلوله های ویژای استفاده می کند که ایالات متحده آنها را طراحی کرده و ساخته است.

علاوه بر توپ اصلی تانک به دو قبضه مسلسل MG3کالیبر7.62 میلیمتری مجهز میباشد که یک مسلسل بصورت موازی با توپ و دیگری روی برجک تانک نصب شده است.
موتو تانک یک موتو دیزلی بنام MTU MB 873 است که 1500 اسب توان تولید میکند. لازم به ذکر است که یک موتور دیزلی دیگر به نام MTU MT 883 نیز بر روی تانک آزمایش شده است که توانی معادل 1650اسب دارد.با کمک این موتورها تانک می توند بیشینه سرعتی معادل 72 کیلو متر بر ساعت دست پیدا کند.

[تصویر:  300px-POL_Leopard2A4.jpg]

تا کنون بیش از 3200 دستگاه از این تولید شده که علاوه بر ارتش آلمان به کشورهایی همچون اتریش، دانمارک، هلند،نروژ،سوئیس و اسپانیا صادر گردیده است.

تانک لئوپارد2 تنوع گسترده ای دارد.مدلهایA1تا A4 این تانک تفاوت اندکی باهم دارند ولی مدل های A5و A6EXبا دیگر مدلها متفاوتند.مدل A5 تانک زره قطورتری داردو زره بخش جلوی برجک و بخش جانبی تانک تقویت شده است.مدل A6EXکه جدید ترین وپیشرفته ترین مدل تانک می باشد به سیستم کنترل آتش وسیسمتم شلیک پیـشـرفته تری مجهز شـده اسـت.مدل A6EXهمچنین به یک موتور کمکی،یک سیستم حفاظتی ضد مین جدید و یک سیس تهویه مطبوع مجهز میباشد.
 
نگار شده در برچسب:تانك لئوپارد 2, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

به نام پروردگار

تانک t-90 روسی

 
T-90 آخرین محصول از سری تانکهای روسی با عنوان T- می باشد که در آن شاهد ارتقا قدرت آتش، حرکت و انتقال و زره می باشیم. این تانک توسط شرکت نیژنی تاجیل روسیه ساخته می شود. در حال حاضر T-90 در نیروی زمینی روسیه و هند به خدمت گرفته شده است. در فوریه 2001 هند قراردادی برای خرید 301 فروند از این تانک را امضا کرد که از این تعداد 124 تانک در روسیه ساخته و بقیه در هند مونتاژ شد. اولین تانک در سال 2004 به هند تحویل داده شد. همچنین T-90 های مونتاژ شده در هند نیز با نام بهیشما شناخته می شوند. این تانک توسط سیستمهای خود محافظتی و نمایشگرهای فروسرخ ساخته شده در فرانسه و بلاروس (روسیه سفید) تجهیز شده است. در ژانویه 2005 اعلام شد که 91، T-90 دیگر نیز در نیروی زمینی روسیه به خدمت گرفته خواهد شد.

[تصویر:  T-90-drawing-02.png]


تسلیحات

تسلیحات T-90 شامل توپ 125 میلیمتری 2A46M بدون خان می باشد که قادر به شلیک انواع تسلیحات مانند توپ های HEAT (توپ انفجاری بسیار قوی زد تانک)، APDC (توپ زد زره)، HE-FRAG خرده های انفجاری قوی بعلاوه ی گلوله های انفجاری با فیوزهای زمانی می باشد. . این توپ دارای سیستم پر کن خودکار است و آن را بدون پیاده کردن برجک تانک براحتی می توان پیاده کرد. علاوه بر توپ 125 میلیمتری T-90 می تواند موشک هدایت شونده زد تانک 9M119 رفلکس ( کد ناتو AT-11 اسنایپر) را شلیک کند. برد این موشک 100 تا 4000 متر بوده که در عرض 11.7 ثانیه می تواند به دورترین فاصله مجاز خود برسد. از این سیستم موشکی برای مقابله با زره های واکنشی و حتی اهداف هوایی کم ارتفاع مانند هلیکوپتر تا برد 5 کیلومتر استفاده کرد. این سیستم موشکهای 9M119 یا 9M119M که دارای هدایت نیمه فعال لیزری است شلیک می کند. وزن این موشکها 23.4 کیلوگرم است. همچنین T-90 با مسلسلهای 7.62 میلیمتری و 12.7 میلیمتری زد هوایی تجهیز شده است. یک قبضه مسلسل کلاشنیکف AKS-74 نیز در قسمت انبار تانک نگهداری می شود.




زره
T-90 با زره های معمولی و زره های انفجاری واکنشی (ERA) محافظت می شود. سیستم کمک رسانی دفاعی Shtora-1 ساخت روسیه نیز به پایداری تانک کمک می کند. این سیستم شامل پارازیت اندازهای گرمایی، سیستم هشدار دهنده لیزری با چهار دریافت کننده لیزری، سیستم نارنجک انداز دودی برای استتار تانک بعلاوه سیستم کنترل کامپیوتری می باشد. همچنین در T-90 از تجهیزات حفاظتی ش.م.ر(شیمیایی،میکروبی،رادی� �اکتیو) استفاده شده است.



کنترل آتش
T-90 دارای سیستم کنترل آتش اتوماتیک 1A4GT می باشد که شامل سیستم کنترل آتش روز 1A43 توپچی، آلت نشانه روی گرمایی TO1-KO1 توپچی دارای برد 1.2 تا 1.5 کیلومتری تشخیص هدف و نمایشگر PNK-S فرمانده است. خود سیستم 1A43 نیز شامل آلت نشانه روی/ فاصله یاب با کانال هدایت موشک، اندازه گیر باد، کامپیوتر 1V528 و تثبیت کننده تسلیحات 2E42-4 می باشد. آلت نشانه روی PNK-4S فرمانده شامل آلت نشانه روی روز/شب با برد تشخیص هدف 800 متر در روز و 700 متر در شب می باشد. راننده نیز با نمایشگر فروسرخ دید در شب TVN-5 مجهز می شود.



رانش
T-90 از موتور V-84MS با قدرت 840 اسب بخار پیستونی چهار زمانه نیرو می گیرد. این موتور از انواع سوخت مانند کروسین (نفت سفید) و بنزین بعلاوه دیزل می تواند استفاده کند. در مجموع 1600 لیتر سوخت را این تانک می تواند حمل کند که منابع آنها با زره های مناسب محافظت می شوند.
 
نگار شده در برچسب:تانك تي90 روسي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
اولین تانک چه زمانی وارد خدمت شد؟

چرا این هیولای جنگی عظیم الجثه را تانک نامیدند؟

لئوناردو داوینچی نخستین کسی بود که همواره قصد داشت ارابه ای غول پیکر و سنگین برای حضور در میدانهای جنگ را طراحی کند. در میان نوشته های اچ.جی. ولز در سال ۱۹۰۴ میلادی هم می توان به خوبی نشانی از وسیله ای آهنین یافت که با در هم کوبیدن صحنه های نبرد با توان عظیمی به پیش می رود. اما آنچه که هم اکنون ما به عنوان تانک می شناسیم ۹۰ سال پیش در سپتامبر ۱۹۱۶ از سوی نیروهای انگلیسی در جبهه سم (Somme) فرانسه علیه نیروهای آلمانی به کارگرفته شد در آن روز نیروهای کشور آلمان با وسیله غول پیکر و آهنینی مواجه شدند که هیچ نشانی از لوله تفنگ بر آن وجود نداشت و با قدرت بسیاری می توانست خاکریز ها و سنگرهای آنان را در هم بکوبد و پیش برود. قابلیت شلیک توپ از دو طرف آن نیز نیروهای ارتش آلمان را به شدت در این منطقه غافلگیر کرده بود.

[تصویر:  300px-Bundesarchiv_Bild_183-J14953%2C_Si...r_I%29.jpg]

تانک تایگر آلمان در جنگ جهانی دوم

آنچه که اکنون از تانک های گذشته برجای مانده شکل و شمایل غول آسا با چرخ دنده های حرکتی جالب آنهاست که در دوران مختلف و با تغییر و تحول های بسیار، به پیشرفت قابل توجهی دست یافته اند. نخستین بار یک کارخانه تولید تجهیزات کشاورزی آمریکایی قصد ساخت وسیله سنگینی را داشت که با حرکت زنجیره ای ریل های خود بتواند زمین های کشاورزی و زراعی را برای کشاورزان هموار کند که به سرعت از سوی نیروهای ارتش آمریکا این ایده رد شد. تا این که یک مهندس انگلیسی به نام «ارنست سونیتون» با طراحی بدیع خود از یک دستگاه تانک توانست نظر وینستون چرچیل مقام ارشد ارتش وقت انگلستان را به خود جلب کند و از آن در مقابله با نیروهای آلمانی بهره ببرد.


تانک رنوی فرانسه در جنگ جهانی اول

چرچیل با مشاهده ایده این مهندس خوش ذوق انگلیسی به سرعت با تشکیل هیأتی از سربازان و نیروهای ارتش به طور رسمی اعلام کرد که قصد تولید وسیله نقلیه مهاجمی را دارد که همراه با ویرانی، قابلیت شلیک نیز داشته باشد. از آنجا که ساخت وسیله دفاعی جدید نیازمند اسم رمزی بود که ایده آن را از دشمنان جبهه مقابل پنهان کند، آنها نام «تانک های آبرسانی بین النهرین» را برای آن انتخاب کردند که بعد از مدتی نام تانک میان همه استفاده شد. انتخاب این نام چندان هم بی مسمی نبوده است. زیرا تانک های ابتدایی شبیه تانکرهای حمل آب بودند و هیچ نشانی از تجهیزات و امکانات نظامی برخود نداشتند.


جالب آن که مهندسان انگلیسی در آن زمان تانک ها را به دوگونه نر و ماده تقسیم کرده بودند. تانک های نر دارای دو دهانه لوله ای شکل در دو طرف بودند که قابلیت شلیک از مجاری را داشت و تانک های ماده بیشتر برای هموار کردن سنگرها، خاکریز ها و گذشتن از مرز های سیم خاردار به کار برده می شدند. ۸ نفر خدمه تانک مجبور بودند تنها با حرکت دست و اشاره با هم ارتباط بگیرند. موتور تانک هم دارای قدرت ۱۰۵ اسب بخار بود که در آن زمان در نوع خود یکی از وسایل نظامی حیرت آور به شمار می رفت.


تانک A7V آلمانی ها در جنگ جهانی اول

ارتش انگلستان پس از آزمایش نخستین تانک و مشاهده قابلیت گسترده آن به سرعت مجوز ساخت ۴۹ دستگاه تانک را گرفت که در جبهه «سم» با استفاده از ۱۱ مورد از آنها ارتش آلمان را غافلگیر نمود. طولی نکشید که جنجال فراوانی در این زمینه به پا شد. روزنامه دیلی میرور یک ماه پس از این حمله شدید در نوامبر ۱۹۱۶ اولین تصویر تانک های حاضر در میدان را برای همه به معرض تماشاگذاشت که در آن زمان مبلغی در حدود یک هزار پوند (در حدود ۳۵ هزار پوند کنونی) برایشان هزینه دربرداشت. با این رو نمایی تمامی نیروهای نظامی کشورهای حاضر در صحنه جنگ سعی در دستیابی به این تجهیزات پیشرفته را داشتند که توانستند به سرعت نیز آن را در اختیار بگیرند. از آن پس تاکنون تانک ها در میادین جنگ و جبهه ها مهم ترین وسیله تخریب و پیش روی نیروهای نظامی به شمار می آیند.
نگار شده در برچسب:تانك هاي آلماني, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 به نام پروردگار

دانستنيهاي بمب اتم

 

بمب اتمي سلاحي است كه نيروي آن از انرژي اتمي و بر اثر شكاف هسته (فيسيون ) اتمهاي پلوتونيوم يا اورانيوم ايجاد مي شود .در فرآيند شكافت هسته اي ، اتمهاي ناپايدار شكافته و به اتمهاي سبكتر تبديل مي شوند .

نخستين بمب از اين نوع ، در سال 1945 م در ايالات نيو مكزيكو در ايالات متحده آمريكا آزمايش شد . اين بمب ، انفجاري با قدرت 19 كيلو تن ايجاد كرد ( يك كيلو تن برابر است با

انرژي اتمي آزاد شده 190 تن ماده منفجره تي . ان . تي ) انفجار بمب اتمي موج بسيار نيرومند پرتوهاي شديد نوراني ، تشعشعات نفوذ كننده اشعه گاما و نوترونها و پخش شدن مواد راديو اكتيو را همراه دارد . انفجار بمب اتمي چندين هزار ميليارد كالري حرارت را در چند ميليونيوم ثانيه ايجاد مي كند .

اين دماي چند ميليون درجه اي با فشار بسيار زياد تا فاصله 1200 متري از مركز انفجار به افراد بدون پوشش حفاظتي صدمه مي زند و سبب مرگ و بيماري انسان و جانوران مي شود . همچنين زمين ، هوا آب و همه چيز را به مواد راديو اكتيو آلوده مي كند .

بمب هاي اتمي شامل نيروهاي قوي و ضعيفي اند كه اين نيروها هسته يك اتم را به ويژه اتم هايي كه هسته هاي ناپايداري دارند، در جاي خود نگه مي دارند. اساسا دو شيوه بنيادي براي آزادسازي انرژي از يك اتم وجود دارد: 1- شكافت هسته اي: مي توان هسته يك اتم را با يك نوترون به دو جزء كوچك تر تقسيم كرد. اين همان شيوه اي است كه در مورد ايزوتوپ هاي اورانيوم (يعني اورانيوم 235 و اورانيوم 233) به كار مي رود.

براي توليد يك بمب اتمي موارد زير نياز است:

يك منبع سوخت كه قابليت شكافت يا همجوشي را داشته باشد.

دستگاهي كه همچون ماشه آغازگر حوادث باشد.

راهي كه به كمك آن بتوان بيشتر سوخت را پيش از آنكه انفجار رخ دهد دچار شكافت يا همجوشي كرد.

در اولين بمب هاي اتمي از روش شكافت استفاده مي شد. اما امروزه بمب هاي همجوشي از فرآيند همجوشي به عنوان ماشه آغازگر استفاده مي كنند.بمب هاي شكافتي (فيزيوني): يك بمب شكافتي از ماده اي مانند اورانيوم 235 براي خلق يك انفجار هسته اي استفاده مي كند. اورانيوم 235 ويژگي منحصر به فردي دارد كه آن را براي توليد هم انرژي هسته اي و هم بمب هسته اي مناسب مي كند. اورانيوم 235 يكي از نادر موادي است كه مي تواند زير شكافت القايي قرار بگيرد.اگر يك نوترون آزاد به هسته اورانيوم 235 برود،هسته بي درنگ نوترون را جذب كرده و بي ثبات شده در يك چشم به هم زدن شكسته مي شود. اين باعث پديد آمدن دو اتم سبك تر و آزادسازي دو يا سه عدد نوترون مي شود كه تعداد اين نوترون ها بستگي به چگونگي شكسته شدن هسته اتم اوليه اورانيوم 235 دارد. دو اتم جديد به محض اينكه در وضعيت جديد تثبيت شدند از خود پرتو گاما ساطع مي كنند. درباره اين نحوه شكافت القايي سه نكته وجود دارد كه موضوع را جالب مي كند.

1 - احتمال اينكه اتم اورانيوم 235 نوتروني را كه به سمتش است، جذب كند، بسيار بالا است. در بمبي كه به خوبي كار مي كند، بيش از يك نوترون از هر فرآيند فيزيون به دست مي آيد كه خود اين نوترون ها سبب وقوع فرآيندهاي شكافت بعدي اند. اين وضعيت اصطلاحا «وراي آستانه بحران» ناميده مي شود.

2 - فرآيند جذب نوترون و شكسته شدن متعاقب آن بسيار سريع و در حد پيكو ثانيه (12-10 ثانيه) رخ مي دهد.

3 - حجم عظيم و خارق العاده اي از انرژي به صورت گرما و پرتو گاما به هنگام شكسته شدن هسته آزاد مي شود. انرژي آزاد شده از يك فرآيند شكافت به اين علت است كه محصولات شكافت و نوترون ها وزن كمتري از اتم اورانيوم 235 دارند. اين تفاوت وزن نمايان گر تبديل ماده به انرژي است كه به واسطه فرمول معروف mc2= E محاسبه مي شود. حدود نيم كيلوگرم اورانيوم غني شده به كار رفته در يك بمب هسته اي برابر با چندين ميليون گالن بنزين است. نيم كيلوگرم اورانيوم غني شده انداز ه اي معادل يك توپ تنيس دارد. در حالي كه يك ميليون گالن بنزين در مكعبي كه هر ضلع آن 17 متر (ارتفاع يك ساختمان 5 طبقه) است، جا مي گيرد. حالا بهتر مي توان انرژي آزاد شده از مقدار كمي اورانيوم 235 را متصور شد.براي اينكه اين ويژگي هاي اروانيوم 235 به كار آيد بايد اورانيوم را غني كرد. اورانيوم به كار رفته در سلاح هاي هسته اي حداقل بايد شامل نود درصد اورانيوم 235 باشد.در يك بمب شكافتي، سوخت به كار رفته را بايد در توده هايي كه وضعيت «زير آستانه بحران» دارند، نگه داشت. اين كار براي جلوگيري از انفجار نارس و زودهنگام ضروري است. تعريف توده اي كه در وضعيت «آستانه بحران» قرار داد چنين است: حداقل توده از يك ماده با قابليت شكافت كه براي رسيدن به واكنش شكافت هسته اي لازم است. اين جداسازي مشكلات زيادي را براي طراحي يك بمب شكافتي با خود به همراه مي آورد كه بايد حل شود.

1 - دو يا بيشتر از دو توده «زير آستانه بحران» براي تشكيل توده «وراي آستانه بحران» بايد در كنار هم آورده شوند كه در اين صورت موقع انفجار به نوترون بيش از آنچه كه هست براي رسيدن به يك واكنش شكافتي، نياز پيدا خواهد شد.

2 - نوترون هاي آزاد بايد در يك توده «وراي آستانه بحران» القا شوند تا شكافت آغاز شود.

3 - براي جلوگيري از ناكامي بمب بايد هر مقدار ماده كه ممكن است پيش از انفجار وارد مرحله شكافت شود براي تبديل توده هاي «زير آستانه بحران» به توده هايي «وراي آستانه بحران» از دو تكنيك «چكاندن ماشه» و «انفجار از درون» استفاده مي شود.تكنيك «چكاندن ماشه» ساده ترين راه براي آوردن توده هاي «زير بحران» به همديگر است. بدين صورت كه يك تفنگ توده اي را به توده ديگر شليك مي كند. يك كره تشكيل شده از اورانيوم 235 به دور يك مولد نوترون ساخته مي شود. گلوله اي از اورانيوم 235 در يك انتهاي تيوپ درازي كه پشت آن مواد منفجره جاسازي شده، قرار داده مي شود.كره ياد شده در انتهاي ديگر تيوپ قرار مي گيرد. يك حسگر حساس به فشار ارتفاع مناسب را براي انفجار چاشني و بروز حوادث زير تشخيص مي دهد:

1 - انفجار مواد منفجره و در نتيجه شليك گلوله در تيوپ

2 - برخورد گلوله به كره و مولد و در نتيجه آغاز واكنش شكافت

3 - انفجار بمب

در «پسر بچه» بمبي كه در سال هاي پاياني جنگ جهاني دوم بر شهر هيروشيما انداخته شد، تكنيك «چكاندن ماشه» به كار رفته بود. اين بمب 5/14 كيلو تن برابر با 500/14 تن TNT بازده و 5/1 درصد كارآيي داشت. يعني پيش از انفجار تنها 5/1 درصد ازماده مورد نظر شكافت پيدا كرد.

در همان ابتداي «پروژه منهتن»، برنامه سري آمريكا در توليد بمب اتمي، دانشمندان فهميدند كه فشردن توده ها به همديگر و به يك كره با استفاده از انفجار دروني مي تواند راه مناسبي براي رسيدن به توده «وراي آستانه بحران» باشد. البته اين تفكر مشكلات زيادي به همراه داشت. به خصوص اين مسئله مطرح شد كه چگونه مي توان يك موج شوك را به طور يكنواخت، مستقيما طي كره مورد نظر، هدايت و كنترل كرد؟افراد تيم پروژه «منهتن» اين مشكلات را حل كردند. بدين صورت، تكنيك «انفجار از درون» خلق شد. دستگاه انفجار دروني شامل يك كره از جنس اورانيوم 235 و يك بخش به عنوان هسته است كه از پولوتونيوم 239 تشكيل شده و با مواد منفجره احاطه شده است. وقتي چاشني بمب به كار بيفتد حوادث زير رخ مي دهند:

1 - انفجار مواد منفجره موج شوك ايجاد مي كند.

2 - موج شوك بخش هسته را فشرده مي كند.

3 - فرآيند شكافت شروع مي شود.

4 - بمب منفجر مي شود.

در «مرد گنده» بمبي كه در سال هاي پاياني جنگ جهاني دوم بر شهر ناكازاكي انداخته شد، تكنيك «انفجار از درون» به كار رفته بود. بازده اين بمب 23 كيلو تن و كارآيي آن 17درصد بود.شكافت معمولا در 560 ميلياردم ثانيه رخ مي دهد.بمب هاي همجوشي: بمب هاي همجوشي كار مي كردند ولي كارآيي بالايي نداشتند. بمب هاي همجوشي كه بمب هاي «ترمونوكلئار» هم ناميده مي شوند، بازده و كارآيي به مراتب بالاتري دارند. براي توليد بمب همجوشي بايد مشكلات زير حل شود:دوتريوم و تريتيوم مواد به كار رفته در سوخت همجوشي هر دو گازند و ذخيره كردنشان دشوار است. تريتيوم هم كمياب است و هم نيمه عمر كوتاهي دارد بنابراين سوخت بمب بايد همواره تكميل و پر شود.دوتريوم و تريتيوم بايد به شدت در دماي بالا براي آغاز واكنش همجوشي فشرده شوند. در نهايت «استانسيلا اولام» دريافت كه بيشتر پرتو به دست آمده از يك واكنش فيزيون، اشعه X است كه اين اشعه X مي تواند با ايجاد درجه حرارت بالا و فشار زياد مقدمات همجوشي را آماده كند. بنابراين با به كارگيري بمب شكافتي در بمب همجوشي مشكلات بسياري حل شد. در يك بمب همجوشي حوادث زير رخ مي دهند:

1 - بمب شكافتي با انفجار دروني ايجاد اشعه X مي كند.

2 - اشعه X درون بمب و در نتيجه سپر جلوگيري كننده از انفجار نارس را گرم مي كند.

3 - گرما باعث منبسط شدن سپر و سوختن آن مي شود. اين كار باعث ورود فشار به درون ليتيوم - دوتريوم مي شود.

4 - ليتيوم - دوتريوم 30 برابر بيشتر از قبل تحت فشار قرار مي گيرند.

5 - امواج شوك فشاري واكنش شكافتي را در ميله پولوتونيومي آغاز مي كند.

6 - ميله در حال شكافت از خود پرتو، گرما و نوترون مي دهد.

7 - نوترون ها به سوي ليتيوم - دوتريوم رفته و با چسبيدن به ليتيوم ايجاد تريتيوم مي كند.

8 - تركيبي از دما و فشار براي وقوع واكنش همجوشي تريتيوم - دوتريوم ودوتريوم - دوتريوم و ايجاد پرتو، گرما و نوترون بيشتر، بسيار مناسب است.

9 - نوترون هاي آزاد شده از واكنش هاي همجوشي باعث القاي شكافت در قطعات اورانيوم 238 كه در سپر مورد نظر به كار رفته بود، مي شود.

10 - شكافت قطعات اروانيومي ايجاد گرما و پرتو بيشتر مي كند.

11 - بمب منفجر شود.
 

نگار شده در برچسب:بمب اتم, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |
به نام پروردگار
شش هزار کلاهک هسته ای ایران در آمریکا به روایت حسن عباسی


 

ایران در صورت مورد حمله واقع شدن از سوی آمریکا، می¬تواند آمریکا را از درونش مورد هدف قرار دهد و نابود کند.


 


 

اگر قرار بود ما حرفهای ضد خشونت آقای بنی صدر را گوش کنیم اول انقلاب خرمشهر هنوز هم دست عراقیها بود و افتاده بود دست آمریکاییها. بنی صدر فرمانده کل قوا بود، میگفت که باید بگذاریم بیایند تا کوههای خرم آباد، مثل اشکانیان – نمی دانم این سند را از کجا آورده بود که اشکانیان گذاشته بودند که دشمن بیاید در کوه های خرم آباد – آنجا جلویشان می ایستیم. اگر قرار بود جوانانی که در خرمشهر رفتند ایستادند و مقاومت کردند گوش به حرف امثال بنی صدر بدهند امروز حماسه خرمشهر را جشن نمیگرفتیم. بنده به آقای خاتمی عرض میکنم. آقای خاتمی! جوانان این مملکت اگر قرار باشد گوش به تئوریهای گفتگوی تمدنهای جنابعالی بدهند، فرض خشونت طلبی جنابعالی را بربتابند، و مسئله جامعه مدنی تو را سق بزنند، این مملکت بعدا تا خود تهران هم از دست خواهد رفت.


لذا عمدة کاری که بایستی صورت بگیرد این است که ما باید مقابله به مثل کنیم. در چه باید مقابله به مثل کنیم؟ مقابله به مثل گزاره¬اش این است: یا امنیت برای ما هم باشد، یا هیچ کس امنیت نخواهد داشت. یا ما هم امنیت داشته باشیم یا هیچ کس امنیت نخواهد داشت.

خط قرمز فقط برای آقای کمال خرازی و آقای خاتمی و آقای حسن روحانی موضوعیت دارد. اسلام محدود به مرزهای جمهوری اسلامی نمیشود. این پیام را برسانند به گوش اصلاح طلبان داخلی و اصلاح طلبان جهانی؛ اسلام محدود به قانون اساسی جمهوری اسلامی نمیشود. شرف و کیان و عزت و حیثیت ما بخواهد به یغما برود مطمئن باشید که ما در داخل و بیرون مرزها اقدام خواهیم کرد. نمیشود که سکوت کرد، چون سیاستهای این حکومت داهیانه نیست. دست گذاشته اند روی دست دارند گفتگوی تمدنها میکنند. آقای دیک چنی، معاون اول جرج دبلیو بوش، ریچارد پرل و مایکل لدین در یک موضع‌گیری مشترک در آمریکن اینترپرایز انستیتو اعلام کردند که ما ریشه این ملت را خواهیم خشکاند. ریشه ملت ایران را خواهیم خشکاند. موضوع گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی چه بود؟ من جواب میدهم. در مقابل اینکه اعلام کردند ما ریشه این ملت را خواهیم خشکاند، به همة شرافتم قسم میخورم،‌ به قرآن، سوگند خوردن به قرآن کراهت دارد، به عنوان رئیس یک مرکز مطالعات استراتژیک، رقیب انستیتو کاتو، انستیتو هادسون، بنگاه رند، و همچنین آمریکن اینترپرایز انستیتو که روی خشکاندن ریشه ایران کار می‌کنید، با خدا، با خدا عهد میبندم، و با خون شهدا و با این ملت که برای خشکاندن ریشه نژاد آنگلوساکسون قطعا استراتژیها و دکترینهای آنچنانی به حول و قوه الهی تهیه کنم و روی سایت‌های اینترنتی بگذارم. آقای جرج دبلیو بوش و آقای تونی بلر که اعلام کردید میوه جنگ عراق را در ایران خواهیم چید؛ رئیس جمهوری اسلامی ایران نبود که آر پی جی علیه تانکهای شما در جنگ میزد، این آقای خاتمی و آقای حسن روحانی و آقای کمال خرازی نبودند که در خلیج فارس جلوی ناوهای شما می ایستادند. من ناوهای شما را فیلمبرداری میکردم.

زمانی که کیتی هاوک اینجا بود، زمانی که ویسکانسین، ناو نیوجرسی و ناو میسوری اینجا بود من فیلمبرداری میکردم نه آقای خاتمی! مینهای بریجتون را من انداختم نه آقای خاتمی! حزب الله لبنان را من تربیت کردم نه آقای خاتمی. آقای تونی بلر! آقای جرج دبلیو بوش! این بندگان خدا آن روز اهل گل و بلبل و سنبل بودند در وزارت ارشاد، اهل جنگ نبودند زمان دفاع مقدس. امروز به شما بگویم که این گونه نیست که فقط این دوستان، همان کسانی که بیست و دو میلیون به اینها رأی دادند امروز بغض کردند از اینکه روز به روز در عراق فجایع بیشتر میشود و این آقایان فقط نمیپسندند این زشتیها را. پاسخ به آن خشونت شما را ما خواهیم داد. سکوت کرده اند؟ شما هشدار دادید؟ گفتید ریشه ملت را خواهیم خشکاند؟ آقای خاتمی دوباره لبخند زد؟ آقای تونی بلر اعلام کرد که من اعلام میکنم جنگی که در عراق صورت گرفت میوه اش را در ایران میچینیم، آقای خاتمی سفیر را صدا نکرد، سفیر انگلیس را به او توپ و تشر بزند، بلکه هر باری که آقای جک استراو آمد ایران، آقای خاتمی همه برنامه هایش را تعطیل کرد ایشان را پذیرفت. همه ایران آقای خاتمی نیست، همه ایران آقای کمال خرازی و حسن روحانی نیست. اینها زمانی که ما جلوی شماها ایستادیم، سفارت آمریکا را اشغال کردیم و شما را ریشه کن کردیم، زمانی که در دفاع مقدس ایستادیم این دوستان هیچ کدامشان آن موقع نبودند. آقای مک فارلین من را خوب میشناسد، روزی که آمد ایران. شما فقط با این نگاه و با این تفکر و گفتگو موافق نیستید که له له بزند برای تفکر هابرماس. آقای خاتمی بندة ‌تفکر آمبرتو اکو و یورگن هابرماس است. ما بندة خدا هستیم و پیرو علی، شیعة علی. یک درس داریم، آن هم درس جهاد و شهادت. پس دیک چنی! ریشه نژاد آنگلوساکسون را خواهیم خشکاند. این اسمش مقابله به مثل است. اگر قرار است این ملت 7000 ساله ریشه اش خشکانده بشود، شما که 300-400 سال از عقبه تان میگذرد.

یک قلم به شما میگویم؛‌ دو میلیون ایرانی ما آنجا داریم. مطمئن باش من از دل آنها سرویس چریکی در می آورم علیه تان. این را خوب شما خبر دارید. اگر یازده سپتامبر را نگاه میکنیم شما اینقدر ضربه پذیر بودید که چهار عرب عربستانی که روح سلحشوری ندارند توانستند اینچنین بنیان شما را به خطر بیندازند شما با ملتی روبرو هستید که عقبه اش عمیقتر است. فراموش نکنید ما هفت هزار دارنده درجه PHD در آمریکا داریم. چقدر از اینها آلت دست شما هستند؟ چقدر از اینها توسط سناتور سام براون بک پول میگیرند که با آن پانزده تلویزیونشان مدام فحش بدهند. اگر یازده نفر توانستند یازده سپتامبر را بوجود بیاورند شما می دانید که این امکان برای ما وجود دارد که اقدام کنیم؟ ما سلاح اتمی نیاز نداریم. شما شش هزار کلاهک اتمی در خاکتان دارید. آن شش هزار کلاهک اتمی آماج طراحیهای ما است برای اینکه در آنجا جنبشهای چریکی بروند و همانها را منهدم کنند. نه جنبش چریکی ایرانی، از تمام کشورهای اسلامی. میتوانید همه را از آن جا اخراج کنید. ما روی مکزیکیها هم کار میکنیم. روی آرژانتینیها هم کار میکنیم. هر کس با آمریکا مشکل دارد ساماندهی اش میکنیم. بهتر است که وقتی سایت مرکز ما راه افتاد دوستان آمریکایی آدرس سایت ما را داشته باشند. ما پاشنه آشیل آمریکا را طراحی کرده¬ایم، تمام نقطه ضعفهایش را. تمام نقطه ضعفهای سرزمینی، دریایی،‌ هوایی، تکنولوژیک و گزاره های دیگر را معین کرده¬ایم و آدرس میدهیم به سازمانهای چریکی جهانی که آمریکا آسیب پذیریهایش کجاست! قرار است ریشه ما را بخشکانید؟ اتفاقاً انگلیس را هم دپارتمانش را ایجاد کرده¬ایم، بخش فروپاشی انگلیس را هم در دستور کار گذاشته¬ایم. شما میتواند راحت بشینید در جنگ جهانی چهارم بگویید ما طرح حمله به ایران را میدهیم، بنشینید راحت کمپ مشترک نشکیل بدهید، بعدا تی شرت تهیه کنید برای فروپاشی ایران. قول میدهیم تی شرتش را هم بزنیم، تی شرت تجزیه ایالات متحده. یک تاجر ایرانی پارسال با من تماس گرفته بود گفتم که آمریکا میشود 54 کشور. گفت «آقا من در میشیگان یک بخش تجاری دارم در حدود 12 میلیون دلار». گفتم خب؟ گفت «به نظر شما من بروم در کالیفرنیا مستقر بشوم؟»

بیشتر ایرانیها در ایالت کالیفرنیا هستند. گفتم چطور مگه؟ گفت شما گفتید این تجزیه میشود من فکر کردم اگر همه ما ایرانیها جمع بشویم در کالیفرنیا اقلیت بیشتری میشویم. آن جا میشود کشوری 5-34 میلیونی که میدانید باکلاس ترین ایالت آمریکا ایالت کالیفرنیاست. ایرانیها هم خوش سلیقه بودند آن جا را گرفتند. به نظر شما من بروم آن جا بهتر نیست؟ گفتم چرا اگر بتوانید همه تان جمع بشوید یک جا که بهتر است.

اما یک قلم طرح بی ثبات سازی که در خاک آمریکا داشتیم اعلام میکنم رسماً، رسانه ها هم از فردا انعکاس بدهند؛ تا امروز ما 53 میلیارد دلار ثروت ایرانیها و ثروت کشورهای عربی را از آن جا کشیده ایم بیرون. فقط با مشاورة مجانی که مرکز ما به تجار ایرانی و عرب داده است.

نگار شده در برچسب:درباره جنگ تحميلي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |

 به نام پروردگار

بمب هسته اي چگونه كار مي‌كند؟

شما احتمالاً در كتابهاي تاريخ خوانده‌ايد كه بمب هسته‌اي در جنگ جهاني دوم توسط آمريكا عليه ژاپن بكار رفت و ممكن است فيلم‌هايي را ديده باشيد كه در آنها بمب‌هاي هسته‌اي منفجر مي‌شوند. درحاليكه در اخبار مي‌شنويد، برخي كشورها راجع به خلع سلاح اتمي با يكديگر گفتگو مي‌كنند، كشورهايي مثل هند و پاكستان سلاح‌هاي اتمي خود را توسعه مي‌دهند.

ما ديده‌ايم كه اين وسايل چه نيروي مخرب خارق‌العاده‌اي دارند، ولي آنها واقعاً چگونه كار مي‌كنند؟ در اين بخش خواهيد آموخت كه بمب هسته‌اي چگونه توليد مي‌شود و پس از يك انفجار هسته‌اي چه اتفاقي مي‌افتد؟

فيزيك هسته‌اي

انرژي هسته‌اي به 2 روش توليد مي‌شود:

1- شكافت هسته‌اي: در اين روش هسته يك اتم توسط يك نوترون به دو بخش كوچكتر تقسيم مي‌شود. در اين روش غالباً از عنصر اورانيوم استفاده مي‌شود.

2- گداخت هسته‌اي: در اين روش كه در سطح خورشيد هم اجرا مي‌شود، معمولاً هيدروژن‌ها با برخورد به يكديگر تبديل به هليوم مي‌شوند و در اين تبديل، انرژي بسيار زيادي بصورت نور و گرما توليد مي‌شود.

در شكل زير نمونه اي از شكافت هسته اتم اورانيوم نمايش داده شده است:

و در شكل زير گداخت هسته‌اي اتم‌هاي هيدروژن و تبديل آنها به هليوم 3 و الكترون آزاد نمايش داده شده است:

طراحي بمب‌هاي هسته‌اي:

براي توليد بمب هسته‌اي، به يك سوخت شكافت‌پذير يا گداخت‌پذير، يك وسيله راه‌انداز و روشي كه اجازه دهد تا قبل از اينكه بمب خاموش شود، كل سوخت شكافته يا گداخته شود نياز است.

بمب‌هاي اوليه با روش شكافت هسته‌اي و بمب‌هاي قويتر بعدي با روش گداخت هسته‌اي توليد شدند. ما در اين بخش دو نمونه از بمب هاي ساخته شده را بررسي مي كنيم:

بمب‌ شكافت هسته‌اي :

1- بمب‌ هسته‌اي (پسر كوچك) كه روي شهر هيروشيما و در سال 1945 منفجر شد.

2- بمب هسته‌اي (مرد چاق) كه روي شهر ناكازاكي و در سال 1945 منفجر شد.

بمب گداخت هسته‌اي : 1- بمب گداخت هسته‌اي كه در ايسلند بصورت آزمايشي در سال 1952 منفجر شد.

بمب‌هاي شكافت هسته‌اي:

بمب‌هاي شكافت هسته‌اي از يك عنصر شبيه اورانيوم 235 براي انفجار هسته‌اي استفاده مي‌كنند. اين عنصر از معدود عناصري است كه جهت ايجاد انرژي بمب هسته‌اي استفاده مي‌شود. اين عنصر خاصيت جالبي دارد: هرگاه يك نوترون آزاد با هسته اين عنصر برخورد كند ، هسته به سرعت نوترون را جذب مي‌كند و اتم به سرعت متلاشي مي‌شود. نوترون‌هاي آزاد شده از متلاشي شدن اتم ، هسته‌هاي ديگر را متلاشي مي‌كنند.

زمان برخورد و متلاشي شدن اين هسته‌ها بسيار كوتاه است (كمتر از ميلياردم ثانيه ! ) هنگامي كه يك هسته متلاشي مي‌شود، مقدار زيادي گرما و تشعشع گاما آزاد مي‌كند.

مقدار انرژي موجود در يك پوند اورانيوم معادل يك ميليون گالن بنزين است!

در طراحي بمب‌هاي شكافت هسته‌اي، اغلب از دو شيوه استفاده مي‌شود:

روش رها كردن گلوله:


در اين روش يك گلوله حاوي اورانيوم 235 بالاي يك گوي حاوي اورانيوم (حول دستگاه مولد نوترون) قرار دارد.

هنگامي كه اين بمب به زمين اصابت مي‌كند، رويدادهاي زير اتفاق مي‌افتد:

1- مواد منفجره پشت گلوله منفجر مي‌شوند و گلوله به پائين مي‌افتد.

2- گلوله به كره برخورد مي‌كند و واكنش شكافت هسته‌اي رخ مي‌دهد.

3- بمب منفجر مي‌شود.

در بمب هيروشيما از اين روش استفاده شده بود. نحوه انفجار اين بمب در شكل زير نمايش داده شده است:

روش انفجار از داخل:

در اين روش كه انفجار در داخل گوي صورت مي‌گيرد، پلونيم 239 قابل انفجار توسط يك گوي حاوي اورانيوم 238 احاطه شده است.

هنگامي كه مواد منفجره داخلي آتش گرفت رويدادهاي زير اتفاق مي‌افتد:

1- مواد منفجره روشن مي‌شوند و يك موج ضربه‌اي ايجاد مي‌كنند.

2- موج ضربه‌اي، پلوتونيم را به داخل كره مي‌فرستد.

3- هسته مركزي منفجر مي‌شود و واكنش شكافت هسته‌اي رخ مي‌دهد.

4- بمب منفجر مي‌شود.

بمبي كه در ناكازاكي منفجر شد، از اين شيوه استفاده كرده بود. نحوه انفجار اين بمب، در شكل زير نمايش داده شده است.

بمب‌ گداخت هسته‌اي: بمب‌هاي شكافت هسته‌اي، چندان قوي نبودند!

بمب‌هاي گداخت هسته‌اي ، بمب هاي حرارتي هم ناميده مي‌شوند و در ضمن بازدهي و قدرت تخريب بيشتري هم دارند. دوتريوم و تريتيوم كه سوخت اين نوع بمب به شمار مي‌روند، هردو به شكل گاز هستند و بنابراين امكان ذخيره‌سازي آنها مشكل است. اين عناصر بايد در دماي بالا، تحت فشار زياد قرار گيرند تا عمل همجوشي هسته‌اي در آنها صورت بگيرد. در اين شيوه ايجاد يك انفجار شكافت هسته‌اي در داخل، حرارت و فشار زيادي توليد مي‌كند و انفجار گداخت هسته‌اي شكل مي‌گيرد.در طراحي بمبي كه در ايسلند بصورت آزمايشي منفجر شد، از اين شيوه استفاده شده بود. در شكل زير نحوه انفجار نمايش داده شده است.

اثر بمب‌هاي هسته‌اي:

انفجار يك بمب هسته‌اي روي يك شهر پرجمعيت خسارات وسيعي به بار مي آورد . درجه خسارت به فاصله از مركز انفجار بمب كه كانون انفجار ناميده مي‌شود بستگي دارد.

زيانهاي ناشي از انفجار بمب هسته‌اي عبارتند از :

- موج شديد گرما كه همه چيز را مي‌سوزاند.

- فشار موج ضربه‌اي كه ساختمان‌ها و تاسيسات را كاملاً تخريب مي‌كند.

- تشعشعات راديواكتيويته كه باعث سرطان مي‌شود.

- بارش راديواكتيو (ابري از ذرات راديواكتيو كه بصورت غبار و توده سنگ‌هاي متراكم به زمين برمي‌گردد)

دركانون زلزله، همه‌چيز تحت دماي 300 ميليون درجه سانتي‌گراد تبخير مي‌شود! در خارج از كانون زلزله، اغلب تلفات به خاطر سوزش ايجادشده توسط گرماست و بخاطر فشار حاصل از موج انفجار ساختمانها و تاسيسات خراب مي‌شوند. در بلندمدت، ابرهاي راديواكتيو توسط باد در مناطق دور ريزش مي‌كند و باعث آلوده شدن موجودات، آب و محيط زندگي مي‌‌شود.

دانشمندان با بررسي اثرات مواد راديواكتيو روي بازماندگان بمباران ناكازاكي و هيروشيما دريافتند كه اين مواد باعث: ايجاد تهوع، آب‌مرواريد چشم، ريزش مو و كم‌شدن توليد خون در بدن مي‌شود. در موارد حادتر، مواد راديواكتيو باعث ايجاد سرطان و نازايي هم مي‌شوند. سلاح‌هاي اتمي داراي نيروي مخرب باورنكردني هستند، به همين دليل دولتها سعي دارند تا بر دستيابي صحيح به اين تكنولوژي نظارت داشته باشند تا ديگر اتفاقي بدتر از انفجارهاي ناكازاكي و هيروشيما رخ ندهد.
نگار شده در برچسب:بمب هسته اي, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |